eitaa logo
روضه دفتری
24.2هزار دنبال‌کننده
209 عکس
10 ویدیو
5 فایل
روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها بااستفاده از جملات عامیانه و کاربردی ، همراه صوت با متن مداحی نوحه با توجه به مناسبت های پیش رو لینک کانال در ایتا👇 #روضه_دفتری @roze_daftari https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 گروه👆 •✾•🌿🌺🌿•✾
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از روضه دفتری
🕊﷽🕊 🏴 🏁 🏴 ع 🏁 🏴 @roze_daftari 🚩.. ⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ... جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند... حالا که حال خوبی داری میگم.... ⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی... هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ... این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا.. خسته ، گرسنه، تشنه... همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم... ،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره.... با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست... ♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ... یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید... ⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود.. رحمت خدا بر این ناله ها... وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ... فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،، اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند .. بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،، نگران برزخ و قیامتم هم هستم.. با همون خستگی اومد وارد حرم شد.. ✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم .. دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد.. عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد... 💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ... هم سفرات هم بیدار کن .. گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون.. همه رو بیدار کرد.. ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم.. 🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید .. 🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید... 🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ... چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه... تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد .. 💔... چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟ 📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ... اما دید رمقی به زانوهاش نمونده.. دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره... هی صدا میزنه: وا ولدا ... عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ... وقتی اومد کنار بدن علی اکبر فبکی بکاءا عالیا دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه ♻️.... 🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از روضه دفتری
4_5818869770484713128.mp3
7.09M
روضه حضرت علی اکبر میرزا محمدی @roze_daftari
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ باردوم رفت میدان ‌گفت: بابا! دیگه بذار برم‌ ، ابی عبدالله یه جور دیگه نگاش کرد، مقتل میگه : "فنَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ آیِسٍ مِنْهُ"دیگه نا امید شد، علی رفت میدان ... نوشتند: نزدیک هشتاد نفر رو ‌توی ‌نبرد دوم به درک ‌واصل کرد... دیگه خسته شد، تشنگی فشار آورد.. ▪️ابی عبدالله هنوز داره نگاه ‌میکنه علی وسط میدانِ، یه مرتبه نانجیبی با شمشیر فرق سر علی رو زد ... همین رو بدون برا روضه علی اکبر همه ی دشمن به حسین  خندیدن همه هلهله کردن ..تا فرق سرش زخمی شد خودش رو ‌انداخت رو‌ گردن اسب، وقتی سوار زخمی میشه خودش رو ‌میندازه رو‌ گردن اسب، اسب متوجه میشه سوار زخمیِ برمیگرده عقب... ▪️نوشتند: خون سرش روی ‌چشمای اسب رو‌گرفت، تو ‌اون ‌گرد و خاک ‌اسب دیگه جایی رو ندید، به جای اینکه بیاد عقب، رفت وسط لشکر دشمن، ابی عبدالله داره از دور میبینه، نگاه کرد دید وسط میدون شلوغ شد، همه دور یه نفر حلقه زدن، شمشیرا بالامیره .. وسط این شلوغیا یه مرتبه  شنید یه صدایی میگه بابا .."ابتا .."حسین... ابی عبدالله اومد، سوار اسبشِ، اومد رسید میدان بالا سر علی .. ▪️مقتل میگه: میخواد بگه از اسب پایین اومد باید بگه : “فَنَزَلَ مِنَ الفَرَس”اما هیچ‌جا ننوشتند ... نوشتند تا رسید کنار بدن “فَسَقَطَ مِنَ الفَرَس”از اسب افتاد زمین .. .دوسه قدم اومد پاشه دید زانوهاش رمق نداره، لشکر نگاه کردن دیدن حسین رو زانوهاش داره راه میره ..حسین ..* پاشو عصای، دست بابا پاشو علیِ ارباً اربا تنت چه دَرهمه واویلا پاشو یه فکری کن برا من رسیده عمه بین دشمن ببین به گریه هام میخندن خدا میدونه دارم میمیرم بعد تو دیگه از تموم دنیا سیرم برای بابات نمونده چاره تن جدا جدا تو رو عبا میذاره ▪️رسید بالا سر علی با تحیر نگاه کرد" فقطّعوه بسیوفهم ارباً ارباً"....😭 ▪️ابی عبدالله کنار هر شهیدی رفت باهاش دوسه جمله حرف زد اما کنار علی اکبر نوشتند هی گفت: بابا با من حرف بزن ...😭 نرو آخه هنوز جَوونی درسته غرق خاک و خونی ولی بگو پیشم می مونی ▪️تارسید کنار علی اکبر نگاه کرد دید یه نیزه به پهلوش زدن .. چه وضعی داره زخم پهلوت چقدر کبوده دست و بازوت شکسته فرق سر تا ابروت دوباره زخمِ پهلو و سینه کنارتم ولی دلم رفته مدینه ▪️اینجا یه زخم ‌پهلو ‌دید هرکاری کرد نتونست علی رو ‌جمع کنه، بغل کنه ،این بدن رو کنار هم قرارداد خودش رو ‌انداخت رو این بدن ... گــــــــریز👇 ▪️یه بار دیگ هم این کارو ‌کرد، کجا؟ مدینه وقتی باباش گفت یتیمای فاطمه بیان ... مدینه هم‌خودش رو انداخت روی بدن مادر .... حسین ..
❣﷽❣ 🔳 🔳 ( 3) 🔻شیران دلیر کربلا را صلوات 🔻آن جمع خیام نینوا راصلوات 🔻برساقی لشکر و علمدار حسین 🔻تقدیم به نورچشم زهراصلوات (دعای فرج) 🔷السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ السلام علیک یا ابالفضل العباس یا ابالفضل 3 ⬅️یه مسیحی از تجارت تهران خدا فقط تو دنیا یه دختر بهش داده..تومور مغزی گرفته ..چند بار عمل کردن کاسه سرش و چند بار برداشتن دوباره گذاشتن.. یه شب گفتند آقا دیگه دخترت خوبشو نیست.. مادرش میگه گفتم نمی خوام بچم تو بیمارستان بمیره.. حالا که داره میمیره می خوام ببرم خونه خودم دستورات دینمون را براش پیاده کنم. ‏مسیحی ارمنی دخترش رو برمیداره میاره منزلش.. ⬅️پدر میگه من طاقت دیدن آب شدن بچه ها نداشتم از خونه زدم بیرون گفتم لحظه جون دادن بچه ام نباشم تو خیابونای تهران می رفتم یه مرتبه دیدم یه جایی زن صدا میاد (همراه کشش👇👇) ای باوفا (ابالفضل) 3 مشکل گشا (اباالفضل)3 یه پیرمردی رو دید گفت چه خبره.. پیرمرد گفت مگه مسلمون نیستی؟؟نمیدونی چه خبره؟؟ گفت من ارمنی هستم . ‏پیرمرد گفت حسین مارو می‌شناسی؟ گفتم بله.. ‏گفت عباسمونو چی؟؟ گفتم بله ابالفضل تونو می شناسم. ‏گفت این ضریحو ساختیم داریم میبریم کربلا رو قبر ابالفضل نصب کنیم.. امشب مهمان ماست .. اومدیم وداع کنیم. ‏ میگه ناخواسته کشیده شدم به سمت این ضریحی که میخواد بره کربلا ‏گفت شبکه‌هاشو دستم گرفتم ..صورتمو روش گذاشتم .. ‏⬅️ (اوج) گفتم یا ابالفضل.. آقا شنیدم خیلی به حسین ارادت داری..شنیدم خیلی حسینتو دوست داری‌آقا ‏ اومدم بگم تورو به جان حسینت قسم دخترم داره میمیره.. اگه واسطه بشی خوب بشه قسم میخورم مسلمان بشم.. ⬅️میگه گریه کردم سوار ماشین شدم اومدم خونه دیدم خونه شلوغه..خودمو آماده کرده بودم بهم تسلیت بگن.. از پله ها که بالا می رفتم همه نگاه می کردند گریه می کردم.. وارد که شدم دیدم دخترم تو اتاق داره راه میره ..تاچشمش به من افتاد صدا زد بابا کجا رفته بودی.. گفتم چطور بابا.. بابا من که افتاده بودم دونفر اومدن سمتم.. گفتن وقتش تمومه.. داشتن می بردند سمت آسمان.. ‏یه وقت یه آقای جلو راه اینا رو گرفت..فرمود ولش کنید..برش گردونید..( گفتن آقا وقتش تموم شده) ‏ فرمود باباش منو به حسینم قسم داده .. ‏گفت منو داشت برمی‌گردوند گفت ما به عهدمان عمل کردیم به بابات بگوبه عهدش عمل کند ‏میگه حرفهای دخترم که تموم شد..شروع کرد گریه کردن.. ‏بابا جان چرا داری گریه می‌کنی ‏(بابا حالا که حالت خوب شده چرا داری گریه میکنی) ‏(اوج)صدا زد بابا..گریه ام برای خودم نیست بابا ‏گریه ام برای اون آقاست ..بابا...نمیدونم آقای به این نازنینی چرا دست در بدن نداشت.. ✨سقای دشت کربلا( ابالفضل)3 ✨دستش شده از تن جدا( ابالفضل)3 ✨ای با وفا ابالفضل ✨مشکل گشا ابالفضل ✨درده دوا ابالفضل ان شاالله بری کربلا... وقتی برسی کربلا اولین گنبدی که نگاه می‌کنی گنبد آقات ابالفضله.. امروز کیا باابالفضل کار دارند.. اونایی که گرفتارند مریض دارند مشکل دارند کجا نشستند اونی که جوون داره التماس دعا داره کجا نشسته باب الحوائجه... آقایی که ارمنی هم بیاد در خونه اش ناامید بر نمیگرده (میدونید یعنی چی؟؟ یعنی میخواد بگه آی مردم عباس بی جوابت نمی‌زاره) جایی که ارمنی بی جواب بر نمی‌گرده ..مگه میشه گریه کنه حسین دست خالی برگرده مگه میشه گریه کنه مادرش زهرا بی جواب برگرده 🔘امروزخدا رو قسم بده به آبروی ابالفضل. اون آقایی که دستاشون ازبدن جدا کردند.. تیر به چشم نازنینش زدن.. عمود آهن به فرقش زدند.. همچین که از بالای مرکب با صورت رو زمین افتاد.. آقایی که هیچ وقت به امام حسین برادر نگفته بود صدا زد.. اخا ادرک اخا.. برادر برادرتو‌ دریاب امان امان آخ حسین اومد کنار بدن ابالفضل سر عباسشو به دامن گرفت گفت حسین جان.. پاکو کن چشمامو از خون ‏که تا بینم رخ زیبای بی جون (کارش داری؟؟) آخ طبیب‌ و باب حاجاتی ابالفضل علمدار رشیدم یا ابالفضل اگه برادر داری خدابرات نگه داره الهی پر پر شدن برادرو‌ نبینی الهی هیچ عزیزی دست وپا زدن عزیزشو نبینه.. چه گذشت به دل حسین.. گفت 💥جلوچشای من( پاتو نکش زمین)3 💥تو رو خدا پاشو یل ام البنین 💥 بدون تو چجوری من برگردم 💥خون دل از چشام میاد نم نم 💥خمیده میشه کمرم کم کم (داداش) 💥جواب زینب و خودت پاشو بده 💥از دم خیمه ها به اینجا زل زده 💥پاشو که آبروم داره میره 💥اگه پاشی علی نمی میره 💥رحمی بکن برادرت گیره (داداش) 💥باور نمیکنم 💥دستات جدا شده 💥خونی شده چشات 💥فرقت دوتا شده 💥تو رو به حق حیدر کرار 💥پاشو علم رو از زمین بردار 💥تا بچه هام نرن سرِ بازار (شاعر ؛ حامد شریف) (سجاد شرفخانی) هرچقدر ناله داری مریض داری جوون داری حاجتمندی گرفتاری سه مرتبه ناله بزن بگو ...
❣﷽❣ 🔘 (4) 🔘 🔘 💠اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🔺بر بازوی افتاده به خاک ابالفضل صلوات 🔺برچهره ی ماه تابناک ابالفضل صلوات 🔺افتاده به روی خاک عباس علی 🔺برقد رشید چاک چاکش صلوات 💠(دعای فرج) ◽️اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَبَاعَبْدِالله … السلام علیک یا قمر العشیره یا ابالفضل العباس ع یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ،‌ اِکْشِفْ کَرْبِی بِحَقِّ اَخیکَ الْحُسَیْن ▪️سلام خالق منّان سلام خیر النّاس ▪️سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس ▪️سلام باد به چشم و به دست و بازویش ▪️درود باد به ماه جمال دلجویش ▪️ملقّب است به باب الحوایجی آری ▪️بیا و دست گدایی دراز کن سویش ▪️تمامی شهدا غبطه می برند به او ▪️که هست صحنۀ محشر پر از هیاهویش ▪️سلام خالق منّان سلام خیر النّاس ▪️سلام حضرت زهرا به حضرت عبّاس 🔶ثروتمند بود اونقدر عاشق عباس بود هر ماه در آمدش رو نصف میکرد می‌گفت اینم سهم عباس… (همه مردم میدونستند این مجنون عباسه…این آقا ابالفضل العباس رو خیلی دوست داره) یه دختری خدا بهش داد، دخترش سرطان خون گرفت, همه جا بردنش برا مداوا، دکترا گفتن این دختر رفتنیه، موندنی نیست، دیگه قادر نیست حرکت کنه، دختر ۵ ساله نمیتونه راه بره. (بعضیا بهش طعنه میزدن، میگفتن این ابالفضلیه …این چرا درمونده شده، تو ثروتی که داشت سهمشو با عباس جدا میکرد ، چرا ابالفضل محلش نمیده، چرا نگاش نمیکنه ) یه شب دلش خیلی شکست گفت آقا من بی ادب نیستم… اما دیگه مردم زخم زبونم میزنن، منو خجالت زده نکن ، آقا جان یا باب الحوائج منو جلو بچه ام شرمنده نکن. با گریه خوابش برد… نصف شب دید دخترش صداش میزنه… بابا بلند شو بابا… (اوج) دید بچه سالمه ، رو پا ایستاده… (دخترم عزیزم چی شده بابا) صدا زد بابا ,خوابیده بودم ، دیدم یه آقایی بلند قامت ، دستی در بدن نداشت، گفت دخترم برو باباتو‌ صدا کن... بهش بگو حالت خوب شده ، بگو عباس سلام رسوند ، به بابات بگو ...یه عمر سهم ابالفضل دادی اینم سهم ابالفضل… ابالفضل برات جبران کرد… 🔰یا ابالفضل …۳ حاجت دارا کجا نشستند،گرفتارا کجا نشستند، (اوج) آخ مریض دارا کجا نشستند ، جوون دارا کجا نشستند … (باب الحوائج کربلاست…) ⬅️امان امان… ⬅️یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا (شفا همه مریضا بلاخص مرضای منظور ) 🔰تا صدای ناله ابالفضل از سمت علقمه بلند شد… اخا … ادرک اخا … برادر حسین برادرتو دریاب… (میتونی تصور کنی چی به دل حسین گذشت اون لحظه، یه چشمش سمت خیمه ها یه چشم سمت علقمه) سراسیمه خودشو رسوند کنار بدن ابالفضل… اما چه ابالفضلی … 📿برام عزیزی …(ابالفضلم داداش …) 📿برام عزیزی … 📿اینجوری دست و پا نزن بهم می‌ریزی 📿از اون قد رشید تو نمونده چیزی 📿 هنوز علمدار منی، پاشو پاشو 📿همه کس و کار منی، پاشو پاشو 📿هیچکی ازت آب نمیخاد, پاشو پاشو 📿فقط میگن عمو بیاد پاشو پاشو ابالفضلم پاشو بریم خیمه, آخ سکینه چشم انتظاره… رقیه ام چشم انتظاره آخ رباب چشم انتظاره نگاه کرد دید عباسش داره گریه می‌کنه… عباسم داداش… چرا گریه می‌کنی … گفت حسین جان… الان که من افتادم ، داداش اومدی سرمو به دامن گرفتی … آخ حسینم …گریه ام برا اون لحظه ایه که سرت زمین بیفته…اما کسی نیست سر تو به دامن بگیره (دشتی) 💢کرم یک قطره و دریا اباالفضل 💢گرفتاری بگو یک یا اباالفضل 💢بود مشکل گشای خلق عالم 💢در این دنیا و آن دنیا اباالفضل ‼️هر چقدر ناله داری به امید ناامید شده ابالفضل دستتو بیار بالا … حاجتتو مدنظر بگیر سه مرتبه ناله بزن بگو یا ابالفضل… ⭕️و سیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🕊﷽🕊 ✨ کرب و بلا حال و هوای داره ✨دو بار‌گاه باصفایی داره (رفتی ؟؟خدایی دیدی؟؟) ✨روی یکی از این حرم های زیبا ✨نوشته یا حسین عزیز زهرا (دلت رفت کربلا؟) ✨اون یکی با سیم دلت می شه وصل ✨روسر درش نوشته یا اباالفضل (یا اباالفضل)3 امروز گرفتارا بگن یا ابالفضل امروز مریض دارابگن یا ابالفضل مشکل دارابگن یا ابالفضل ✨آخ همه دار و ندارم را بگیرید ✨ولی عباس را از من نگیرید ⬅️ بگو آقا میدونی گرفتارم میدونی مریض دارم میدونی حاجت دارم،میدونی مشکل دارم آبرو دارم یا اباالفضل یا ابالفضل بگو آقا ارمنیا میان در خونت جواب میگیرنُ برمیگردند، آقا غیرمسلمونا صدات می زنند ناامید برنمی‌گردن، بگو آقاجون من گریه کن داداش حسینتم، آقاجان دلت میاد دست خالی برگردم، امیدمو ناامید نکن آقا جان، آقا خودت میدونی دست خالی برگشتن چقدر سخته، آقا امروز امیدمو ناامید برنگردون.... ⬅️(اوج)امروز خدارو قسم بده به حق اون آقایی که کربلا امیدش ناامید شد.. آقایی که خجالت کشید... بگو آقا نزار دست خالی برگردم... امان امان2 (بگمو نالشو بزنی؟) دستاشو از بدن جدا کردند.. تیر به چشم نازنینش زدند... آخ عمود آهن به فرق نازنینش زدن... ⬅️(اوج)همچین که از بالای مرکب با صورت به زمین آفتاد..... آخ صدا زد ..... برادر... برادر تو دریاب... الهی نبینی داغ برادرتو... (اگه برادر داری الهی داغشو نبینی) آی برادر دارا یه وقت دیدن عزیز زهرا حسین ع داره میاد... اما دیگه پاهاش قدرت نداره... دوزانو اومد کنار بدن اباالفضل... سر عباسُ از زمین برداشت رو زانو گذاشت.. ✨ کمتر بزن بازوی خود را بر زمین اباللفضل ( داداش) ✨ شرمنده ام کردی گل ام البنین اباالفضل ✨بودُ امیدم مرا یاری کنی ✨ سالها بهرم علمداری کنی ✨آخ بی برادر گشتمُ پشتم خمید2 🌾 دیده بگشا که طبیبت سر بالین آمد 🌾دیده بگشا که حسین با دل خونین آمد 🌾 دیده بگشا ای سرو بخون غلطیده 🌾 تا نگویند حسین داغ برادر دیده @roze_daftari
❣﷽❣ 🔘 (4) 🔘 🔘 💠اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🔺بر بازوی افتاده به خاک ابالفضل صلوات 🔺برچهره ی ماه تابناک ابالفضل صلوات 🔺افتاده به روی خاک عباس علی 🔺برقد رشید چاک چاکش صلوات 💠(دعای فرج) ◽️اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَبَاعَبْدِالله … السلام علیک یا قمر العشیره یا ابالفضل العباس ع یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ،‌ اِکْشِفْ کَرْبِی بِحَقِّ اَخیکَ الْحُسَیْن ▪️سلام خالق منّان سلام خیر النّاس ▪️سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس ▪️سلام باد به چشم و به دست و بازویش ▪️درود باد به ماه جمال دلجویش ▪️ملقّب است به باب الحوایجی آری ▪️بیا و دست گدایی دراز کن سویش ▪️تمامی شهدا غبطه می برند به او ▪️که هست صحنۀ محشر پر از هیاهویش ▪️سلام خالق منّان سلام خیر النّاس ▪️سلام حضرت زهرا به حضرت عبّاس 🔶ثروتمند بود اونقدر عاشق عباس بود هر ماه در آمدش رو نصف میکرد می‌گفت اینم سهم عباس… (همه مردم میدونستند این مجنون عباسه…این آقا ابالفضل العباس رو خیلی دوست داره) یه دختری خدا بهش داد، دخترش سرطان خون گرفت, همه جا بردنش برا مداوا، دکترا گفتن این دختر رفتنیه، موندنی نیست، دیگه قادر نیست حرکت کنه، دختر ۵ ساله نمیتونه راه بره. (بعضیا بهش طعنه میزدن، میگفتن این ابالفضلیه …این چرا درمونده شده، تو ثروتی که داشت سهمشو با عباس جدا میکرد ، چرا ابالفضل محلش نمیده، چرا نگاش نمیکنه ) یه شب دلش خیلی شکست گفت آقا من بی ادب نیستم… اما دیگه مردم زخم زبونم میزنن، منو خجالت زده نکن ، آقا جان یا باب الحوائج منو جلو بچه ام شرمنده نکن. با گریه خوابش برد… نصف شب دید دخترش صداش میزنه… بابا بلند شو بابا… (اوج) دید بچه سالمه ، رو پا ایستاده… (دخترم عزیزم چی شده بابا) صدا زد بابا ,خوابیده بودم ، دیدم یه آقایی بلند قامت ، دستی در بدن نداشت، گفت دخترم برو باباتو‌ صدا کن... بهش بگو حالت خوب شده ، بگو عباس سلام رسوند ، به بابات بگو ...یه عمر سهم ابالفضل دادی اینم سهم ابالفضل… ابالفضل برات جبران کرد… 🔰یا ابالفضل …۳ حاجت دارا کجا نشستند،گرفتارا کجا نشستند، (اوج) آخ مریض دارا کجا نشستند ، جوون دارا کجا نشستند … (باب الحوائج کربلاست…) ⬅️امان امان… ⬅️یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا (شفا همه مریضا بلاخص مرضای منظور ) 🔰تا صدای ناله ابالفضل از سمت علقمه بلند شد… اخا … ادرک اخا … برادر حسین برادرتو دریاب… (میتونی تصور کنی چی به دل حسین گذشت اون لحظه، یه چشمش سمت خیمه ها یه چشم سمت علقمه) سراسیمه خودشو رسوند کنار بدن ابالفضل… اما چه ابالفضلی … 📿برام عزیزی …(ابالفضلم داداش …) 📿برام عزیزی … 📿اینجوری دست و پا نزن بهم می‌ریزی 📿از اون قد رشید تو نمونده چیزی 📿 هنوز علمدار منی، پاشو پاشو 📿همه کس و کار منی، پاشو پاشو 📿هیچکی ازت آب نمیخاد, پاشو پاشو 📿فقط میگن عمو بیاد پاشو پاشو ابالفضلم پاشو بریم خیمه, آخ سکینه چشم انتظاره… رقیه ام چشم انتظاره آخ رباب چشم انتظاره نگاه کرد دید عباسش داره گریه می‌کنه… عباسم داداش… چرا گریه می‌کنی … گفت حسین جان… الان که من افتادم ، داداش اومدی سرمو به دامن گرفتی … آخ حسینم …گریه ام برا اون لحظه ایه که سرت زمین بیفته…اما کسی نیست سر تو به دامن بگیره (دشتی) 💢کرم یک قطره و دریا اباالفضل 💢گرفتاری بگو یک یا اباالفضل 💢بود مشکل گشای خلق عالم 💢در این دنیا و آن دنیا اباالفضل ‼️هر چقدر ناله داری به امید ناامید شده ابالفضل دستتو بیار بالا … حاجتتو مدنظر بگیر سه مرتبه ناله بزن بگو یا ابالفضل… ⭕️و سیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
6206712.mp3
2.81M
❣﷽❣ 🔳 🔳 👌👌 🔳 تموم زندگیم قربون عباس فدای دیده ی پرخون عباس سرناقابلی داروم که اون هم کنوم فرش کف ایوون عباس 🔳اباالفضل. ابالفضل. یاابوفاضل دوای هرچه دردی یاابالفضل طبیب دوره گردی یاابالفضل. ندیدوم مثل تو من در دو عالم خدایی خیلی مردی یاابالفضل 🔳ابالفضل یاابالفضل. یاابوفاضل 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حضرت علی اکبر(ع) شب هشتم محرم(2) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَدا ما بَقیتُ وَ بَقِی اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِی بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. ♦️بی سبب نسیت چنین معرکه بر پا شده است ♦️وسط خیمه ی ما روضه مهیا شده است ♦️دست دشمن چه قَدَر نیزه و تیغ و تیر است ♦️هر کدامش به طریقی به تنت جا شده است ♦️پیرمردی که عصایش به سرت می کوبید ♦️به هوای سر تو از سر جا پا شده است ♦️ساربان هم که طمع کرده به تو خاتم من ♦️ناگهان در وسط معرکه پیدا شده است ♦️هفتمین دفعه که من یا ولدی می گویم ♦️چشم اگر باز کنی قدّ منم تا شده است ♦️از پراکندگی پیکر تو معلوم است ♦️بند بند تو ز سر تا نوک پا وا شده است ♦️مادرت کو که ببیند پسران خود را ♦️همه ی دشت پر از اکبر لیلا شده است ⬅️شب هشتم ماه محرم دلها رو روانه کنیم کربلا کنار شش گوشه ابا عبدالله پایین پای امام حسین دست توسل بزنیم به درگاه جوان امام حسین گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم گهی بخاک فتادم گهی زجای پریدم [دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم دو چشم خود بگشا و سؤال کن که بگویم ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم] علی جانم نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه خولی زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم دنبال علی راه افتاد از شیخ جعفر شوشتری نقل شده حسین به احتضار افتاد گفتن مانند محتضر چشمای حسین تو حدقه دور می خورد خدایا تو شاهد باش بر این قوم کسی رو به میدان می فرستم اشبه الناس خلقا و خلقا برسول الله هر وقت مشتاق می شدیم به چهره پیغمبر نگاه کنیم نگاه به چهره علی اکبر می کردیم برای بعضیا تانی می کرد اجازه نمی داد اما تا علی آمد اجازه داد چه غوغایی شد تو خیمه لحظه وداع علی خواهرا عمه ها همه دور علی رو گرفتن طبق برخی نقل ها آمد فرمود علی رو رها کنید علی من غرق در ذات خدا است علی اکبر امام حسین وارد میدان شد مردم! :انا علی ابن الحسین بن علی مثل جدش امیرالمومنین به هر طرف لشگر که حمله می کرد لشگر و به هم می زد همه از جلوی علی فرار می کردن آرایش جنگی دشمن به هم می خورد اما یه وقت حسین یه ناله ای شنید یا ابتاه علیک منی السلام بابا دیگه نگران تشنگی و لبای خشک من نباش این رسول خدا با کاسه بهشتی آمده گفتن برا بعضیا با عجله میومد اما از مقتل شیخ حر عاملی نقل می کنن تا نزدیک بدن علی شد گفتن سقط من الفرس از روی اسب به زمین افتاد آرام آرام روی زانو خودشو رسوند به علی فجلس علی التراب یه نگاهی به بدن علی کرد اما عجب بدنی آخه نوشتن تا او ملعون ضربه رو زد علی خودشو انداخت روی اسب اسب گویا آموزش دیده بود باید علی رو برمی گرداند به خیمه اما خون جلوی چشما اسب رو گرفت مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط لشکر دشمن. چه کردند با علی اکبر.. حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله.. انشاالله داغ جوان نبینی دور تا دور علی اکبر رو گرفتند.. یکی با شمشیر میزنه...یکی با نیزه میزنه یکی با سنگ میزنه... بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند.. ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش.. ولی دیگه پاها رمق نداره. روی زمین نشست.. دید جوونش رو قطعه قطعه کردند.. خدایا حالا حسین چکار کنه.. سر علی رو به دامن گرفته..دلش آرام نشد هی صدا میزنه.. ولدی علی.. دید جواب نمیده.. دوباره صداش زد.. ولدی علی.. علی جواب نمیده.. دلش طاقت نیاورد.. سر رو به سینه چسباند دلش طاقت نیاورد. یدفعه دیدند.. ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند.. هی صدا میزنه. عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان بابا.. اُف بر این دنیا بعد از تو علی.. حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره.. هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره.. یه نگاه به سمت خیمه ها..صدا زد 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بر در خیمه رسانم حسین آرام جانم..حسین روح و روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
--❅ೋ❅💚💔💚❅ೋ❅-- ﷽ (ع) (وداع و خروج اسرا از کربلا)  این دل تنگم هوای کربلا دارد حسین💔💔                                 مرغ جانم میل دیدار ترا دارد حسین سالها دم از تو و کربلایت می زنم                             گر شود قسمت مرا صد بار جادارد حسین گر که هستم رو سیاه اما بود مویم سپید                    این سپیدی با تو بودن را ندا دارد حسین گر چه هنگام نماز کعبه باشد پیش رو                         قبله ای جز کربلا دل در کجا دارد حسین💔💔 هر چه بشکست از بها افتاد غیر از دل که دل        چون شکست  از داغ تو قدر و بها دارد حسین می شود آیا که مژگانم کند جارو کشی                    خاک پاک زائرت را چون شفا دارد حسین                                     کی شود گوشه قبرت را ببرگیرم چو جان                                    در میان قتلگاه مردن صفا دارد حسین روز یازدهم محرم است ، روز عزا ست ، امروز امام زمان عزادار است برای عمه اش زینب گریه می کند همه😭😭 زن و بچه ها را سوار کرد ، اما کسی نیست زینب را سوار کند یک وقت دیدند زینب سرش را برگرداند ، طرف گودال قتلگاه صدا زد : حسین جان پاشو زینبت را سوار کن ، خودش را انداخت روی بدن پاره پاره برادر،(یاد امام ، شهدا ، اموات ) . صدا زد : حسینم چرا انگشت و انگشتر نداری                                                چرا عَمّامه بر سر نداری چرا این حنجرت خشک است و بی آب                                  مگر عباس آب آور نداری زبان بگشوده زخم سینه تو 💔                                           مگر ای کشته تو مادر نداری یک وقت دختر امام حسین از تو محمل صدا زد : بابا پاشو ببین دارند  عمه ام را تازیانه می زنند  😭😭😭 دعای فرج