#نوحه17
#شب_سوم_محرم
#حضرترقیه_عزاداری
#سنگین #تک_ضرب
ای صاحب درد و آه مستدام
گویا هستی بین خرابه ی شام
اشکت شد جاری
دل بی قراری
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
*
می بینی عمّه ات ،آن لاله ی پاک
دارد در خرابه ، بالشی از خاک
از بس دیده غم
دارد قدّ خم
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
*
شده مویش سپید از داغ بسیار
در کوچه های شام او دیده آزار
با دست بسته
سرش شکسته
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
*
از بس بابای خود را دائم خوانده
قلب عمّه ها را خیلی سوزانده
بهانه گیر است
از هجرش سیر است
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
*
بهر تسلّایش ،دشمن نامرد
سر بابایش را برایش آورد
چگونه دیده
سر بریده
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
*
گفت ای باباجانم، ای نور دیده
چه کسی حنجر تو را بریده
دیدم من تو را
روی نیزه ها
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
*
سر بابایش را گرفت در آغوش
دیدند که لاله ی ارباب شد خاموش
با حالی پردرد
رقیّه دق کرد
یاصاحب الزّمان آجرک الله...
***
شاعر: ️علی مهدوی نسب
562.2K
#نوحه37
نوحه سنتی عبدالله ابن الحسن
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#واحد
یا صاحب الزّمان آجرک الله
داری بر سینه ات،داغ عبدالله
رفتی تو از حال
از داغ گودال
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
*
یادگار حسن رفته به میدان
در راه عمویش گردیده قربان
دستش جدا شد
جانش فدا شد
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
*
وقتی که دیده است عمو مظلوم است
در بین دو دریا از آب محروم است
بخشید جانش را
در راه مولا
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
*
کشته شد در مقتل با تیر اعدا
سینه ی او شکست مانند زهرا
نوشید با عزّت
شهد ِ شهادت
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
*
او هم مثل عمو از بغض اعدا
مانده بین مقتل زیر دست و پا
در بین گودال
گردیده پامال
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
*
تا نگاه مولا ، به سینه افتاد
یاد تیرباران ِ مدینه افتاد
زنده شد گویا
داغ مجتبی
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
*
شاعر: ️علی مهدوی نسب
✅کانال نوحه سنتی
@nohesonati
192.1K
نوحه سنتی امام حسین علیهالسلام
#امامحسین_عزاداری
#سه_ضرب
اگر کشتن چرا آبت ندادن؟
چرا زان در نایابت ندادن؟
اگر کشتن چرا خاکت نکردن؟
کفن بر جسم صد چاک نکردن؟
اگر کشتن چرا مویت کشیدن؟
چو گرگان پنجه بر رویت کشیدن؟
حسین جانم حسین جانم حسین جان...
*
برادر جان سلیمان زمانی
چرا انگشت و انگشتر نداری؟
چرا بر تن برادر سر نداری؟
بمیرم من مگر مادر نداری؟
حسین جانم حسین جانم حسین جان...
*
خودم دیدم حسین را سربریدن
خودم دیدم که در خونش کشیدن
خودم دیدم گلوی اصغرم را
خودم در بر کشیدم اکبرم را
حسین جانم حسین جانم حسین جان...
***
✅کانال نوحه سنتی
@nohesonati
185.9K
نوحه سنتی #شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_ابن_الحسن
#سه_ضرب
گشته خونین کفن آن گل یاسمن
نوگل فاطمه قاسم بن الحسن
آه و واویلتا، آه و واویلتا (2)
*
شده غرقه به خون همه اعضای من
ای عمو جان شکست استخوان های من
آه و واویلتا آه و واویلتا (2)
*
دشمن از هر طرف راه بر من ببست
کن نظر ای عمو پرو بالم شکست
آه و واویلتا آه و واویلتا (2)
***
شاعر: حاج مهدی خرازی
✅کانال نوحه سنتی
@nohesonati
نوحه معروف و قدیمی جوانان بنی هاشم بیایید
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#تک_ضرب #سه_ضرب
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
بگوئید مادرش لیلا بیاید
تماشای قد اکبر نماید
جوانان بنی هاشم بیایید...
*
بگویید عمه اش زینب بیاید
علی را بر در خیمه رساند
خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم
جوانان بنی هاشم بیایید...
*
علی جان چراغ شام تارم
فراقت برده آرام و قرارم
نچیدم حجلگاه شادی تو
ندیدم من شب دامادی تو
جوانان بنی هاشم بیایید...
*
امیدم بود تو در هنگام پیری
عصای پیری مادر بگیری
به امیدی علی اکبر بیاید
در غم بر رخ لیلا گشاید
جوانان بنی هاشم بیایید...
*
منو یاد قد شمشادی تو
منو ناکامی و ناشادی تو
منو یاد لب خشکیده ی تو
منو سوز دل تب دیده ی تو
منو اون زخمهای بی حسابت
منو اون پیکر در خون خضابت.
جوانان بنی هاشم بیایید...
***
✅کانال نوحه سنتی
@nohesonati
393.9K
#شب_نهم_محرم
#حضرت_اباالفضل
#تک_ضرب
در علقمه ببین شور عزا شد
دست علمدارم از تن جدا شد
در خون نشسته
پشتم شکسته
بعد از تو من شدم یکه و تنها
واویلا واویلا آه و واویلا...
*
یاس امالبنین بود و نبودم
از جنت آمده یاس کبودم
گوید به افغان
سقای عطشان
افتاده دست تو در بین صحرا
واویلا واویلا آه و واویلا...
*
راضی مشو حسین تنها بماند
کنار علقمه روضه بخواند
ای میر لشکر
عباس آب آور
بشنو سوز دعای اصغرم را
واویلا واویلا آه و واویلا...
***
شاعر: مرتضی محمودپور
✅کانال نوحه سنتی
@nohesonati
روضه
#شب_نهم_محرم #حضرت_اباالفضل #تک_ضرب در علقمه ببین شور عزا شد دست علمدارم از تن جدا شد در خون نشس
با سبک یا صاحب الزمان آجرکالله
168.2K
نوحه قدیمی و معروف شب تاسوعا
#حضرتابالفضل_عزاداری
#شب_نهم_محرم
#حضرت_اباالفضل
#تک_ضرب
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
داغت شکسته پشت من، ای راحت جانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
*
من بـیبرادر چـون کنم بـا این سپـاه دون، در دامـن هامـون
بینـم تـو را در ابــر خـون، ای مـاه تابـانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
*
خواهـم بـرم در خیمهگه، ای گل تن پاکت، پیکـر صدچـاکت
ممکـن نبـاشد «یا اخا» محـزون و نـالانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
*
برخیـز و ای جــان بـرادر کـن علمـداری، بنما مـرا یـاری
بی تـو غـریب و بیمعیـن در این بیابـانم، سقای طفـلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
*
بی تـو یقیـن دارم کـه فـردا زینب نـالان، بـر ناقـهی عریان
گردد سوار از راه کینـه بــا یتیمانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
*
شد روز روشن پیش چشمم تیرهتر از شب، چون معجر زینب
بینم تو را در موج خون، ای دُرّ غلطانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
*
شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
✅کانال نوحه سنتی
@nohesonati
نوحه معروف سقای دشت کربلا
#شب_نهم_محرم
#حضرت_اباالفضل
#حضرتابالفضل_عزاداری
#تک_ضرب
سقای دشت کربلا ابالفضل
دستش شده از تن جدا ابالفضل
من قوتی دیگر به تن ندارم
دستی دگر چون در بدن ندارم
سقا و رنگ از تشنگی پریده
دریای خون جاری ز هر دو دیده
تن لاله گون از خون جبین شکسته
لب تشنه و دست از بدن بریده
جان بر کف و در اوج سرفرازی
خجلت ز اشک کودکان کشیده
دریای اشک از چشم ما گرفته
هر قطره خون کز بازویت چکیده
از حنجر خشک تو دوست دارم
این بیت را بهتر ز صد قصیده
والله ان قطعتموا یمینی
انی احامی ابدا عن دینی
من زاده علی مرتضایم
من شاهبار ملک لا فتایم
یارب کمک کن این فرس برانم
این آب را به خیمه گه رسانم
✅کانال نوحه سنتی
@nohesonati
195.2K
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها
#شب_یازدهم_محرم
#شام_غریبان
#سه_ضرب
گلی گم کرده ام میجویم اورا
به هر گل میرسم میبویم اورا
گل من یک نشانیدر بدنداشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
حسین جانم حسین جانم حسین جان...
*
اگر پیدا کنم زیبا گلم را
به آب دیدگان میشویم اورا
گل گم کرده ات خواهر منم من
سرور سینه ات خواهر منم من
نشانی را که گفتی جان خواهر
که دارد در بدن خواهر منم من
حسین جانم حسین جانم حسین جان...
*
در آندم زینب غم دیده ی زار
روان اشک از دو چشمان گهربار
شتابان رفت و آن محزون نالان
بسوی قتلگه با حال افکار
صدای آشنائی آمدش گوش
کهشد از کفبرونش طاقت و هوش
بسوی آن صدا شد زار و نالان
گل خود را بدید و کرد افغان
حسین جانم حسین جانم حسین جان...
***
شاعر: مرحوم سید حسین کهنمویی
✅کانال نوحه سنتی
@nohesonati