eitaa logo
روضه دفتری
24.7هزار دنبال‌کننده
215 عکس
10 ویدیو
8 فایل
روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها بااستفاده از جملات عامیانه و کاربردی ، همراه صوت با متن مداحی نوحه با توجه به مناسبت های پیش رو لینک کانال در ایتا👇 #روضه_دفتری @roze_daftari https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 گروه👆 •✾•🌿🌺🌿•✾
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸من کیم تا تو بیایی ب سر بالینم ببین حرف دلت هست یا نه... چی میخوای به آقات بگی... 🔸من کیم تا تو بیایی به سر بالینم 🔸چه کنم راه نجاتی نبود جز اینم چه کار کنم... کجا برم... جز در خونه ی شما جایی رو ندارم... 🔸بر من آنقدر توان بخش که در بستر مرگ امام زمان آقا جانم... 🔸بر من آنقدر توان بخش که در بستر مرگ اون لحظه ای که ميخوام دیگه نفسهای آخر رو بکشم دم جان دادنم.... 🔸خیزم از جا و به پیش قدمت بنشینم دست بگذارم روی سینه بگم السلام علیک یا بقیه الله.... 🔸نیست انصاف کز این مهلکه بیرون بروم آقا نکنه من از این دنیا برم... شما رو نبینم... 🔸نیست انصاف کز این مهلکه بیرون بروم 🔸من که یک عمر تولای تو باشد دینم یه عمری محبت شما رو درسینه نگه داشتم... آقا جانم امام زمان... یه عمری آرزوی دیدن جمال دلربای شما رو در سینه نگه داشتیم... آقا عاشقان شما امشبم به امیدی سر میگذارند... ان شاء الله به همین زودی ها صدای دلنشین شما از مکه، کنار خانه ی خدا بلند بشه... انا بقیه الله... آی شیعیانم... آی اونهایی ک امام زمان رو صدا میزدید... انا المهدی... خدایا ما زنده باشیم... به امیدی که یک روز... صدای آقامون رو بشنویم... هر چقدر با امام زمانت کار داری... در این شب دوازدهم آقات رو صدا بزن... یابن الحسن ... حالا ک امام زمانت رو دعوت کردی توی مجلس با امام زمان هم ناله شو از همین جا دل ها رو روانه کنیم کربلای معلی... نمیدونم کربلا رفتی یا نه.... همچین که داری نزدیک کربلا میشی هی نگاه میکنی... ببینی گنبد ابی عبدالله معلوم میشه یا نه... دیگه دلت طاقت نداره... دلت برا حرم حسین پر میزنه... هی این طرف و اون طرف سوال میکنی... چقدر مونده تا حرم آقام حسین... وقتی بلاخره رسیدی حرم باصفاش... تصور کن ورودی حرم ایستادی... در مقابلت قبر شش گوشه‌ی حسین دستات رو روی سینه میگذاری. .. همش میگی آی حسین... اصلا باورم نميشد منو دعوتم کنی... من کجا... کربلا کجا... حالا میخواهم احترام کنی... از همین جا با پای دل بریم جرم باصفاش... دستات رو روی سینه بگذار... میخای ب اقات حسین سلام بدی... همه باهم... السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین @roze_daftari
به آقا علی اکبر بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن و یا رحیم ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی ای امام‌ رضا آقا جانم... خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی قربون غریبیت برم‌ امام رضا... اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی شب شهادت امام رضاست... آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید... ( بعد منزل نبود در سفر روحانی) امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید... بریم کنار پنجره فولاد امام رضا... جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون... ساعتی بعد برمیگردم اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم دیگه با من حرف نزن... بدان کارم تمامه... یا صاحب الزمان... اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن... عبا روی سر کشیدن... حالشون منقلبه... هی روی زمین میشینه... هی بلند میشه... وارد حجره شد... صدا زد اباصلت... درها رو ببند... میخام تنها باشم... یه گوشه ای داخل حجره... این فرش ها رو کنار زد... روی زمین نشست... مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه و‌ناله میزنه... خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده... یه گوشه ای ایستاده... اباصلت میگه اومدم نزدیکتر... عرضه داشتم... من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید... فرمود اباصلت... اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده... از در های بسته هم عبور میده... میگه دیدم تا این‌ آقازاده وارد حجره امام رضا شد... حضرت خوشحال شدند... از جاشون بلند شدند ... هی صدا میزدند... پسرم خوش آمدی بابا... جوانم جواد... خوش آمدی بابا... فهمیدم میوه‌ی دل امام رضا... آقام جوادالائمه است... سر بابا رو در آغوش گرفت... دارن با هم نجوا میکنن ... عجب لحظات سختیه... امام رضا داره وصیت میکنه... اما طولی نکشید... یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند... صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد... اما خود امام رضا فرمودند... یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ همه روضه ها به کربلا ختم میشه... اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت... کربلا قضیه برعکس بود... ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت... آماده ای بگم یا نه... سپه کوفه و شام استاده به تماشای شه و شهزاده شه به روی پسرش افتاده همه گفتن حسین جان داده اومد کنار جوانش نشست... سر علی اکبرش رو به دامن گرفت... دلش طاقت نیاورد... سر جوانش رو به سینه چسباند... دید دلش طاقت نمیاره... لحظات آخره... خدایا... ابی عبدالله چکار کنه... علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده...😭 یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسباند... هی صدا میزنه... عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان... بابا... اُف بر این دنیا بعد از تو علی... تسلای دل ابی عبدالله... ناله بزن یاحسین...🌴💐🌴💐🌴 @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن روضه شهادت امام رضا (ع)  روضه شهادت امام رضا (ع)   متن روضه شهادت امام رضا (ع): كی ام من بنده ی دربار سلطان ِ خراسانم تعجب نیست در این بندگی خوانند سلطانم نهادم از سعادت دست در دامن مولایی كه تاج سلطنت در كوی او ریزد زدامانم ندارم باك از محشر، ندارم باك از میزان كه كامل با تولای رضا گردیده ایمانم تمام عمر دور ِ قبر او گشتم به امیدی كه وقت مرگ لبخندی زند بر چشم گریانم شب آخریه بی بی می خواد سفره و جمع کنند، سفره ای که خودش دو ماه برا حسینش، براحسنش، برا باباش، برا امام رضا پهن کرده، شب آخر ماه صفر، با دستای خودش شال عزا از گردن مهدی در میاره، همه می گن ما مزد عزاداری از فاطمه می خواهیم، ما میگیم عذر عزاداری از فاطمه می خواهیم، بی بی جان عذر می خواهیم نتونستیم حق روضه هاتونو ادا کنیم، تا فاطمیه زنده باشم قول می دم جبران کنم، مادر مادر مادر وقتی خواست از مدینه حرکت کنه، زن وبچه اهل و عیال، همه رو جمع کرد، فرمود: من دارم میرم، همتون پشت سر من گریه کنید، وقتی گفتند: آقا جان خوب نیست آدم پشت سر مسافر گریه کنه، آقا سر انداخت پایین، فرمود: آره، اما مسافری که امید برگشت داره، من که یقین دارم که دیگه از این سفر برنمی گردم، می خوام عرض کنم آقاجان، هرکی می خواد بره سفر، اگر امید برگشت نداشته باشه، اگر قرار بر اینه اهل و عیالو و خانواد ه اش و دعوت به گریه و ناله کنه، درستشم شاید همین باشه، یه سوال دارم از شما، می خوام بگم چرا کربلا جریان برعکس شد، حسین داشت می رفت میدان، دید زینب داره گریه می کنه، گفت: زینب جان گریه نکن، گریه ها رو نگه دار، چرا گریه نکنم، گریه ها رو نگه دار، برا وقتی که تو رو به اسارت می برند، می بینم دستای تو رو بستند، کوچه به کوچه، شهر به شهر، گذر به گذر، با دست بسته تو رو می برند، گریه ها رو نگه دار برا اون روز. یا امام رضا این آرزوهایی که ما داریم، همه از خواسته های شما نشئت میگیره، آرزویه تک تک ماست، واسه ارباب بی کفنمون جون بدیم، شما هم همین کارو کردید، اون لحظات آخر، دیدند، فرشای حجره رو جمع کردید، فرمود می خوام رو خاک جون بدم مثل جد غریبم حسین، نمی دونم اون لحظات آخر لب تشنه بودید، یا نه، عرضم تمام همین یک جمله، اما خدار و صد هزار مرتبه شکر، وقتی می خواستی جون بدید، دیگه زن و بچه کنارت نبود، دخترت نبود، لحظه جون دادن تو رو ندید، اما بمیرم برای اون آقایی که، وقتی که می خواست جون بده، زینب آمد بالای تل زینبیه، از اون بالای بلندی نگاه کنه، ببینه دور حسین حلقه زدند، های اخرین ناله های محرم و صفره، ها، نیزه دار با نیزه می زنه، شمشیر دار با شمشیر می زنه ، حسین…. لذا وقتی برگشت مدینه، این روضه اگر متواتر نبود تو مقاتل، باورش برا، آدم سخت بود، مگه می شه، دو تا همسر، دو ماه همدیگر رو ندیدند، همدیگر رو نشناسند، عبدالله چشم تو چشم زینب، گفت: تو خانم منو ندیدی، گفت عبدالله حق داری منو نشناسی، خودم دیدم بین دو نهر آب…. حسین…. @roze_daftari
mahsaamini.mp3
15.1M
🔻صحبت‌های بسیار جالب و قابل تأمل استاد عباسی ولدی در مورد ماجرای مرحوم و حواشی آن. 👌بنظرم اگر هر کدام از ما دغدغه مندان انقلاب اسلامی تلاش کنیم همین فایل ایشان را به گوش آن هایی که ممکن است شبهه هایی برایشان ایجاد شده باشد برسانیم، قطعا مصداق خواهیم بود. 🎧 پیشنهاد می‌کنم فایل را حتما تا آخر گوش کنید... ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
‌دودمه‌امام‌حسن‌مجتبی‌ع من غریب گل یاسم به دو عالم حسنم    خون چکد از کفنم تیر کین دوخته تابوت مرا بر بدنم             خون چکد از کفنم ای زینب من زود بیا وقت سفر شد       حسن پاره جگر شد با زهر عدو شام غریبی چه سحر شد   حسن پاره جگر شد در مدینه اگر از غم جگرم میسوزد     وای از روز حسین کربلا دامن طفلان حرم میسوزد        وای از روز حسین با که گویم هاله برگرد قمر افتاد بوده       یاس حیدر شد کبود مادرم زهرای اطهر پشت در افتاده بود     یاس حیدر شد کبود گرچه می میرم ولی در فکر دیوار و درم    بسته شد چشم ترم در میان کوچه ها بودم عصای مادرم        بسته شد چشم ترم یا کریم اهلبیت ای کشته زهر جفا      یا امام مجتبی شاهد مظلومی مادر میان کوچه ها    یا امام مجتبی تو کریم ابن کریمی حسنی آقایی      لک لبیک حسن تو بزرگ همه اولاد بنی الزهرایی        لک لبیک حسن کنار قبر مادرش واویلا     شد تیر باران پیکرش واویلا قاتل من زهر شرر بار شد        قاتل مادر در و دیوار شد @roze_daftari
دودمه شهادت آقا رسول الله - امام حسن (ع) - امام رضا(ع) -( ماتم جانسوز احمد موسم اشک و بکاست )  ماتم جانسوز احمد موسم اشک و بکاست فاطمه صاحب عزاست *** ذکر زهرا گه پدر ، گاهی حسن ، گاهی رضاست  فاطمه صاحب عزاست @roze_daftari
دو دمه امام رضا علیه سلام بخدا مزد عزاداری ما دست رضاست مزد ما کرب و بلاست کربلا هم برویم این دلِ ما مست رضاست مزد ما کرب و بلاست دودمه شهادت آقا رسول الله - امام حسن (ع) - امام رضا(ع) شهادت آقا رسول الله - امام حسن (ع) - امام رضا(ع) دودمه ماتم جانسوز احمد موسم اشک و بکاست فاطمه صاحب عزاست **** ذکر زهرا گه پدر ، گاهی حسن ، گاهی رضاست   فاطمه صاحب عزاست رضارسولی @roze_daftari
دودمه‌امام‌رضا‌ع در حجره غریبانه بسوزد جگر من           کجایی پسر من من چشم به راهم که بیایی به بر من    کجایی پسر من لاله ی باغ ولا می سوزد از زهر جفا    شد خراسان کربلا بر سر بالین او آمد ز ره ابن الرضا        شد خراسان کربلا در غریبی جان سپارم کو جوادم ای خدا        آه و واویلا خدا من ز زهر کینه سوزم مادرم در شعله ها       آه و واویلا خدا تو رئوف اهلبیتی من تو را هستم گدا    یا علی موسی الرضا آید از گلدسته هایت بوی عطر کربلا       یا علی موسی الرضا بر مشامم می رسد از کوی تو بوی خدا    یا علی موسی الرضا جان زهرا و جوادت یک نگاهی کن مرا       یا علی موسی الرضا همه دانند که ایران سر و سامان دارد    یا علی موسی الرضا تکیه بر پرچم سلطان خراسان دارد       یا علی موسی الرضا دلم آواره شد و خواهرم آواره نشد(2) يا حسين يا جَدّا(2) جگرم پاره شد و پيرُهنم پاره نشد(2) يا حسين يا جَدّا(2) دم پاره از آتش زهر جفا         سوزد علی موسی الرضا @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔯اشعار دوبیتی شهادت ثامن الحجج آقا امام رضا ع @roze_daftari ✏شعراز.آرمین غلامی. (مجنون کرمانشاهی) 👇👇👇👇👇👇👇👇 غلام حضرت دلدار گشتم برای دیدنش بیمار گشتم بنام ضامن آهو اسیرم خوشم چون عبداین دربارگشتم 🎾🎾🎾🎾🎾🎾🎾 رضافرزندختم المرسلین است رضا عشق امیرالمومنین است یدالله فوق ایدیهم کلامش رضاشاهنشهه روی زمین است ⬅➡⬅➡⬅➡⬅➡ تویی سرحلقه ی رندان هستی رضا ای جان وای جانان هستی چه داند.آنکه باشدبی تومولا بدستت بعدحق .فرمان هستی ✴✴✴✴✴✴✴✴ رضاجان مرغ بستان توهستم هزاری در گلستان توهستم به دام زلف مشکینت اسیرم طفیلی در دبستان توهستم 🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵 درمدح رضا غزل سرابایدشد بر درگه سلطان چوگدابایدشد سرمست لقای دلبرت گرکه شوی آنوقت گدای این سرا بایدشد 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 بایاد رضاسیروسفربایدکرد زآغاز طریق .ترک سربایدکرد گرنوکریش راننمایم .ای وای در روزجزابسی ضرر باید کرد 🔵🔴🔴🔵🔵🔴🔴🔵🔵 همواره مرا محرم اسرار رضابود بی ارزشم ومرا خریدار رضابود آنجاکه دلم خوش بره دلدار نشیند سرمستی ام از لطف همان یار رضابود 🌺🌻🌹🍀🌷🌸🍁🍃🍀🍀 شده ام شیفته ی صورت نیکوی رضا منه (مجنون)شده ام عاشق آن روی رضا همه شب گشته شعارم به خلایق همه جا که منم خاک کف پای سگ کوی رضا 🌳🍂🌿🌾🍄🌵🌴🌺🌹🍀 ..@roze_daftari
روضه امام حسن  (ع) بیا به پای دل خود  سفر کنیم امشب زکوچه های مدینه گذر کنیم امشب قبر امام مجتبی در مدینه غریب است بیا به غربت او دیده تر کنیم امشب بریم مدینه در خانه امام مجتبی انشاءالله تذکره مدینه رو از اقا بگیری به یاد همه شهدا اموات بهر ببرند از آی حاجت مندان  آی حاجت مندان آی گرفتار ها هرکجای مجلس نشستی آقا امام حسن را صدا بزن بگو غریب حسن  مظلوم حسن جان سلام ما بر آن اقایی که همسرش قاتلش بود سلام ما بر قبر بی شمع و چراغت آقا جان سلام ما بر سینه پر از درد و غمت که داغ سیلی صورت مادر و فراموش نمیکنه آی قربون قربتت برم آقا جان چقدر آزار و اذیت کردند فرزند فاطمه را بعد از باباش علی دوم مظلوم عالم است درسته علی مظلومه عالم است اما دل علی خوش بود همسری چون زهرا داشت تا چشمش به زهرا می افتات غمهای دلش برطرف می شد ای عزیزان دلم چقدر خوب است انسان در زندگی اش همسر مهربون داشته باشه همسرش باهاش مهربون باشه اگه هرمردی هردردی  داشته باشه به خانمش میگه اما بمیرم برات امام حسن مجتبی در خانه غریب بود عوض اینکه زنش (جعده ) را صدا بزند صدا زد کنیز ها برید زینبم را بگویید بیاد خواهرم بیاد آی ناله دار ها ای گرفتار ها انشاالله هیچ گرفتاری برات پیش نیاد بی بی زینب با عجله خودش را رسوندکنار بستر برادر امام حسن مجتبی صدا زد خواهرم برایم طشتی بیار طشت مقابل برادر قرار داد دلش خوش بود الان برادر  زهر  را بر نیگردونه اما یک وقت دید حال برادر منقلب شد ای روز گار دو طشت به  زینب دید یک طشت مدینه، یک طشت شام از دو طشت امد نوای شور و شین گاه از طشت حسن گاه از حسین اندر انیجا قلب زینب خسته بود اندر آنجا دست زینب بسته بود از دو لب های حسن خون می چکید خورده لبهای حسین چوب یزید