🎙#دودمه دسته عزا
🏴روز شهادت #امام_هادي علیه السلام
ا1⃣
هادی دین شد پاره پاره جگر
از ظلم و جور امت ستمگر
بگیریم انتقام / لک لبیک امام
یا حجة الله / آجرک الله
ا2⃣
فتنه استکبار و قوم صهیون
کرده جهان غرق بلا، یَم خون
العجل الامان / بیا صاحب زمان
یا حجة الله / آجرک الله
➖➖➖➖➖➖
باولای تو خدا بر شیعیان منت نهاد
یا علی بن الجواد(ع)
روزی ما را همان روز ازل دست تو داد
یا علی بن الجواد(ع)
➖➖➖➖➖➖
شعله ءآتش شده پا تا سرِ ابن الرضا
سامرا شد کربلا( ۲)
میزند از تشنگی با کام پُر خون دست و پا
➖➖➖➖➖➖➖
◾دو دمه شهادت امام هادی(ع)
◾بنداول
سامرا شد کربلا صاحب عزا زهرا شده
شام غم برپا شده(۲)
◾بنددوم
خون جگر از زهر کین چون زاده زهرا شده
شام غم برپا شده(۲)
#دودمه
@roze_daftari
#روضه_دفتری
4_5947166443685547162.mp3
866.9K
❣﷽❣
⚫️#سینه_زنی_امام_هادی_ع
از زمین و اسمان میرسد این زمزمه
بار دیگر تازه شد داغ ال فاطمه
یوسف زهرای اطهر شد شهید
هادی ال پیمبر شد شهید
⚫️تسلیت یا فاطمه ...
سامرا شد کربلا بر امام شیعیان
روز ماتم امده بر تمام شیعیان
شعله زد زهر ستم بر پیکرش
میشود مهمان زهرا مادرش
⚫️تسلیت یا فاطمه…
قطره قطره اب شد شمع سوزان دلش
اتش زهر ستم شعله زد بر حاصلش
شیعیان با هم عزاداری کنید
از عزیز فاطمه یاری کنید
⚫️تسلیت یا فاطمه…
غنچه از هم وانشد لاله در ماتم نشست
چشم عالم گریه کرد قامت هستی شکست
در زمین سامرا غوغا شده
یاکه بر پا محشر کبری شده
⚫️تسلیت یا فاطمه...
بر گلستان علی دست دشمن زد شرر
شد امام عسکری دیده گریان پدر
اشک غم از چشم او جوشیده است
بر تن بابا کفن پوشیده است
⚫️تسلیت یا فاطمه....
(#عبدالزهرا)
@roze_daftari
#روضه_دفتری
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5947166443685547156.mp3
914.5K
❣﷽❣
🔘 #سینه_زنی_امام_هادی_ع
🔘 #زمینه
آقای مارو نیمه شب از خانه بردن
با دست بسته از دل کاشانه بردن
این تازگی ندارد!
هرشب به هربهانه
میریزد از سربام
دشمن میان خانه
🔘سیدنا المظلوم امام هادی
درعالم افتاده شرر ازسوز آهت
قبرت رو کنده دشمنت پیش نگاهت
ازظلم این زمانه
غم به دلت نشسته
بمیرم اون بی حیا
حرمتتُ شکسته
🔘سیدنا المظلوم امام هادی
نور الهُدی و گوشهی زندان تاریک؟
فرزند پیغمبر کجا؟ خانُ الصَّعالِیک؟
بهرمصیبتِ تو
قلب رضا گرفته
ابنُ الرضا میانِ
ویرانه جا گرفته
🔘سیدنا المظلوم امام هادی
در بین مستی بی حیا داده عذابت
کرده حرامی تعارف جامِ شرابت
آقای ما کجا و
این بد دهان و تحقیر؟
جام شراب کجا و
شان نزولِ تطهیر؟
🔘سیدنا المظلوم امام هادی
آتش گرفت ازغصه ها قلب کبابت
پیش همه باطعنه کرد شاعرخطابت
کردی دعا بمیری
راحت شوی ز دنیا
میسوختی و میگفت
اوناسزا به زهرا
🔘سیدنا المظلوم امام هادی
امابه بزم مِیْ ندیدی خواهرت را
دربین طشت زر ندید خواهر سرت را
یک کاروان اسیر و
مردان همه حرامی
گرد سرِ بریده
رقاصه های شامی
🔘سیدنا المظلوم امام هادی
(#محمدعلی_انصاری)
@roze_daftari
#روضه_دفتری
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5954275013992386073.mp3
378.8K
❣﷽❣
🔘 #سینه_زنی_امام_هادی_ع
🔘 #واحد
🔘 #سبک می آید یارم منزل به منزل
فاطمه گرید مصطفی گرید
از غم هادی سامرا گرید
🔘آه و واویلا … آه و واویلا
غم پی غم شد بر دلش مهمان
حتی خانه بود بهر او زندان
🔘آه و واویلا.....
غرق شراره قلب دو نیم اش
میزند بر سر طفل یتیم اش
🔘آه و واویلا.......
بی گنه بردند کنج زندانش
قبر او کندند پیش چشمانش
🔘آه و واویلا.....
قرآن میگرید تا یوم الحساب
سوره ی قدر است در بزم شراب
🔘آه و واویلا.....
جاری از داغش اشک یاسین شد
مانند حیدر خانه نشین شد
🔘آه و واویلا....
(#میثم_مومنی_نژاد)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣﷽❣
🏴 #سینه_زنی_امام_هادی_ع
🖊 #امیر_قربانی_فر
رسیده بر گوش ، بانگِ منادی
ز پا فتاده ، امامِ هادی
زهرِ جفا شَرَر زده به جان مولا
بسوزد از تبِ عطش ، لبان مولا
🏴"واویلتا ۲ غریبِ ای آقا"
به سینه آتش ، زند فراقش
عزا گرفته ، فلک ز داغش
حضرت عسکری شده عزادار امشب
دیده ی او ز غصه گشته خونبار امشب
🏴"واویلتا ۲ غریب ای آقا"
این دَمِ آخر ، به شور و شین است
ورد زبانش ، فقط حسین است
بیادِ آن تشنگیِ عزیزِ زهرا
بیاد آن بی کفنِ میانِ صحرا
🏴"واویلتا ۲ غریب ای آقا"
( امیر قربانی فر)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣
⬛️#دوبیتی_امام_هادی_ع
امروز گره ام به دست مولا هادی ست
شرح شرر و سوز تمنا هادی ست
من تذکره ای ز سامرا می خواهم
چون، شهر پر از گدا و آقا هادی ست
🕊🕊🕊🕊🕊
خون شد جگرت عاقبت از زهر جفا
ای هـادی راه حق چراغ دل ما
یک روز ز سامرا همه می آییم
با ذکر نقی پیاده تا کرب و بلا
🕊🕊🕊🕊🕊
ما سامرا نرفته گداي تو ميشويم
اي مهربان امام فداي تو ميشويم
هاديِ خلق ، كوري چشمان گمرهان
پروانگان شمع عزاي تو ميشويم
🕊🕊🕊🕊🕊
یک عمـــر برای دین منادی بودی
آیینــــه ی صبری متمادی بودی
این قوم همیشه با تو بد تا کردند
با اینکه برای همه "هادی" بودی
🕊🕊🕊🕊🕊
یک عمر دلت به حال مردم می سوخت
روشنگری تو درس دین می آموخت
تو مرد شکنجــه دیده ای بودی که
با صبـر دهـان دشمنانش را دوخت
🕊🕊🕊🕊🕊
با کفــر اگر حکومـتی پا برجاست
با ظلم و ستم هر آینه رو به فناست
هرجا که ستم شود اَبَر مردی هست
هر جا متوکلیست "هادی" آنجاست
🕊🕊🕊🕊🕊
افشاگری ات ضامن دینداری شد
در چشم تمام دشمنان خاری شد
این نهضت حق به یمن روشنگری ات
بیــدارتــرین نهضـت بیـــداری شد
🕊🕊🕊🕊🕊
" ماییم و نوای بی نوایی " آقا
در پیش خدا شفیع مایی آقا
این ورد زبان الکن شاعر هاست:
خورشید غریب سامرایی آقا
🕊🕊🕊🕊🕊
در بستر دین چه بی قراری کردی
از مذهب شیعه پاسداری کردی
در اوج شکنجه ها و بیداد ستم
تو سی و سه سال بردباری کردی
🕊🕊🕊🕊🕊
ای هادی دین مصطفی ادرکنی
روشنگر راه مرتضی ادرکنی
پور علوی ابن الرضای دوم
خورشیدِ غریبِ سامرا ادرکنی
🕊🕊🕊🕊🕊
از حلم و حیا و دین سرودی یک عمر
جز عشق کسی را نستودی یک عمر
از این همه بگذریم در زندگی ات
مثل پدرت"جواد" بودی یک عمر
🕊🕊🕊🕊🕊
در چشم همه مرد نجیبی بودی
هم مرهم درد و هم طبیبی بودی
تا روز قیامت دل ما یاد شماست
آقا تو عجب مرد عجیبی بودی
🕊🕊🕊🕊🕊
ماهی و به قصد قربتت می آیم
اصلا به هوای تربتت می آیم
آقا چه ضریح با صفایی داری
رخصت بدهی به خدمتت می آیم
🕊🕊🕊🕊🕊
◾#دودمه شهادت امام هادی(ع)
سامرا شد کربلا صاحب عزا زهرا شده
شام غم برپا شده
خون جگر از زهر کین چون زاده زهرا شده
شام غم برپا شده
🕊🕊🕊🕊🕊
🖤هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤
#روضه_دفتری
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
دهم امام به حق هادی طریق نجات
بود علی نقی اصل رحمت و برکات
وجود او همه فیض است و منبع برکات
به جسم پاک و روان مقدسش صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دهمین رهبر دین را صلوات
حافظِ شرع مبین را صلوات
ڪوڪبِ پر اثر ملک وجود
هادیِ اهلِ زمین را صلوات
#صلوات
نذر سلامتی و ظهور امام زمان (عج) صلوات
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
315.2K
#زمینه_شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
روضه ای که حالمو میکنه خراب
اینه که بردن آقامو بزم شراب
تصوری که میده نوکرو عذاب
اینه که بردن آقامو بزم شراب
یاد روضه های تو شام بلا
قاتل اصلی مولای منه
یاد اون سه ساله که با ناله گفت
نزنید این سر بابای منه
میخونه زیر لب هر شب ؛ ای وای از عمه جان زینب
نیمه شبی تو خونت اومدن ولی
میسوخت دلت به حال غربت علی
میخوندی زیر لب فقط سینجلی
میسوخت دلت به حال غربت علی
وقتی میکشوندنت تو کوچه ها
بودی یاد صورتی که شد کبود
میکشه حیدر و این خاطره ها
یاد دیوار و در و آتیش و دود
میخونه زیر لب مولا ای وای از مادرم زهرا
شعر و نغمه
#حسین_فتحی
🎤استاد مهری فخر
#روضه_دفتری
متن کامل دعای توسل🥀(۱)
به همراه روضه ائمه🥀
مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید
🔸به روی دست ملائک بهار می آید
🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی
🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید
هرکجا نشستی.
اول مجلس.
همه با هم.
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يَا أَبَا الْقاسِمِ، يَا رَسُولَ اللّٰهِ، يَا إِمامَ الرَّحْمَةِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🔸نبی در بسترو زهرا کنارش
🔸عزیز قلب او شد بی قرارش
🔸بگوید دخترم کمتر نوا کُن
🔸 برای رفتن بابا دعا کن
انشالا هیچ دختری راداغ بابا نشان ندهد اما
✅نمیدونم مدینه رفتی یانه
گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه،
دل بده با هم بریم مدینه،
بیاد اون پیغمبری که تو بستر بود،
الهی هیچ دختری لحظه جان دادن بابا کنار بستر بابا نباشه،
آخ بمیرم تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد،..ناله میکرد...
◾️بابای خوب و مهربون
▪️ حرفامو از نگام بخون
▪️من التماست می کنم
▪️یه شب دیگه پیشم بمون
کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد،
ناله میزد،
بابا بابا میگفت،
امیرالمومنینم ایستاده،
یه مرتبه پیغمبر صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا،
صدای ناله فاطمه بلند شد،
فاطمه جان بابا دارید به فراق من مبتلا می شید دو مرتبه صدا زد فاطمه جان بیا جلو بابا،
وقتی بیبی جلو آومد،
صدازد فاطمه جان اولین کسی که به من پیغمبر ملحق می شه تو یی بابا،
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، يَا عَلِىَّ بْنَ أَبِى طالِبٍ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ
⏺روضه برات بخونم و التماس دعا.
⏪شب آخر آقا مهمون دخترش ام کلثوم بود...
آی اونایی که بابا دارید .
قدر باباهاتونو بدونید.
دختر میمیره برا بابا..
(دخترا خیلی بابارو دوست دارند..)
خیلی علاقه به پدر دارند...
دختر کوچیکتر هم دل نازک تر هم میشه....هی دور بابا میگرده...بابا بابا...
اما این دختر نگاه میکرد به صورت بابا...میدید بابا یه حال عجیبی داره....هی از حجره بیرون میره، نگاه به آسمون میکنه...هی میگه انالله و انا الیه الراجعون...
دل تو دل دختر نیست..
آقا حرکت کرد سمت مسجد..اذان گفت همه شنیدند...اومدن طرف مسجد برا نماز...
اما اما ...
،یه وقت شنیدن منادی ندا داد
قد قتل المرتضی....
اگه پدر داری خدا برات نگه داره ..
اما اما
آی اونایی که پدر از دست دادین...
نمیدونم لحظات آخر بالا سر بابا بودی یا نه...
آخ یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد بابا بابا میگفت....
دلتو بزار کنار دل زینب...
دلتو بزار کنار دل خانم ام کلثوم...
🔳آخ دلم باغ خزونه
🔳چشام برکه خونه
🔳همه آرزوم اینه
🔳بابام زنده بمونه
🔳آخ دلم از همه سیره
🔳بابام داره میمیره
آخ بابا ..بابا...
🔳نه سویی تو چشاته
🔳نه جونی تو پاهاته
(آماده ای بگم نالتو بلند میکنی)
🔳آخ نه سویی تو چشاته
🔳نه جونی تو پاهاته
🔳فقط این دم آخر
🔳یا زهرا رو لباته
(زمزمه)امون از دل زینب.
⏪بدن امیرالمومنین رو شبانه غسل دادن .
شبانه غسل دادن.
شبانه تشیع کردن.
میخوام بگم قربون غربتت برم آقا جان.
بدنت رو تو تابوت گذاشتن ...
جلوی تابوتُ جبرائیل و میکائیل گرفتن...
عقب تابوتُ ابی عبدالله و امام حسن...
آقا نیمه شب شمارو تشیع کردند.
يا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يَا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِي لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
💠آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود،😭
اومدن دستههای هیزم آوردند،
در خانه زهرا شو آتش زدن،
فاطمه شو بین در و دیوار گذاشتن،
بین در و دیوار ناله زد،
یا ابتا یا رسول الله 😭(2)
بابا بابا پاشو بیا غریبیّ علی رو ببین بابا
پاشو بیا مظلومیّ علی رو ببین بابا
همون سینه ای که تو می بوسیدی،
اون سینه رو بین در و دیوار قرار دادن،
میخ در سینه زهراتو مجروح کرده بابا،
⬅️ چه کردند با دختر پیغمبر،
صدا زد زد علی جان شبانه بدنم رو غسل بده شبانه بدنم رو کفن کن شبانه بدنم را تشیع کن،
امیر المومنین نیمه شبی داره بدن زهراشو غسل میده
✳️ اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم
ولی آهسته آهسته
✳️ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش
✳️بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته
⬅️بدن زهرا رو غسل داد،
بدن زهرا رو کفن کرد،
یه مرتبه نگاه کرد بچههای فاطمه دارن پر و بال میزنند،
مادر داری یا نه،
اگه مادر نداری امروز ناله بزن،
انیس یه دختر مادره،
مونس یه دختر مادره،
میگه تا گفتم بچهها بیایید،
یه وقت دیدم بندای کفن زهرا باز شد،
دستای زهرا از کفن بیرون اومد،
گاهی حَسَنو تو بغل میگیره ،
گاهی حسینو بغل میگیره،
گاهی زینبین رو بغل میگیره،
یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان،
بچه ها را از روی بدن مادر بلند کن،
دیگه ملائکه طاقت نمیارند
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
عرضه بداریم یا رسول الله...
طاقت نداشتید ببینید...
نور دیدگان شما حسن و حسین رو از روی سینه ی شما بلند کنن...
اما نبودید ببینید با این گل های شما چه کردند...
منو ببخشید یا رسول الله...
بعد شما...
🔸از دو طشت آمد نوای شور و شین
🔸گاه از طشت حسن، گاه از حسین
🔸اندر اینجا قلب زینب خسته بود
🔸و اندر آنجا دست زینب بسته بود
یا رسول الله...
🔸از دو لب های حسن خون میچکید
یا رسول الله...
چقدر سفارش کردید...
فرمودید حسنم غریبه...
یک روز تکه های جگرش داخل طشت در مقابل زینب...
🔸از دو لب های حسن خون میچکید
بگم یا نه آی کربلایی ها...
🔸خورد لب های حسین چوب یزید
یه روزی هم سر مقدس حسینت داخل طشت در مقابل یزید...
هی با چوب خیزران به لب و دندان حسینت میزد...
🔸خورد لب های حسین چوب یزید
يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، يَا حُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الشَّهِيدُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
ِ" یه نگاه کرد دید همه یاراش رو زمین افتادن خسته شد،تکیه به نیزه داد بلکه لحظه ای استراحت کنه،نانجیبی چنان با سنگ به پیشانی حضرت زد خون تمام پیشانی رو فرا گرفت .
شهدا هم با ما گریه کنند
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر( اموات بانوی محترم)ازاین مجلس محفل فیض ببرد اما ای کسانی که گفتی گرفتاری ، مریض داری حاجت داری ازآقامان امام حسین درخواست کنید حاجت روا
می شید یا ابا عبدالله قربان قربتت برم میگه هنگامی سنگ به پیشانی اقا برخورد کرد😭
ابی عبدالله هرچه کرد نتونست خون پیشانی رو بند بیاره،یا اللعجب این لباس عربی رو بالا زد .... بلکه بتونه خون پیشانی رو بند بیاره،اینجا بود سپیدی سینه حسین نمایان شد .... یه ظالمی با تیر سه شعبه چنان به قلب حسین..... دیگه نتونست تیر و از مقابل در بیاره خون مثل ناودان داره فواره میزنه ... دیدن ابی عبدالله میگه بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله دیگه نتونست دوام بیاره چنان با صورت به زمین افتاد همه بگیم یا حسین .
يا اَبَا الْحَسَنِ، يا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، يَا زَيْنَ الْعابِدِينَ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
دیگه دلت اینجا نباشه بریم مدینه کنار قبرستان بقیع بنشینیم...
برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم...
وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند...
آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام...
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ای وای... ای وای...
من نمیدونم چی به آقا گذشته
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
🔸ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید
(3)
یا صاحب الزمان
🔸سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
🔸مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید
امان از اون شبی که...
ما رو دم دروازه شام نگه داشتند.
شهر رو آذین بندی کردن.
گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن
تا وارد شهر شام شدیم .
هرکس هر چی بدست داشت...
به ما میزد.
یکی با سنگ میزد.
یکی خاکستر میریخت.
یکی خارجی میگفت...
ای وای ای وای
🔸به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید
🔸دختران را به کنار سر بابا نزنید
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
🔸علی و فاطمه در بین شما ایستادند
خدا لعنتشون کنه.
🔸پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
يَا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ
مصیبت امام باقر...
مصیبت کربلاست...
آخه این آقا یادگار دشت بلاست...
همه مصیبتهای کربلا رو دیده امام باقر...
🔸زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس
🔸غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم
🔸سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد
صفحه (3)
🔸تن به خاک ، رهارا،به چشم خود دیدم
خودم دیدم...
بدنِ جدِ غریبم حسین...
رویِ زمین کربلا...
حسین...
🔸فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا
🔸میانِ هلهله ها را به چشم خود دیدم
خودم دیدم اون لحظه ای رو که...
خیمه هامون رو آتیش زدند...
عُلیا مخدّره زینب...
اومد خیمه آقا زین العابدین...
صدا زد عزیزِ برادرم...
دارن خیمه هامون رو آتیش میزنند...
ای ولیّ خدا چه کنیم...
فرمود عمه جان...
عَلَیکُنَّ بِالفِرار
🔸با چشم اشک بار علَیکُنَّ بِالفِرار
🔸با قلب داغ دار علَیکُنَّ بِالفِرار
🔸وقتی کمان حرمله شلاق دست شد
🔸پنهان و آشکار علَیکُنَّ بِالفِرار
امان از اون لحظه ای که...
این زن و بچه ها با پای برهنه...
توی بیابون ها فرار میکردند...
انقدر این بچه ها وحشت کرده بودند...
همدیگه رو از ترس در آغوش می گرفتند...
🔸بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
🔸از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
🔸از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه
🔸دنبالِ عمّه هام دویدم به کودکی
هیچوقت یادم نمیره.
🔸آن شب که در مقابل من عمّه را زدند
🔸فریاد الفِرار شنیدم به کودکی
🔸عمه اگرچه در همه جا سپر شد ولی
🔸من ضربِ دستِ شمر چشیدم به کودکی
حسین.
بیت آخرم باشه.
یاصاحب الزمان منو ببخشید.
🔸با کعبِ نی لباس همه پاره پاره شد
🔸بدتر ز اهلِ شام ندیدم به کودکی
يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الصَّادِقُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم.
یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه...
به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد.
میان اهل بیت دو نفر بودند، که مجبور شدند، با پای برهنه و پیاده بدوند. یکی پر سن و سال بود و یکی کم سن و سال.امام صادق (ع) را با آن کهولت سن با پای پیاده و سر برهنه، شبانه، به سمت دربار منصور می کشاندند ..یکی هم رقیّه ی سه ساله است، پای برهنه و پر آبله، بر روی خارهای مغیلان، می دوید .
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، أَيُّهَا الْكاظِمُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
آی حاجت دارا، مریض دارا، گرفتارا، آقامون موسی بن جعفر باب الحوائجه بخدا خوب جایی اومدی، آقا برس به دادم، از غم بده نجاتم ، آقا ببین غریبم ، آقا ببین اسیرم.
(4)
حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین، حرم باصفای آقا موسی بن جعفر چه صفایی داره تو کاظمین، وقتی نگاه میکنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جواد الائمه دلت جلا میگیره، چقد امشب جای همه مون خالیه کاظمین، خوشا بحال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند، ان شاءالله به زودی از نزدیک عرض ارادت کنیم، بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم، ان شاءالله هیچ کس از در خونش نا امید بر نگرده، آی حاجت دارا ، مریض دارا، گرفتارا ،جوون دارا، امشب بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو زندانی غریب بغداد، دو نفر مرگ خودشونواز خدا طلب کردن ، آقا یا صاحب الزمان منو ببخش😭😭😭 یکی مادرتون زهرای مرضیه حسنین و زینبین رو صدا زد فرمود: میخوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا یازهرا... بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر میخوای برای شفات دعا کنی؟ آره مادر😭😭😭
اینجا بود که بی بی فرمود: اللهم عجل وفاتی سریعا، خدایا دیگه مرگ فاطمه رو برسون.
یکی هم میوه دلش امام کاظم بود فرمود: خدا دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون😭😭😭چقد زود دعای آقامون مستجاب شد، آی آبرو دارا، گرفتارا، یه وقت دیدن درِ زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه از زندان بیرون میارن یه مرتبه دیدن خدایا چقد بدن آقا سنگینه😭😭😭خدایا بدنی که سالهای سال گوشه ی زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه، تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی بن جعفره(آی غریب آقاااااااا)😭😭😭
صفحه 4
شیعیان اومدن بدن امام رو با احترام کفن کردن ، تشییع جنازه ی با شکوهی برگزار کردن اما آی کربلائیا، آی حسینیا دلها بسوزه برا جده غریبش حسین😭😭😭
وقتی امام سجاد میخواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر بیارید میخوام بدن بابای غریبمو کفن کنم
آخ مگر به کربلا کفن، به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب، عزیز مصطفی نبود
يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ، أَيُّهَا الرِّضا، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون...
ساعتی بعد برمیگردم
اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم
دیگه با من حرف نزن...
بدان کارم تمامه...
یا صاحب الزمان.
اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن...
عبا روی سر کشیدن...
حالشون منقلبه...
هی روی زمین میشینه...
هی بلند میشه.
وارد حجره شد...
صدا زد اباصلت...
درها رو ببند...
میخام تنها باشم...
یه گوشه ای داخل حجره..
این فرش ها رو کنار زد.
روی زمین نشست.
مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه وناله میزنه.
خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده...
یه گوشه ای ایستاده...
اباصلت میگه اومدم نزدیکتر...
عرضه داشتم...
من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید...
فرمود اباصلت...
اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده.
از در های بسته هم عبور میده...
میگه دیدم تا این آقازاده وارد حجره امام رضا شد
حضرت خوشحال شدند.
از جاشون بلند شدند .
هی صدا میزدند.
پسرم خوش آمدی بابا...
جوانم جواد... خوش آمدی بابا.
فهمیدم میوهی دل امام رضا...
آقام جوادالائمه است...
سر بابا رو در آغوش گرفت...
دارن با هم نجوا میکنن ...
عجب لحظات سختیه...
امام رضا داره وصیت میکنه...
اما طولی نکشید.
یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند...
صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد
يَا أَبا جَعْفَرٍ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
آقاجون اجازه بده روضه جواد الائمه ات رو بخونیم، چه جوادی” چه جوادی” جوان ترین امام بین دوازده امام، حضرت جوادالائمه هست؛ این قدر رئوف و مهربون بوده، این قدر بخشش می کرده، این قدر زیبا بوده…” گفتن باید توسط ام الفضل انتقام بگیریم، من نمی دونم چه ظلمی کرده بود، آقا به خودشم گفت بگو من چه کردم به تو که این زهر رو به من دادی! خیلی دردناکه… الله اکبر” این قدر سوخت صدای ناله جوادالائمه و مناجاتش بلند بود گاهی هم می گفت: تشنمه
بعضیا این طوری روضه خوندن: کنیزی از کنیزان گفت اگر منو بکشند هم باید آب به لب های جوادالائمه ابن الرضا برسانم، خودشو رسوند پشت در اتاق یه مرتبه ام الفضل دیدش؛ چه می کنی؟ گفت : ناجنس مگه نمی بینی آقا تشنشه؟! ناله میزنه! آب ها رو گرفت به زمین ریخت، دستور داد زن ها و کنیزا کف بزنند، طشت بزنند، صدای بلند هلهله کنند.