eitaa logo
روضه دفتری
17.5هزار دنبال‌کننده
155 عکس
10 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀 امام صادق (ع) حضرت اباالفضل (ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم یَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَیُّهَا الصَّادِقُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ ♦️زهر طرف به کمام تیر غم زمانه گرفت ♦️دل مرا که بسی بود خون نشانه گرفت ♦️چو جدّ خویش علی سالها به خانه نشاند ♦️ز دیده ام همه اشک دانه دانه گرفت ♦️هنوز خانه زهرا نرفته بود از یاد ♦️که آتش از در و دیوار من زبانه گرفت ♦️سپاه کفر به کاشانه ام هجوم آورد ♦️مرا به زمزمه و ناله شبانه گرفت ♦️سر برهنه ، پای برهنه برد مرا ♦️پی اذیت من بارها بهانه گرفت ♦️هنوز ز خستگی راه بود در بدنم ♦️که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت ♦️هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد ♦️مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت ⬅️امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم. یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه... به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد. منصور انگوری را به زهر آلوده کرده بود، و بدین وسیله به امام صادق (ع) زهر خورانید و آن حضرت را مسموم کرد، و به شهادت رسانید. امام هفتم بدن بابا را غسل داد، نماز خواند، تشییع جنازه ی با شکوهی در مدینه برگزار شد. یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس و محفل فیض ببرند اما گریزی هم داشته باشیم به روضه آقا ابوالفضل(ع) ، اما بمیرم کربلا؛ تا صدای اخا ادرک اخا رو حسین شنید...  ابی عبدالله در بین نخلستان پیاده شد، شیئی را برداشت و آن را به چشم هایش مالید و بوسید. جلو رفتم دیدم دست های عباس که در بغل ابی عبدالله است و... راوی می گوید: دیدم که ابی عبدالله از آن جا تا نهر علقمه پیاده رفته و به کنار بدن و جسم پاره پاره ی عباس رسید و فرمود:«الان انکسر ظهری و .. همین که به سمت خیمه ها آمد، با خواهرش ملاقات کرده است! خواهرش صدا زد داداش! ز میدان آمدی پشتت خمیده بگو با من چرا رنگت پریده برادر جانم! چرا دست بر کمر گرفتی! چرا عمود خیمه را برداشتی! فرمود: زینب جان! به خدا عباسم را کشتند. برو به اهل خیمه بگو که دیگر لباس های اسیریشان را بپوشند و آماده ی اسارت باشند! حسین آرام جانم حسین روح روانم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات التماس دعا احمد بهزادی 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۳/۲/۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت (علیهم السلام) اولین وفعال ترین گروه درایتا👌 باحضور اساتید وشاعران گرامی ✔️محرم نزدیکه 🔹درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه دارید روی لینک بزن وارد گروهمون بشو⬇️ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac 📣📣📣📣📣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 حضرت عباس(ع) بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... 🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید 🔸به روی دست ملائک بهار می آید 🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی 🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید هرکجا نشستی. اول مجلس. همه با هم. اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً یا صاحب الزمان اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ⬅️دلها را روانه کنیم بین الحرمین کنار حرم با صفا اقا ابوالفضل آه حاجت مندان آه مریض دارها آه گرفتارها که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته انشالا حاجت روا بشیدمی دونم آقا اباالفضل هیچ کس رادست خالی رد نمی کند شفای همه مریضها انشاالله همه اموات فیض ببرند حالا دلت اماده شد بریم کربلا وقتی که اصحاب اباعبدالله...... از - جوانان بنی هاشم شهید شده بودن عباس آمد خدمت اباعبدالله.برادرم سینه ام تنگ شده.از زندگی سیر شده ام اذن میدان به من بده تا از دشمنان خونخواهی کنم.اباعبدالله ابتدا اجازه نداد به عباس که به میدان رود ولی صدای العطش بچه ها بلند بود.صدای ناله ی کودکان بلند شد.فرمود: عباسم برو مقداری آب برای این بچه ها فراهم کن.عباس سوار بر اسب عازم شد.میسر نشد آب فراهم کند.برگشت قضیه رو به اباعبدالله گفت.باز صدای العطش بچه ها بلند شدبار دیگر عباس سوار بر اسب عازم میدان شد.مشک بر دست دارد.عده ای از این دشمنان رو به درک واصل کردتا.به شط فرات رسید.کفی از آب رو به لب های خشکیده ی خود نزدیک کرد.پس از آن همه عملیات ها هوای گرم کربلا-زمین سوزان کربلا-لب خشکیده بود.آب رو به دهان نزدیک آورد.ولی به یادلب تشنه بچه ها به یاد حسین که لب ها تشنه است.عباس تو آب بنوشی و اهل خیام تشنه باشند.آب رو بر شط فرات ریخت.برگشت مشک پر از آب کرد.عمر سعد صدا زد اگر عباس مشک را به خیمه ها برساند-حسین قطره ای آب بنوشد دیگر اثری از ما باقی نخواهد گذاشت.ظالمی پشت یکی از نخل ها پنهان شده بود.حمله ور شد دست ابالفضل رو جدا کرد.عباس مشک را به دست دیگر گرفت.ظالمی دست دیگر عباس رو جدا کرد.عباس مشک رو به دندان گرفت.هنوز امید داشت که مشک رو به خیمه ها برساند.وقتی امید عباس به یأس مبدل شد که تیری به مشک اصابت کرد.مشک بر زمین افتاد.و آب فرو ریخت.دیگر عباس چگونه به خیمه ها برگردد.عمودی بر فرق مبارک عباس فرود آمد که عباس بر زمین افتاد.صدا زد اخا ادرک اخاک العباس.برادرم.عباس رو دریاب.حسین خود رو به بالین عباس رسوند.چه عباسی-چه برادری.دستها در یک طرف.مشک سوراخ شده در یک طرف.شمشیر در یک طرف.دست به کمر زدصدا زد الان انکسر ظهری حالا.کمرم شکست دیگه حسین.بی برادر شد.زبان حال داره عباس می دونی چرا تو رو به نام برادر صدا کردم آخه تا اون لحظه حسین رو به نام برادر صدا نکرده بود.به خاطر اینکه قبل از از اینکه سر من روی زانوی تو باشه سر من روی زانوی مادرت فاطمه قرار گرفته علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۳/۲/۱۰
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 حضرت عباس(ع) بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... 🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید 🔸به روی دست ملائک بهار می آید 🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی 🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید هرکجا نشستی. اول مجلس. همه با هم. اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً یا صاحب الزمان اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ⬅️دلها را روانه کنیم بین الحرمین کنار حرم با صفا اقا ابوالفضل آه حاجت مندان آه مریض دارها آه گرفتارها که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته انشالا حاجت روا بشیدمی دونم آقا اباالفضل هیچ کس رادست خالی رد نمی کند شفای همه مریضها انشاالله همه اموات فیض ببرند حالا دلت اماده شد بریم کربلا وقتی که اصحاب اباعبدالله...... از - جوانان بنی هاشم شهید شده بودن عباس آمد خدمت اباعبدالله.برادرم سینه ام تنگ شده.از زندگی سیر شده ام اذن میدان به من بده تا از دشمنان خونخواهی کنم.اباعبدالله ابتدا اجازه نداد به عباس که به میدان رود ولی صدای العطش بچه ها بلند بود.صدای ناله ی کودکان بلند شد.فرمود: عباسم برو مقداری آب برای این بچه ها فراهم کن.عباس سوار بر اسب عازم شد.میسر نشد آب فراهم کند.برگشت قضیه رو به اباعبدالله گفت.باز صدای العطش بچه ها بلند شدبار دیگر عباس سوار بر اسب عازم میدان شد.مشک بر دست دارد.عده ای از این دشمنان رو به درک واصل کردتا.به شط فرات رسید.کفی از آب رو به لب های خشکیده ی خود نزدیک کرد.پس از آن همه عملیات ها هوای گرم کربلا-زمین سوزان کربلا-لب خشکیده بود.آب رو به دهان نزدیک آورد.ولی به یادلب تشنه بچه ها به یاد حسین که لب ها تشنه است.عباس تو آب بنوشی و اهل خیام تشنه باشند.آب رو بر شط فرات ریخت.برگشت مشک پر از آب کرد.عمر سعد صدا زد اگر عباس مشک را به خیمه ها برساند-حسین قطره ای آب بنوشد دیگر اثری از ما باقی نخواهد گذاشت.ظالمی پشت یکی از نخل ها پنهان شده بود.حمله ور شد دست ابالفضل رو جدا کرد.عباس مشک را به دست دیگر گرفت.ظالمی دست دیگر عباس رو جدا کرد.عباس مشک رو به دندان گرفت.هنوز امید داشت که مشک رو به خیمه ها برساند.وقتی امید عباس به یأس مبدل شد که تیری به مشک اصابت کرد.مشک بر زمین افتاد.و آب فرو ریخت.دیگر عباس چگونه به خیمه ها برگردد.عمودی بر فرق مبارک عباس فرود آمد که عباس بر زمین افتاد.صدا زد اخا ادرک اخاک العباس.برادرم.عباس رو دریاب.حسین خود رو به بالین عباس رسوند.چه عباسی-چه برادری.دستها در یک طرف.مشک سوراخ شده در یک طرف.شمشیر در یک طرف.دست به کمر زدصدا زد الان انکسر ظهری حالا.کمرم شکست دیگه حسین.بی برادر شد.زبان حال داره عباس می دونی چرا تو رو به نام برادر صدا کردم آخه تا اون لحظه حسین رو به نام برادر صدا نکرده بود.به خاطر اینکه قبل از از اینکه سر من روی زانوی تو باشه سر من روی زانوی مادرت فاطمه قرار گرفته علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 🦋🌹 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 دوّمین بار است در شهر نبی، در سوخته خانه ی اَمنی به دست یک ستمگر سوخته ارثِ زهـراییِ این آقـاست که کاشانه اش بین شهر مادری چون بیت مادر سوخته 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 (حاج قاسم جناتیان قادیکلایی)👇👇 زمین و آسمان غم داره امشب گمونم اینکه ماتم داره امشب عزای حضرت صادق غمینم دو چشمون زین عزا نم داره امشب 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 بقیع امشب خموش ای وای برمن نداری زائری ازمرد و از زن بسازیم اذن حق گنبد و بارگاه بقربونت کنم این سرو این تن 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 جفا دیدی تو از منصور ملعون ز کینه کرده بر قلب شما خون در آتش سوخت سرایت. آن جفا کار چه ظلمی کرده بر تو چرخ گردون 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 پیاده سوی قصرش برد شبانه ربیع آن خیره سر با صد بهانه بگفتی آنچه مأموری بجا آر ندیدی روز خوش اندر زمانه 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 تو از کینه شدی مسموم عدوان پس ازظلم ستمهایی به دوران جگر شد پاره از زهر عدویت (صفا) شد از غمت محزن و نالان (حاج قاسم جناتیان قادیکلایی) 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 شعله ها پشت در خانهٔ حق برپا شد زنده یکبار دگر داغ غم زهرا شد گویی‌آتش‌زدن‌خانه دراینجا رسم است خانه هایی که در آن نام علی احیا شد (ناصر شهریاری ) 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 موسپید است دگر از تب و تاب افتاده روی دستش چو علی رد طناب افتاده دیده گریان شده یکبار دگر، مطمئنم یاد لب تشنگی طفل رباب افتاده 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 گلزار بقیع مدفنی را کم داشت در هجر امام شیعیان ماتم داشت می ر یخت ز تابوت امام صادق خاکی که مدینه بر سر عالم داشت 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 پشت مرکب بخدا از نفس افتاد دگر نیمه ی شب بخدا از نفس افتاد دگر پشت مرکب بخدا یاد غم کرببلاست یاد زینب بخدا از نفس افتاد دگر 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 آنان که شکوه در حقایق دیدند گل را ورقی ز حُسن خالق دیدند پُر نورترین ستارۀ دنیا را در آینۀ امام صادق دیدند 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 جهل بشر از دانش تو کاسته شد آئینه علم از تو پیراسته شد از گلشن وحی بس که گُل پاشیدی گل زار علوم از تو آراسته شد 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 خواهی به حضور دوست لایق باشیم باید که به راه عشق عاشق باشیم با پیروی از راه امـام صــادق ای شیعـه بیا مُحب صادق باشیـم 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 ای جلوه ی نهایت عشق و لسان عشق وای آسمان علم خدا، کهکشان عشق با یک نظاره حاجت او را روا کنی هر کاو رسیده بر در تو با زبان صدق 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 آموزگار مکتب اثنی عشر تویی آیینه ی خدای، در این بحر و بر تویی آن سروری که در عوض ناسزای خصم پُر کرده کیسه اش همه در و گهر تویی 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 چون مرتضی سرای تو آتش کشیده اند نا محرمان به بیت تو حرمت دریده اند دست تو را چو حیدر کرار بسته اند اطفال تو به خانه حرامی بدیده اند پای برهنه و سر عریان به کوچه ها تو بودی و خیانت منصور بی حیا ذکرت میان آن همه غم یا حسین بود تو سوختی به یاد شهیدان کربلا 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 💥هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💥 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ 🔷🔶 @roze_daftari ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ 🌾شیعه هرچه دارد از نور امام صادق است دین بنام صادق است2 🌾هرنفس حب الحسین تنها کلام صادق است دین بنام صادق است2 ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ 💥جد ما گریه کنانش را تماشا میکند نوحوعلی الحسین 💥هرکه گرید بر حسین یاری زهرا میکند نوحوعلی الحسین ( ) ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ 🎋شیعه بر فرماندهی کل عالم لایق است یا علی حیدر مدد 2 🎋آری حقانیت شیعه به قال الصاق است یا علی حیدر مدد2 ( ) ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ 🌿نه فقط شیعه صادق به دلش داغ و بلاست صاحب مکتب ماست 🌿بخدا صاحب عزایش همۀ آل عباست صاحب مکتب ماست 🌿مادرم فاطمه ! دریاب مرا جان حسین جگرم پاره شده 🌿می زنم ناله به یاد لب عطشان حسین جگرم پاره شده 🌿کشته شده رئیس مکتب ما امام و مقتدای مذهب ما ( ) ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ 🍁از سرِ شانه عبایش را زمین انداختند پشتِ مرکب می‌دود 🍁پیرمرد است و عصایش را زمین انداختند پشت مرکب می‌دود () ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ 💐هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💐 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 🔘 🔘 @roze_daftari جد ما گریه کنانش را تماشا می کند نوحوا علی الحسین هر که گرید بر حسین یاری زهرا می کند نوحوا علی الحسین اللهم عجل لولیک الفرج 🔘🔘🔘🔘🔘 خیز و بنگر پدرت شد کشته ی زهر جفاج مهدی زهرا بیا ناله ی زهرا رسد بر گوش جان در این عزا مهدی زهرا بیا اللهم عجل لولیک الفرج... 🔘🔘🔘🔘🔘 مثل جدم کی شدم پا مال مرکب ای خدا من کجا و کربلا رأس او می رفت پیش خواهرش بر نیزه ها من کجا و کربلا اللهم عجل لولیک الفرج... 🔘🔘🔘🔘🔘 دست من شد بسته چون جدم علی مرتضی مهدی زهرا بیا پا برهنه سر برهنه در میان کوچه ها مهدی زهرا بیا اللهم عجل لولیک الفرج... 🔘🔘🔘🔘🔘 دست بسته می دویدم در میان کوچه ها یا اباصالح بیا یاد طفلان حسین در کوفه و شام بلا یا اباصالح بیا اللهم عجل لولیک الفرج... 🔘🔘🔘🔘🔘 شد سراپای وجودم شعله از زهر جفا من غریبم ای خدا گه بسوزم من ز زهر کینه گه از کربلا من غریبم ای خدا اللهم عجل لولیک الفرج... 🔘🔘🔘🔘🔘 صادق آل پیمبر کشته شد از زهر کین یا اله العالمین مادرش زهرای اطهر در جنان گشته غمین یا اله العالمین اللهم عجل لولیک الفرج... 🔘🔘🔘🔘🔘 با جسارت می زند سیلی به رویم از جفا یا ابا صالح بیا تازه فهمیدم چه شد بر مادرم در کوچه ها یا ابا صالح بیا اللهم عجل لولیک الفرج... 🔘🔘🔘🔘🔘 جگرم پاره شد و پیرهنم پاره نشد یا حسین یا جداه دلم آواره شد و خواهرم آواره نشد یا حسین یا جداه اللهم عجل لولیک الفرج... 🔘🔘🔘🔘🔘 مادرم فاطمه دریاب مرا جان حسین جگرم پاره شده می زنم ناله به یاد لب عطشان حسین جگرم پاره شده اللهم عجل لولیک الفرج... 🔘🔘🔘🔘🔘 از سرِ شانه عبایش را زمین انداختند پشتِ مرکب می‌دود پیرمرد است و عصایش را زمین انداختند پشت مرکب می‌دود اللهم عجل لولیک الفرج... 🔘🔘🔘🔘🔘 قاتل من قلب من سوزاند با زهر جفا یا اباصالح بیا قاتل جدم سر او را جدا کرد از قفا یا اباصالح بیا اللهم عجل لولیک الفرج... 🔘🔘🔘🔘🔘 شب که دشمن حمله ور شد بر در کاشانه ام یاد حیدر گشته ام همچو زهرا مادرم آتش گرفته خانه ام یاد حیدر گشته ام اللهم عجل لولیک الفرج... 🔘🔘🔘🔘🔘 گرچه از زهر ستم جانم رسیده بر لبم من رئیس مذهبم من قتیل داغ های بی شمار زینبم من رئیس مذهبم اللهم عجل لولیک الفرج... 🔘🔘🔘🔘🔘 از در و دیوار خانه شعله بالا می رود فاطمه وا اماه دست بسته پا برهنه مثل مولا می رود فاطمه وا اماه اللهم عجل لولیک الفرج... 🔘🔘🔘🔘🔘 خانه ام در آتش و من در میان کوچه ها مادرم زهرا بیا تا که دیدم شعله را بودم به یاد خیمه ها مادرم زهرا بیا اللهم عجل لولیک الفرج... 🔘🔘🔘🔘🔘 صادق آل عبا شد کشته ی زهر جفا شد مدینه کربلا حضرت باب الحوائج می شود صاحب عزا شد مدینه کربلا اللهم عجل لولیک الفرج... 🔘 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🥀🥀🥀🥀🥀🥀 امام صادق (ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم یَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَیُّهَا الصَّادِقُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🔸کاش می‌شد به دل غـمزده سامان بدهم 🔸به دو چـشمان کـویـرم نـمِ بـاران بدهـم 🔸پیِ تو روضه به روضه همه جا رفتم من 🔸 نگـرانـم که نـدیـده رُخ تـو جـان بـدهـم 🔸گُنهم حال تو را سخت به زحمت انداخت 🔸 چـقدر هدیه به درگاه تو عُصیان بدهم؟ 🔸خبط من یوسف من باعث این غیبت شد 🔸 حقم این ست که من تن سوی زندان بدهم 🔸خـویِ حـیوانی من باز ز تو دورم کرد 🔸 حیف باشد به خودم منصب انسان بدهم 🔸بزن امّا تو بـیا چـشم مرا خُـشک نکـن 🔸که فـقـط فخـر به این دیدۀ گـریان بدهم 🔸با همه بی‌سـر و پایی تو رهـایم نکـنی 🔸ولی افسوس که من عشق تو ارزان بدهم 🔸حـال که آمـده‌ام گـر که بـرانی ز درت 🔸چه جـوابی به دل زار و پـریشان بدهم 🔸جان مـادر دل ما را به مـدیـنه برسـان 🔸 عوضش هر چه بخواهی بخدا، آن بدهم 🔸با تو خواهم به بقیع و غم آن گریه کنم 🔸 تا که شـاید به دلِ سوخـته درمان بدهم 🔸تو بیا روضه بخوان حضرت صادق چه کشید 🔸 تا که جـان پـای غـم ناطـق قـرآن بدهم ⬅️دیگه دلتون اینجا نباشه بریم درخانه امام صادق (ع) به یاد اون شبی که ابن ربیع نانجیب بدون اجازه وارد خانه امام صادق شد خدا لعنتش کنه عزیزان حتی نانجیب اجازه نداد آقا عمامه به سر کنه ای وای... ای وای ... بگم یا نه...بگم گریه اش برای شما من از شما سوال میکنم اگر یک پیرمرد ببینی حتی اگر نشناسید چطورباهاش برخورد می کنید حتما احترام می کنید کمکش می کنید اما ابن ربیع نانجیب.با آقای ما امام صادق چه کرد یا صاحب الزمان... خودش بر روی مرکب و...امام صادق رو با سر برهنه وپای پیاده... هی توی کوچه های مدینه میدواند... خود نانجیبش میگه..یک وقت برگشتم دیدم آن قدر حضرت صادق خسته شده بود عرق به پیشانیش نشسته... داره نفس نفس میزنه... قربان مظلومیت برم آقاجان امام صادق... خیلی غریب بودید آقا..امام صادق. آقاجان شما رو مظلومانه تو کوچه ها می کشیدنداما می‌خوام بگم آقاجان دیگه کسی به همسرتون جسارت نکرد... همسرتون رو جلو چشماتون نزدند... ديگه بچه های شما این صحنه ها رو ندیدند... من یک آقایی میشناسم توهمین شهر مدینه ریسمان گردنش انداختند کشون کشون میبردندش تصور کن یک طرف دستهای امیرالمومنین رو بستند یک طرف بچه ها یک طرف هم زهرای مرضیه صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید... دومی ملعون، اشاره کردگفت قنفذ چرا آروم نشستی.بزن زهرا یاصاحب زمان زبانم لال بشه.اقا امام صادق منو ببخشید یه نفر با تازیانه میزد... یه نفر با غلاف شمشیر... یه نفر با لگد میزد... انقدر زدند.واویلا انقدر زدند.که مادرنقش زمین شد یا الله... اگه تو مدینه زهرای مرضیه رو نمیزدند... کربلا کسی جرات نمیکرد... زینب کبری رو بزنه...کسی جرات نداشت خیمه های عزیز زهرا رو آتش بزند ناله بزن یا حسین... علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 امام صادق (ع) فاطمه زهرا(س) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ.حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیر..يا اَبا عَبْدِ اللّهِ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَيُّهَا الصّادِقُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.." ⬅️اجرو مزده شما عزیزان با فاطمه زهرا (س )انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس ومحفل نشسته ای انشاالله حاجت روا بشیداما عزیزان فدای آن امام مظلومی بشم اون آقایی بشم که روضه اش هم یادآور مدینه است هم یادآور کربلاست ..میگن امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم. یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه... به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد. منصور انگوری را به زهر آلوده کرده بود، و بدین وسیله به امام صادق (ع) زهر خورانید و آن حضرت را مسموم کرد، و به شهادت رسانید. امام هفتم بدن بابا را غسل داد، نماز خواند، تشییع جنازه ی با شکوهی در مدینه برگزار شد. شاگردان امام صادق (ع) شال غزا به گردن انداخته بودند. همه اشک می ریختند و به سر وسینه می زدند. و وا اماما می گفتند. امام هفتم (ع) بدن بابا را غسل داد، و کفن کرد و نماز خواند. بدن امام را با احترام به خاک سپردند یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند اما عزیزانی که گرفتاری مریض داری جوون داری انشاالله به آبروی فاطمه زهرا حاجت روا بشیدگریزی به روضه مادر داشته باشیم همه اموات کسانی که بین من و شما بودند جایشان خالیست فیض ببرند ⏪. اما دلها بسوزه برمادرمان فاطمه زهرا (س) که نیمه شب غسل دادند بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهر میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسما روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسما متوجه شدعلی دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله... صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید... صدا زد اسما دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا ... دستت رسید به بازوی طاقت ورم کرده طاقت نیاوردی اما علی جان کجا بودی کربلا آن لحظه ای که زینب آمد گودی قتلگاه شمشیر شکسته را کنار زد چه دید حلقوم بریده برادر یاحسین یاحسین حسین آرام جانم ..حسین روح روانم علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[آموزش کامل روضه]: روضه شهادت امام علیه السلام 👇👇👇👇👇👇👇👇 قدم اول: صلوات ابتدای مجلس👇 به ساحت مقدس و ملکوتی رئیس مکتب تشیع، شیخ الائمه، وجود نازنین آقا امام جعفر صادق علیه الصلاه و السلام عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ✍شاعر:طاها تحقیقی (یا حسین) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🏴بند اول: کشته شد از زهر کینه صادق آل عبا بار دیگر شد مدینه وادی کرب و بلا (یا ابا صالح بیا ۴) همچو زهرا خانه اش سوزد میان شعله ها میزند ناله شبیه فاطمه مهدی بیا (یا ابا صالح بیا ۴) 🏴بند دوم: از در و دیوار خانه شعله بالا می رود دست بسته پا برهنه مثل مولا می رود (بر علی آئینه اس ۴) میکند گریه به یاد غصه های مرتضی یک نفر حتی نشد همیار او در کوچه ها (بر علی آئینه اس ۴) 🏴بند سوم: بی عصا و بی عبا و بی عمامه میرود پیرمردی پا برهنه، پشت مرکب میدود (صادق آل عبا ۴) دشمنش گویا ندارد ترسی از خشم خدا با جسارت میزند سیلی به رویش بی حیا (صادق آل عبا ۴) 🏴بند چهارم: رفته از ظلم عدو در مجلس و بزم شراب اشک میریزد به یاد زینب و یاد رباب (صادق آل عبا ۴) بی قرار و مضطر و غمگین و بی تاب و تب است او قتیل داغ های بی شمار زینب است (صادق آل عبا ۴) 🏴بند پنجم: میکشد پا روی خاک حجره از سوز جگر یاد خشکی لب جدش دو چشمش گشته تر (آه و واویلا حسین ۴) قاتل او قلب او سوزاند با زهر جفا قاتل جدش سر او را جدا کرد از قفا (آه و واویلا حسین ۴) 🏴بند ششم: مکتب ما جعفری و مذهب ما حیدری کار او فرمانروایی کار ما هم نوکری (صادق آل عبا ۴) عطر قال الصادقش فیض دمادم می دهد او به ما سینه زنان رزق محرم می دهد (صادق آل عبا ۴)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه شهادت امام علیه السلام 👇👇👇👇👇👇👇👇 قدم اول: صلوات ابتدای مجلس👇 به ساحت مقدس و ملکوتی رئیس مکتب تشیع، شیخ الائمه، وجود نازنین آقا امام جعفر صادق علیه الصلاه و السلام عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. -
🔸با غصه های آل عبا گریه میکنی یابن الحسن... ایام شهادت جد غریبتون امام صادق... حتما الان رفتی مدینه... کنار قبرستان بقیع... اونجا برای جد غریبت عزاداری میکنی... قربون اشکهای چشمت برم آقا... 🔸با غصه های آل عبا گریه میکنی 🔸در اوج روضه های عزا گریه میکنی 🔸ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما 🔸می آیی و بدون صدا گریه می کنی من ميگم شاید امشب آقا بیاد مجلسمون... یک گوشه ای بشینه... برای غربت امام صادق اشک بریزه... مواظب باش عزیز من... امشب برای امام صادق خوب ناله بزنی... خوب آبرو داری کنی... امشب یک جوری برا غربت امام صادق ناله بزن... اگه آقا بیاد.... از ما راضی بشه... یا بن الحسن... آقا... من مطمئنم... 🔸می آیی و بدون صدا گریه می کنی 🔸حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است در عزای جد غریبتون امام صادق... 🔸حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است 🔸با غصه های آل عبا گریه می کنی حالا از سوز دلت صداش بزن... یاصاحب الزمان... -
متن روضه 🔸به تنگ آمد دلم از کینه منصور یا جدا زبانحال غریب مدینه... آقامون امام صادق... با جد بزرگوارش... 🔸به تنگ آمد دلم از کینه منصور یا جدا 🔸فلک بین باچه کس کرده مرا محشور یا جدا قربون مظلومیت برم یا امام صادق... 🔸نکرده شرم از روی تو درآن شام ظلمانی یا جدا نبودی ببینی... با من چه کردند... 🔸نکرده شرم از روی تو درآن شام ظلمانی 🔸نموده بی حیائی بر سرم مامور یا جدا دیگه دلتون اینجا نباشه... بریم خانه امام صادق... به یاد اون شبی که... ابن ربیع نانجیب... بدون اجازه... وارد خانه امام صادق شد... خدا لعنتش کنه... نانجیب حتی اجازه نداد... امام صادق عمامه به سر کنه... ای وای... ای وای ... بگم یا نه... 🔸پیاده، سربرهنه، از پی اسبش دوانیدم 🔸به عذر اینکه من مامورم ومعذور یا جدا من از شما سوال میکنم... اگه یک پیرمرد ببینی... چطوری باهاش برخورد میکنی... حتی اگه نشناسیش بازم احترامش میکنی... اما ابن ربیع نانجیب... با آقای ما... امام صادق... چه کرد... یا صاحب الزمان... خودش بر روی مرکب و... امام صادق رو... با سر برهنه و پای پیاده... هی توی کوچه های مدینه میدواند... خود نانجیبش میگه... یکوقت برگشتم... دیدم... انقدر حضرت خسته شده... عرق به پیشانیش نشسته... داره نفس نفس میزنه... 🔸به عذر اینکه من مامورم ومعذور یا جدا قربان مظلومیت برم آقاجان امام صادق... خیلی غریب بودید آقا... شما رو مظلومانه... توی کوچه ها میکشیدند... اما میخوام بگم آقاجان... دیگه کسی به همسرتون جسارت نکرد... همسرتون رو جلو چشماتون نزدند... ديگه بچه های شما این صحنه ها رو ندیدند... من یک آقایی میشناسم... تو همین شهر مدینه... ریسمان گردنش انداختند... کشون کشون میبردندش... تصور کن... یک طرف دستهای امیرالمومنین رو بستند... یکطرف بچه ها... یکطرف هم زهرای مرضیه... آی غیرتی ها... صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید... دومی ملعون، اشاره کرد... گفت قنفذ... چرا آروم نشستی... بزنید زهرا رو... 😭 زبانم لال بشه... یا امام صادق منو ببخشید... یه نفر با تازیانه میزد... یه نفر با غلاف شمشیر... یه نفر با لگد میزد... انقدر زدند... واويلا... انقدر زدند... که مادر نقش زمین شد... 🔸قنفذ و ثانی مغیره هر سه زهرا را زدند 🔸بارها آن عصمت باریتعالی کشته شد یا الله... اگه تو مدینه زهرای مرضیه رو نمیزدند... کربلا کسی جرات نمیکرد... زینب کبری رو بزنه... یک وقت دیدند دختر ابی عبدالله... کنار بدن بی سر بابا... بی تاب شده... هی صدا میزنه... بابا... أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة بابا بلند شو ببین... دارن عمه جانم زینب رو میزنند... 🔸با همان دستی كه زهرا را زدند 🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند ناله بزن یا حسین... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) -
خدای متعال ان شاء الله این دسته جمع رو به زودی زود به مدینه منوره کنار قبرستان بقیع برساند از نزدیک عرض ادب کنیم اجماعا صلوات.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن روضه امام صادق علیه السلام یه مدینه یه بقیعه یه امامی كه حرم نداره گریه كن ها سینه زن ها كسی نیست تا  روی قبرش یه دونه شمع بذاره امون ای دل،امون ای دل،امون از غریبی ان شاءالله خدا قسمت و روزیتون كنه،اما من یه توصیه به خیلی از دوست ها و رفقا دارم، اگه مدینه قسمتت شد،دعا كنید روز برسید مدینه،كسی كه نیمه های شب می رسه مدینه، بذار برات توصیفش كنم اون دل شب چه خبره،اون هایی كه نرفتن ،همچین كه اتوبوس وارد شهر مدینه شد،از دور قبة الخضراء رسول خدا پیداست، همه بلند می شن دست رو سینه میذارن،السلام علیك یا رسول الله،هنوز سلام گفتن زائر تموم نشده، همه دارن یه جوری نگاه میكنن،دارن دنبال یه گمشده میگردن،دنبال چی میگردی زائر مدینه؟میگن داریم ببینیم بقیع پیدا میشه یا نه،باید بگیم خیلی نگرد،تو همه ی مدینه یه جا تاریكه،اونم بقیعه، می خوام بیام مدینه كنج بقیع خیمه ی غم بپا كنم من زانو بغل بگیرم تنگ غروب مادرم رو صدا كنم من ای مهربونم،تازه جوونم مجلس امام صادق علیه السلام ناخداگاه میره به سمت روضه ی مادرش، خود امام صادق این طور بوده،ما پیرو این آقاییم، مگه نگفت: شیعتنا خلقو من فاضل طینتنا ،مگه ما از زیادی گل اونها نیستیم،مگه نگفت: عجنوا به ماء محبتنا ،خود امام صادق این جوری بود، اومد پیش حضرت نشست،حضرت فرمودند،نبودید چند وقت ،سر درس غیبت داشتی،گفت:آقا جان اولاد دار شدم،دستم بند بود،حضرت گفت:خدا چی بهت داده،گفت:آقا جان دختر دار شدم،حضرت فرمود:خدا رحمتش رو بر تو نازل كرده،اسم دخترت رو چی گذاشتی؟خوشحال با غرور گفت:آقا چه اسمی بهتر از اسم مادر شما زهرا،تا گفت:اسمش رو فاطمه گذاشتم، دیدن حضرت رفت تو هم،ناراحت شد،گریه كرد،گفت:آقا چرا گریه میكنی،من حرف بدی نزدم، آقا فرمود:مواظب باش بهش بی احترامی نكنی. خود امام صادق فرمود:خدا رحمت كنه شیعه ای كه برای مادر ما بلند گریه كنه،من دوجمله روضه بخونم حرفم تمام،خونه رو آتیش زدن،نیمه ی شب،عموم روایات میگن، حدود هفتاد سال سن حضرت بوده، به ابوالائمه به شیخ الائمه معروف بوده، من یه سئوال میكنم ازت،یه پیرمرد تو خیابون ببینی،حتی اگه نسبت هم نداشته باشی،همچین كه ببینی كه موی سفید داره احترامش میكنی،می ری دستش رو میگیری از خیابون ردش میكنی،مراقبشی،امام صادق ما،امامی كه با اون سن بالا ،نمی دونم چه جوری بگم،همین یه جمله میكشه،نانجیب خودش سوار بر اسب،امام رو پا برهنه و پیاده تو كوچه های مدینه،نذاشت امام لباس بپوشه،بدون عمامه، آی شیعه ها ،امام تون رو با سر برهنه از خونه بردن،میان در خونه ات ببرنت،مراعات میكنی میگی زن و بچه ات نفهمن،بردن امام رو به قصر اون ملعون بی حیا،همه شنیدید سه بار منصور بی حیا شمشیر بلند كرد،اما هر سه باز شمشیرش رو انداخت زمین،وقتی ازش سئوال كردن چرا نزدی،چرا كار رو تموم نكردی، گفت:هر سه بار پیغمبر رو دیدم،ایستاده جلوم غضب كرده میگه بنداز شمشیرت رو،به دست و پای امام صادق افتاد،به آقا گفت:هرحاجتی داری،از من طلب كن،پیغمبر یه جوری من رو نگاه كرده من میترسم،گفت:من از تو هیچ چیز نمی خوام،فقط من رو زود برگردون به خونم،آخه زن و بچه ام وحشت كردن،الان منتظر من هستن،آدم حواسش به زن و بچه خودشه،ببرمت كربلا،قربون اون حسینی برم،كه تو گودال افتاده بود،دید دارن به خیمه هاش حمله میكنن،حسین.......یه تكیه به نیزه داد صدا زد آی نامردها،اگه دین ندارید،لااقل آزاده باشید،هنوز حسین زنده است،بیایید كار حسین رو تموم كنید،آی حسین.... قاتل حیا كن چشم مولا نیمه باز است مهلت بده این آخرین راز و نیازاست نامحرمان را دور سازید ای ملائك یه بانوی قامت خمیده در نماز است آی حسین.. .....@roze_daftari