CQACAgQAAx0CSmRjDAACQrth6DBZkeH9GOy2XYRgbdNjdVTxTQACrAcAAg2m0FCeMEjMisMO3iME.mp3
5.65M
🌸 #میلاد_حضرت_زهرا(س)
💐سلام خالق
💐سلام خلقت
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
👏 #مدیحه_سرایی
👌بسیار دلنشین
ورود به کانال روضه👇
eitaa.com/roze10
👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/665583619C360905f658
#حضرت_ام_کلثوم
@roze10
از حسن هرچه که در مرثیه کمتر سخن است
ام کلثوم غریب است چنانکه حسن است
غمش آنقدر بزرگ است که یک روضه ی آن
مثنوی گر بشود دفتر هفتاد من است
شیر دل می شود آن مرد که فرزند علی است
دختر فاطمه هر کس بشود شیر زن است
زینب دیگری از کرببلا رفت به شام
دختر دیگر زهراست که دور از وطن است
کربلا دید زنی را که قد افراشت و شد
مرثیه خوان حسینی که بدون کفن است
خیمه می سوزد و زن حال عجیبی دارد
شاهد آتش در، باخبر از سوختن است
شام بازار بدی دارد و گرز سخنش
هرکجا حرف کنیز آمده دندان شکن است
روضه خوان همه ی مرثیه ها شد مثلاً
روضه ی چوب میان آمده ، حرف از دهن است
محسن ناصحی
ورود به کانال روضه👇
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
eitaa.com/roze10🎤
┗━✨🌸✨🌹✨━┛
#حضرت_ام_کلثوم
@roze10
لهوف مختصری از مصائب بانوست
لهوف گریهکن روضهی اسارت اوست
فقط مقابل او نام شام را نبرید...
اگرچه شام اسیر شکوه و هیبت اوست
دوباره مرثیهی قتل صبر میخواند
از آن شلوغی گودال این غنیمت اوست
شهیدهی غم گودال باید او را خواند
حسین ذکر مدام دم شهادت اوست
محسن حنیفی
ورود به کانال روضه👇
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
eitaa.com/roze10🎤
┗━✨🌸✨🌹✨━┛
#حضرت_ام_کلثوم
@roze10
صدایِ گریهی او شهر را تکان میداد
و پای روضهی او هر که بود جان میداد
میان قوم عرب یک نسبشناس کجاست
که لحن خطبه، علی را فقط نشان میداد
نگاه کرد به تسبیح خواهرش زینب
که این حماسه به او قدرت بیان میداد
کلامِ دخترِ نهج البلاغه نافذ بود
و درسِ مردی و غیرت به کوفیان میداد
خطاب کرد: «شما تا ابد دو رو بودید
اگر خدا به شما عمر جاودان میداد
به پاس این همه مدت که دم تکان دادید
خلیفه کاش همان قدر استخوان میداد
در این معامله کوفه سفیه بود سفیه
که دین خویش نفهمیده رایگان میداد
نشستهاید سر سفرهی حرام آنقدر
که نامههای شما نیز بوی نان میداد
و رودهای روان را بر آن کسی بستید
که اذن ریزش باران به آسمان میداد
به بیپناهی اهل خیام در صحرا
فقط حرارت خورشید سایبان میداد
شما به نام محمد چقدر میکشتید
خدا اگر به علی همچنان جوان میداد»
و کاش خطبه او تا همیشه جاری بود
و کاش گریه کمی بیشتر امان میداد
نوشتهاند که شورش به راه میافتاد
اگر زمانه کمی بیشتر زمان میداد
💠 راوی خبر گوید: با خطابهی امکلثوم(س) مردم کوفه همگی صدا به گریه و ضجه و ناله بلند کردند... و هیچ موقع دیده نشد که مردم همچون آن روز گریه کنند.
📗 لهوف، سید بن طاووس، ص۲۴۴
محمدمهدی خانمحمدی
ورود به کانال روضه👇
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
eitaa.com/roze10🎤
┗━✨🌸✨🌹✨━┛
#حضرت_ام_کلثوم
@roze10
از قرائن این چنین پیداست در را دیده است
ما شنیدیم، او ولیکن چل نفر را دیده است
قبل ضربت خوردن مولا و شاید قبل تر
بارها در کوچه ها داغ پدر را دیده است
آنکه عمری با حسن خون جگر را خورده بود
بین تشتی عاقبت خون جگر را دیده است
صبر پنهان داشت در کرب و بلا از این جهت
دور از چشم همه رنج سفر را دیده است
در که جای خود، پدر که جای خود، در شهر شام
چل نفر که هیچ از این بیشتر را دیده است
ام کلثوم است یا زینب نمیدانم کدام!
دور خواهر خواهری چندین نفر را دیده است
بارها این شرم بیاندازه او را می کشد
اینکه زینب پیش او داغ پسر را دیده است
شرم او یک بار اما می کشد او را دو بار
اینکه هم در دشت هم در تشت سر را دیده است
مجید تال
ورود به کانال روضه👇
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
eitaa.com/roze10🎤
┗━✨🌸✨🌹✨━┛
#حضرت_ام_کلثوم
@roze10
تا بوسهی خنجری به حلقوم نشست
بر نیزه، سر امام مظلوم نشست
تنها نه فقط میان رگهای حسین
آن نيز ، به قلب امّ كلثوم نشست
چه رازی از دل پاکت شنیدند؟
درون روح بیتابت چه دیدند؟
که زیر سایهی ا مّ المصائب
تو را اخت المصائب آفریدند
آن زینب او، عزیز مردم شده است
این فاطمهاش، ملیکهی قم شده است
افسوس ! كه نام « امّ كلثوم » فقط
مانند مزار مادرش، گم شده است
قاسم صرافان
ورود به کانال روضه👇
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
eitaa.com/roze10🎤
┗━✨🌸✨🌹✨━┛
#حضرت_ام_کلثوم
@roze10
آنقدر گریه کرده پیر شده
بی حسین از زمانه سیر شده
غصه اش غصه ی حصیر شده
با چه وضعیتی اسیر شده
همه جا پا به پای زینب رفت
گرچه با ناقه های عریان رفت
به هواداری سلیمان رفت
جنگ خطبه شد و به میدان رفت
دو سه شب شهر کوفه زندان رفت
همه جا پا به پای زینب رفت
روی نی آفتاب را دیده
دور گردن طناب را دیده
گریه های رباب را دیده
خیرران و شراب را دیده
همه جا پا به پای زینب رفت
روضه با اشک شور میگوید
از درخت و تنور میگوید
از مسیر عبور میگوید
ماجرا را به زور میگوید
همه جا پا به پای زینب رفت
شامیان سد راه میکردند
دختران را نگاه میکردند
هتک حرمت به شاه میکردند
بین مجلس گناه میکردند
همه جا پای به پای زینب رفت
رضا قربانی
ورود به کانال روضه👇
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
eitaa.com/roze10🎤
┗━✨🌸✨🌹✨━┛
#حضرت_ام_کلثوم
@roze10
ما که مهمان کربلا بودیم
ما گرفتار هر بلا بودیم
خون ز دلها چکید یا جدّا
جان به لبها رسید یا جدّا
ظلم و جورِ حرامیان دیدیم
سنگ باران ز کوفیان دیدیم
وای از کوفه و پذیرایی
دخترانت همه تماشایی
دید چشمان ما جنایت را
معجر زخم آل عصمت را
روز پَردهنشینی از ما رفت
آبرویی ز آل طاها رفت
ناقهها بی جهاز و ما خسته
دستهامان به ریسمان بسته
بود چشمان مَردمان بر ما
پوستها سوخته شد از گرما
بهتر ای مادرا نبودی تو
وسط ماجرا نبودی تو
حَرمی را که هیچ مَحرم نیست
غیر نامَحرمش مجسّم نیست
بعد ظلم حرامیِ ملعون
همه غارت زده همه محزون
بود بیسایۀ برادرها
گریه ها گریه های دخترها
شاهد ظلم بیحساب شدیم
وارد مجلس شراب شدیم
لب و دندان ز چوب کینه شکست
مادرا حرمت سکینه شکست
نام او را چه زشت میبردند
پیش زینب شراب میخوردند
روز ما سخت روزگاری شد
که حسینت به طشت قاری شد
چشم تو در عزای او گرید
تا قیامت برای او گرید
دخترانت بلند میگِریند
نوحه سر میدهند میگریند
نام ما تا ابد به شام آید
منتقم روز انتقام آید
محمود ژولیده
ورود به کانال روضه👇
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
eitaa.com/roze10🎤
┗━✨🌸✨🌹✨━┛
#حضرت_ام_کلثوم
@roze10
گریه بین شرار میکردی
شعلهها را مهار میکردی
پابرهنه فرار میکردی
دختران را سوار می کردی
همهجا کشتی نجات شدی
سر پناه مخدَّرات شدی
نان خود را به دختران دادی
سهم خود را به دیگران دادی
تو تسلّی به مادران دادی
معجرت را به خواهران دادی
گیسوی سوخته نقابت شد
گوشهی آستین حجابت شد
به کجا کارها کشیده شده
سر بازارها کشیده شده
به پَرت خارها کشیده شده
معجرت بارها کشیده شده
خواهرت دیر کرد و افتادی
چادرت گیر کرد و افتادی
تا ز گودال سر در آوردی
خویش را نزد خواهر آوردی
سوی او دیدهی تر آوردی
رو به سوی برادر آوردی
خواهرانه به هم کمک کردید
نیزه را از گلو در آوردید
محمد جواد پرچمی
ورود به کانال روضه👇
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
eitaa.com/roze10🎤
┗━✨🌸✨🌹✨━┛
#حضرت_ام_کلثوم
@roze10
در میانِ دو دخترِ زهرا
یک نفر پایِ ماه، کوکب شد
امِّ کلثوم با تمامِ وجود
هستی اش نذر نامِ زینب شد
در مدینه دو داغِ سنگین دید
او عزادارِ جد و مادر بود
آن دوشنبه که مادرش افتاد
شاهدِ بی حیائیِ در بود
دید مادر نفس نفس میزد
دید مسمارِ نانجیب چه کرد
دید سنگینیِ لگدها با
شاخه باردارِ سیب چه کرد
دید یک زن چگونه دوره شده
دید زیرِ قلاف بازو را
دید چادر چگونه خاکی شد
کتکِ یک شکسته پهلو را
دید وقت هجوم نامَحرم
دردسرهایِ زن چه چیزی شد
عاقبت هم رسید جایی که
پیش او صحبت کنیزی شد
پا به پایِ عقیله هر منزل
بارِ ماتم کشیده این بانو
دیده بر رویِ نیزه هجده تا
یوسفِ سربریده این بانو
با تمامِ مخدراتِ حرم
سرِ بازارِ شام گیر افتاد
پایِ راسِ بریده عباس
وسط ازدحام گیر افتاد
دید سنگی ز راه ِ دور آمد
سرِ بر نیزه را تکانی داد
بارها پیشِ چشم خواهرها
همه سرها ز نیزه ها افتاد
میشنید از کنارِ راسِ حسین
هرقدم ناله هایِ زهرا را
نالة یا بُنَی می آمد
هر چهل منزل از دل صحرا
مادری قد کمان صدا میزد
تشنه لب جان سپُردی ای پسرم
بین گودال من خودم دیدم
چِقَدَر نیزه خوردی ای پسرم
دست انداخت بر محاسن تو
جایِ حنجر زیرِ گلویت ماند
چون گلو از جلو بریده نشد
پیش چشمان من تو را چرخاند
قاسم نعمتی
ورود به کانال روضه👇
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
eitaa.com/roze10🎤
┗━✨🌸✨🌹✨━┛
#حضرت_ام_کلثوم
@roze10
مرثیه اش اشک ملائک را در آورده
مرثیه خوان عصر عاشورا شدن کم نیست
با لشگر آمد کربلا بی لشگرش کردند
یک نصف روز و این همه تنها شدن کم نیست
خارمغیلان ، ظلمت شب، سایه ی دشمن
شب تا سحر آواره ی صحرا شدن کم نیست
شش ماه بعد از واقعه روی پر و بالش
از زخم های کعب نی پیدا شدن کم نیست
موی سپید و چشم تار و زانویی خسته
در زیر بار درد و غصه تا شدن کم نیست
با یاد عصر روز عاشورا زمین خوردن
یا با عصا از بستر خود پا شدن کم نیست
علیرضا خاکساری
ورود به کانال روضه👇
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
eitaa.com/roze10🎤
┗━✨🌸✨🌹✨━┛
#حضرت_ام_کلثوم
@roze10
در سنین کودکی بانو شما
شاهد غم های حیدر بوده ای
بعد از آن که میخ بر پهلو گرفت
همدم شبهای مادر بوده ای
گریه هایت بی امان بوده یقین
روز و شب در خاطرت رنجیده ای
بعد از آن که خانه را آتش زدند
مادرت را بین بستر دیده ای
در قنوت هر نماز فاطمه
شک ندارم بیقراری کرده ای
مثل زینب با غم و اندوه و آه
بعد مادر خانه داری کرده ای
تازه اینجا اول آوارگی است
غصه و غم های تو پایان نداشت
زندگی کردن برایت هیج وقت
لحظه ای دور از حسین امکان نداشت
کربلا با چشم هایت دیده ای
غارت انگشتر و خلخال را
نه نشد آخر فراموشش کنی
ماجرای خنجر و گودال را
روضه را بازش نمی خوانم ولی
نانجیبان بی هوایش میزدند
هرکسی هرآنچه داشت آورده بود
پیرمردان با عصایش میزدند
هر دم از غم های دشت کربلا
اشک تو جاری شده بی اختیار
هرگز از یادت نرفته لحظه ای
هتک حرمت های مرد نیزه دار
بعد سقا با رشادت های خود
تو علمداری زینب کرده ای
پابه پای کودکان در کوچه ها
سنگ از بام منازل خورده ای
یاد داری که سه ساله دختری
در بیابان بر زمین افتاده بود
تا رسیدی در خرابه بر سرش
پیش چشمان پدر جان داده بود
علی علی بیگی
ورود به کانال روضه👇
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
eitaa.com/roze10🎤
┗━✨🌸✨🌹✨━┛