🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه
#روضه امام حسین (ع)
(کوتاه مختصر)
بسم الله الرحمن ارحیم
یا رحمن یا رحیم
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یاصاحب الزمان
🔸دارم اندر دل هوای کربلایت یا حسین
🔸تا کنم این جان ناقابل فدایت یا حسین
🔸من نه تنها واله و حیران به هامون غمم
🔸عالمی سرگشته داری مبتلایت یا حسین
🔸خود شهادت نامه ات امضا نمودی از وفا
🔸جان ما قربان عهد و وفایت یا حسین
🔸ما همه عاصی و بدکار و سیه روی، ای امام
🔸دست ما و دامن دولت سرایت یا حسین
⬅️دلها را ببریم کربلا ، حرم سید الشهدا ، برای حسین گریه کنیم (یاد امام ، شهدا، اموات فیض ببرند ).به یاد آن ساعتی که عمه سادات زینب آمد قتلگاه صدازد: برادر می خواهم صورتت را ببوسم اما سر در بدن نداری ، یک وقت دختر علی خم شد لبها را گذاشت بر رگهای بریده با سوز دل حسین را صدا زد ، همین طور که با بدن برادر حرف می زد ، سکینه ناز دانه آمد جلوی عمه ، دید عمه اش یک بدن بی سر را بغل گرفته دارد گفتگو می کند تا این منظره را دید صدا زد : «عَمِّتی هذا نَعشُ مَن ؟» این بدن کیه داری با او حرف می زنی ؟ فرمود :«نَعشُ اَبیکِ الحسین » سکینه جان این بدن بابایت حسین ، خودش را انداخت روی بدن بابا ، نگفت بابا مرا تازیانه می زنند ، نگفت تشنه ام ، صدا زد : بابا پاشو دارند عمه ام را می زنند ،
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
۱۴۰۳/۲/۵
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه_حضرت_معصومه(_س)
# گریز به روضه امام موسی بن جعفر(ع)
🔸بر دختِ امام هفتم از جان صلوات
🔸آن خواهر و زائر رضا را صلوات
🔸معصومه که او شفیعۀ روز جزاست
🔸بر فخر و شکوهِ قم هزاران صلوات
(دعای فرج)
جهت تعجیل در سلامتی و امر فرج امام زمان عجل صلوات
🎇السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِيجَةَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ ،
⬅️اجرو مزده شما عزیزان با فاطمه زهرا(ی) انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای حاجت روا بشید امشب بریم در خونه دوخت گرامی موسی بن جعفر حضرت معصومه (س) روضه بخونم برایتان و التماس دعا▪️▪️▪️▪️
🔸روزی که به قم قدم نهادی
🔸قم را شرف مدینه دادی
🔸تابید چو موکبت ز صحرا
🔸شهر از تو شنید بوی زهرا
میخام بگم محبت بین امام رضا ع و حضرت معصومه س مثال زدنیه.
بقدری این عشق و علاقه زیاد بود ، اصلا نمیتونستند دوری همدیگه رو تحمل کنند، (لذا امام رضا نامه نوشتن، بی بی رو دعوت کردند به مرو.)
اما چرخ روزگار طوری چرخید… که این خواهر و برادر نتونستن همدیگه رو ملاقات کنند انشاالله هیچ خواهری را چشم انتظار برادر نکنه اما بی بی چقدر مسافتی برای دیدن برادر طی نمو د اما به برادر نرسیداما عزیزان┈
بی بی رو اینقدر قشنگ تشییع جنازه کردند،اینقدر قمی ها قشنگ احترام گذاشتند،اینقدر اَمدند مثل پروانه دور بی بی گشتند،یه ذره بی بی احساس غربت نکرد،ا
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرندهرکسی حاجتی داره بریم دره خونه امام موسی بن جعفر انشاءالله جاجت روا بشید
⏪دیدند در زندان باز شد چهارنفر روی پاره تخته ای یک بدنی را دارندمی آرند ای شعیان بیایدبدن..
امام خودتان را تحویل بگیرید آخه بدنو گرفتند خدایا آقامان که چندین سال توی این سیاه چاله ها نه نور و مرطوب چرا این..
تخته سنگینه ،گذاشتند روی زمین پارچه را برداشتند آخ بمیرم دیدند این غل وزنجیر هنوز به دست وپای آقاست..
لا اله الا الله حضرت معصومه
(ص) می فرماید هر روز امام رضا می آمد درون خانه برای اینکه دل تنگی ما نسبت به بابا کم بشه می آمد باما حرف می زد اما دیدیم لحظاتی نیست
آقا بعد از ساعتی برگشت دیدم موی پریشانه ناخوش احواله گفتم آقاجان اتفاقی افتاده گفت یتیم شدیم خواهرا
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
۱۴۰۳/۲/۵
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه
#روضه امام حسین (ع)
(کوتاه مختصر)
بسم الله الرحمن ارحیم
یا رحمن یا رحیم
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یاصاحب الزمان
🔸دارم اندر دل هوای کربلایت یا حسین
🔸تا کنم این جان ناقابل فدایت یا حسین
🔸من نه تنها واله و حیران به هامون غمم
🔸عالمی سرگشته داری مبتلایت یا حسین
🔸خود شهادت نامه ات امضا نمودی از وفا
🔸جان ما قربان عهد و وفایت یا حسین
🔸ما همه عاصی و بدکار و سیه روی، ای امام
🔸دست ما و دامن دولت سرایت یا حسین
⬅️دلها را ببریم کربلا ، حرم سید الشهدا ، برای حسین گریه کنیم (یاد امام ، شهدا، اموات فیض ببرند ).به یاد آن ساعتی که عمه سادات زینب آمد قتلگاه صدازد: برادر می خواهم صورتت را ببوسم اما سر در بدن نداری ، یک وقت دختر علی خم شد لبها را گذاشت بر رگهای بریده با سوز دل حسین را صدا زد ، همین طور که با بدن برادر حرف می زد ، سکینه ناز دانه آمد جلوی عمه ، دید عمه اش یک بدن بی سر را بغل گرفته دارد گفتگو می کند تا این منظره را دید صدا زد : «عَمِّتی هذا نَعشُ مَن ؟» این بدن کیه داری با او حرف می زنی ؟ فرمود :«نَعشُ اَبیکِ الحسین » سکینه جان این بدن بابایت حسین ، خودش را انداخت روی بدن بابا ، نگفت بابا مرا تازیانه می زنند ، نگفت تشنه ام ، صدا زد : بابا پاشو دارند عمه ام را می زنند ،
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
۱۴۰۳/۲/۵
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه امام صادق (ع)
#گریز مسلم بن عقیل(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَیُّهَا الصَّادِقُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
♦️زهر طرف به کمام تیر غم زمانه گرفت
♦️دل مرا که بسی بود خون نشانه گرفت
♦️چو جدّ خویش علی سالها به خانه نشاند
♦️ز دیده ام همه اشک دانه دانه گرفت
♦️هنوز خانه زهرا نرفته بود از یاد
♦️که آتش از در و دیوار من زبانه گرفت
♦️سپاه کفر به کاشانه ام هجوم آورد
♦️مرا به زمزمه و ناله شبانه گرفت
♦️سر برهنه ، پای برهنه برد مرا
♦️پی اذیت من بارها بهانه گرفت
♦️هنوز ز خستگی راه بود در بدنم
♦️که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت
♦️هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد
♦️مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت
⬅️امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم.
یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه...
به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد.
منصور انگوری را به زهر آلوده کرده بود، و بدین وسیله به امام صادق (ع) زهر خورانید و آن حضرت را مسموم کرد، و به شهادت رسانید. امام هفتم بدن بابا را غسل داد، نماز خواند، تشییع جنازه ی با شکوهی در مدینه برگزار شد. شاگردان امام صادق (ع) شال غزا به گردن انداخته بودند.
همه اشک می ریختند و به سر وسینه می زدند. و وا اماما می گفتند. امام هفتم (ع) بدن بابا را غسل داد، و کفن کرد و نماز خواند. بدن امام را با احترام به خاک سپردند. امام «لا یوم کیومک یا ابا عبدالله» یا امام صادق (ع) شما را زهر دادند، و مظلومانه شهید کردند.
اما بعد شهادت، کسی با بدن شما کاری نداشت. ولی قربان آن آقایی که بدنش روی خاک گرم کربلا بود. ده نفر آماده شدند. اسب های خود را نعل تازه بستند، و نازنین بدن پسر فاطمه (ع) را زیر سم اسبان قرار دادند.
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما دلم می خواهد گریزی هم داشته باشم به روضه حضرت مسلم بن عقیل(ع)
زمانى كه حضرت مسلم را بالاي دارالعماره بردند در حال ذكر گفتن بود ،ديدند از گوشه ى چشمش اشك جارى است ،گفتند پسر عقيل اگر شجاعى را مي خواستند مثال بزنند نام تو را مي بردند، چه شده گريه مي كني؟ فرمود گريه ى من براى خودم نيست براى اون آقايي است كه بهمراه خانواده اش عازم اينجاست.
راوى مي گه قبل از شهادت ذكرش عوض شد دائما مي فرمودند السلام عليك يا ابا عبدالله
وقتى مسلم ابن عقيل عليه السلام را با لب تشنه به شهادت رساندند ، بدن مطهرش را ميان كوچه هاى كوفه انداختند و اولين سري كه قبل از سر امام حسين بالاى نيزه رفت سر مطهر حضرت مسلم بود .
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه امام صادق (ع)
#گریز حضرت علی اصغر(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَیُّهَا الصَّادِقُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
♦️زهر طرف به کمام تیر غم زمانه گرفت
♦️دل مرا که بسی بود خون نشانه گرفت
♦️چو جدّ خویش علی سالها به خانه نشاند
♦️ز دیده ام همه اشک دانه دانه گرفت
♦️هنوز خانه زهرا نرفته بود از یاد
♦️که آتش از در و دیوار من زبانه گرفت
♦️سپاه کفر به کاشانه ام هجوم آورد
♦️مرا به زمزمه و ناله شبانه گرفت
♦️سر برهنه ، پای برهنه برد مرا
♦️پی اذیت من بارها بهانه گرفت
♦️هنوز ز خستگی راه بود در بدنم
♦️که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت
♦️هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد
♦️مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت
⬅️امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم.
یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه...
به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد.
منصور انگوری را به زهر آلوده کرده بود، و بدین وسیله به امام صادق (ع) زهر خورانید و آن حضرت را مسموم کرد، و به شهادت رسانید. امام هفتم بدن بابا را غسل داد، نماز خواند، تشییع جنازه ی با شکوهی در مدینه برگزار شد. شاگردان امام صادق (ع) شال غزا به گردن انداخته بودند.
همه اشک می ریختند و به سر وسینه می زدند. و وا اماما می گفتند. امام هفتم (ع) بدن بابا را غسل داد، و کفن کرد و نماز خواند. بدن امام را با احترام به خاک سپردند. امام «لا یوم کیومک یا ابا عبدالله» یا امام صادق (ع) شما را زهر دادند، و مظلومانه شهید کردند.
اما بعد شهادت، کسی با بدن شما کاری نداشت. ولی قربان آن آقایی که بدنش روی خاک گرم کربلا بود. ده نفر آماده شدند. اسب های خود را نعل تازه بستند، و نازنین بدن پسر فاطمه (ع) را زیر سم اسبان قرار دادند.
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما دلم می خواهد گریزی هم داشته باشم به روضه حضرت علی اصغر همه اموات فیض ببرند
دلها را ببریم کربلا ، برای سرباز شش ماهه امام حسین ، علی اصغر گریه کنیم ، باب الحوائج است ، بیاد آن ساعتی
که امام حسین قنداقه علی اصغرش را در آغوش گرفت آمد میدان ، صدا زد :
« یا قومٌ اَن لم تَرحَمونی فَارحَموا هذا الطفل یعنی اگر به من رحم نمی کنید به این شیر خواره رحم کنید » « اما تَروُنَهُ
کیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً » یعنی نمی بینید که چگونه از شدت تشنگی ، دهان را باز و بسته می کند ؟
چگونه جواب عزیز فاطمه را دادند ؟ آیا رحم کردند ؟ نه ، هنوز سخن امام حسین تمام نشده بود ببیند علی رو دستش
دارد پر و بال می زند.« فَذُبِحَ الطِفلُ مِن الورِید اِلی الورید ، او مِن الُذُنِ اِلیَ الاُذُن » همه صدا بزنید یا حسین .
🔸به روی دست پدر جان به ره جانان داد
🔸 جان عالم به فدایش که چه جائی جان داد
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
4_5985513170129655926.mp3
504.5K
❣﷽❣
🔘 #سینه_زنی_امام_صادق_ع #سنتی
🔘 #سبک من علی مظلوم خانه نشینم
کشته شده صادق آل پیمبر
صاحب عزا احمد و زهرا و حیدر
واویلا واویلا واویلا واویلا
با خون دل نوشته شده واویلا
قرآن ناطق کشته شده واویلا
🔘واویلا واویلا واویلا واویلا
غمهای عالم به دل ما نشسته
حرمت شیخ الائمه شد شکسته
🔘واویلا واویلا واویلا واویلا
اشک غم از دیده او می چکیده
نیمه ی شب در پی مرکب دویده
🔘واویلا واویلا واویلا واویلا
غربت تو تنهائیش ارث مادر بود
از ماتم کربلا دیده اش تربود
🔘واویلا واویلا واویلا واویلا
چشم من و کرم حضرت صادق
جان فدای حرم حضرت صادق
🔘واویلا واویلا واویلا واویلا
(#محمد_خرمفر)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
آه و واویلا ز جور.mp3
2.01M
زمزمه_نوحه_واحد
#شهادت_امام_صادق_ع
#اه_و_واویلا
🌷🌷🌷
✅بنداول
آه و واویلا زجور قو م پست و بی مروت
دست من را بسته بودن لحظه ی گرم عبادت
🌷
بین نجوای شبانه
برده اندم وحشیانه
بی عمامه بی ردا از
آشیانه
میکرد دل من را خون
ابن ربیع ملعون
ان دم میان غمها
بودم به یاد زهرا (س)
🌷
واویلتا واویلا
____
✅بنددوم
درمیان حُجره سوزد قلب من از زهر کینه
حق نگهدار تو ای شهر پیمبر ای مدینه
🌷
بارالها دست کینه در کمینگاهِ مدینه
داغ زهرا را دوباره زد به سینه
🌷
ان دم میان غمها بودم به یاد زهرا ۲
واویلتا واویلا ۲
____
✅بندسوم
زیر باران ستمها شعله میشد مَرهم من
چون خلیل اللّٰه میشد آتش کین همدم من
🌷
بارالها بار دیگر بینِ آن دیوار و آن در
شد تداعی پیش چشمم داغ مادر
ان دم میانِ غمها بودم به یاد زهرا ۲
واویلتا واویلا ۲
_
✅بند چهارم
تاکه دیدم دشمن من بی محابا بی بهانه
میزند من را به سیلی گه لگد گه تازیانه
🌷
بادلی غمگین مضطر
یادم آمدروی مادر
بالگد نقش زمین شد
بین آن دیوارو آن در
🌷
آن دم میان غمها
بودم به یاد زهرا (س)
__
✅بندپنجم
در میانِ شعله دیدم دلپریشان بچّه ها را
بر لب آوردم نوایِ کربلا یا کربلا را
🌷
بارالها نیمۀ شب قلب من در تاب و در تب
🌷
جان دهم با یادِ قلب زارِ زینب
ان میانِ غمها بودم به یاد زهرا ۲
واویلتا واویلا ۲
💠💠💠3⃣2⃣3⃣💠💠
#مجتبی_تاجیک_ساده
#مجیدمرادزاده
🌾روضه و مناجات امام زمان (عج)_شهادت رییس مذهب شیعه امام جعفر صادق (ع)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
*یابن الحسن*
▪️آقا قسم به جان شما خوب میشوم
👈*درسته بدم اما یه عمر در خونه ی شما بودم،نذار کارم بدتر از این بشه...*
▪️آقا قسم به جان شما خوب میشوم
با روضه های جد شما خوب میشوم
▪️آقا قسم به جان تو و جان مادرت2
با یک نسیم کرب و بلا خوب میشوم
________▪️▪️▪️▪️▪️
👈صلی الله علیک یا شیخ الائمه یا جعفر بن محمدالصادق
ای بانی روضه های زینب...
آسمان است و قمر دور سرش میگردد
آفتاب است و قمر خاک درش میگردد
این قد و قامت افتاده،درخت طوباست
این محاسن به خدا آبروی دین خداست
این حرم خانه ی زهراست،نسوزانیدش
این حسینیه ی زهراست، نسوزانیدش
شعله پشت حرم فاطمه زاده نبرید
پسر فاطمه را پای پیاده نبرید
آی نامرد! بگذار عبا بردارد
پیرمرد است،تو بگذار عصا بردارد
ببریدش،ببرید اما از وسط مردم نه!
هرچه خواهید بیارید ولی هیزم نه!
*آتیش زدن این خونه رو...*
بگذارید لبش یاد پیمبر بکند
وسط شعله کمی مادر مادر بکند
از مسیری ببریدش که تماشا نشود
👈*یه بار جدشو از وسط کوچه بردید بسه...یه بار عمه جانشو از وسط کوچه های کوفه و شام بردید بسه...*
از مسیری ببریدش که تماشا نشود
چشمی از این در و همسایه به او وا نشود
اصلا این مرد مگر پای دویدن دارد؟!
پیرمردی که خمیده ست،کشیدن دارد؟!
شعله ی تازه به چشمان غمینش نزنید
آسمان است در این کوچه زمینش نزنید
شاید این کوچه ی باریک همان جا باشد...
شاید این کوچه همان کوچه ی زهرا باشد...
شاید این کوچه همانجاست که زهرا افتاد...
گرچه هم دست به دیوار و در شد اما افتاد..
👈دنبال مرکب پیاده نبرید...
*همه ی اینا رو گفتم یه روضه بخونم.فردای اون روزی که امام صادق علیه السلام رو اون جوری شبانه از خونه بیرون کشیدند،صدا زدند آقا اولین بار نیست این جور به شما جسارت و بی ادبی میشه اما انگار امروز یه جور دیگه ناراحتید! گریه کرد امام صادق...فرمود:دیشب یه در از خونه ی ما آتیش گرفت،همچین که حمله کردند به خونه،دیدم زن و بچه این ور و اون ور فرار میکنند...دیدم غلاما و کنیزا بچه هامو یه گوشه جمع کردند آتش بهشون نرسه...یاد عمم افتادم،یادم اومد یه روز غروب تو کربلا هزار هزار لشگر اومد..یه عمه دارم و یه مشت بچه یتیم...
مادر ندارد...شاهی که تنها مانده و لشکر ندارد
آن قدر زخمیست،جایی برای بوسه بر پیکر ندارد...
در بین گودال،افتاده و عمامه ای بر سر ندارد
می دید زینب این صحنه را،خواهرش باور ندارد
میگفت زینب شاید که قاتل همرهش خنجر ندارد
با گریه میگفت ای کاش که پیراهنش را بر ندارد
کشتید اما چرا دیگر انگشت و انگشتر ندارد؟!
میگفت دشمن کارش تمام است،چون که آب آور ندارد
لب هاش خشک است
خشک است و تاب خیزران تر ندارد
یک سو رقیه،غیر از فرار او چاره ای دیگر ندارد
یک سو رباب است،شیر آمده اما دگر اصغر ندارد...
▪️▪️▪️▪️____________________
کربلایی میلادباباجانپور
متن روضه شهادت امام صادق علیه السلام
💠حتما بخوان و استفاده کن.
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
▪️جام چشم من بی تاب پر از غم می شد
داشت لبریز غم و گریه نم نم می شد
▪️هر قدم پشت سر مركب دشمن آن شب
از نفس های من سوخته دل كم می شد
👈یه پیرمرد،یه پیر مرد محاسن سفید،یه خورده تند راه بری،اونایی كه پدر پیر دارن،دیدی كربلا میبریش،مشهد میبریش،یه خورده تندتر راه میری،نفسش میگیره،میگه بابا صبر كن پاهام دیگه رمق نداره. اون بی حیا سوار بر اسبش هی تند می رفت،امام صادق علیه السلام با اون كمر خمیده و محاسن سپید.
▪️هر قدم پشت سر مركب دشمن آن شب
از نفس های من سوخته دل كم می شد
چرا؟
▪️بند نعلین و كهن سالی و رنج كوچه
به زمین خوردن من داشت فراهم می شد
👈خیلی رو این كلمه تكیه می كنم، می خوام با این كلمه روز شهادت روضه بخونم،خودم خرج محرمم رو بگیرم،آی شیعه ها،آقاتون تو كوچه چند بار زمین خورد،یه پیرمرد ناتوان،چه جوری زمین میخوره،
▪️ماه شوال كه از حال دلم باخبر است
با زمین خوردن من داشت محرم می شد
👈گفتم رو زمین خوردن حساس باش، می خوام با این كلمه روضه بخونم،دیگه از امروز به بعد تا محرم، هر جا شنیدی یكی زمین خورده،بزن تو سینه ات بگو،آخ حسین،چرا؟ آخه
▪️بی هوا خوردن من روی زمین علت داشت
👈من نمی خوام خیلی باز كنم،همتون یه عمری روضه خون و روضه فهمید
▪️بی هوا خوردن من روی زمین علت داشت
در نظر روضه ی گودال مجسم می شد
حسین.....
👈آقاجان شما زمین خوردی،جدّتم كربلا زمین خورد،آقاجان شما رو، ابن ربیع با همه ی بی حیاییش،تو كوچه ها یه جوری برد زمین بخوری،شما رو تحقیر كنه،دیگه زخمی نزد،تازیانه ای نزد،اما ارباب ما كربلا،چند بار زمین خورد،وای وای،ای وای ای وای،مطمئنم حق این روضه رو ادا می كنی،والا نمی گفتم روز شهادتی. حسین ایستاده،دیگه رمق به بدن نداره،همه تیراندازا زدن،همه رمق حسین رو كشیدن،این همه داغ روی داغ دیده،عبارت مقتل میگه: نیزه اش رو به زمین فرو برد،یه خورده همین جور كه رو اسب نشسته،به نیزه تكیه بده، استراحت كنه،نانجیب یه نگاه كرد،دید حسین داره استراحت میكنه،گفت:نذارید حسین استراحت كنه،چیكار كردن،یا امام صادق،با شما همچین كاری نكردن،اما كربلا هر كی سنگ به دست گرفت: حسین رو سنگ باران كردن،سنگ به پیشونیش خورد،پیراهن عربیش رو بالا زد،سینه ی حسین پیدا شد،بگم یا نه؟ حرمله رسید تیر سه شعبه رسید،حسین..............آی آی،الهی بمیرم برات آقاجان،چنان تیر و زد،من نمی خوام معنی كنم،هركی عربی متوجه میشه،خودش ناله میزنه، مقتل میگه وقتی تیر سه شعبه رو زد،ابی عبدالله از پشت در آورد، ...... .....، دیگه پاهاش رمق نداشت،از بالای ذوالجناح، با صورت....حسین....
یه نگاه به منصور كرد،امام صادق دید منصور لعنت الله علیه پشیمون شده،به زبون ما به غلط كردن افتاد،شمشیر رو انداخت،شروع كرد لرزیدن،گفت:هرچی می خوای ازم بخواه،من دیگه باهات كاری ندارم،امام صادق فرمود من و نیمه شب،سر برهنه كشوندی تو كاخت،بهم میگی از من چیزی بخواه، من كه با تو كاری ندارم، فقط من و زود برگردون خونه،چرا؟ آخه،زن و بچه ام منتظرن،داشتی من و می آوردی،همه میلرزیدن،بچه هام همه گریه میكردن،منصور دستور داد امام رو ببرن،یه جمله،كربلا هم همه بچه ها منتظر بودن،همه از خیمه ها ....حسین،دستت رو بیار بالا به نیت فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سه مرتبه بگو حسین
🌫🌫🌫🌫🌫🌫🌫🌫🌫🌫
کربلایی میلادباباجانپور
ضمن عرض سلام خدمت تک تک اعضای انشاالله استفاده کامل از مطالب کانال برده باشید عزیزان بنده به خاطر راحتی شما عزیزان روضه ها را تایپ یا از منبع جمع آوری ودراختیار شما قرار می دهم وعده ای عضو کانال درگروها یا کانالها ارسال می کنند دربین افراد گروه ها اندکی کثیری هستند به بنده پیام دادند که کانال ایتارا شما مصادره کردیدشما آدم عقده ای می باشید که اسم تان را درزیر پیامها قرارمی دهید اسم بنده ممکن دارد برای تو مشکل باشد ولی در گروه یا کانالی باید دوستان بگردی تا یک روضه را پیدا کنید درهرگروهی هستی اسم بهزادی را بزن روضه دل خواه یا مدنظر را انتخاب کن دوست دارم اسمم زیر پیام باشه آقای یا خانمی که چنین ادعای دارید چه سودی برای من دارد حقوق میدم به من نه غیر از اینکه چشمم با گوشی نابینا بشه
البته تعدادی جواب آن کسی را که چنین موضع را مطرح کرده بودند دادند عزیزان با توجه به این موضوع بنده به امید خدا فعالیت راهمچنان ادامه می دهم و شما سعی کنید روضه های کانال را دراختیار چنین افراد ی که قدرشناس نیستند قراندهید و چنانچه از مدیران گروه ها وکانالها عضو کانال ماهستند چنین افراد خوبی گروه را نمی خواهند فقط تخریب می کنند سریعا بدون تذکر حذف کنند ضمنا تا اطلاع ثانوی به درخواستها درگروها وکانالهای که عضو هستم پاسخ داده نخواهد شد
ارادتمند شما همه خوبان بهزادی
سلام وعرض ادب خدمت شما استاد بزرگوار جاداره تشکر ویژه در همین کانال ازشما داشته باشم برای زحمات بی دریغ شما
استاد بهزادی این جور افراد متاسفانه بیماری حسادت دارند.
بنده میدونم شما با چه سختی وبا اینکه کسالت دارید شب روز دارید متن تایپ میکنید هر بار درخواست متن داشتم بلافاصله آماده کردین
شما حق دارید اسمتون بزنید چون روضه تایپ خودتون هست و اینکار فقط بخاطر نام وسرچ کردن آسان هست
این متن روضه ها همه استفاده میکنند وهمیشه دعا گوتون هستن
شما به حرف دیگران توجه نداشته باشید وبه خدمتتان ادامه بدید ومزدتون از حضرت زهرا سلام الله بگیرید🤲
مدیریت کانال های مجمع الذاکرین
#خادمه_اهل_بیت
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه امام صادق (ع)
#گریز امام موسی بن جعفر
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَیُّهَا الصَّادِقُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
♦️زهر طرف به کمام تیر غم زمانه گرفت
♦️دل مرا که بسی بود خون نشانه گرفت
♦️چو جدّ خویش علی سالها به خانه نشاند
♦️ز دیده ام همه اشک دانه دانه گرفت
♦️هنوز خانه زهرا نرفته بود از یاد
♦️که آتش از در و دیوار من زبانه گرفت
♦️سپاه کفر به کاشانه ام هجوم آورد
♦️مرا به زمزمه و ناله شبانه گرفت
♦️سر برهنه ، پای برهنه برد مرا
♦️پی اذیت من بارها بهانه گرفت
♦️هنوز ز خستگی راه بود در بدنم
♦️که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت
♦️هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد
♦️مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت
⬅️امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم.
یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه...
به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد.
منصور انگوری را به زهر آلوده کرده بود، و بدین وسیله به امام صادق (ع) زهر خورانید و آن حضرت را مسموم کرد، و به شهادت رسانید. امام هفتم بدن بابا را غسل داد، نماز خواند، تشییع جنازه ی با شکوهی در مدینه برگزار شد. شاگردان امام صادق (ع) شال غزا به گردن انداخته بودند.
همه اشک می ریختند و به سر وسینه می زدند. و وا اماما می گفتند. امام هفتم (ع) بدن بابا را غسل داد، و کفن کرد و نماز خواند. بدن امام را با احترام به خاک سپردند.
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرندهرکسی حاجتی داره بریم دره خونه امام موسی بن جعفر انشاءالله جاجت روا بشید
⏪دیدند در زندان باز شد چهارنفر روی پاره تخته ای یک بدنی را دارندمی آرند ای شعیان بیایدبدن..
امام خودتان را تحویل بگیرید آخه بدنو گرفتند خدایا آقامان که چندین سال توی این سیاه چاله ها نه نور و مرطوب چرا این..
تخته سنگینه ،گذاشتند روی زمین پارچه را برداشتند آخ بمیرم دیدند این غل وزنجیر هنوز به دست وپای آقاست..
لا اله الا الله حضرت معصومه
(ص) می فرماید هر روز امام رضا می آمد درون خانه برای اینکه دل تنگی ما نسبت به بابا کم بشه می آمد باما حرف می زد اما دیدیم لحظاتی نیست
آقا بعد از ساعتی برگشت دیدم موی پریشانه ناخوش احواله گفتم آقاجان اتفاقی افتاده گفت یتیم شدیم خواهرا
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
۱۴۰۳/۲/۵
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه امام صادق (ع)
#گریزامام حسین (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَیُّهَا الصَّادِقُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
♦️زهر طرف به کمام تیر غم زمانه گرفت
♦️دل مرا که بسی بود خون نشانه گرفت
♦️چو جدّ خویش علی سالها به خانه نشاند
♦️ز دیده ام همه اشک دانه دانه گرفت
♦️هنوز خانه زهرا نرفته بود از یاد
♦️که آتش از در و دیوار من زبانه گرفت
♦️سپاه کفر به کاشانه ام هجوم آورد
♦️مرا به زمزمه و ناله شبانه گرفت
♦️سر برهنه ، پای برهنه برد مرا
♦️پی اذیت من بارها بهانه گرفت
♦️هنوز ز خستگی راه بود در بدنم
♦️که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت
♦️هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد
♦️مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت
⬅️امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم.
یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه...
به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد.
منصور انگوری را به زهر آلوده کرده بود، و بدین وسیله به امام صادق (ع) زهر خورانید و آن حضرت را مسموم کرد، و به شهادت رسانید. امام هفتم بدن بابا را غسل داد، نماز خواند، تشییع جنازه ی با شکوهی در مدینه برگزار شد. شاگردان امام صادق (ع) شال غزا به گردن انداخته بودند.
همه اشک می ریختند و به سر وسینه می زدند. و وا اماما می گفتند. امام هفتم (ع) بدن بابا را غسل داد، و کفن کرد و نماز خواند. بدن امام را با احترام به خاک سپردند. امام «لا یوم کیومک یا ابا عبدالله» یا امام صادق (ع) شما را زهر دادند، و مظلومانه شهید کردند.
اما بعد شهادت، کسی با بدن شما کاری نداشت. ولی قربان آن آقایی که بدنش روی خاک گرم کربلا بود. ده نفر آماده شدند. اسب های خود را نعل تازه بستند، و نازنین بدن پسر فاطمه (ع) را زیر سم اسبان قرار دادند.
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه امام صادق (ع)
#گریز حضرت اباالفضل (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَیُّهَا الصَّادِقُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
♦️زهر طرف به کمام تیر غم زمانه گرفت
♦️دل مرا که بسی بود خون نشانه گرفت
♦️چو جدّ خویش علی سالها به خانه نشاند
♦️ز دیده ام همه اشک دانه دانه گرفت
♦️هنوز خانه زهرا نرفته بود از یاد
♦️که آتش از در و دیوار من زبانه گرفت
♦️سپاه کفر به کاشانه ام هجوم آورد
♦️مرا به زمزمه و ناله شبانه گرفت
♦️سر برهنه ، پای برهنه برد مرا
♦️پی اذیت من بارها بهانه گرفت
♦️هنوز ز خستگی راه بود در بدنم
♦️که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت
♦️هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد
♦️مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت
⬅️امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم.
یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه...
به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد.
منصور انگوری را به زهر آلوده کرده بود، و بدین وسیله به امام صادق (ع) زهر خورانید و آن حضرت را مسموم کرد، و به شهادت رسانید. امام هفتم بدن بابا را غسل داد، نماز خواند، تشییع جنازه ی با شکوهی در مدینه برگزار شد.
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس و محفل فیض ببرند اما گریزی هم داشته باشیم به روضه آقا ابوالفضل(ع)
، اما بمیرم کربلا؛ تا صدای اخا ادرک اخا رو حسین شنید...
 ابی عبدالله در بین نخلستان پیاده شد، شیئی را برداشت و آن را به چشم هایش مالید و بوسید. جلو رفتم دیدم دست های عباس که در بغل ابی عبدالله است و...
راوی می گوید: دیدم که ابی عبدالله از آن جا تا نهر علقمه پیاده رفته و به کنار بدن و جسم پاره پاره ی عباس رسید و فرمود:«الان انکسر ظهری و ..
همین که به سمت خیمه ها آمد، با خواهرش ملاقات کرده است! خواهرش صدا زد داداش!
ز میدان آمدی پشتت خمیده
بگو با من چرا رنگت پریده
برادر جانم! چرا دست بر کمر گرفتی! چرا عمود خیمه را برداشتی!
فرمود: زینب جان! به خدا عباسم را کشتند. برو به اهل خیمه بگو که دیگر لباس های اسیریشان را بپوشند و آماده ی اسارت باشند!
حسین آرام جانم حسین روح روانم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
احمد بهزادی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
۱۴۰۳/۲/۹
❇️ ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت (علیهم السلام)
اولین وفعال ترین گروه درایتا👌
باحضور اساتید وشاعران گرامی
✔️محرم نزدیکه
🔹درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه دارید
روی لینک بزن وارد گروهمون بشو⬇️
https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac
📣📣📣📣📣
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه حضرت عباس(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید
🔸به روی دست ملائک بهار می آید
🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی
🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید
هرکجا نشستی.
اول مجلس.
همه با هم.
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
یا صاحب الزمان
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
⬅️دلها را روانه کنیم بین الحرمین کنار حرم با صفا اقا ابوالفضل آه حاجت مندان آه مریض دارها آه گرفتارها که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته انشالا حاجت روا بشیدمی دونم آقا اباالفضل هیچ کس رادست خالی رد نمی کند شفای همه مریضها انشاالله همه اموات فیض ببرند حالا دلت اماده شد بریم کربلا
وقتی که اصحاب اباعبدالله...... از - جوانان بنی هاشم شهید شده بودن عباس آمد خدمت اباعبدالله.برادرم سینه ام تنگ شده.از زندگی سیر شده ام اذن میدان به من بده تا از دشمنان خونخواهی کنم.اباعبدالله ابتدا اجازه نداد به عباس که به میدان رود ولی صدای العطش بچه ها بلند بود.صدای ناله ی کودکان بلند شد.فرمود: عباسم برو مقداری آب برای این بچه ها فراهم کن.عباس سوار بر اسب عازم شد.میسر نشد آب فراهم کند.برگشت قضیه رو به اباعبدالله گفت.باز صدای العطش بچه ها بلند شدبار دیگر عباس سوار بر اسب عازم میدان شد.مشک بر دست دارد.عده ای از این دشمنان رو به درک واصل کردتا.به شط فرات رسید.کفی از آب رو به لب های خشکیده ی خود نزدیک کرد.پس از آن همه عملیات ها هوای گرم کربلا-زمین سوزان کربلا-لب خشکیده بود.آب رو به دهان نزدیک آورد.ولی به یادلب تشنه بچه ها به یاد حسین که لب ها تشنه است.عباس تو آب بنوشی و اهل خیام تشنه باشند.آب رو بر شط فرات ریخت.برگشت مشک پر از آب کرد.عمر سعد صدا زد
اگر عباس مشک را به خیمه ها برساند-حسین قطره ای آب بنوشد دیگر اثری از ما باقی نخواهد گذاشت.ظالمی پشت یکی از نخل ها پنهان شده بود.حمله ور شد دست ابالفضل رو جدا کرد.عباس مشک را به دست دیگر گرفت.ظالمی دست دیگر عباس رو جدا کرد.عباس مشک رو به دندان گرفت.هنوز امید داشت که مشک رو به خیمه ها برساند.وقتی امید عباس به یأس مبدل شد که تیری به مشک اصابت کرد.مشک بر زمین افتاد.و آب فرو ریخت.دیگر عباس چگونه به خیمه ها برگردد.عمودی بر فرق مبارک عباس فرود آمد که عباس بر زمین افتاد.صدا زد اخا ادرک اخاک العباس.برادرم.عباس رو دریاب.حسین خود رو به بالین عباس رسوند.چه عباسی-چه برادری.دستها در یک طرف.مشک سوراخ شده در یک طرف.شمشیر در یک طرف.دست به کمر زدصدا زد الان انکسر ظهری حالا.کمرم شکست دیگه حسین.بی برادر شد.زبان حال داره عباس می دونی چرا تو رو به نام برادر صدا کردم آخه تا اون لحظه حسین رو به نام برادر صدا نکرده بود.به خاطر اینکه قبل از از اینکه سر من روی زانوی تو باشه سر من روی زانوی مادرت فاطمه قرار گرفته
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
۱۴۰۳/۲/۱۰