▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه حضرت علی اصغر (ع)
#شب هفتم محرم(2)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
السَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة..
♦️ای فدای غنچه لبهایت علی
♦️انبیا محوِ تماشایت علی
♦️بهتر از تو عاشقی مردانه نیست
♦️خنده ات لبیک بهر اِرجعی است
♦️یا علی اصغر، فدای خنده ات
♦️من شدم بابا دگر شرمنده ات
♦️اصغرم شیرین زبانی می کنی
♦️با تلظّی جان ستانی می کنی
♦️محسن کرب و بلایی اصغرم
♦️هدیة ما بر خدایی اصغرم
♦️مادرت چشمش به راه است ای علی
♦️منتظر در خیمه گاه است ای علی
♦️خود ببین گهواره از غم سوخته
♦️خواهرت چشمش به دستم دوخته
♦️کس ندیده روی دست باغبان
♦️یک بهاری غنچه ای گردد خزان
♦️زینبم بیرون نیایید از حرم
♦️رفته است در خواب شیرین اصغرم
♦️دست من تابوت اصغر گشته است
♦️اصغر من از سفر برگشته است
♦️من که خود تشییع اصغر می کنم
♦️با غم جانسوز او سر می کنم
⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دوعالم فاطمه زهرا (س)انشاالله هرکجای مجلس نشسته ای به آبروی علی اصغر امام حسین حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله
امشب باید حواس ها خیلی جمع باشه، آمدیم در خونه شیر خواره اباعبدالله، باب الحوائج، گرفتارها، مریض دارها، قرض دارها، شب هفتم محرم کجای مجلس نشسته اید، اگه كسی دست خالی برگرده، فقط و فقط تقصیر خودشه، چون از هر طرفی كه برای این آقازاده گریه می كنی،یه نفر دعات می كنه؛ یه طرف مادرش رباب دعا می كنه،یه طرف عمه جانش زینب دعات می كنه،یه طرف رقیه كنار گهواره نشسته، یه طرف بابای مظلومش دعات می كنه ای مادری خدا بهت بچه نداده امشب آقا روبه جان علی اصغرش قسم بده انشاالله حاجت روا میشید عزیزان عزادار ،
ابی عبدالله آمد دم در خیمه، علی اصغر طلب کرد، علی اصغر را بغل کرد اومد در مقابل دشمن ، صدا زد: ای لشکر، اگر به گمان شما من گنهکارم، اما این بچه شیرخواره گناهی نکرده؛ ببینید از شدّت تشنگی دو لبش را به هم می زند؛ بیایید خودتان علی را سیراب کنید؛
دشمن داره نگاه میکنه...
خیلی ها به گریه افتادن...
ابی عبدالله داره حرف میزنه...
شاید اینها دلشون بسوزه...
یکدفعه دیدند...
حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد. امام حسین دید علی اصغر روی دستش پروبال می زنه😭
🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای
🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای
🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود
🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد
امشب كسی نباشه چشمش گریان نباشه برا علی،گفت:سنگ دل ترین رو آورد بیرون مختار،گفت:جایی شد دل تو هم بسوزه بحال حسین،گفت:یك جا،همه جا هلهله می كردم،كف می زدم،خوشحال بودم،یه جا دل من سوخت،دیدم حسین بچه رو زیر عبا گرفت،بین میدون متحیر بود،نمی دونست كجا بره،یه قدم می رفت سمت خیمه ها باز برمی گشت،گفت:خلاصه چیكار كرد ابی عبدالله رفت سمت خیمه ها،گفت:نه امیر،دیدم اومد پشت خیمه ها نشست روی خاك ها،با غلاف شمشیر یه قبر كوچولویی كند. پدر با كودكی پرپر نشسته به روی خاك ها مادر نشسته رباب این را فقط تكرار می كرد سه شعبه دارد و تا پر نشسته یه منظره ای مادر دیده،می گفت: عطش گرد پر و بال تو می گشت غریبی پای اقبال تو می گشت به پشت خیمه ها ای وای دیدم كسی با نیزه دنبال تو می گشت لالایی اصغرم،لایی لالایی امشب خانم ها بیشتر باید گریه كنند،ای كاش بچه ها رو امشب بغل مادرها ندن،بابا ها بیرون نگه دارن،آخه شب ربابه امشب با رباب هم ناله شید
،هی میومد كنار گهواره ی خالی،گفت. 🔸 چگونه خاك بریزم به روی زیبایت
🔸 كه تو بخندی و من كنم تماشایت
🔸 مزار كوچك تو پر شده از خونت
🔸به خواب ماهی من در میان دریایت
🔸 مرا ببخش عزیزم كه جای قطره ی آب
🔸 به یك سه شعبه برآورده ام تقاضایت
🔸چگونه جسم تو پنهان كنم كه می دانم
🔸 به وقت غارتمان می كنند پیدایت
🔸 كمی بخواب در این خاك تا كمی وقت است
🔸كه بعد از این شود آغوش نیزه ها جایت
🔸 بیا رباب كه این شاید آخرین
باری است
🔸 كه خواب می رود او با نوای لالایت
🔸 اگر نشد كه شود سایه سرت امروز
🔸 به روی نیزه شود سایه سار فردایت حسین ..
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بر آیینه جمال طاها صلوات
بر نور دل زاده ی زهرا صلوات
در گلشن لیلا بشکفته یک گل
بر روی جمال گل لیلا صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
به گلِ دشت نینوا صلوات
به نکو شبه مصطفی صلوات
به علی اکبر، عزیز حسین(ع)
آنکه شد کشته از جفا صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
برجلوه و اجلال محّمد صلوات
بر چهره و تمثال محّمد صلوات
دیدند چو رخسار علی اکبر را
گفتند که بر آل محّمد صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
گل لیلا به جمالت صلوات به جبین و خط و خالت صلوات
تو همان کتاب حسن احمدی تو همان وجه خدای سرمدی
تو همان آینه ی محمدی گل لیلا به جمالت صلوات
گل لیلا به جمالت صلوات به جبین و خط و خالت صلوات
ای ولی حق و فرزند ولی جدّه ات فاطمه ، جدّ تو علی
چهره ات آینه ی لم یزلی به چنین قدر و جلات صلوات
گل لیلا به جمالت صلوات به جبین و خط و خالت صلوات
شب میلاد تو دل نور گرفت ملک از شوق و شعف شور گرفت
لب خندان ، دل مسرور گرفت به سرور و شور حالت صلوات
گل لیلا به جمالت صلوات به جبین و خط و خالت صلوات
ای رخت شمع ره هاشمیان آفتاب سپه هاشمیان
گفت عباس مه هاشمیان به دو ابروی هلالت صلوات
گل لیلا به جمالت صلوات به جبین و خط و خالت صلوات
ای همه عشق من و تاب و تبم ای ثنایت سخن روز و شبم
گل لبخند وصالت به لبم به گلستان وصالت صلوات
گل لیلا به جمالت صلوات به جبین و خط و خالت صلوات
ای رخت آینه ی مصطفوی در تن پاک تو روح علوی
صفت و خلق وخصاالت نبوی به تو و خلق وخصالت صلوات
گل لیلا به جمالت صلوات به جبین و خط و خالت صلوات
به جمال تو قمر مبهوت است به دعای تو سحر مبهوت است
به کمال تو پدر مبهوت است به تو و اوج کمالت صلوات
گل لیلا به جمالت صلوات به جبین و خط و خالت صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
◾️صلوات حضرت علی اکبر(ع)
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه حضرت علی اصغر (ع)
#شب هفتم محرم(2)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
السَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة..
♦️ای فدای غنچه لبهایت علی
♦️انبیا محوِ تماشایت علی
♦️بهتر از تو عاشقی مردانه نیست
♦️خنده ات لبیک بهر اِرجعی است
♦️یا علی اصغر، فدای خنده ات
♦️من شدم بابا دگر شرمنده ات
♦️اصغرم شیرین زبانی می کنی
♦️با تلظّی جان ستانی می کنی
♦️محسن کرب و بلایی اصغرم
♦️هدیة ما بر خدایی اصغرم
♦️مادرت چشمش به راه است ای علی
♦️منتظر در خیمه گاه است ای علی
♦️خود ببین گهواره از غم سوخته
♦️خواهرت چشمش به دستم دوخته
♦️کس ندیده روی دست باغبان
♦️یک بهاری غنچه ای گردد خزان
♦️زینبم بیرون نیایید از حرم
♦️رفته است در خواب شیرین اصغرم
♦️دست من تابوت اصغر گشته است
♦️اصغر من از سفر برگشته است
♦️من که خود تشییع اصغر می کنم
♦️با غم جانسوز او سر می کنم
⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دوعالم فاطمه زهرا (س)انشاالله هرکجای مجلس نشسته ای به آبروی علی اصغر امام حسین حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله
امشب باید حواس ها خیلی جمع باشه، آمدیم در خونه شیر خواره اباعبدالله، باب الحوائج، گرفتارها، مریض دارها، قرض دارها، شب هفتم محرم کجای مجلس نشسته اید، اگه كسی دست خالی برگرده، فقط و فقط تقصیر خودشه، چون از هر طرفی كه برای این آقازاده گریه می كنی،یه نفر دعات می كنه؛ یه طرف مادرش رباب دعا می كنه،یه طرف عمه جانش زینب دعات می كنه،یه طرف رقیه كنار گهواره نشسته، یه طرف بابای مظلومش دعات می كنه ای مادری خدا بهت بچه نداده امشب آقا روبه جان علی اصغرش قسم بده انشاالله حاجت روا میشید عزیزان عزادار ،
ابی عبدالله آمد دم در خیمه، علی اصغر طلب کرد، علی اصغر را بغل کرد اومد در مقابل دشمن ، صدا زد: ای لشکر، اگر به گمان شما من گنهکارم، اما این بچه شیرخواره گناهی نکرده؛ ببینید از شدّت تشنگی دو لبش را به هم می زند؛ بیایید خودتان علی را سیراب کنید؛
دشمن داره نگاه میکنه...
خیلی ها به گریه افتادن...
ابی عبدالله داره حرف میزنه...
شاید اینها دلشون بسوزه...
یکدفعه دیدند...
حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد. امام حسین دید علی اصغر روی دستش پروبال می زنه😭
🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای
🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای
🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود
🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد
امشب كسی نباشه چشمش گریان نباشه برا علی،گفت:سنگ دل ترین رو آورد بیرون مختار،گفت:جایی شد دل تو هم بسوزه بحال حسین،گفت:یك جا،همه جا هلهله می كردم،كف می زدم،خوشحال بودم،یه جا دل من سوخت،دیدم حسین بچه رو زیر عبا گرفت،بین میدون متحیر بود،نمی دونست كجا بره،یه قدم می رفت سمت خیمه ها باز برمی گشت،گفت:خلاصه چیكار كرد ابی عبدالله رفت سمت خیمه ها،گفت:نه امیر،دیدم اومد پشت خیمه ها نشست روی خاك ها،با غلاف شمشیر یه قبر كوچولویی كند. پدر با كودكی پرپر نشسته به روی خاك ها مادر نشسته رباب این را فقط تكرار می كرد سه شعبه دارد و تا پر نشسته یه منظره ای مادر دیده،می گفت: عطش گرد پر و بال تو می گشت غریبی پای اقبال تو می گشت به پشت خیمه ها ای وای دیدم كسی با نیزه دنبال تو می گشت لالایی اصغرم،لایی لالایی امشب خانم ها بیشتر باید گریه كنند،ای كاش بچه ها رو امشب بغل مادرها ندن،بابا ها بیرون نگه دارن،آخه شب ربابه امشب با رباب هم ناله شید
،هی میومد كنار گهواره ی خالی،گفت. 🔸 چگونه خاك بریزم به روی زیبایت
🔸 كه تو بخندی و من كنم تماشایت
🔸 مزار كوچك تو پر شده از خونت
🔸به خواب ماهی من در میان دریایت
🔸 مرا ببخش عزیزم كه جای قطره ی آب
🔸 به یك سه شعبه برآورده ام تقاضایت
🔸چگونه جسم تو پنهان كنم كه می دانم
🔸 به وقت غارتمان می كنند پیدایت
🔸 كمی بخواب در این خاك تا كمی وقت است
🔸كه بعد از این شود آغوش نیزه ها جایت
🔸 بیا رباب كه این شاید آخرین
باری است
🔸 كه خواب می رود او با نوای لالایت
🔸 اگر نشد كه شود سایه سرت امروز
🔸 به روی نیزه شود سایه سار فردایت حسین ..
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه حضرت علی اصغر (ع)
#گریز حضرت رقیه (س)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
السَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة..
♦️ای فدای غنچه لبهایت علی
♦️انبیا محوِ تماشایت علی
♦️بهتر از تو عاشقی مردانه نیست
♦️خنده ات لبیک بهر اِرجعی است
♦️یا علی اصغر، فدای خنده ات
♦️من شدم بابا دگر شرمنده ات
♦️اصغرم شیرین زبانی می کنی
♦️با تلظّی جان ستانی می کنی
♦️محسن کرب و بلایی اصغرم
♦️هدیة ما بر خدایی اصغرم
♦️مادرت چشمش به راه است ای علی
♦️منتظر در خیمه گاه است ای علی
♦️خود ببین گهواره از غم سوخته
♦️خواهرت چشمش به دستم دوخته
♦️کس ندیده روی دست باغبان
♦️یک بهاری غنچه ای گردد خزان
♦️زینبم بیرون نیایید از حرم
♦️رفته است در خواب شیرین اصغرم
♦️دست من تابوت اصغر گشته است
♦️اصغر من از سفر برگشته است
♦️من که خود تشییع اصغر می کنم
♦️با غم جانسوز او سر می کنم
⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دوعالم فاطمه زهرا (س)انشاالله هرکجای مجلس نشسته ای به آبروی علی اصغر امام حسین حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله
امشب باید حواس ها خیلی جمع باشه، آمدیم در خونه شیر خواره اباعبدالله، باب الحوائج، گرفتارها، مریض دارها، قرض دارها، کجای مجلس نشسته اید، اگه كسی دست خالی برگرده، فقط و فقط تقصیر خودشه، چون از هر طرفی كه برای این آقازاده گریه می كنی،یه نفر دعات می كنه؛ یه طرف مادرش رباب دعا می كنه،یه طرف عمه جانش زینب دعات می كنه،یه طرف رقیه كنار گهواره نشسته، یه طرف بابای مظلومش دعات می كنه ای مادری خدا بهت بچه نداده امشب آقا روبه جان علی اصغرش قسم بده انشاالله حاجت روا میشید عزیزان عزادار ،
ابی عبدالله آمد دم در خیمه، علی اصغر طلب کرد، علی اصغر را بغل کرد اومد در مقابل دشمن ، صدا زد: ای لشکر، اگر به گمان شما من گنهکارم، اما این بچه شیرخواره گناهی نکرده؛ ببینید از شدّت تشنگی دو لبش را به هم می زند؛ بیایید خودتان علی را سیراب کنید؛
دشمن داره نگاه میکنه...
خیلی ها به گریه افتادن...
ابی عبدالله داره حرف میزنه...
شاید اینها دلشون بسوزه...
یکدفعه دیدند...
حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد. امام حسین دید علی اصغر روی دستش پروبال می زنه😭
🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای
🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای
🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود
🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد حالا دلها روانه کنید خرابه شام اگر با
ابی عبدالله کار داری امشب.
آقا رو به نازدانه اش قسم بده.
اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری،
اگه کربلا میخواهی.
بگو حسین جان.
تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم.
امشب دیگه دست خالی ردمون نکن..
🔸طواف شمع چون پروانه می کرد
🔸به دستش موی بابا شانه می کرد
تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا.😭
چه بلایی سرت آوردن...بابا.
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم..😭.
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده..
اما میخام بگم.
بابای خوبم...😭
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن.
اما به منم تازیانه زدن
🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه حضرت رقیه (س)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیهِ
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
🔸بنال ای دل نوا دارد رقیه
🔸به هر دردی دوا دارد رقیه
🔸مرض او را ز پا انداخت ،امّا
🔸مریضان را شفا دارد رقیه
🔸سه ساله کودک و این اوج عزّت؟
🔸مدال مرحبا دارد رقیه
🔸بیا یا فاطمه اندر خرابه
🔸عزای بی ریا دارد رقیه
🔸بدور از دیدهٔ بیگانه امش
🔸سخن با آشنا دارد رقیه
🔸ز دست ساربان و زجر و خولی
🔸به بابا شکوه ها دارد رقیه
🔸ز خونین چهره میبوسید و می گفت
🔸غم بی انتها دارد رقیه
🔸بیا ای یار پیشانی شکسته
🔸که با مهمان صفا دارد رقیه
🔸چه با جا آمدی ای جان جانان
🔸ببین جا در کجا دارد رقیه
🔸از آن روزی که افتادی به مقتل
🔸دل پر ماجرا دارد رقیه
🔸دلم در قتلگاه و جسمم اینجاست
🔸وطن در کربلا دارد رقیه
🔸بمیرم از چه لبهایت کبود است
🔸بگو محشر به پا دارد رقیه
🔸پدر بر چهره ام یک دم نظر کن
🔸رُخ زهرا نما دارد رقیه
🔸به جرم عاشقی جان بر لب آمد
🔸شکایت زاشقیا دارد رقیه
🔸خدا خواهد اگر ،می میرم امشب
🔸که هر شب این دعا دارد رقیه
⬅️عزیزانی که درگوشه ازاین مجلس نشسته آید میدونم گرفتاری میدونم مریض داری میدونم برای حاجت امدید امروز (امشب) بگو حسین جانم به صورت سیلی خورده دخترت دیگه ما را دست خالی ردمان نکنی
▪️رقیه دخترزهرا اطهر
▪️دل جان می شود از او مطهر
▪️رقیه جان توی دوردانه عشق
▪️بود روشن زتو کاشانه عشق
⬅️عزیزان ما نمی دانیم خدا لیاقت بده که بریم از نزدیک قبر بی بی رقیه را رازیارت کنیم یا نه بی بی با این دستهای کوچکش خیلی از گره ها را باز می کنه
🔸بی بی جان غم خودرا بی افزا دردل من
🔸توی یک دانه غم خانه عشق
🔸رقیه جان به ما منت گذاری
🔸گدایی از گدایانت شماری
🔸امید آن است که در فردای محشر
🔸مرا جزء محبانت شماری
دیدم آرام آرام آمد مقابل سر بریده بابا چه مخواد بگه عزیزان ای کسی که دختر سه ساله دارید دستهای کوچکشه بلند کرد گویا از بابا تمنا داره چه گفت ، گفت بابا جانم دلم برات تنگ شده انشالا هیچ فرزندی را چشم انتظار بابا نکنه دختر دارها می دونن من چه می گم بابا غرور دختره دیدی هروقت دل تنگ بابا میشه یاد بابا می کنه میگه بابام می خواهد خونم بیاد
انشاالله همه دختران تان عاقبت به خیر بشن، حالا درد دل سه ساله حسین گوش کن بابا دیگه خسته شدم ازاین سفر بابا جان که میای منو ببری بابا ،خداکنه یتیم نشی اخ بمیرم آن قدر بهش تازیانه زدند اخ شما هم امشب (امروز)یتیم نوازی کنید آرام آرام آمد جلو مقابل سر بریده بابا سر بابا رادرآغوش گرفت😭
صدا زد بابای خوبم
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده
اما میخام بگم😭
بابای خوبم
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن..😭.
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
4_5983221203781812875.mp3
801.9K
#شب_هشتم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
بسم الله الرحمن الرحيم
(#نمونه_شروع: شب جمعه)
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ ، يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ ، يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً ، وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ.
(ترجمه: ای خدائی که احسانت بر بندگان دائمیست،ای خدائی که دستانت بر عطا باز است،ای دارنده ی بخشش های ابدی، درود فرست بر بهترین خلقت، محمّد و آل محمّد که دارای بهترین ارزشها هستند و در این شب بر همه ی ما ببخشای،ای صاحب بزرگی)
🔸ای دادخواه عترت و قرآن بیا بیا
🔸وی زخم دین به تیغ تو درمان بیا بیا
🔸از زخم هر شهید ندا میشود بلند
🔸کای التیام زخم شهیدان! بیا بیا...
این روزها دل امام زمان خونه...
بیایید دست به دعا بلند کنیم...
برا سلامتی آقا دعا کنیم...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان...
-
#شب_هشتم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات 1
🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح
اقا جانم امام زمان...
چرا سر به بیابان ها گذاشتی...
عزیز فاطمه...
🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح
🔸بتاب ای آفتاب عالم آرا یا اباصالح
ای خورشید پشت ابرها...
بیا و عالم رو روشن کن...
🔸صدای غربت مولا زچاه کوفه می آید
🔸علی تنهاست ای تنهای تنها یا اباصالح
قربونت برم آقای غریبم...
مثل جدت امیرالمومنین...
شما هم تنهای تنهایی...
اگه اون روز امیرالمومنین تنها بود و درددل هاش رو به چاه ميگفت...
آقا... امام زمان...
امروز شما هم در بین ما تنهایید...
امروز شما هم غریبی...
خدا میدونه...
چقد دل امام زمان خونه...
🔸بیا ای وارث حیدر که زخم سینه زهرا
🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح
ای.. مرهم پهلوی شکسته...
🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح
🔸سر خونین جدت در تنور و طشت و نوک نی
🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح
أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاء
آقا بیا انتقام جدت غریبت حسین رو بگیر...
🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح
آقا... امشب یه درد دلی دارم...
میخام بگم...نميدونم
اون روزی که شما می آیید...
من لیاقت دارم...
در کنارتون باشم یا نه...
آقا...
خیلی ها به ابی عبدالله هم نامه نوشتند...
اما وقتی حضرت اومدند...
در امتحان الهی رد شدند...
دست به شمشیر بردند و...
در مقابل امام زمانشون ایستادند...
آقا...
میدونم.. منم نوکر خوبی نبودم...
شیعه خوبی براتون نبودم...
اما خدا میدونه...
میام تو این مجلسها میشینم...
بخاطر اینکه شما به دلم نظر کنید...
بتونم یار واقعی شما باشم...
امام زمان...
نکنه منم آقام رو تنها بزارم...
واويلا...
نکنه اون روزی که شما میآید...
من در رکابتون نباشم...
واويلا...
آقا اصلا میخام اعتراف کنم...
میخام بگم...
من از خودم چیزی ندارم...
میام توی این هییت ها...
فقط شما به دلم نظر کنید...
شما به دادم برسید...
امام زمان...
حالا با توجه...
هر کی میخاد یار امام زمانش باشه صدا بزنه...
یا صاحب الزمان
4_5999326485033255534.mp3
83.7K
#صلوات_آخر_مجلس
#شب_هشتم_محرم
خدای متعال ان شاء الله به حق جوان رعنای سیدالشهداء جوانهای ما رو از گزند تهاجمات فرهنگی مصون و محفوظ بدارد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
-
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🔸من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم
🔸صبحم زستارهی سحرم دست کشیدم
زبانحال آقامون ابی عبدالله
🔸از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست
🔸با داغ علی از جگرم دست کشیدم
شاعر: سیدرضاموید
داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیر کرد...
نمیدونم جوان دارید یا نه...
الهی کسی داغ جوانش رو نبینه...
میدونی بالاترین لذت پدر و مادر در دنیا چیه...
بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده...
با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن...
جوون بشه...
درمقابلشون راه بره...
وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند...
اما سخت ترین لحظه هم..
برا همچین پدر و مادری زمانیه که..
داغ جوانشون رو ببینند..
قربان غریبیت برم حسین..
داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد..
قرآن کریم میفرماید:
یعقوب نبی میدونست پسرش زنده است..
میدونست یوسفش سالمه..
بلاخره هم به یوسفش رسید..
اما در فراغ فرزندش آنقدر گریه کرد چشماش نابینا شد...
جانها فدای ابی عبدالله..
جانها فدای جوان ابی عبدالله..
شهزاده علی اکبر..
اومد کنار ابی عبدالله صدا زد:
بابا اجازه میدان بده..
حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم..
میخوای بری برو بابا..
اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم..
🔸من نگویم مرو ای ماه برو
🔸لیک قدری ببرم راه برو
بذار برای بار آخر.
قد و بالات رو نگاه کنم علی جان..
🔸برو میدان ولی آهسته برو
🔸دیدن عمه ی دل خسته برو
تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان..
همه از خیمه بیرون اومدند..
دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن..
لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه
هی صدا میزدنند:
إرحَم غُربَتَنا
به غربت ما رحم کن علی
وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک
انقده برا جنگیدن عجله نکن..
آخه ما طاقت دوریت رو نداریم..
دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان..
بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد:
رهاش کنید...
فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله
رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست..
هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان..
اما چه رفتنی..
دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه..
تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت
انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش..
🔸گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم
جوانم علی...
🔸نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم
صدا زد:
خدایا تو شاهد باش..
فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ
خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم..
رفت به سمت میدان..
یا صاحب الزمان..
جنگ نمایانی کرد..
خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد..
برگشت صدا زد بابا..
يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي
بابا دارم از تشنگی میمیرم..
فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام
ابی عبدالله به گریه افتاد..
فرمود عزیز دلم..
علی جان طاقت بیار بابا..
خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی..
برگشت به سمت میدان...
طولی نکشید..
صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه..
بابا به دادم برس..
افتاد روی اسب..
بعضی مقاتل نوشتند..
مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه..
رفت وسط قلب لشگر دشمن..
چه کردند با علی اکبر..
حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله..
دور تا دور علی اکبر رو گرفتند..
تصور کن...
یکی با شمشیر میزنه...
یکی با نیزه میزنه...
یکی با سنگ میزنه...
فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً
بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند..
ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش..
ولی دیگه پاها رمق نداره..
(فجلس علی التراب)
روی زمین نشست..
دید جوونش رو قطعه قطعه کردند..
🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی
🔸زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم
خدایا حالا حسین چکار کنه..
سر جوانش رو به دامن گرفته..
هی صدا میزنه..
ولدی علی..
دید جواب نمیده..
دوباره صداش زد..
ولدی علی..
علی جواب نمیده..
دلش طاقت نیاورد..
سر رو به سینه چسباند
دلش طاقت نیاورد.
یدفعه دیدند..
وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه
ِ
ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند..
هی صدا میزنه.
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان بابا..
اُف بر این دنیا بعد از تو علی..
🔸سپه كوفه و شام استاده
🔸به تماشاى شه و شهزاده
🔸شه روی نعش پسر افتاده
🔸همه گفتند حسین جان داده
حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره..
هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره..
یه نگاه به سمت خیمه ها..
🔸جوانان بنی هاشم بیاید
🔸علی را بر در خیمه رسانید
🔸خدا داند که من طاقت ندارم
🔸علی را بر در خیمه رسانم
-
هدایت شده از روضه دفتری
🕊﷽🕊
🏴#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
🏁#آقای_میرزامحمدی
🏴#دفتری_علی_اکبر ع
🏁#ملاعباس_چاوش
🏴#کانال_روضه_دفتری
@roze_daftari
🚩#السلامعلیکیااباعبداللهوعلیکیاعلیبنالحسین..
⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ...
جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند...
حالا که حال خوبی داری میگم....
⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی...
هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ...
این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا..
خسته ، گرسنه، تشنه...
همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم...
،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره....
با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست...
♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید
شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ...
یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید...
⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود..
رحمت خدا بر این ناله ها...
وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ...
فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،،
اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند ..
بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،،
نگران برزخ و قیامتم هم هستم..
با همون خستگی اومد وارد حرم شد..
✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم ..
دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد..
عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد...
💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ...
هم سفرات هم بیدار کن ..
گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون..
همه رو بیدار کرد..
ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم..
🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید ..
🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید...
🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ...
چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه...
تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد ..
💔#آی_حسین...
چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟
📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ...
اما دید رمقی به زانوهاش نمونده..
دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره...
هی صدا میزنه: وا ولدا ...
عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ...
وقتی اومد کنار بدن علی اکبر
فبکی بکاءا عالیا
دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه
♻️#حسین....
🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈