eitaa logo
روضه دفتری
19.6هزار دنبال‌کننده
160 عکس
10 ویدیو
3 فایل
روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها بااستفاده از جملات عامیانه و کاربردی بعلاوه صوت همراه با متن مداحی (نوحه، سینه زنی، مولودی) با توجه به مناسبت های پیش رو آیدی کانال در ایتا @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾•
مشاهده در ایتا
دانلود
(ع) 🔘🔘🔘 دوّمین بار است در شهر نبی، در سوخته خانه ی اَمنی به دست یک ستمگر سوخته ارثِ زهـراییِ این آقـاست که کاشانه اش بین شهر مادری چون بیت مادر سوخته 🔘🔘🔘 (حاج قاسم جناتیان قادیکلایی) زمین و آسمان غم داره امشب گمونم اینکه ماتم داره امشب عزای حضرت صادق غمینم دو چشمون زین عزا نم داره امشب 🔘🔘🔘 بقیع امشب خموش ای وای برمن نداری زائری ازمرد و از زن بسازیم اذن حق گنبد و بارگاه بقربونت کنم این سرو این تن 🔘🔘🔘 جفا دیدی تو از منصور ملعون ز کینه کرده بر قلب شما خون در آتش سوخت سرایت. آن جفا کار چه ظلمی کرده بر تو چرخ گردون 🔘🔘🔘 پیاده سوی قصرش برد شبانه ربیع آن خیره سر با صد بهانه بگفتی آنچه مأموری بجا آر ندیدی روز خوش اندر زمانه 🔘🔘🔘 تو از کینه شدی مسموم عدوان پس ازظلم ستمهایی به دوران جگر شد پاره از زهر عدویت (صفا) شد از غمت محزن و نالان (حاج قاسم جناتیان قادیکلایی) 🔘🔘🔘 شعله ها پشت در خانهٔ حق برپا شد زنده یکبار دگر داغ غم زهرا شد گویی‌آتش‌زدن‌خانه دراینجا رسم است خانه هایی که در آن نام علی احیا شد (ناصر شهریاری ) 🔘🔘🔘 موسپید است دگر از تب و تاب افتاده روی دستش چو علی رد طناب افتاده دیده گریان شده یکبار دگر، مطمئنم یاد لب تشنگی طفل رباب افتاده 🔘🔘🔘 گلزار بقیع مدفنی را کم داشت در هجر امام شیعیان ماتم داشت می ر یخت ز تابوت امام صادق خاکی که مدینه بر سر عالم داشت 🔘🔘🔘 پشت مرکب بخدا از نفس افتاد دگر نیمه ی شب بخدا از نفس افتاد دگر پشت مرکب بخدا یاد غم کرببلاست یاد زینب بخدا از نفس افتاد دگر 🔘🔘🔘 آنان که شکوه در حقایق دیدند گل را ورقی ز حُسن خالق دیدند پُر نورترین ستارۀ دنیا را در آینۀ امام صادق دیدند 🔘🔘🔘 جهل بشر از دانش تو کاسته شد آئینه علم از تو پیراسته شد از گلشن وحی بس که گُل پاشیدی گل زار علوم از تو آراسته شد 🔘🔘🔘 خواهی به حضور دوست لایق باشیم باید که به راه عشق عاشق باشیم با پیروی از راه امـام صــادق ای شیعـه بیا مُحب صادق باشیـم 🔘🔘🔘 ای جلوه ی نهایت عشق و لسان عشق وای آسمان علم خدا، کهکشان عشق با یک نظاره حاجت او را روا کنی هر کاو رسیده بر در تو با زبان صدق 🔘🔘🔘 آموزگار مکتب اثنی عشر تویی آیینه ی خدای، در این بحر و بر تویی آن سروری که در عوض ناسزای خصم پُر کرده کیسه اش همه در و گهر تویی 🔘🔘🔘 چون مرتضی سرای تو آتش کشیده اند نا محرمان به بیت تو حرمت دریده اند دست تو را چو حیدر کرار بسته اند اطفال تو به خانه حرامی بدیده اند پای برهنه و سر عریان به کوچه ها تو بودی و خیانت منصور بی حیا ذکرت میان آن همه غم یا حسین بود تو سوختی به یاد شهیدان کربلا 🔘🔘🔘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🎤مداح :حاج میرزامحمدی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ *دلهامونو روانه کنیم بریم ببینیم مدینه چه خبره ..." ساعت های آخر عمر امام صادق هست" دوباره یکی از گلهای زهرا رو پرپر می کنن،اما الان اگه مدینه باشی،کنار بقیع خبری نیست...." هیچ کسی تو مدینه لباس عزا به تن نکرده ..." آخه این بچه های فاطمه غربت و از مادر به ارث بردن* 📿غروب سرخ نگاهش، به رنگ ماتم بود 📿غریب شهر خودش نه،غریب عالم بود چقدر روضه ی کرببلا به پا میداشت *شعرا و روضه خوان ها رو که دعوت می کرد،انقده برا ابی عبدالله گریه میکرد،این بکاء بر سیدالشهدا رو ما از مدرسه ی امام صادق به عنوان جلسات و هیئات به ارث داریم* 📿چقدر روضه ی کرببلا به پا میداشت 📿به روی سر در خانه همیشه پرچم بود 📿اگر چه زخم جگر تازه میشد اما باز 🩺برای داغ دلش روضه مثل مرهم بود ⏪*فرمود گریه ی بر جد غریب ما ابی عبدالله،یه فرح و نشاطی تو دل گریه کن به ارث میزاره،که تا قیامت این شادمانی از دلش بیرون نمیره* 📿همیشه در وسط کوچه ی بنی هاشم 📿پر از تلاطم اشک و مصیبت و غم بود 📿شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت *خونشو مثل مادرش فاطمه آتش زدن،آتش به درون خانه سرایت کرد،از این حجره به آن حجره،چقدر اهل و عیال حضرت ترسیدن،اومد مثل مادر وسط آتش ایستاد* 📿چقدر شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت 📿شکسته قامت و آشفته حال و در هم بود *وسط آتش ایستاد فرمود:ان ابن ابراهیم خلیل الله* (این یه مصیبت ...) 📿شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا 📿میان کوچه زمین خوردنش مسلم بود *اگه یه وقت جوان رشیدالقامتی باشه،دنبال مرکب بدواننش،پابه پای مرکب حرکت میکنه،اما خدا نکنه اینی که پشت مرکب دارن میدوننش یه پیرمرد باشه،مثل امام صادق یا یه بچه ی سه چهار ساله باشه،مثل بچه های ابی عبدالله ...* 📿شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا 📿میان کوچه زمین خوردنش مسلم بود 📿کبود زخم طناب و اسارت و غربت 📿چقدر در نظرش کربلا مجسم بود *عجب مصیبت هایی،دونه دونشو یا یاد مدینه می کرد یا یاد کربلا می افتاد* 📿خلاصه لحظه ی آخر زمان تدفینش 📿بساط غسل و بساط کفن فراهم بود 📿در آن زمان به خدا هر دلی پریشان 📿شهید بی کفن وادی محرم بود حسین ..... 📿به زخم پیکر گل بوریا نمی پیچید 📿اگر که پیرهن پاره پاره ای هم بود .... ✳️*چندین هزار نفر امروز برا دفنش تو مدینه اومدن" با چه عزت و احترامی دفنش کردن، (درستشم همینه) فرزند پیغمبر احترام داره؛بچه ی فاطمه محترمه؛اینجا چهارهزار نفر برا تشییع جنازه ی عزیز زهرا اومدن،کربلا هم سی هزار نفر اومده بودن،آخ بمیرم ...." عوض گل باران این بدن،چه کردن؟!! فقط یه جمله و زیارتو شروع کنم،کاری کردن که حتی خواهرش بدن برادر رو نشناخت،گفت داداش:* 🔘ته گودال فقط پیکر تو مانده و من 🔘همه رفتن،فقط مادر تو مانده و من .... حسین... @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 و توسل جانسوز _ شهادت عبدالعظیم الحسنی و حمزه سیدالشهدا سلام الله بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان ♦️بوی حسین می‌دهد این کربلای تو ♦️یا سید الکریم که جان‌ها فدای تو ♦️شد چشم شیعه غرق به خون در عزای تو ♦️در شهر ری که همچو بهشت است در زمین ♦️بر روی خاک تیره نهان شد لقای تو ♦️از جور معتصم چه کشیدی که از وفا ♦️دل‌های عاشقان شده خونین برای تو ♦️چون آستان توست کلید بهشت ما ♦️قربان گنبد و حرم باصفای تو ♦️هدیه به زائر حرمت اجر نینواست ♦️بوی حسین می‌دهد این کربلای تو ♦️ای نور چشم فاطمه و پورمجتبی ♦️دست همه به دامن لطف و عطای تو ♦️بیچارگان به سمت حریم تو رو کنند ♦️چون جود مجتباست عیان از سخای تو ♦️دشمن نمی‌رود ز حریم تو ناامید ♦️محروم کی شود ز درت آشنای تو ♦️گرچه بهشت روی زمین گشته شهر ری ♦️ویرانه هست باز بقیع نیای تو ♦️آتش به جان ما زده‌ای، درد و ای دریغ ♦️گم گشته قبر مادر نیلی لقای تو ♦️با ما بخوان دعای فرج سید الکریم ♦️بهر ظهور مهدی آل عبای تو ⬅️فرمود هر کسی عبدالعظیم الحسنی رو زیارت کنه کَمَن زارَ الحُسَین(ع) بِکَربَلا ... آقاجان ... آبرویِ شهرُ دیارِ ما شمایید ...قبلۀ پایتختِ ما شمایید آقا ... یاسیدالکریم ، اما امروز ، روزِ شهادتِ سیدالشهداءِ اُحد ، حمزۀ سید الشهداست ... انقدر پیغمبر گریه کرد برایِ حمزه ... (اجازه بدید من دیگه شعر نخونم ، روضه بگم ، همه گریه کنیم ...) ان شالله دستِ جمع بریم اُحد کنارِ پنجره هایِ اُحد اونجا زیارت کنیم ... جنگِ اُحد تمام شد،پیغمبر فرمود کیه منو از عموم حمزه خبری برساند،همه سر به زیر انداختن،می دونستن حمزه به شهادت رسیده ... راه افتادن بینِ کشته ها تا رسیدن بالایِ سرِ حمزۀ سیدالشهدا (یاالله) چشمِ پیغمبر به بدنِ حمزه افتاد،دید این بدن رو پاره پاره کردن ...سینۀ مبارکش رو شکافته بودن،لبها رو بریده بودن،گوش ها رو بریده بودن ... اولین بدنی هست که تو اسلام پاره پاره کرده بودن و مُثله کرده بودن ... پیغمبر کنارِ بدن نشست شروع کرد بلند بلند گریه کردن ... یکی صدا زد یا رسول الله عمۀ بزرگوارتون ، صفیه خانم داره میاد ... به عجله پاشد ، فرمود جلوش رو بگیرید ، نزارید بیاد ... با این که فاطمه همراهیش می کرد ، قولِ پیغمبر رسید ، صفیه خانم برگشت،رسولِ خدا فرموده شما رو برگردانیم،شروع کرد گریه کردن ... پیغمبر آمد ، افتاد به پایِ پیغمبر ... رسول خدا اجازه بده من یه بار برادرم رو ببینم،انقده اصرار کرد ... انقده گریه کرد پیغمبر اجازه داد ... فرمود یه عبا رو بدنش بندازید پاهاش رو با خارِِ بیابان پوشاندن ، خواهر اومد کنارِ بدن ... اجازه بدید صورتِ برادرم رو ببینم ... آخ گوشۀ عبا رو کنار زدن ... چشمش افتاد به بدنِ پاره پاره ...مُثله شده ... به ناگاه صیحه ای زد ، زمین افتاد ... زن ها دورش رو گرفتن ... فرمود رسولِ خدا ، نگفتم خواهر برادر رو نمی تونه اینگونه ببینه ... ببریدش .... اما با احترام بردنش،زن ها با احترام صفیه خانم رو بردن،دیگه کسی تازیانه نزد ... دیگه کسی لگد نزد ... دیگه کسی قلافِ شمشیر نزد ... کعبِ نی نزد ... (حالا می خوای روضه بخوانم ..( اومد کنارِ بدنِ حسین،یه نگاه کرد به بدنِ پاره پارۀ برادر ... یارسول الله گفتی خواهر طاقت نداره برادر رو اینگونه ببینه ... کجا بودی کربلا، بدن قطعه قطعه ی امام حسین (ع) را می پوشاندی که زینب (ع) بدن را با آن وضع نبیند. آمد کنار بدن برادر، دید بدن برادر قطعه قطعه شده و سر در بدن ندارد ...یاحسین علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۳/۲/۱
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 امام موسی بن جعفر(ع)(2) امام حسین (ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن ویا رحیم یا أَبَا الْحَسَنِ، یَا مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ، أَیُّهَا الْکاظِمُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔸مشکل گشای کارها باب الحوائج 🔸دارد هوای شعیان باب الحوائج 🔸پیوسته می گوید یا باب الحوائج 🔸یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ۲ ⬅️امشب درخونه باب الحوائج موسی بن جعفر بریم دیدند در زندان باز شد چهارنفر روی پاره تخته ای یک بدنی را دارندمی آرند ای شعیان بیایدبدن😭 امام خودتان را تحویل بگیرید آخه بدنو گرفتند خدایا آقامان که چندین سال توی این سیاه چاله ها نه نور و مرطوب چرا این😭 تخته سنگینه ،گذاشتند روی زمین پارچه را برداشتند آخ بمیرم دیدند این غل وزنجیر هنوز به دست وپای آقاست😭 لا اله الا الله حضرت معصومه 😭😭 (ص) می فرماید هر روز امام رضا می آمد درون خانه برای اینکه دل تنگی ما نسبت به بابا کم بشه می آمد باما حرف می زد اما دیدیم لحظاتی نیست آقا بعد از ساعتی برگشت دیدم موی پریشانه ناخوش احواله گفتم آقاجان اتفاقی افتاده گفت یتیم شدیم خواهرا لااله الا الله 😭ای انهای که حاجت دارید گرفتاری ،مریض داری متوسل بشیم به باب الحوائج انشاالله حاجت روا میشی اما با خود می گم این حرف رابزنم یا نزنم اما بگم گریه اش برای شما مگر این غل وزنجیر چه کرده بود با اقا که استخونهای پا ی اقا له شده بود اما چین عبارتی هم😭 درمقتل آمده بگم این عبارت دو جاه دیگه هم به کار رفته است یکی مدینه برایی مادرسادات فاطمه زهرا (س)که نوشتند دنده بی بی له شده بود لا اله الا الله 😭دلتو از مدینه ببرم کربلا والتماس دعا این عبارت یک جای دیگر درمقتل آمده آن جای که ده نفر سوار نعل تازه 😭 زدند انقدر بربدن ابا عبدالله 😭 یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس و محفل فیض ببرند وقتی این نانجیبا وارد کاخ عبیدالله شدند صدا زدند دست وپای مارا باید طلا بگیرید باید به ما هدیه وفاداری جایزه بیشتر بدید مگر شما چه کسی هستیدصدا زدما همان ده نفر😭 سوارکاری هستیم‌ که استخوان سینه وپشت حسین رابا خاک یکی کرده ایم 😭 کیست این کشته که جانم به قربان تنت 😭 خاک صحرا کفن و خون گلو پیرهنت نیزه را سرور من بر سر راهت گردید شام را غلقه صبح قیامت کردی😭 برلب تشنه تان آن روز حکایت دارد خاتمی را که در انگشت شهادت کردی لذا وقتی آقا فرمود بنی اسد برای من یک تکه بوریا بیاری امام سجاد این بوریا را زیربدن قرار داد بنی اسد گفت آقا مگربرای این بدن چه اتفاقی افتاده است همین عبارت را به کار برد😭 🔻آمان از نعل های تازه بسته 🔻همان از استخونهای شکسته علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۳/۲/۱
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 شهادت حضرت حمزه سیدالشهداء علیه السلام_ گریز امام حسین (ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان 🔸در این دیار کسی مثل تو فدا نشود 🔸شهید مثل تو در راه کبریا نشود 🔸حرام زاده جگر از تنت در آورده 🔸شدی اگر چه تو مثله، تنت دو تا نشود 🔸اگر چه نیزه ای از پشت سر به تو زده اند 🔸ولی دگر سرت از پشت سر جدا نشود 🔸تمام صورت تو غرق خون شده اما 🔸محاسن تو به سر پنجه آشنا نشود 🔸اگر چه جسم تو را با عبا بپوشانم 🔸برای بردن تو حرف بوریا نشود 🔸نشسته زخم عمیقی به سینه ات اما 🔸به نعل اسب دگر زخم سینه وا نشود 🔸کسی به لعل لبت چوب خیزران نزند 🔸سرت به طشت و روی نیزه جابجا نشود 🔸اگر چه سوخت دلم را مصیبت تو ولی 🔸غمت به مثل غم و رنج کربلا نشود 🔸به گونه ای روی آن سینه می نشیند شمر 🔸که تا بریدن آن سر، ز سینه پا نشود 🔸بیا که گریه کنیم ای عمو بر آن پیکر 🔸که طول می کشد آنجا بریدن آن سر ⬅️امشب بریم در خانه ی عمو جان پیامبر عظیم الشان اسلام؛او که واقعا پشت و پناه پیغمبر خدا بود.آن قدر پشت و پناه بود که حتی بعد از شهادت و بعد از رحلت پیامبر اسلام مادر ما زهرا(س) هروقت دلش میگرفت میرفت سر قبر عموجانشون حمزه سیدالشهدا.اونایی که مدینه مشرف شدند با نابودی این وهابیت و آل سعود ان شاالله مشرف بشیم؛فاصله زیاده،همون مسیری که مادر ما زهرا می آمد احد،کنارقبر حضرت حمزه مینشست؛گریه میکرد،نفس آدم میگیره تو اون گرما...چه جوری این فاصله رو مادر ما می اومد...می اومد کنار قبر حضرت حمزه مینشست،گریه میکرد در فراق باباش پیغمبر...حضرت حمزه بسیار پشت و پناه پیغمبر بود،جلوی ابولهب ایستاد،جلوی ابوجهل ایستاد،تو دهن اون ها زد و با اسلام آوردن حضرت حمزه سلام الله علیه جمع کثیری به پیغمبر خدا گرویدند ومسلمان شدند واین باعث شد کینه و عداوت حضرت حمزه سیدالشهدا تو دل ابوسفیان و زن ملعونه ش قرار بگیره.یه غلام داشت هنده جگرخوار لعنت الله علیها به نام وحشی؛دستور داد برو در معرکه ی جنگ حمزه رو بکش،جگرش رو برای من سوغات بیار،اینه که شد سیدالشهدا...من تیکه هاش رو عرض میکنم شما گریزهاش رو خودتون بزنید.این ملعون آمد یه نیزه زد به پهلوی حمزه سیدالشهدا،از یک سو زد از یک سو خارج شد،حضرت حمزه افتاد رو زمین و به شهادت رسید.این ملعون آمد بالاسر حمزه سیدالشهدا علیه السلام،زره رو کند،نمیدونم ولی سینه حضرت حمزه رو شکافت،جگر حضرت حمزه رو بیرون آورد،برای هنده جگر خوار به سوغات برد.اون آمد به دندان بگیره سنگ شد و نتونست این کارو انجام بده.اما این وحشی ظاهرا خودشم بغض و عداوت نسبت به حضرت حمزه داشت،میدونید چرا؟فقط سینه رو نشکافت...یا صاحب الزمان...گوشا رو برید،بینی رو برید،دستارو جدا کرد،صورت و تن رو مثله کرد،بیشتر ازاین وارد نشم.وقتی پیامبر عظیم الشان اسلام آمد،حمزه رو اینجوری دید،خیلی گریه کرد.چشمای حمزه رو دید...گوشای حمزه رو دید...پیغمبر خدا داشت گریه میکرد دید صدای شیون و زاری میاد،فرمود:چه خبره؟عرض کردند یا رسول الله عمه جانتون صفیه خواهر حضرت حمزه (ع) با دخترتون زهرا شنیدند حضرت حمزه به شهادت رسیده دارند می آید. پیامبر (ص) سریع روپوشی روی بدن او انداختند و بدن را پوشاندند، مبادا چشم خواهرش به بدن پاره پاره ی برادر بیفتد. اما پاهای حمزه (ع) از زیرروپوش بیرون مانده بود. برگ و خار و خاشاک جمع کردند، پاها را پوشاندند. مبادا خواهرش بدن قطعه قطعه ی برادر را ببیند. یا رسول الله! کجا بودی کربلا، بدن قطعه قطعه ی امام حسین (ع) را می پوشاندی که زینب (ع) بدن را با آن وضع نبیند. آمد کنار بدن برادر، دید بدن برادر قطعه قطعه شده و سر در بدن ندارد ...یاحسین علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
متن روضه 🔸به تنگ آمد دلم از کینه منصور یا جدا زبانحال غریب مدینه... آقامون امام صادق... با جد بزرگوارش... 🔸به تنگ آمد دلم از کینه منصور یا جدا 🔸فلک بین باچه کس کرده مرا محشور یا جدا قربون مظلومیت برم یا امام صادق... 🔸نکرده شرم از روی تو درآن شام ظلمانی یا جدا نبودی ببینی... با من چه کردند... 🔸نکرده شرم از روی تو درآن شام ظلمانی 🔸نموده بی حیائی بر سرم مامور یا جدا دیگه دلتون اینجا نباشه... بریم خانه امام صادق... به یاد اون شبی که... ابن ربیع نانجیب... بدون اجازه... وارد خانه امام صادق شد... خدا لعنتش کنه... نانجیب حتی اجازه نداد... امام صادق عمامه به سر کنه... ای وای... ای وای ... بگم یا نه... 🔸پیاده، سربرهنه، از پی اسبش دوانیدم 🔸به عذر اینکه من مامورم ومعذور یا جدا من از شما سوال میکنم... اگه یک پیرمرد ببینی... چطوری باهاش برخورد میکنی... حتی اگه نشناسیش بازم احترامش میکنی... اما ابن ربیع نانجیب... با آقای ما... امام صادق... چه کرد... یا صاحب الزمان... خودش بر روی مرکب و... امام صادق رو... با سر برهنه و پای پیاده... هی توی کوچه های مدینه میدواند... خود نانجیبش میگه... یکوقت برگشتم... دیدم... انقدر حضرت خسته شده... عرق به پیشانیش نشسته... داره نفس نفس میزنه... 🔸به عذر اینکه من مامورم ومعذور یا جدا قربان مظلومیت برم آقاجان امام صادق... خیلی غریب بودید آقا... شما رو مظلومانه... توی کوچه ها میکشیدند... اما میخوام بگم آقاجان... دیگه کسی به همسرتون جسارت نکرد... همسرتون رو جلو چشماتون نزدند... ديگه بچه های شما این صحنه ها رو ندیدند... من یک آقایی میشناسم... تو همین شهر مدینه... ریسمان گردنش انداختند... کشون کشون میبردندش... تصور کن... یک طرف دستهای امیرالمومنین رو بستند... یکطرف بچه ها... یکطرف هم زهرای مرضیه... آی غیرتی ها... صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید... دومی ملعون، اشاره کرد... گفت قنفذ... چرا آروم نشستی... بزنید زهرا رو... 😭 زبانم لال بشه... یا امام صادق منو ببخشید... یه نفر با تازیانه میزد... یه نفر با غلاف شمشیر... یه نفر با لگد میزد... انقدر زدند... واويلا... انقدر زدند... که مادر نقش زمین شد... 🔸قنفذ و ثانی مغیره هر سه زهرا را زدند 🔸بارها آن عصمت باریتعالی کشته شد یا الله... اگه تو مدینه زهرای مرضیه رو نمیزدند... کربلا کسی جرات نمیکرد... زینب کبری رو بزنه... یک وقت دیدند دختر ابی عبدالله... کنار بدن بی سر بابا... بی تاب شده... هی صدا میزنه... بابا... أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة بابا بلند شو ببین... دارن عمه جانم زینب رو میزنند... 🔸با همان دستی كه زهرا را زدند 🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند ناله بزن یا حسین... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) -
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 شهادت حضرت حمزه علیه السلام_ امام علی (ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه 🔸در این دیار کسی مثل تو فدا نشود 🔸شهید مثل تو در راه کبریا نشود 🔸حرام زاده جگر از تنت در آورده 🔸شدی اگر چه تو مثله، تنت دو تا نشود 🔸اگر چه نیزه ای از پشت سر به تو زده اند 🔸ولی دگر سرت از پشت سر جدا نشود 🔸تمام صورت تو غرق خون شده اما 🔸محاسن تو به سر پنجه آشنا نشود 🔸اگر چه جسم تو را با عبا بپوشانم 🔸برای بردن تو حرف بوریا نشود 🔸نشسته زخم عمیقی به سینه ات اما 🔸به نعل اسب دگر زخم سینه وا نشود 🔸کسی به لعل لبت چوب خیزران نزند 🔸سرت به طشت و روی نیزه جابجا نشود 🔸اگر چه سوخت دلم را مصیبت تو ولی 🔸غمت به مثل غم و رنج کربلا نشود 🔸به گونه ای روی آن سینه می نشیند شمر 🔸که تا بریدن آن سر، ز سینه پا نشود 🔸بیا که گریه کنیم ای عمو بر آن پیکر 🔸که طول می کشد آنجا بریدن آن سر ⬅️امشب بریم در خانه ی عمو جان پیامبر عظیم الشان اسلام؛او که واقعا پشت و پناه پیغمبر خدا بود.آن قدر پشت و پناه بود که حتی بعد از شهادت و بعد از رحلت پیامبر اسلام مادر ما زهرا(س) هروقت دلش میگرفت میرفت سر قبر عموجانشون حمزه سیدالشهدا.اونایی که مدینه مشرف شدند با نابودی این وهابیت و آل سعود ان شاالله مشرف بشیم؛فاصله زیاده،همون مسیری که مادر ما زهرا می آمد احد،کنارقبر حضرت حمزه مینشست؛گریه میکرد،نفس آدم میگیره تو اون گرما...چه جوری این فاصله رو مادر ما می اومد...می اومد کنار قبر حضرت حمزه مینشست،گریه میکرد در فراق باباش پیغمبر...حضرت حمزه بسیار پشت و پناه پیغمبر بود،جلوی ابولهب ایستاد،جلوی ابوجهل ایستاد،تو دهن اون ها زد و با اسلام آوردن حضرت حمزه سلام الله علیه جمع کثیری به پیغمبر خدا گرویدند ومسلمان شدند واین باعث شد کینه و عداوت حضرت حمزه سیدالشهدا تو دل ابوسفیان و زن ملعونه ش قرار بگیره.یه غلام داشت هنده جگرخوار لعنت الله علیها به نام وحشی؛دستور داد برو در معرکه ی جنگ حمزه رو بکش،جگرش رو برای من سوغات بیار،اینه که شد سیدالشهدا...من تیکه هاش رو عرض میکنم شما گریزهاش رو خودتون بزنید.این ملعون آمد یه نیزه زد به پهلوی حمزه سیدالشهدا،از یک سو زد از یک سو خارج شد،حضرت حمزه افتاد رو زمین و به شهادت رسید.این ملعون آمد بالاسر حمزه سیدالشهدا علیه السلام،زره رو کند،نمیدونم ولی سینه حضرت حمزه رو شکافت،جگر حضرت حمزه رو بیرون آورد،برای هنده جگر خوار به سوغات برد.اون آمد به دندان بگیره سنگ شد و نتونست این کارو انجام بده.اما این وحشی ظاهرا خودشم بغض و عداوت نسبت به حضرت حمزه داشت،میدونید چرا؟فقط سینه رو نشکافت...یا صاحب الزمان...گوشا رو برید،بینی رو برید،دستارو جدا کرد،صورت و تن رو مثله کرد،بیشتر ازاین وارد نشم.وقتی پیامبر عظیم الشان اسلام آمد،حمزه رو اینجوری دید،خیلی گریه کرد.چشمای حمزه رو دید...گوشای حمزه رو دید...پیغمبر خدا داشت گریه میکرد دید صدای شیون و زاری میاد،فرمود:چه خبره؟عرض کردند یا رسول الله عمه جانتون صفیه خواهر حضرت حمزه (ع) با دخترتون زهرا شنیدند حضرت حمزه به شهادت رسیده دارند می آید. پیامبر (ص) سریع روپوشی روی بدن او انداختند و بدن را پوشاندند، مبادا چشم خواهرش به بدن پاره پاره ی برادر بیفتد. اما پاهای حمزه (ع) از زیرروپوش بیرون مانده بود. برگ و خار و خاشاک جمع کردند، پاها را پوشاندند. مبادا خواهرش بدن قطعه قطعه ی برادر را ببیند.یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس و محفل فیض ببرند اما امشب دلم خواست بریم درخونه آقا امیرالمومنین (ع)انشاالله حاجت روا بشید همینقدر بگم زمانی که نامرد باشمشیرزهرآلود برفرق سر مولا امام علی (ع) زد سکان عرش به لرزه آمد منادی ندا قد قتل علی المرتضی مردم علی روکشتن امام حسن وامام حسین اومدن بابا تومحراب خونِ زیربغل بابارو گرفتن بابارو دارن برمیگردونن تارسیدن نزدیکای خونه فرمود حسن من حسین من بزارید من رو پای خودم راه بیام بابا خون زیادی ازت رفته بابا بابا دیگه رمق راه رفتن نداری صدازد علی آخه من دل ندارم زینب منو تواین حال ببینه بزارید رو پای خودم راه بیام همه هم صدا یا علی وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات التماس دعا مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۳/۲/۱
🥀🥀🥀🥀🥀🥀 امام صادق (ع) به حضرت رقیه (س) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم یَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَیُّهَا الصَّادِقُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ ♦️سلام من به مدینه به غربت صادق ♦️سلام من به بقیع و به تربت صادق ♦️سلام من به مدینه به آستان بقیع ♦️سلام من به بقیع و کبوتران بقیع ♦️سلام من به مزار معطر صادق ♦️که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع ♦️سلام من به شب ماه فاطمی بقیع ♦️سلام من به گل یاس هاشمی بقیع ⬅️ان شاءالله خدا قسمت و روزیتون کنه،اما من یه توصیه به خیلی از دوست ها و رفقا دارم، اگه مدینه قسمتت شد،دعا کنید روز برسید مدینه،کسی که نیمه های شب می رسه مدینه، بذار برات توصیفش کنم اون دل شب چه خبره،اون هایی که نرفتن ،همچین که اتوبوس وارد شهر مدینه شد،از دور قبة الخضراء رسول خدا پیداست، همه بلند می شن دست رو سینه میذارن،السلام علیک یا رسول الله،هنوز سلام گفتن زائر تموم نشده، همه دارن یه جوری نگاه میکنن،دارن دنبال یه گمشده میگردن،دنبال چی میگردی زائر مدینه؟میگن داریم ببینیم بقیع پیدا میشه یا نه،باید بگیم خیلی نگرد،تو همه ی مدینه یه جا تاریکه،اونم بقیعه، می خوام بیام مدینه کنج بقیع خیمه ی غم بپا کنم من زانو بغل بگیرم تنگ غروب مادرم رو صدا کنم من ای مهربونم،تازه جوونم مجلس امام صادق علیه السلام ناخداگاه میره به سمت روضه ی مادرش، خود امام صادق این طور بوده،ما پیرو این آقاییم، مگه نگفت: شیعتنا خلقو من فاضل طینتنا ،مگه ما از زیادی گل اونها نیستیم،مگه نگفت: عجنوا به ماء محبتنا ،خود امام صادق این جوری بود، اومد پیش حضرت نشست،حضرت فرمودند،نبودید چند وقت ، سر درس غیبت داشتی،گفت:آقا جان اولاد دار شدم،دستم بند بود،حضرت گفت:خدا چی بهت داده،گفت:آقا جان دختر دار شدم،حضرت فرمود:خدا رحمتش رو بر تو نازل کرده،اسم دخترت رو چی گذاشتی؟خوشحال با غرور گفت:آقا چه اسمی بهتر از اسم مادر شما زهرا، تا گفت:اسمش رو فاطمه گذاشتم، دیدن حضرت رفت تو هم،ناراحت شد،گریه کرد،گفت:آقا چرا گریه میکنی،من حرف بدی نزدم، آقا فرمود:مواظب باش بهش بی احترامی نکنی. خود امام صادق فرمود:خدا رحمت کنه شیعه ای که برای مادر ما بلند گریه کنه، من دوجمله روضه بخونم حرفم تمام،خونه رو آتیش زدن،نیمه ی شب،عموم روایات میگن، حدود هفتاد سال سن حضرت بوده، به ابوالائمه به شیخ الائمه معروف بوده، من یه سئوال میکنم ازت،یه پیرمرد تو خیابون ببینی،حتی اگه نسبت هم نداشته باشی، همچین که ببینی که موی سفید داره احترامش میکنی،می ری دستش رو میگیری از خیابون ردش میکنی،مراقبشی،امام صادق ما،امامی که با اون سن بالا ،نمی دونم چه جوری بگم،همین یه جمله میکشه،نانجیب خودش سوار بر اسب، امام رو پا برهنه و پیاده تو کوچه های مدینه،نذاشت امام لباس بپوشه،بدون عمامه، آی شیعه ها ،امام تون رو با سر برهنه از خونه بردن،میان در خونه ات ببرنت،مراعات میکنی میگی زن و بچه ات نفهمن،بردن امام رو به قصر اون ملعون بی حیا، همه شنیدید سه بار منصور بی حیا شمشیر بلند کرد،اما هر سه باز شمشیرش رو انداخت زمین،وقتی ازش سئوال کردن چرا نزدی،چرا کار رو تموم نکردی، گفت:هر سه بار پیغمبر رو دیدم،ایستاده جلوم غضب کرده میگه بنداز شمشیرت رو، به دست و پای امام صادق افتاد، به آقا گفت:هرحاجتی داری،از من طلب کن،پیغمبر یه جوری من رو نگاه کرده من میترسم،گفت:من از تو هیچ چیز نمی خوام،فقط من رو زود برگردون به خونم،آخه زن و بچه ام وحشت کردن،الان منتظر من هستن،آدم حواسش به زن و بچه خودشه یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما دلم می خواهد گریزی هم داشته باشم به روضه حضرت رقیه (س) میگن رقیه نیمه ی شب صدا زد عمه ، دلم برا بابام تنگ شده ... یه وقت دیدن جلو خرابه شلوغه ... سر بریده ی حسین ... اما این دختر سرو بغل گرفت ؛ صدا زد "مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی" بابا کدوم نانجیبی چوب به لبات زده؟!! بابا کدوم نانجیبی رگهای گردنت و بریده .. حسین . اما جمله آخر التماس دعا 🔸خرابه بودوشب وسینه ای که پر درد است 🔸به عکس روز گذشته هواعجب سرد است 🔸ستاره ها همه از حال من خبر دارن 🔸به قلب کوچک من آسمانی از درد است 🔸به پیش ضربت دشمن سپر برایم شد 🔸قسم به جان عمویم که عمه ام مرد است علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
◾دودمه های شهادت ◾شهادت حضرت حمزه(ع) ◾بنداول پیکر حمزه فتاده بر زمین در خاک و خون جسم پاکش لاله گون(۲) ◾بنددوم گفت خواهر زیر لب انا الیه راجعون جسم پاکش لاله گون(۲) ◾بندسوم شد احد کرببلا جان از تنش گشته برون جسم پاکش لاله گون(۲)
روضه شب جمعه امام حسین (ع)🥀 گریز روضه حضرت عباس(ع)🥀 بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ *- اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ شب های جمعه فاطمه،با سوز و آه و واهمه آید به دشت کربلا گردد به دور قتلگاه گویید حسین من چه شد،نور دوعین من چه شد *شب زیارتی ابی عبدالله شبی که مادرش فاطمه زهرا مهمان امام حسین است ای کسانی که در گوشه ای از مجلس نشتی حاجت داری مریض داری گرفتاری امشب امام حسین قسم بده به پهلوی شکسته مادرش انشاء الله حاجت روا می شی شفای همه مریض ها انشالاا مشب آسمان هم با ما در این ساعت بر ابی عبدالله گریه کنه . فرمود فاطمه جان ، همه چشم ها قیامت گریانه غیر از اون چشمی که بر حسین تو گریه کنه وقتی جبریل خبر شهادت ابی عبدالله رو به پیغمبر داد، همون لحظه ی ولادت، پیغمبر گریه کرد😭 دستور امد این خبر و باید به مادرش فاطمه هم بدی،کدوم فاطمه؟همون فاطمه ای که "وَوَضَعَتْهُ أُمُّهُ😭 كُرْهًا" حسین و به سختی به دنیا آورده، تا پیغمبر به فاطمه خبر داد دخترم این بچه ای که تازه از تو به دنیا اومده این فرزندت و کربلا غریبانه میکشند "بَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً" ان شالله بی بی دوعالم شفاعت همتون رو کنه میگه اینا مجلس روضه حسینمو ترک نکردند نذاشتند جلسه روضه حسینم بی رونق باشه بگو فاطمه جان شاهد باش . تا زهرا گریه کرد همون جا پرسید: بابا روزی که حسینمو میکشن شما زنده ای یا نه فرمود: نه دخترم، من مادرش هستم یا نه؟ نه دخترم، باباش علی هست یا نه؟ نه دخترم، گریه زهرا بیشتر شد عرضه داشت "یَا أَبَهْ فَمَاْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟"اگه ما نیستیم پس کی بر حسین من گریه میکنه؟فرمود: دخترم غصه نخور امتی میان نسلی بعد نسلی بر حسین تو زار میزنند گریه میکنند، تا این بشارت و داد گل لبخند بر چهره فاطمه نقش بست، پیغمبر فرمود:زهرا جان باید یه قولی به من  بدی بابا، چیه بابا؟ دخترم تو باید از زنهای گریه کنشون شفاعت کنی .... منم قیامت از مرد هاشون شفاعت کنم ...." یعنی با این گریه تو مشمول شفاعت پیغمبر و  فاطمه ای" آماده ای یا نه؟بریم کنار گودال... "فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ" یه نگاه کرد دید همه یاراش رو زمین افتادن خسته شد،تکیه به نیزه داد بلکه لحظه ای استراحت کنه،نانجیبی چنان با سنگ به پیشانی حضرت زد.... خون تمام پیشانی رو فرا گرفت ... شهدا هم با ما گریه کنند ... ابی عبدالله هرچه کرد نتونست خون پیشانی رو بند بیاره،یا اللعجب این لباس عربی رو بالا زد .... بلکه بتونه خون پیشانی رو بند بیاره،اینجا بود سپیدی سینه حسین نمایان شد .... یه ظالمی با تیر سه شعبه چنان به قلب حسین..... دیگه نتونست تیر و از مقابل در بیاره خون مثل ناودان داره فواره میزنه ... دیدن ابی عبدالله میگه بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله دیگه نتونست دوام  بیاره چنان با صورت به زمین افتاد همه بگیم یا حسین .... یادشهدا وامام شهدا اموات جمع حاضراز این مجلس و محفل فیض ببرند شب جمعه بهره امواتمان باشه عزداران این جا امام حسین با صورت به زمین افتاد درعلقمه هم وقتی دستهای عباس را قطع کردند وباعمود اهنین به سرش زدند اخ بمیرم برات قمر بنی هاشم همچنان با صورت به زمین افتاد صدا زد : برادر برادرت را در یاب اه امان از اون لحظه ای که امام حسین امد علقمه دید دستهای علمدارش بریده تمام بدن قطعه قطعه صدا زد برادرم کمرم شکست الهی هیچ کسی داغ برادر نبینه الهی غم برادر نبینی عزیز دلم دلم خون دلم خون ایهاولناس گرفته علقمه بوی گل یاس 😭😭😭😭😭😭😭😭😭 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 التماس دعا بهزادی🌾🌾🌾🌾
توجه📣 فعال ترین وپربارترین کانال مولودی درایتا😍 اشعاروسرودهای جدیدبرای ، مجالس مولودی و عروسی مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف در شادوسر افراز باشید🌺 بزن روگل ها واردکانال مولودی شو😍 💐🍃💐🍃💐🍃💐 💐🍃💐🍃💐🍃 💐🍃💐🍃💐 💐🍃💐🍃 💐🍃 @ewwmajmamolodi هشتک نام کانال حذف نشود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀🥀🥀 شب جمعه امام حسین (ع) امام علی(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن ویا رحیم السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللّٰهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، وَلَا جَعَلَهُ اللّٰهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيارَتِكُمْ، السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ أَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلَىٰ أَصْحابِ الْحُسَيْنِ؛ ⬅️شب جمعه شب زیارتی عزیز فاطمه است هرمادری که داغ فرزند ببیند شب جمعه ان مادرداغ دیده می یاد کنارقبر عزیزش رسم روزگار (رسم دنیا ) همین است لذا میگن شب جمعه مادر پهلو شکسته کربلاست نوجوان مرده خبر از دل لیلا دارد به خدا مادر اکبر چه سحرها دارد به گمانم نرسد مرگ جوان آسان است هرکه خون گریه کند بهرجوان جادارد انشاالله دعا کنید هیچ خانواده ای هیچ پدری هیچ مادری مبتلا نشه چون شب جمعه شود مادر هر مرده جوان برسرقبر جوان ناله وغوقا دارد شب جمعه بی بی دو عالم این مادر غم دیده کربلاست مهمان ابا عبدالله است اما عزیزان در آستانه شب قدر قرار داریم شب نوزدهم نزدیک است و معلوم نیست تا سال دیگه زنده باشیم که در شب‌های قدر شرکت کنیم یانه امشب شب جمعه است خیلی ها حاجت دارند خیلی ها گرفتارند خیلی ها مریض دارند انشاالله درهر گوشه ای ازاین مجلس نشسته ای به آبروی امیر المومنین حاجت راوا بشید روضه امام علی برات بخونم همه اموات فیض ببرند میگن مولا علی (ع) شب آخر آقا مهمون دخترش ام کلثوم بود... آی اونایی که بابا دارید ... قدر باباهاتونو بدونید... دختر میمیره برا بابا... (دخترا خیلی بابارو دوست دارند..) خیلی علاقه به پدر دارند... دختر کوچیکتر هم دل نازک تر هم میشه....هی دور بابا میگرده...بابا بابا... اما این دختر نگاه میکرد به صورت بابا...میدید بابا یه حال عجیبی داره....هی از حجره بیرون میره، نگاه به آسمون میکنه...هی میگه انالله و انا الیه الراجعون... دل تو دل دختر نیست.. آقا حرکت کرد سمت مسجد..اذان گفت همه شنیدند...اومدن طرف مسجد برا نماز... اما اما ... ،یه وقت شنیدن منادی ندا داد قد قتل المرتضی.... اگه پدر داری خدا برات نگه داره .. اما اما آی اونایی که پدر از دست دادین... نمیدونم لحظات آخر بالا سر بابا بودی یا نه... آخ یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد بابا بابا میگفت.... دلتو بزار کنار دل زینب... دلتو بزار کنار دل خانم ام کلثوم... ⏪بدن امیرالمومنین رو شبانه غسل دادن ... شبانه غسل دادن... شبانه تشیع کردن..... میخوام بگم قربون غربتت برم آقا جان... بدنت رو تو تابوت گذاشتن ... جلوی تابوتُ جبرائیل و میکائیل گرفتن... عقب تابوتُ ابی عبدالله و امام حسن... آقا نیمه شب شمارو تشیع کردند.... اما آی حسینیا ... آی کربلائیا.... (آماده ای بگم...) ⬅️من بمیرم برا اون بدنی که رو خاک گرم کربلا تشیع شد... اما تشیع جنازه اش ویژه بود... 10نفر نعل تازه به اسبها زدن... رو نازنین بدن عزیز زهرا تاختن.... الهی نبینی داغ برادررو... الهی سایه برادر بالاسرت باشه.... یه خواهر دلسوخته اومد گودی قتلگاه.... این شمشیر شکسته هارو کنار زد.. نیزه شکسته هارو کنار زد.... آخ صدا زد... 🔸گلی گم کرده ام میجویم او را 🔸به هر گل میرسم میبویم او را 🔸گل من یک نشانی در بدن داشت 🔸یکی پیراهن کهنه به تن داشت ⬅️یه وقت شنید از بین نیزه شکسته ها و شمشیر شکسته ها. . یه ناله ای به گوش میرسه... ▪️آخ گل گم کرده ات خواهر منم من ▪️سرور سیته ات خواهر منم من2 🔳هر چقدر ارادت داری به ارباب بی کفنت از سویدای دل ناله بزن ....بگو یا حسین..... علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 🦋🌹 @roze_daftari 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 شعله ها پشت در خانهٔ حق برپا شد زنده یکبار دگر داغ غم زهرا شد گویی‌آتش‌زدن‌خانه دراینجا رسم است خانه هایی که در آن نام علی احیا شد (ناصر شهریاری ) 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 موسپید است دگر از تب و تاب افتاده روی دستش چو علی رد طناب افتاده دیده گریان شده یکبار دگر، مطمئنم یاد لب تشنگی طفل رباب افتاده 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 پشت مرکب بخدا از نفس افتاد دگر نیمه ی شب بخدا از نفس افتاد دگر پشت مرکب بخدا یاد غم کرببلاست یاد زینب بخدا از نفس افتاد دگر 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 گلزار بقیع مدفنی را کم داشت در هجر امام شیعیان ماتم داشت می ر یخت ز تابوت امام صادق خاکی که مدینه بر سر عالم داشت 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 شعله ها پشت در خانه ی حق برپا شد زنده یکبار دگر داغ غم زهرا شد گویی آتش زدن خانه در اینجا رسم است خانه هایی که در آن نام علی احیا شد 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 دست بسته دل شب هستی ما را بردند پسر فاطمه را بار دگر آزردند خانه ی فاطمه را بار دگر سوزاندند بی عمامه پسر شیر خدا را بردند 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 موسپید است دگر از تب و تاب افتاده روی دستش چو علی رد طناب افتاده دیده گریان شده یکبار دگر، مطمئنم یاد لب تشنگی طفل رباب افتاده 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 پشت مرکب بخدا از نفس افتاد دگر نیمه ی شب بخدا از نفس افتاد دگر پشت مرکب بخدا یاد غم کرببلاست یاد زینب بخدا از نفس افتاد دگر 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 آنان که شکوه در حقایق دیدند گل را ورقی ز حُسن خالق دیدند پُر نورترین ستارۀ دنیا را در آینۀ امام صادق دیدند 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 جهل بشر از دانش تو کاسته شد آئینه علم از تو پیراسته شد از گلشن وحی بس که گُل پاشیدی گل زار علوم از تو آراسته شد 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 خواهی به حضور دوست لایق باشیم باید که به راه عشق عاشق باشیم با پیروی از راه امـام صــادق ای شیعـه بیا مُحب صادق باشیـم 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 ای جلوه ی نهایت عشق و لسان عشق وای آسمان علم خدا، کهکشان عشق با یک نظاره حاجت او را روا کنی هر کاو رسیده بر در تو با زبان صدق 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 آموزگار مکتب اثنی عشر تویی آیینه ی خدای، در این بحر و بر تویی آن سروری که در عوض ناسزای خصم پُر کرده کیسه اش همه در و گهر تویی 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 چون مرتضی سرای تو آتش کشیده اند نا محرمان به بیت تو حرمت دریده اند دست تو را چو حیدر کرار بسته اند اطفال تو به خانه حرامی بدیده اند پای برهنه و سر عریان به کوچه ها تو بودی و خیانت منصور بی حیا ذکرت میان آن همه غم یا حسین بود تو سوختی به یاد شهیدان کربلا 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 💥هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💥 👇 ┈@roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ زهر طرف به کمان تیر کین نشانه گرفت دل مرا که زغم بود خون نشانه گرفت هنوز خانهٔ زهرا نرفته بود از یاد که آتش آمد واز بیت من زبانه گرفت چو جد خویش علی سالها به خانه نشاند زدیده ام همه شب اشک دانه دانه گرفت سپاه کفر به خانه ام هجوم آورد مرا به زمزمه وناله شبانه گرفت زباغ فاطمه صیاد،مرغ سوخته را دل شب آمد وتنها در آشیانه گرفت سر برهنه وپای پیاده برد مرا پی اذیت من بارها بهانه گرفت هنوز خستگی راه بود در بدنم که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت گرفت آل علی اجر خویش را آما زتیغ وزهر جفا وزتازیانه گرفت وقتی منصور به خلافت رسید دستور داد آقا رو از مدینه به عراق بیارند ربیع حاجب گوید//یه روزی آقا رو طلب کرد به مجلسش ،شمشیری به من داد گفت وقتی حضرت صادق اومد تونگاهت به من باشه هر وقت دیدی دست به روی دست زدم با شمشیر اونو به قتل برسون میگه من جرأت این را نداشتم از فرمان سرپیچی کنم دیدم آقا اومد منم منتظر دستور بودم اما دیدم آقا رو تحویل گرفت /گفت ای فرزند رسول الله آوردمت قرضت را بدم،حاجتت را برآورده کنم عذر خواهی کرد به ربیع گفت سه روز دیگه بفرستش بره مدینه یه روز وقتی تنها شدیم پرسیدم ای امیر خشم اول واحسان آخر این چه سری هست گفت میخواستم بکشمش اما دیدم پیغمبر روبرویم ایستاده از ترس این کار وکردم قربون اون خون دلهایت ارباب من ابراهیم ابن جبله میگه یه روز امام رفت برای زیارت وطواف حرم منو فرستاد گفت برو عبای جعفر را در گردنش بنداز وبیار رفتم به حرم نزد امام گوشه آستین پیراهن وگرفتم آقا بیا بریم فرمود همان شکلی ونهوی دستور داری منو ببر آقا دستم بریده باد بیحرمتی کنم قبل ورود به کاخ منصور دو رکعت نماز خوند وارد شد به منصو ر ودعایی زیر لب زمزمه کرد منصور لعین گفت: ترا میکشم تو علیه ما دسیسه میکنی گفت منصور من دیگه پیر شدم منو به حال خودم بزار چندی دیگر به خدایم ملحق میشم منصور مرخصش کرد کسی فرستاد بپرسه آیا مرگ من رسیده یا مرگ جعفر وقتی فهمید بخودش میگفت خوشحال شد چی بگم از کدام اذیت وآزار منصور بگم یه روز دستور داد خانه آقا رو آتش بزنند آتش به همه جای خانه کشید حضرت میان آتش میرفت میگفت من از نسل ابراهیمم که خدا آتش وبرایش سرد کرده وگلستان نمود اما بمیرم براش منصور زهر پنهانی برای کار گذاران خود فرستاد امام را مسموم کنند حضرت مسموم شد هی مادر وصدا میزد از جور منصور لعین موسای من گشته یتیم یارب بفریادم برس یارب بفریادم برس از زهر منصور دغا آتش گرفت قلب مرا یارب بفریادم برس۲ آتش زدند کاشانه ام از کینه سوخته خانه ام یارب بفریادم برس۲ ظلم وستمها دیده ام از دست اعدا دیده ام یارب بفریاد برس۲ فرزند وزار و مضطرم یکدم بیا اندر برم برزانویت گیر این سرم یارب بفریادم برس همه را دستو داد دور بسترش جمع کنند فرمود اهل بیت من لََن ْ یَنالو شَفاعَتُنا منِ السْتِخَفَّ بَالْصلواة شفاعت ما اهلبیت به اونهایی که نماز رو سبک بشمارند نمیرسه بزار آخرین قسمت روضه رو با زبان مادری منور کنم چند بند از ستمها رو بگم امام صادق امان از کینه واز ظلم واز جور امان از اون شرارت های منصور ضلم وستم به آل الله هاکرده به حضرت صادق جفا هاکرده منصور نابکار و بی مروت خله هاکرده آقا ره اهانت گاهی تهدید به قتل آقا کرده گاهی دستور جلد مولا کرده شوی سرد آقاره با زیر لباس آزار هاکرده اون نامرد ونسناس ونه خنه ره تش بزّوهه دشمن بشتوسّه از عدو وه حرف وسخن میون راهروی تش زوئه قدم یاد کربلا برمه کرده نم نم خلیل الله من هَسْمه یادگار گلستون هاکرده تش ره کردگار آقا ره عاقبت مسموم هاکرده مولای دل ره چنده خون دکرده وقت مرگ اهلبیت ره بزّو صدا بفرما جمع بووین شما عزیزا شفاعت اما اون کس بدوره سبک بیره نمازه با خشوع ره اگر چه مسموم از جفا بهیعه وقت مردن آقا تنها نهیعه ونه سر از قفا جدا نهیعه خاخر اسیر اشقیا نهیعه مره یاد بموعه روز عاشورا وقتی که زینب بورده در قتله گاه هردم صدا زوئه جان برار ره پیدا نکرده شه دله قرار ره میون کشته ها هاکرده هدار شاید بوینه شه مهربون برار تنِ بی سر خاخر بزّو صدا بته زینب قهرمون کربلا نظر هاکن میونِ قتله گاه ره این تن بی سر تنه براره خاخر مجه خله جفا بهیعه تشنه لب سر زتن جدا بهیعه کربلا عمه جان زینب اومد کنار بدن دید بدن سر نداره لباس به تن نداره فرمود أ انتَ اَخی واَبْنُ اُمّی آیا توبرادر زینبی آیا تو پسر مادر زینبی گاهی رو رو میکرد مدینه وپیمبر را مخاطب میکرد ومیفرمود یا جدا یا رسول الله این حسین توست بی سر افتاده خوشم که جوهر عشق تو در سرشت من است محبت تو همان خط سرنوشت من است گنهکارم از آستان قدس حسین کجا روم کربلا بهشت من است (تهیه وتنظیم قاسم جناتیان قادیکلایی) کانال روضه دفتری👇👇 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 چهارده معصومه ع توسل_همراه_دعا معصوم ع 🥀 ✨ای انیس دردمندان یا علی ✨ای پناه بی پناهان یا علی ✨یک نظر بنما دم جان دادنم ✨جان زهرا و محمد یا علی ⏺روضه برات بخونم و التماس دعا. ⏪شب آخر آقا مهمون دخترش ام کلثوم بود... آی اونایی که بابا دارید . قدر باباهاتونو بدونید. دختر میمیره برا بابا.. (دخترا خیلی بابارو دوست دارند..) خیلی علاقه به پدر دارند... دختر کوچیکتر هم دل نازک تر هم میشه....هی دور بابا میگرده...بابا بابا... اما این دختر نگاه میکرد به صورت بابا...میدید بابا یه حال عجیبی داره....هی از حجره بیرون میره، نگاه به آسمون میکنه...هی میگه انالله و انا الیه الراجعون... دل تو دل دختر نیست.. آقا حرکت کرد سمت مسجد..اذان گفت همه شنیدند...اومدن طرف مسجد برا نماز... اما اما ... ،یه وقت شنیدن منادی ندا داد قد قتل المرتضی.... اگه پدر داری خدا برات نگه داره .. اما اما آی اونایی که پدر از دست دادین... نمیدونم لحظات آخر بالا سر بابا بودی یا نه... آخ یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد بابا بابا میگفت.... دلتو بزار کنار دل زینب... دلتو بزار کنار دل خانم ام کلثوم... 🔳آخ دلم باغ خزونه 🔳چشام برکه خونه 🔳همه آرزوم اینه 🔳بابام زنده بمونه 🔳آخ دلم از همه سیره 🔳بابام داره میمیره آخ بابا ..بابا... 🔳نه سویی تو چشاته 🔳نه جونی تو پاهاته (آماده ای بگم نالتو بلند میکنی) 🔳آخ نه سویی تو چشاته 🔳نه جونی تو پاهاته 🔳فقط این دم آخر 🔳یا زهرا رو لباته (زمزمه)امون از دل زینب. ⏪بدن امیرالمومنین رو شبانه غسل دادن . شبانه غسل دادن. شبانه تشیع کردن. میخوام بگم قربون غربتت برم آقا جان. بدنت رو تو تابوت گذاشتن ... جلوی تابوتُ جبرائیل و میکائیل گرفتن... عقب تابوتُ ابی عبدالله و امام حسن... آقا نیمه شب شمارو تشیع کردند. خدا قسمت میدیم در سرازی قیر علی و اولاد علی رو به فریاد دلمان برسان 🥀🥀🥀 🥀 سلام_الله_علیها 💠آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود،😭 اومدن دسته‌های هیزم آوردند، در خانه زهرا شو آتش زدن، فاطمه شو بین در و دیوار گذاشتن، بین  در و دیوار  ناله زد، یا ابتا یا رسول الله 😭(2) بابا بابا پاشو بیا غریبیّ علی رو ببین بابا پاشو بیا مظلومیّ علی رو ببین بابا همون سینه ای که تو می بوسیدی، اون سینه رو بین در و دیوار قرار دادن، میخ در سینه زهراتو مجروح کرده بابا، ⬅️ چه کردند با دختر پیغمبر، صدا زد زد علی جان  شبانه بدنم رو غسل بده شبانه بدنم رو کفن کن شبانه بدنم را تشیع کن، امیر المومنین نیمه شبی داره بدن زهراشو غسل میده ✳️ اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم ولی آهسته آهسته ✳️ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش ✳️بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته ⬅️بدن زهرا رو غسل داد، بدن زهرا رو کفن کرد، یه مرتبه نگاه کرد بچه‌های فاطمه دارن پر و بال می‌زنند، مادر داری یا نه، اگه مادر نداری امروز ناله بزن، انیس یه دختر مادره، مونس یه دختر مادره، میگه تا گفتم بچه‌ها بیایید، یه وقت دیدم بندای کفن زهرا باز شد، دستای زهرا از کفن بیرون اومد، گاهی حَسَنو تو بغل میگیره ، گاهی حسینو بغل میگیره، گاهی زینبین رو بغل میگیره، یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان، بچه ها را از روی بدن مادر بلند کن، دیگه ملائکه طاقت نمیارند 🥀 السلام غریب نوازا کجا نشستند... اونایی که حسرت بقیعشو دارن کجا نشستند.... اونایی که رفتن و غربت ائمه بقیع رو دیدن کجا نشستند.... (دلتو ییرم قبرستان بقیع کنار اون قبری که بی شمع و چراغه، زائر نداره ، بارگاه نداره، آقام غریبه غریبه... ▪️آخر برات شیعه حرم میسازه ▪️حرم برای تو شه گرمم میسازه ⬅️رسول خدا فرمود هر کس برا حسنم گریه کنه فردای قیامت کور وارد محشر نمیشه ... فرمود به قدری حسنم مظلومه که ملائکه و مرغان آسمان برا حسنم گریه میکنند... ⬅️خدا به پاره های جگر امام حسن قسمت میدم هر کس هر دردی تو سینه داره دردشو دوا بفرما .. خدا به غریب مدینه قسمت میدیم هر چه زودتر مارو زائر یقیع بگردان 🥀🥀🥀 🥀 ⬅️(دشتی) 🌾لبُم لبریز از جام حسینه 🌾وای عروج دل سر بام حسینه 🌾اگه جراح قلبم رو شکافه 🌾وای به روی لوح دل نام حسینه 🎋آخ حسین را در غریبی سر بریدن 🎋آخ تن پاکش به خاک و خون کشیدن 🎋آخ تنش در کربلا عریان فتاده 🎋وای سرش بر نیزه های کین دشمن ِ" یه نگاه کرد دید همه یاراش رو زمین افتادن خسته شد،تکیه به نیزه داد بلکه لحظه ای استراحت کنه،نانجیبی چنان با سنگ به پیشانی حضرت زد خون تمام پیشانی رو فرا گرفت . صفحه(1,) ادامه دارد⬇️
صفحه(2) شهدا هم با ما گریه کنند  یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر( اموات بانوی محترم)ازاین مجلس محفل فیض ببرد اما ای کسانی که گفتی گرفتاری ، مریض داری حاجت داری ازآقامان امام حسین درخواست کنید حاجت روا می شید یا ابا عبدالله قربان قربتت برم میگه هنگامی سنگ به پیشانی اقا برخورد کرد😭 ابی عبدالله هرچه کرد نتونست خون پیشانی رو بند بیاره،یا اللعجب این لباس عربی رو بالا زد .... بلکه بتونه خون پیشانی رو بند بیاره،اینجا بود سپیدی سینه حسین نمایان شد .... یه ظالمی با تیر سه شعبه چنان به قلب حسین..... دیگه نتونست تیر و از مقابل در بیاره خون مثل ناودان داره فواره میزنه ... دیدن ابی عبدالله میگه بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله دیگه نتونست دوام  بیاره چنان با صورت به زمین افتاد همه بگیم یا حسین . ⬅️خدا به ابی عبدالله قَسمت میدیم ما رو گریه کن حسین زنده بدار در این دنیا زیارت حرم آقا و در قیامت شفاعت آقا رو نصیب و بهره ما بگردان 🥀 السلام دیگه دلت اینجا نباشه بریم مدینه کنار قبرستان بقیع بنشینیم... برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم... وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند... آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام... 🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید ای وای... ای وای... ‌من نمیدونم چی به آقا گذشته 🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید 🔸ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید یا صاحب الزمان 🔸سر مردان خدا را به سر نیزه زدید 🔸مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید امان از اون شبی که... ما رو دم دروازه شام نگه داشتند. شهر رو آذین بندی کردن. گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن تا وارد شهر شام شدیم . هرکس هر چی بدست داشت... به ما میزد. یکی با سنگ میزد. یکی خاکستر میریخت. یکی خارجی میگفت... ای وای ای وای 🔸به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید 🔸دختران را به کنار سر بابا نزنید یا صاحب الزمان منو ببخشید... 🔸علی و فاطمه در بین شما ایستادند خدا لعنتشون کنه. 🔸پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید ⬅️خدا به امام سجاد قسم میدم ما را جزو نمازگزاران واقعی قرار بده 🥀 باقر_علیه_السلام مصیبت امام باقر... مصیبت کربلاست... آخه این آقا یادگار دشت بلاست... همه مصیبتهای کربلا رو دیده امام باقر... 🔸زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس 🔸غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم 🔸سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد 🔸تن به خاک ، رهارا،به چشم خود دیدم خودم‌ دیدم... بدنِ جدِ غریبم حسین... رویِ زمین کربلا... حسین... 🔸فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا 🔸میانِ هلهله ها را به چشم خود دیدم خودم دیدم اون لحظه ای رو که... خیمه هامون رو آتیش زدند... عُلیا مخدّره زینب... اومد خیمه آقا زین العابدین... صدا زد عزیزِ برادرم... دارن خیمه هامون رو آتیش میزنند... ای ولیّ خدا چه کنیم... فرمود‌ عمه جان..‌. عَلَیکُنَّ بِالفِرار 🔸با چشم اشک بار علَیکُنَّ بِالفِرار 🔸با قلب داغ دار علَیکُنَّ بِالفِرار 🔸وقتی کمان حرمله شلاق دست شد 🔸پنهان و آشکار علَیکُنَّ بِالفِرار امان از اون لحظه ای که... این زن و بچه ها با پای برهنه... توی بیابون ها فرار میکردند... انقدر این بچه ها وحشت کرده بودند... همدیگه رو از ترس در آغوش می گرفتند... 🔸بار بلا به شانه کشیدم به کودکی 🔸از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی 🔸از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه 🔸دنبالِ عمّه هام دویدم به کودکی هیچوقت یادم نمیره. 🔸آن شب که در مقابل من عمّه را زدند 🔸فریاد الفِرار شنیدم به کودکی 🔸عمه اگرچه در همه جا سپر شد ولی 🔸من ضربِ دستِ شمر چشیدم به کودکی حسین. بیت آخرم باشه. یاصاحب الزمان منو ببخشید‌. 🔸با کعبِ نی لباس همه پاره پاره شد 🔸بدتر ز اهلِ شام ندیدم به کودکی 🥀ان شاالله بری کنارقبرامام باقر.بری مدینه النبی. برای گرفتارا.برای جووناصدابزن (یااباجعفریامحمدبن علی...) 🥀 علیه_السلام امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم. یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه... به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد. ادامه دارد⬇️
صفحه( 3) میان اهل بیت دو نفر بودند، که مجبور شدند، با پای برهنه و پیاده بدوند. یکی پر سن و سال بود و یکی کم سن و سال.امام صادق (ع) را با آن کهولت سن با پای پیاده و سر برهنه، شبانه، به سمت دربار منصور می کشاندند ..یکی هم رقیّه ی سه ساله است، پای برهنه و پر آبله، بر روی خارهای مغیلان، می دوید . 🥀این فرازازامام صادق.انشاالله دسته جمع بریم کنارقبرستان بقیع اونجاعرض ادب کنیم برای ذخیره آخرتمون.برای هدیه به امواتمون صدابزن(یااباعبدالله یاجعفربن محمد...) 🥀 علیه_السلام آی حاجت دارا، مریض دارا، گرفتارا، آقامون موسی بن جعفر باب الحوائجه بخدا خوب جایی اومدی، آقا برس به دادم، از غم بده نجاتم ، آقا ببین غریبم ، آقا ببین اسیرم. حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین، حرم باصفای آقا موسی بن جعفر چه صفایی داره تو کاظمین، وقتی نگاه میکنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جواد الائمه دلت جلا میگیره، چقد امشب جای همه مون خالیه کاظمین، خوشا بحال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند، ان شاءالله به زودی از نزدیک عرض ارادت کنیم، بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم، ان شاءالله هیچ کس از در خونش نا امید بر نگرده، آی حاجت دارا ، مریض دارا، گرفتارا ،جوون دارا، امشب بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو زندانی غریب بغداد، دو نفر مرگ خودشونواز خدا طلب کردن ، آقا یا صاحب الزمان منو ببخش یکی مادرتون زهرای مرضیه حسنین و زینبین رو صدا زد فرمود: میخوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا یازهرا... بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر میخوای برای شفات دعا کنی؟ آره مادر.. اینجا بود که بی بی فرمود: اللهم عجل وفاتی سریعا، خدایا دیگه مرگ فاطمه رو برسون. یکی هم میوه دلش امام کاظم بود فرمود: خدا دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون چقد زود دعای آقامون مستجاب شد، آی آبرو دارا، گرفتارا، یه وقت دیدن درِ زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه از زندان بیرون میارن یه مرتبه دیدن خدایا چقد بدن آقا سنگین خدایا بدنی که سالهای سال گوشه ی زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه، تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی بن جعفره(آی غریب آقاااااااا) شیعیان اومدن بدن امام رو با احترام کفن کردن ، تشییع جنازه ی با شکوهی برگزار کردن اما آی کربلائیا، آی حسینیا دلها بسوزه برا جده غریبش حسین.. وقتی امام سجاد میخواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر بیارید میخوام بدن بابای غریبمو کفن کنم آخ مگر به کربلا کفن، به غیر بوریا نبود مگر حسین تشنه لب، عزیز مصطفی نبود ⬅️خدا به سوز دل آقا موسی بن جعفر گوشه زندان مسافران اسلام را به سلامت به وطن شان بازگردان 🥀(,ع) 🔸قربون کبوترای حرمت امام رضا 🔸قربون این همه لطف و کرمت امام رضا 🔸 تو که آخر گره وا می کنی امام رضا 🔸 پس چرا امروز و فردا می کنی امام رضا ⬅️ دلتو ببرم پنجره فولادی که امید همه شیعیان جهانه..... هر وقت گره به کار داری امام رضا را صدا بزن.... دست رد به سینه ات نمیزنه... آقا خیلی کَرم داره خیلی رئوفه... پنجره فولاد رضا مریضارو شفا میده پنجره فولاد رضا برات کربلا میده پنجره فولاد رضا شیعه و سنی نداره پنجره فولاد رضا جواب بَدهارم میده آقاجان خوب یا بد زشت یا زیبا رونده شدم از همه جا جون همه کبوتراش به من نگو اینجا نیا 🥀 آقاجون اجازه بده روضه جواد الائمه ات رو بخونیم، چه جوادی” چه جوادی” جوان ترین امام بین دوازده امام، حضرت جوادالائمه هست؛ این قدر رئوف و مهربون بوده، این قدر بخشش می کرده، این قدر زیبا بوده…” گفتن باید توسط ام الفضل انتقام بگیریم، من نمی دونم چه ظلمی کرده بود، آقا به خودشم گفت بگو من چه کردم به تو که این زهر رو به من دادی! خیلی دردناکه… الله اکبر” این قدر سوخت صدای ناله جوادالائمه و مناجاتش بلند بود گاهی هم می گفت: تشنمه بعضیا این طوری روضه خوندن: کنیزی از کنیزان گفت اگر منو بکشند هم باید آب به لب های جوادالائمه ابن الرضا برسانم، خودشو رسوند پشت در اتاق یه مرتبه ام الفضل دیدش؛ چه می کنی؟ گفت : ناجنس مگه نمی بینی آقا تشنشه؟! ناله میزنه! آب ها رو گرفت به زمین ریخت، دستور داد زن ها و کنیزا کف بزنند، طشت بزنند، صدای بلند هلهله کنند. کسی دیگه صدای مظلومیت جوادالائمه رو نشنوه ⬅️خدا تورو به جوادالائمه قسم میدهم نسل ما را از دشمنان اهل‌بیت قرار نده 🥀 _هادی _علیه _السلام یڪ عده نانجیب بدون اجازه وارد خانه امام هادی شدند. حضرت رو با سر برهنه و. ادامه دارد⬇️
صفحه(4) با پای برهنه ڪشان ڪشان بُردند... 🔸بُردنت از خانه ات اما دری دیگر نسوخت 🔸در میان شعله دست و پای یڪ مادر نسوخت یا امام هادی... خیلی به شما ظلم ڪردند... خیلی جسارت ڪردند... اما آقاجان هر ڪاری ڪردند... دیگه خونه شما رو آتیش نزدند... دیگه جلو چشمان شما، به همسرتون جسارت نڪردند... اما دلها بسوزه برای امیرالمومنین... طاقت داری بگم یا نه.. 🔸میزد مرا مغیره و یڪ تن به او نگفت 🔸زن را ڪسی مقابل شوهر نمیزند 🔸بیش از همه به حالت زینب دلم بسوخت 🔸آخه مادر ، ڪسی مقابل دختر نمیزند ناله بزن یا زهرا. (نمیدونم سامرارفتی یانه؟امروز برای هدایت جوونا.هدایت خودتون..دعاکنید...انشاالله بری سامرا زیارت امام هادی) یاابالحسن یاعلی بن محمدایهالهادی ... 🥀 _حسن _عسگری_علیه السلام امشب کجا زانوی غم بغل گرفتی... برای غربت امام عسکری زار زار گریه می کنی و. اشک میریزی. 🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت 🔸خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت *ابی عبدالله یه لحظه چشمانشو باز کرد،اشک سر بریده درآمد"دیدن سر بریده داره اشک میریزه* اشک سر بریده درآمد که پا گذاشت زینب میان سلسله در مجلس یزید این فرازماله پدرامام زمانه...به نیت پدرومادرایی که اسیرخاکن.جونای ناکام.شهدامون.اموات بانی اموات خودتون.این فرازو زمزمه کن.الهی داغ پدرومادرنبینی... یاابامحمدیاحسن 🥀 (دشتی) 🎋گل سرخ و سفیدم کی میایی 🎋الا تنها امیدم کی میایی صاحب الزمان آقا جان 🎋 تو گفتی گل در آی من می آیم 🎋 گل عالم تموم شد کی میآیی 🎋 بهار اومد گل اومد سنبل آمد 🎋الا تنها امیدم کی میایی ⬅️ آقاجان نمی دونم خیمه غریبی رو کجا به پا کردی.... آقاجان نمیدونم امروز کجایی... آقا هر کجا که هستی التماس دعا.... آقاذجان،، منم کنار این خوبا قبول کن ... ⬅️خدا قلب امام زمان را از ما خشنود و راضی و خشنود کن احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا