eitaa logo
روضه دفتری
21.9هزار دنبال‌کننده
190 عکس
10 ویدیو
3 فایل
روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها بااستفاده از جملات عامیانه و کاربردی بعلاوه صوت همراه با متن مداحی (نوحه، سینه زنی، مولودی) با توجه به مناسبت های پیش رو آیدی کانال در ایتا #روضه_دفتری @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾•
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 🌹 ❤️ 🌹روضه پنج تن ❇️بر احمد و محمود و محمد صلوات ❇️بر شافع رهروان عبد مؤید صلوات ❇️بر احمد و زهرا و علی و حسین ❇️بر پنج تن آل محمد صلوات 🥀السلام علیک یا مظلوم یا رسول الله ص 🥀 السلام علیک یا مظلوم یا امیرالمومنین ع 🥀 السلام علیک یا مظلوم یا فاطمة الزهرا یا بنت رسول الله 🥀 السلام علیک یا مظلوم یا ابامحمدیا حسن بن علی ع 🥀السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله (یا حسین)3 ⏪نبی در بسترو زهرا کنارش ⏪عزیز قلب او شد بی قرارش ⏪بگوید دخترم کمتر نوا کُن ⏪ برای رفتن بابا دعا کن ✅نمیدونم مدینه رفتی یانه گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه، دل بده با هم بریم مدینه، بیاد اون پیغمبری که تو بستر بود، الهی هیچ دختری لحظه جان دادن بابا کنار بستر بابا نباشه، آخ بمیرم تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد،..ناله میکرد... 🔆بابای خوب و مهربون 🔆 حرفامو از نگام بخون 🔆من التماست می کنم 🔆یه شب دیگه پیشم بمون کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد، ناله میزد، بابا بابا میگفت، امیرالمومنینم ایستاده، یه مرتبه پیغمبر صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا، صدای ناله فاطمه بلند شد، فاطمه جان بابا دارید به فراق من مبتلا می شید دو مرتبه صدا زد فاطمه جان بیا جلو بابا، وقتی بی‌بی جلو آومد، صدازد فاطمه جان اولین کسی که به من پیغمبر ملحق می شه تو یی بابا، 💠آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود، اومدن دسته‌های هیزم آوردند، در خانه زهرا شو آتش زدن، فاطمه شو بین در و دیوار گذاشتن، بین در و دیوار ناله زد، یا ابتا یا رسول الله بابا بابا پاشو بیا غریبیّ علی رو ببین بابا پاشو بیا مظلومیّ علی رو ببین بابا همون سینه ای که تو می بوسیدی، اون سینه رو بین در و دیوار قرار دادن، میخ در سینه زهراتو مجروح کرده بابا، 💠 چه کردند با دختر پیغمبر، صدا زد زد علی جان شبانه بدنم رو غسل بده شبانه بدنم رو کفن کن شبانه بدنم را تشیع کن، امیر المومنین نیمه شبی داره بدن زهراشو غسل میده ✳️ اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم ولی آهسته آهسته ✳️ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش ✳️بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته ⬅️بدن زهرا رو غسل داد، بدن زهرا رو کفن کرد، یه مرتبه نگاه کرد بچه‌های فاطمه دارن پر و بال می‌زنند، مادر داری یا نه، اگه مادر نداری امروز ناله بزن، انیس یه دختر مادره، مونس یه دختر مادره، میگه تا گفتم بچه‌ها بیایید، یه وقت دیدم بندای کفن زهرا باز شد، دستای زهرا از کفن بیرون اومد، گاهی حَسَنو تو بغل میگیره ، گاهی حسینو بغل میگیره، گاهی زینبین رو بغل میگیره، یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان، بچه ها را از روی بدن مادر بلند کن، دیگه ملائکه طاقت نمیارن این صحنه رو تماشا کنند، حق بچه یتیمه، ⬅️اینجا علی دست سر یتیمان زهرا کشید 🔺 اما می خوام بگم آی ناله دارا.... آی جوون دارا.... آی مریض دارا .... آی حسینیا.... میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا... ☑️میخوام بگم این رسم تو کربلا نبود، کنار کشته بابا دختر یتیمو تازیانه زدن، 🔺 ای غریب حسین مظلوم حسین ع 🔸بی سرو سامان توأم یا حسین 🔹دست به دامان توأم یا حسین 🔸برسر نی زلف رها کرده ای 🔹با جگر شیعه چها کرده ای 🔸زهرهٔ منظومهٔ زهرا حسین 🔹کُشتهٔ افتاده به صحرا حسین .... ..... (⭐️شعرا 227⭐️) ⬅️در موقع نشر صلوات حذف نشه لطفا⬇️
متن روضه 1 🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم زبانحال باب الحوائج عبدالله بن الحسن... 🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم 🔸از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم قربون غریبیش برم... مثل باباش امام حسن خیلی غریب بوده... روضه ی جانسوزی داره... دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه... آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون حسین... 🔸آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو عموی غریبم حسین... 🔸کآستینم را ز دست عمّه‌ام زینب کشیدم ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت... خیلی مواظبشون بود... مخصوصا عبدالله اش رو ... صدا زد خواهرم... زینبم ... مواظب عبدالله ام باش... خواهرم مواظب یادگار برادرم باش... زینب جان این نانجیبها رحم ندارن... دیدی قاسمم شهید کردن... علی اکبرم قطعه قطعه کردن... ‌روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن... خواهرم اینا رحم ندارن... زینب ‌مواظب یادگار حسنم باش... دستهاش رو گذاشت توی دست عمه... 🔸دست او در دست های عمّه بود 🔸گوش او پر از صدای عمّه بود اما... 🔸شیون زن ها دلش را پاره کرد 🔸دید شه تنهاست فکر چاره کرد دستش به دست عمه جانش زینبه... بالای تل زینبیه... یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش حسین داخل گودی قتلگاه است... دور تا دور عمو رو گرفتن... شمشیرها بالا میره پایین میاد... دیگه طاقت نیاورد... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه 🔸دست او از دست عمّه شد جدا 🔸می دوید و بر لبش واویلتا هی صدا میزد ای وای... آقای غریبم حسین... 🔸می دوید و گاه می افتاد او 🔸از جگر فریاد می زد ای عمو (وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي) به خدا از عموم جدا نمیشم. ‌تا رسید کنار ابی عبدلله دید یه نانجیبی هم شمشیر به دست... داره نزدیک میشه... خودش رو انداخت روی عمو جانش حسین... نمیذارم آقام رو به شهادت برسونی... نانجیب شمشیر بلند کرد ... یاصاحب الزمان... عبدالله دست رو جلو آورد ... ‌مبادا شمشیر به بدن عمو اصابت کنه نانجیب آنچنان با شمشیر بر دست عبدالله زد... ‌‌دیدن دست به پوست آویزان شد... صدای ناله اش بلند شد... يَا عَمَّاهُ (روضة الواعظين ص ٢٠٨) عموجان حسین به ‌دادم برس... خدا...حالا ابی عبدالله چکار کنه... لحظات آخره... عبدالله اش رو در آغوش گرفت... به سینه چسباند... داره نجوا میکنه. .. اما حرمله ملعون هم کمین کرده بود... یاصاحب الزمان.... نانجیب تیر از کمان رها کرد... (فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ) سادات منو ببخشید... دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین... جان دادن... یکی ششماهه اش علی اصغر بود... یکی هم عبدالله بن الحسن... دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه.. هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین... 🔸ضربۀ محکم یک تیغ که پایین آمد 🔸نذر لبخند عمو کرد یتیمی ‌پر خویش 🔸آخرین تیر خودش را به کمان حرمله برد 🔸گردنش شد سپرش باهمۀ حنجر خویش الا لعنت الله علی القوم الظالمین @roze_daftari
4_5922617523018137954.mp3
110.5K
هدیه به ساحت مقدس و ملکوتی، قهرمان کربلا، شاهزاده حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام، و خشنودی پدر بزرگوارشون، کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی، علیه الصلاة و السلام هر چقدر به این خاندان ارادت دارید عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) -
4_5922617523018137956.mp3
1.74M
(شروع با زیارت عاشورا) السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ِ 🔸الا ای صاحب قلبم کجایی 🔸محرم شد نمی خواهی بیایی؟ 🔸کنار علقمه یا خیمه گاهی؟ 🔸نمی دانم کجای کربلایی اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
4_5922617523018137957.mp3
1.77M
مناجات 1 🔸ای داغدار اصلی این روضه ها بیا 🔸صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا صاحب عزا کجایی... یا بن الحسن... 🔸تنها امید خلق جهان یابن فاطمه 🔸ای منتهای آرزوی اولیاء بیا ای آقایی که آمدنت آرزوی همه عالمه... آرزوی همه اولیاء خداست... امام صادق فرمودند: لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی (منبع: الغیبة النعمانی، ص 246) اگه پسرم مهدی رو درک کنم تمام عمرم بهش خدمت میکنم... ولی امام صادق این تعبیر رو داره... من چی بگم آقا... 🔸بالا گرفته ایم برایت دو دست را 🔸ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا کی میای آقای خوبم... میترسم اون روزی که شما میای... دیگه من زنده نباشم... زیر خاکها باشم... 🔸هفته به هفته می گذرد با خیال تو 🔸پس لا اقل به حرمت خون خدا بیا آقا جانم... امام زمان... امشبم اومدیم خدا رو به ابی عبدالله قسم بدیم... فرج شما رو نزدیک کنه یا صاحب الزمان... -
متن روضه 1 🔸ای حرمت خانۀ معمور دل 🔸ای شجر عشق تو در طور دل 🔸نجل علی درّ یتیم حسن 🔸باب همه خلق زمین و زمن امشب بریم در خانه ابن الکریم... میوه دل امام حسن... 🔸همچو عمو ماه بنی هاشمی 🔸چشم و چراغ شهدا، قاسمی امشب صاحب عزا... خود امام حسنه... آقای کریم ماست... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... مریض دارم... امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر... امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده... مگه ميشه... برا میوه دلش اشک بریزی... برا قاسمش اشک بریزی... آقا دست خالی برت گردونه... آماده ای بریم کربلا بسم الله... شاید 13 سال بیشتر نداره... اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد: 🔸من هوای جبهه دارم ای عمو 🔸غصه های خیمه دارم ای عمو شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین... عرضه داشت آقا... یه سوال دارم... آیا منم فردا شهید میشم یا نه... آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه... 🔸این دلم احساس غمگینی کند 🔸غربتت درسینه سنگینی کند عزیز دل برادرم...قاسمم... مرگ رو چطور میبینی... صدا زد: احلی من العسل... آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره... فرمود عزیز دلم... فردا تو رو به بلای عظیم میکشند... الله اکبر... امان از بلای عظیم... روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد عموجانم حسینم... الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا... دیگه طاقت ندارم... ابی عبدالله چکار کنه... صدا زد قاسمم... عزیز برادرم... چطوری اجازه بدم... آخه تو یادگار حسنمی... تو امانت برادرمی... اصرار کرد... هر طوری بود... اجازه گرفت... رفت به سمت میدان... راوی میگه: وَخَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَر یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه... تا وارد میدان شد... شروع کرد به رجز خوندن... چنان با شجاعت رجز میخونه... همه لشکر دشمن متحیر موندن... این آقازاده کیه... آی نانجیبها... اگه منو نمیشناسید بدانید... أَنَا ابْنُ الْحَسَنِ سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى‏ من فرزند قهرمان جنگ جملم... من فرزند حسن بن علیم... 🔸آیینه ی مرد جمل آمد به میدان 🔸یک شیردل مانند یل آمد به میدان جنگ نمایانی کرد... خیلی ها رو به درک واصل کرد... کسی حریف این آقازاده نميشه... چه کار کردند... دور تا دورش رو گرفتند... اول سنگبارانش کردند... یه ظالمی صدا زد... بخدا بهش حمله میکنم... داغش رو به دل مادرش میگزارم... یا صاحب الزمان... تا این نانجیب رسید... ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيف ِ آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد... فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ قاسم با صورت به زمین افتاد... همینجا بود صدای ناله اش بلند شد... يا عَمّاه عموجان حسین به دادم برس... 🔸افتادم از پشت فرس 🔸عمو به فریادم برس ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند... بگم یا نه... نگاه کرد... دید یه قاسمش زیر سم اسبها... هی صدا میزنه عموجان حسین... ابی عبدالله این نانجیبها رو کنار زد... نشست کنار یتیم برادر... دید شمشیر به سرش زدند... بدنش رو قطعه قطعه کردند... سنگبارانش کردند... داره نفسهای آخرش رو میکشه... هی پاهاش رو زمین میکشه... چه کار کنه حسین... همه دیدند... وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قاسم رو به سینه چسباند... وای عزیز برادرم قاسم... یادگار حسنم قاسم... 🔸اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم 🔸جان كَندَنت روي زمين نيست باورم 🔸وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد 🔸هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم 🔸پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو 🔸عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم (صلی الله عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ)
صلوات آخر شب ششم ..m4a
1.33M
خدای متعال ان شاءالله جوانان ما رو از تهاجمات فرهنگی دشمن حفظ بفرماید و جزء سربازان واقعی امام زمان علیه السلام قرار دهد به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) -
🕊﷽🕊 🌷 🕊 🌷 🕊 🌷 🕊 🌟ماهدیه کنیم بروح احمدصلوات 🌟برآدم و نوح وهم محمدصلوات 🌟بر جمـه انبیا و اوصیا باد سلام 🌟بر خاتم انبیا محمــــد صــلوات () 🔸 🔸 🔸 🔸 🔸 🔹 ..3 🌾خوشا روزی که غمخوار من آید 🌾شبـــــی آقا به دیـــــدار من آید 🌾خوشــــا روزی که ماه من بیاید 🌾به پایان آن شـــب تار من آید ♻️آقا جان..امروز به هزار امید اومدیم تو مجلس.. مگه میشه مولا جوابمون رو نده؟ 🌾خوشاروزی که دردل غم نباشد 🌾شـــب شادی دلــــدار مـــن آید آقا جان.. 🌾بجزدیدارتو آقاجان کاری ندارم 🌾بیــــا تا آخـــــرِ کار من آیـــــــد 🌷.. ⏪ان شاالله بیاد اون روزی که امام زمان تکیه به دیوار خانهٔ کعبه بزنه.. لحظه ای که صدا میزنه.. 🌷.. (همه صدا زدند) ⬅️ماه ماه شعبانه.. (ماهی که پیامبر اکرم می فرماید: ماه شعبان ماهیه که اعمال انسانها بالا می ره..در حالیکه مردم از اون غفلت می کنند) بهترین و خالص ترین عمل چیه پیش خدا؟ گریه برا مصائب اهل بیته.. مخصوصا یکی یه دونهٔ خدا ابی عبدالله.. قدر اشک چشمتُ بدون.. ⬅️تو همین ماه شعبان دو تا قنداقه رو ملائکه به آسمونا بردند.. یکی قنداقه ابی عبدالله بود.. یه وقت بی‌بی دوعالم نگاه کرد دید حسینش تو گهواره نیست.. (مضطرب شد نگران شد..مادره دیگه دل نگران میشه) ⏺پیغمبر فرمود فاطمه جان نگران نباش، آسمونیا چشم انتظار حسینت بودن.. ملائکه عاشق زیارت پسرت بودند..آسمونیا میخواستن حسینتو ببینند.. بعد از سه روز قنداقه ابی عبدالله رو سالم آوردن برای مادرش، خانم فاطمه زهرا.. 🍁(دومین قنداقه که به آسمان برده شد میدونی کدوم قنداقه بود) ⬅️قنداقهٔ نازدانهٔ امام عسکری و نرجس خاتون.. اصلا نازدانه همه عالمه.. ولی نعمت همه مونه... قنداقه آقا صاحب الزمان رو هم به آسمان بردند،، بعد مدتی برگردوندن.. اما اما اما.. (هااا...بعضیا فهمیدن چی می خوام بگم..جلو جلو رفتن تو روضه...) ⬅️آخ من یه مادری رو سراغ دارم تو خیمه.. رو خاک ها نشسته..هی دست رو دست میزنه.. میگه ای خدایی که یوسف رو به یعقوب برگردوندی، ،پسر منم بهم برگردون.. ای (رباب)3 .. (امان دل از دل رباب)2 نام باب الحوائج علی اصغر امام حسینه.. 🔆🔅به نیت اونایی که التماس دعا گفتن.. آی مریض دارا.. حاجت دارا.. آی جوون دارا..آی گرفتارا.. بندِ قنداقهٔ این آقازاده رو بگیر.. (علمای بزرگ وقتی حاجت بزرگی داشتن متوسل میشدن به روضهٔ علی اصغر ع) آی آبرو دارا..آی آرزومندان کربلا.. اما یه وقت دیدن ابی عبدالله وسط میدان حیرانه.. ♻️( خدا نیاره برا هیچکس به چه کنم ،چه کنم بیفته) ⏪آره والله،، همه کارهٔ عالم،، چاره ساز عالم،، ارباب من و شما نمی دونه چکار کنه.. یه قدم سمت خیمه برمی داره.. دوقدم برمی گرده.. نمی دونه چی جواب مادر علی اصغر رو بده.. اما دیدن قنداقهٔ علی اصغر رو زیر عبا پنهان کرد.. بجای اومدن به خیمه.. آخ رفت پشت خیمه.. داره برا علی اصغرش قبر آماده میکنه.. آاااخ..الهی هیچ بابایی به روز حسین نیفته.. الهی هیچ بابایی برا جگر گوشه اش قبر آماده نکنه.. ⚜آخ گُلِ نشکفته ام راچید دشمن ⚜سپس براشک من خندید دشمن ⚜الهــــــی که نبیـــــند باغبانـــی ⚜شـــود یاس سپیدش ارغــوانی ⬆️(اوج)اومدن گفتن رباب.. اگه می خوای یه بار دیگه بچه تو ببینی.. زود برو پشت خیمه.. اما یه وقت رسید.. دید حسین، علی رو داخل یه قبر کوچولو گذاشته.. می خواد خاک بریزه.. صدا زد مهلا مهلا یابن الزهرا.. آقا جااان.. اجازه بده یه بار دیگه صورت قشنگ  اصغرمو ببینم.. آقا جان مادرم طاقت ندارم.. بزار یه بار دیگه علی مو ببینم.. آخ مادر سیرابت کردند مادر.. با تیر سه شعبه آبت دادن مادر.. آخ علی جان.. 🦋(دشتی) 🍂لالایی کودکِ ناخورده شیـــرم 🍂شدی سیرابِ خون طفلِ صغیرم 🍂دعا کــــن بعد تو مادر بمیـــــرد 🍂نباشــد قبـــر تو در بر بگیــــرد ✅خدابه حق ابی عبدالله ع.. به حق شیرخوارهٔ حسین...علی اصغرع.. به حق ناله های دل خانم رباب.. هرکسی با هر حاجتی اومده.. امروز کسی دست خالی برنگرده.. ⏹همهٔ حاجات مد نظر، رأس همه حوائج فرج آقامون مولامون صاحب الزمان،از عمق وجودت ناله بزن..بگو.. ⬇️صلوات حذف نشه لطفا⬇️ 🦋هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🦋 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
مناجات 1 🔸آفتابا بسکه پیدائی نمیدانم کجائی 🔸دور از مائی و با مائی نمی‌دانم کجائی امام زمان... این روزها همه جا صدای یا بن الحسن بلنده... همه دارن شما رو صدا میزنند... ای منتقم کجایی... 🔸هر طرف رو آورم روی دل آرای تو بینم 🔸جلوه گر از بس بهر جائی نمیدانم کجایی عزیز فاطمه... ما منتظر اون روزی هستیم... که صدای شما از کنار خانه خدا بلند ميشه: « ألا یا أهل العالم أنا بقیه الله» 🔸کعبه‌ای یا کربلا یا در نجف یا کاظمینی 🔸یا کنار قبر زهرایی نميدانم کجایی امشب.. کجا زانوی غم به بغل گرفتی... کجا برا جد غریبت اشک می ریزی... آقا جانم... 🔸عبد را هجران مولا تلخ تر از زهر باشد 🔸من تو را عبدم تو مولائی نمی‌دانم کجائی ما که جز در خونه ی شما جایی رو نداریم... آقا... ما که جز شما اهل بیت کسی رو نداریم... یا صاحب الزمان شب هفتم محرم... اومدیم بگیم آقا... 🔸مانده بر لب های اصغر همچنان نقش تبسم 🔸تا برای انتقام آئی نمی‌دانم کجائی آقا بیا انتقام شش ماهه ی کربلا رو بگیر... یا بن الحسن... -
4_5933530828758843929.mp3
833.1K
بسم الله الرحمن الرحيم السَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة... بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا (خداوند، به ولايت شما، نشانه هاى روشن دين را به ما آموخت و آنچه را از دنيايمان تباه شده بود، اصلاح كرد) 🔸شب گر رخ مهتاب نبیند سـخت است 🔸لب تشـنه اگر آب نبیند ســخت است 🔸ما نوکر و ارباب تویی مهـدی جان 🔸نوکر رخ اربـاب نبیند ســخت است اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان...
4_5933530828758843927.mp3
140K
خدای منان ان شاء الله به حق ششماهه امام حسین علیه السلام کسانی که بچه دار نمیشن، مشکلشون رو حل کنه، فرزندان صالح، با محبت اهل بیت علیهم السلام بهشون عنایت بفرماید نسل ما رو هم جزء یاوران واقعی امام زمان علیه السلام قرار دهد به حرمت صلوات بر محمد و آل محمد. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) -
متن روضه 1 🔸کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم 🔸خود به تنهایی صراط مستقیم امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین... علی اصغر... خدا میدونه میدونه یک سال منتظر شب هفتم نشستیم... بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم... جان عالم به فداش... 🔸اختری برشانه ی خون خدا 🔸آبروی روی گلگون خدا این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا... 🔸دست های کوچکش، دست حسین 🔸روز عاشورا همه هست حسین ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره... فقط همینو بگم.... قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه... 🔸صورتش پژمرده اما دلگشا 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا عالمی به فدای دستان قشنگش... با دستهای به ظاهر کوچیکش... گره های بزرگی رو باز میکنه... خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه... آی مادری که سالهاست... خدا بهت فرزند نداده... امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده... خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن... مواظب باش... 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند... حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد... گریه کردند... مبادا آروم باشی... 🔸شیرخواری با پدر هم‌درد بود 🔸آخرین سرباز و اول‌مرد بود لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش... دید تنهای تنها مونده... حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن... عباسشو به شهادت رسوندن... علی اکبرشو قطعه قطعه کردند... دیگه یاری نداره... یکدفعه از داخل خیمه... صدای گریه علی اصغرش بلند شد... با زبان کودکی... میگه بابا... مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا... بابا..هنوز من زنده ام... بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا... 🔸من به باغِ سرخِ خون، یاس توام 🔸با دو دست بسته عباس توام چه خوب خودش رو فدا کرد... آماده ای گریه کنی بسم الله... خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند... آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو... ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت... اومد در مقابل دشمن ایستاد... علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد... صدا زد... «یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ» ای نانجیبها... شما با من سر جنگ دارید... اگه به من حسین رحم نمیکنید... این طفل شش ماهه که کاری نکرده... یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید... ببینید... اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا اگه بهش آب بدید میمیره... اگه آب هم ندید میمیره... اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید... دشمن داره نگاه میکنه... خیلی ها به گریه افتادن... ابی عبدالله داره حرف میزنه... شاید اینها دلشون بسوزه... یکدفعه دیدند... حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد... «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» 🔸از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان 🔸آغوش گرم مادرتان نوش جانتان مادرها نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه... اگه بچه شش ماه دارین... الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه... فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد... دید تیر سه شعبه... گوش تا گوش علی رو دریده... علی اصغر روی دستها بابا داره جان میده... خدایا... حالا جواب مادرش رو چی بگم... جواب رباب رو چی بگم... خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه... دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره برمیگرده... 🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای 🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای 🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود 🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای الا لعنه الله علی القوم الظالمین
❣﷽❣ ♨️ (3) ♨️ ♦بر نور جمال پاک احمد صلوات ♦برعطر وجود حی سر مد صلوات ♦بر وجه نکوی وخلق نکوی رسول ♦برخاتم انبیاء محمدوآل محمد صلوات ( ) ☇ای اهل عزا اجر شما با علی اصغر ☇مهمان حسینیم  بگو یا علی اصغر ☇این کودک شش ماهه گل باغ رباب است ☇پرپر شده درگلشن زهرا علی اصغر ☇ای سینه زنان دامن شش ماهه بگیرید ☇چون کرده به هر درد مداوا علی اصغر ☇طفلش مشماری که بود باب الحوائج ☇پرونده ما را کند امضاء علی اصغر 🔲 السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ.. المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ... المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ ⬅️بریم در خانه ی باب الحوایج ، شیرخواره ابی عبدالله .. بریم کربلا... کنار قبر شش گوشه ارباب بی کفن ... اون آقایی که پایین پاش علی اکبر ع خوابیده... آخ رو سینه اش علی اصغر ع ... امان از دل حسین ... یا حسین 3 ⬅️در حالات میرزای قمی نوشتن گاهی 10 روز روضه می‌گرفت سفارش میکرد .. میگفت هر 10 روز روضه علی اصغر رو بخونند .. (گفتن آقا کسای دیگه هم بودند کربلا که شهید شدند.. علی اکبر بوده .. قاسم .. ابالفضل بوده چرا هر ده روز روضه علی اصغر (چرا؟؟)) فرموده بودند..برا اینکه علی‌اصغر مظلوم بود.. اونایی که تو کربلا بودن زبون داشتند.. از عطش ناله میکردند.. شمشیر داشتن جنگ میکردند.. اما علی اصغر شش ماهه زبون برای حرف زدن نداشت ... آخ مرد جنگ نبود .. لباس رزم به تن نکرد.. تو آعوش ابی عبدالله پرپر شد.. 🔰 بعد فرمودند اگه مشکل دارید اگه هر دری میزنید مشکلتون حل نمیشه.. روضه علی اصغر ع بگیرین .. خیلی در خونه علی اصغر امام حسینو بزنید .. امان از دل ابی عبدالله .. بمیرم برا دل داغدارت یا حسین .. 🎇آی حاجت دارا... جوون دارا ..آی مریض دارا... ( یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا..) ☆هر چه آمد به سرم دست به زانو نزدم ☆جزخداوند به عمرم به کسی رو نزدم ☆روی دستم گل بی برگ و برم را کشتن ☆رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن ☆حرمله خیر نبینی گل من نو رس بود ☆کشتنش تیر نمیخواست نسیمی بس بود ⬅️(راوی میگه دیدم ابی عبدالله زیر عبا قنداقه ی خونی پنهان کرده ..متحیره) آخ یه قدم سمت خیمه برمیداره دو قدم برمیگرده .. (میگه اینقده دلم برای حسین سوخت منم براش گریه کردم) با خودم گفتم چرا نمیره سمت خیمه ها .. دیدم یه عده زن و بچه جلوی خیمه ها منتطرند .. چشم براهند علی برگرده .. 🍁بچه ها دست بابا خونی شده 🍁گمونم شیش ماهه قربونی شده 🍁عبارو طوری رو اصغر کشیده 🍁معلومه خیلی خجالت کشیده ⬅️میگه دیدم ابی عبدالله اومد پشت خیمه ها با غلاف یه قبری کند .. این بدن مطهرو دفن کرد.. (یه جمله بگم آقا جان یا اباعبدالله..) آقا جان زخمی ندیده بود این بدن .. (فقط یه تیر خورد ،، ) نخواستی این بدن رو کسی ببینه ،، نخواستی خواهراش ببیننه .. آقا جان نخواستی مادرش رباب ببینه .. نخواستی عمه اش زینب ببینه .. آقا جان ... بمیرم برا اون ساعتی که همه ی این زن و بچه اومدن قتلگاه... دیگه حرف یه زخم نبود.. (تو ناحیه مقدسه داریم) فرقةٌ بالسيوفِ .. فرقةٌ بالرماح .. فرقةٌ بالحجارةِ .. فرقةٌ بالخَشَبِ والعصا .. یه عده با شمشير زدن، یه عده با نيزه، یه عده اى با سنگ، عده اى هم با چوب وعصا چه کردند با عزیز برادر زینب ... ◾️خاک عالم به سرم کز اثر تیغ سنان ◾️جای یک بوسه ی من بر همه اعضای تو نیست ⚜صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله یا لیتنا کنا معک فافوز فوزا عظیما دعا👇👇 اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِه ِوَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ الفائزینَ بلِقائه 🔰جهت شادی روح امام و دو فرزند امام علما صلحا شهدا گذشتگان علی الخصوص گذشتگان این جمع و بانی محترم مجلس بخوانید رحمه الله من یقرا الفاتحه مع الصلوات هنگام پخش صلوات حذف نشه لطفا👇👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دفتری روضه حضرت علی اصغر(ع) السلام علیک یا باب الحوائج یاعلی اصغر حسین(ع) امروز اومدی دست به دامن این طفل شیر خواره بشی خیلی سخته برا مادر طفل شیر خواره داشته باشه وازبچه ش جدابشه یاعلی اصغر حسین(ع) ▪️ بمیرم برات یا رباب چه کردند با دل امام حسین(ع) امروز حاجاتت رو مدنظر بگیر آی جوون دارا،حاجت مندا، آی کربلایی هاامروز اومدی برا طفلی ناله بزنی که ازشدت عطش زبانشو دور لباش می چرخوند، دل مادر کباب میشد دیدید وقتی یه بچه بی تابی میکنه مادر ازاون بی تاب ترمیشه حاجت مندا آخ لالالالا لالالالا لالایی لالالالا لالا مادر کجایی لالالالا لالا ناخورده شیرم (مادر)2 آخ لالالالا لالا دردت به جونم لالا لالا لالاشیرین زبونم توهم هم ناله شو با رباب براعلی اصغر لالایی بخون عزیزدلم لالالالا لالالالا لالایی2 مادر دعاکن مادرت اینجا بمیرد نباشد قبر تو دربر بگیرد (مادر)2 بمیرم چه کردند با دل امام حسین(ع) ▪️ عصر عاشورا وقتی خیمه ها رو آتش زدند به زن وبچه ها آب دادند آی حاجت مندا ،مریض دارا،گرفتارا به زن وبچه ها آب دادند اما خانم زینب نیمه های شب این زن وبچه ها رو آروم کرد دید رباب آروم نمیگیره رباب تودیگه چرا؟ بگو یا حسین تا دلت کربلایی بشه امروز بگو یا حسین تا حاجت بگیری بگو یا حسین تا کربلایی بشی امروز یا اباعبدالله(2) زینب دید رباب آروم نمی گیره گفت تو دیگه چرا؟ صدا زد خانم جان زینب جان اون موقعی که بچه داشتم شیر نداشتم حالا که شیر دارم بچه ندارم چی شده رباب؟خانم ازوقتی جرعه ای آب نوشیدم سینه هام پر شیر شده یاد لبهای تشنه اصغرم افتادم(یاحسین) دلم زدنیا سیره به دست غم اسیره یه چکه آب بیارید بچه م داره می میره دلم زغم کبابه ،این طفلک ربابه چاره درداصغر فقط یه جرعه آبه آخ مادر چطوری بچه رو سیراب کردند بمیرم باتیرسه شعبه آی حسین▪️ صدای ناله ت برسه کربلا اینقدر گریه نکن هیچ کسی آبت نمیده غیر تیرحرمله هیچ کس جوابت نمی ده مادرت شیر نداره تو که اینو خوب میدونی پس چرا زبونتو دور لبات میچرخونی مادر مادر▪️ مادر اینقدر سینه مو چنگ نزن مادر مادر دلمو آتیش نزن مادر آخه وقتی بچه ای بی تابی میکنه به خدا مادر ازاون بی تاب ترمیشه مادر2 مادر برات بمیره اصغرم مادر فدات بشه مادر آروم بخواب گل پسرم آروم بگیر گل پسرم آروم بخواب گل رباب آروم بگیر گریه نکن آروم بگیر بهت آب نمی دن یکی ازخجالتهایی که روز عاشورا امام حسین(ع)کشید خجالت رباب بود الهی هیچ مردی خجالت خانواده شو نکشه خیلی سخته حرف دل امام حسین(ع) بابا آروم بخواب روی دلم آروم بگیر گل پسرم اما یه قول بهم بده بیدار نشی دم حرم آخه مادر دم حرم منتظره خوشحاله بچه ش سیراب بشه وبرگرده اما دیدند آقام امام حسین(ع)بچه رو زیر عبا گرفته هی میاد نزدیک خیمه ها وبرمیگرده لشگر داره هلهله میکنه الهی دشمن به شاد نشی عزیز دلم اما دیدند آقا اومد پشت خیمه ها یه قبر کوچولو داره حفر میکنه راوی میگه دیدم یه خانمی سراسیمه میدوه میگه حسینم صبرکن یه مرتبه دیگه علی اصغرم رو ببینم حاجت داری گرفتاری شفای مریض میخوای سه مرتبه بگو یا حسین(ع)3 یا ابا عبدالله لحظه لحظه استجابت دعاست اشک چشمتو بمال کف دستت ببر درخونه خدا بگذار خدا این اشک چشمتو ببینه انشالله امروز به واسطه این اشکها حاجت بگیری ای به دردم چشم بیمارت طبیب مانده ام مضطر بخوان امن یجیب اعوذبالله من الشیطان الرجیم امن یجیب والمضطر اذا دعا ویکشف السوء وادامه دعای پایان التماس دعا سیدخانم
مناجات 1 🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح اقا جانم امام زمان... چرا سر به بیابان ها گذاشتی... عزیز فاطمه... 🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح 🔸بتاب ای آفتاب عالم آرا یا اباصالح ای خورشید پشت ابرها... بیا و عالم رو روشن کن... 🔸صدای غربت مولا زچاه کوفه می آید 🔸علی تنهاست ای تنهای تنها یا اباصالح قربونت برم آقای غریبم... مثل جدت امیرالمومنین... شما هم تنهای تنهایی... اگه اون روز امیرالمومنین تنها بود و درددل هاش رو به چاه ميگفت... آقا... امام زمان... امروز شما هم در بین ما تنهایید... امروز شما هم غریبی... خدا میدونه... چقد دل امام زمان خونه... 🔸بیا ای وارث حیدر که زخم سینه زهرا 🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح ای.. مرهم پهلوی شکسته... 🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح 🔸سر خونین جدت در تنور و طشت و نوک نی 🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاء آقا بیا انتقام جدت غریبت حسین رو بگیر... 🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح آقا... امشب یه درد دلی دارم... میخام بگم...نميدونم اون روزی که شما می آیید... من لیاقت دارم... در کنارتون باشم یا نه... آقا... خیلی ها به ابی عبدالله هم نامه نوشتند... اما وقتی حضرت اومدند... در امتحان الهی رد شدند... دست به شمشیر بردند و... در مقابل امام زمانشون ایستادند... آقا... میدونم.. منم نوکر خوبی نبودم... شیعه خوبی براتون نبودم... اما خدا میدونه... میام تو این مجلسها میشینم... بخاطر اینکه شما به دلم نظر کنید... بتونم یار واقعی شما باشم... امام زمان... نکنه منم آقام رو تنها بزارم... واويلا... نکنه اون روزی که شما میآید... من در رکابتون نباشم... واويلا... آقا اصلا میخام اعتراف کنم... میخام بگم... من از خودم چیزی ندارم... میام توی این هییت ها... فقط شما به دلم نظر کنید... شما به دادم برسید... امام زمان... حالا با توجه... هر کی میخاد یار امام زمانش باشه صدا بزنه... یا صاحب الزمان... -
🔸من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم 🔸صبحم زستاره‌ی سحرم دست کشیدم زبانحال آقامون ابی عبدالله 🔸از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست 🔸با داغ علی از جگرم دست کشیدم شاعر: سیدرضاموید داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیر کرد... نمیدونم جوان دارید یا نه... الهی کسی داغ جوانش رو نبینه... میدونی بالاترین لذت پدر و مادر در دنیا چیه... بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده... با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن... جوون بشه... درمقابلشون راه بره... وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند... اما سخت ترین لحظه هم.. برا همچین پدر و مادری زمانیه که.. داغ جوانشون رو ببینند.. قربان غریبیت برم حسین.. داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد.. قرآن کریم میفرماید: یعقوب نبی میدونست پسرش زنده است.. میدونست یوسفش سالمه.. بلاخره هم به یوسفش رسید.. اما در فراغ فرزندش آنقدر گریه کرد چشماش نابینا شد... جانها فدای ابی عبدالله.. جانها فدای جوان ابی عبدالله.. شهزاده علی اکبر.. اومد کنار ابی عبدالله صدا زد: بابا اجازه میدان بده.. حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم.. میخوای بری برو بابا.. اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم.. 🔸من نگویم مرو ای ماه برو 🔸لیک قدری ببرم راه برو بذار برای بار آخر. قد و بالات رو نگاه کنم علی جان.. 🔸برو میدان ولی آهسته برو 🔸دیدن عمه ی دل خسته برو تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان.. همه از خیمه بیرون اومدند.. دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن.. لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه هی صدا میزدنند: إرحَم غُربَتَنا به غربت ما رحم کن علی وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک انقده برا جنگیدن عجله نکن.. آخه ما طاقت دوریت رو نداریم.. دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان.. بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد: رهاش کنید... فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست.. هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان.. اما چه رفتنی.. دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه.. تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش.. 🔸گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم جوانم علی... 🔸نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم صدا زد: خدایا تو شاهد باش.. فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم.. رفت به سمت میدان.. یا صاحب الزمان.. جنگ نمایانی کرد.. خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد.. برگشت صدا زد بابا.. يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي بابا دارم از تشنگی میمیرم.. فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام ابی عبدالله به گریه افتاد.. فرمود عزیز دلم.. علی جان طاقت بیار بابا.. خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی.. برگشت به سمت میدان... طولی نکشید.. صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه.. بابا به دادم برس.. افتاد روی اسب.. بعضی مقاتل نوشتند.. مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط قلب لشگر دشمن.. چه کردند با علی اکبر.. حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله.. دور تا دور علی اکبر رو گرفتند.. تصور کن... یکی با شمشیر میزنه... یکی با نیزه میزنه... یکی با سنگ میزنه... فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند.. ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش.. ولی دیگه پاها رمق نداره.. (فجلس علی التراب) روی زمین نشست.. دید جوونش رو قطعه قطعه کردند.. 🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی 🔸زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم خدایا حالا حسین چکار کنه.. سر جوانش رو به دامن گرفته.. هی صدا میزنه.. ولدی علی.. دید جواب نمیده.. دوباره صداش زد.. ولدی علی.. علی جواب نمیده.. دلش طاقت نیاورد.. سر رو به سینه چسباند دلش طاقت نیاورد. یدفعه دیدند.. وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه ِ ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند.. هی صدا میزنه. عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان بابا.. اُف بر این دنیا بعد از تو علی.. 🔸سپه كوفه و شام استاده 🔸به تماشاى شه و شهزاده 🔸شه روی نعش پسر افتاده 🔸همه گفتند حسین جان داده حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره.. هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره.. یه نگاه به سمت خیمه ها.. 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بر در خیمه رسانم