eitaa logo
روضة الحسین علیه السلام
362 دنبال‌کننده
178 عکس
157 ویدیو
26 فایل
🏴روضه الحسین علیه السلام 🔰کانالی برای مبلّغین 📝حاوی روضه ها و سینه زنی های زیبا، پرمحتوا و مستند و همچنین کشکولی از مطالب مفید برای مبلغین و روضه خوان ها
مشاهده در ایتا
دانلود
31.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞ببینید و نشر دهید... 🇵🇸 تا بحال یک شب اینطوری خوابیدی؟! 🇵🇸 اگر زورشان نمیرسید چرا جنگ را شروع کردند؟! 🇵🇸 🇵🇸 🎙استاد لطفی پور https://eitaa.com/montazeran1434
شب سرد خرابه آمد اما «سر» نمی‌آید بیا با سر بیا که بغض‌هایم سر نمی‌آید به من گفتند با زور لگد بابا نگو‌ اینقدر ولی از دختران ، بابا نگفتن بر نمی‌آید سرت با بوی نان آمد ولی خود نان نیاوردی پدر جان از تنور کوفیان نان در نمی‌آید پر از لاله شده پیراهنم از بس زمین خوردم لباس گل گلی به دختر لاغر نمی‌آید برای دیدنت از کربلای پر بلا تا شام دویدم پس نفس‌هایم از این بهتر نمی‌آید نخواه از من که موهایم رسد بر شانه‌های من اگر  زلفی به آتش خورد دیگر در نمی‌آید حساب کوچکی داریم من با خیزران بابا تو را بوسیده قبل از من ؟ مگر محشر نمی‌آید؟ 🔸شاعر: https://eitaa.com/rozeh1443/2139
همه شادند دخترت گریان همه خوابند دخترت بیدار خیلی امروز مردم این شهر دادنم با نگاهشان آزار دخترت را ببر به همراهت خسته از دست روزگار شده یا که تشخیص تو شده مشکل یا دو چشم رقیه تار شده گر به دور سرت نمی گردم پر و بالم ببین که بسته شده مثل سابق زبان نمی ریزم دو سه دندان من شکسته شده وسط ازدحام و خنده ی شام بغض تنهایی ام ترک میخورد هر کجا تا که گریه میکردم عمه‌ام جای من کتک میخورد میکشم دست بر سر و رویت چه  قدر پلک  تو ورم  دارد بر لبت زخم تا بخواهم هست ولی انگار  بوسه کم دارد آن قدر روی خارها رفتم به‌خدا هردو پای من زخم است لرزش دست من طبیعی نیست نوک انگشتهای من زخم است https://eitaa.com/rozeh1443/2139
به شانه بار غمت را نبرده بودم و بردم مرا به عمه سپردی تو را به خاک سپردم شبی شبیه تو افتادم از بلندی مرکب چه زجرها که ندیدم چه زخم‌ها که نخوردم به روی خار دویدم که بی تو زود بمیرم مرا ببخش پدر جان اگر هنوز نمردم به جای آب گوارا شراب سهم لبت شد به بزم شام چه زهری زمانه داد به خوردم برای آنکه بخوابم تو را به خواب ببینم هزار و نهصد و پنجاه تا ستاره شمردم نشد به پای تو خیزم مرا ببخش عزیزم گُل تو بوده‌ام اما شکسته ساقه‌ی خُردم تو بوریا کفنت شد من این لباس سیاهم به رسم عشق، کفن هم در این مزار نبردم https://eitaa.com/rozeh1443/2139
تو بهشت این جهانی که به شوکتم می آیی چه شبی شود شبی که ، تو  به خلوتم می آیی... به دویدنت ز خیمه، دم احتضار اصحاب تو درست لحظه ای که  پُرِ حسرتم می آیی ... نه به وصل، ناز داری، نه به پا نیاز داری پدر منی و با سر  به عیادتم می آیی شده مرقد تو نیزه ، به طواف تو دویدم شده مرقدم خرابه ، به زیارتم می آیی ؟! تو شبی بدون دعوت به تنور رفته بودی به سر مزار من نیز ، به دعوتم می آیی https://eitaa.com/rozeh1443/2139
سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم سراغ سرت را من از آسمان و سراغ تنت از بیابان بگیرم تو پنهان شدی زیر انبوه نیزه من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم... قرار من و تو شبی در خرابه پیِ گنج را کنج ویران بگیرم... هلا! می‌روم تا که منزل به منزل برای تو از عشق پیمان بگیرم https://eitaa.com/rozeh1443/2139
🏴 بابا خبرداری که من بیمار بودم ؟ اصلاً خبرداری کمی تب دار بودم ؟ از درد بازوی شکسته هر شبم را دور خرابه گشتم و بیدار بودم وقتی برای چند قدم کودکانه محتاج یاری سرِ دیوار بودم اول که دوری از تو و دوم صبوری از اولش از این سفر بیزار بودم دور از تو و چشم عمو عباس بابا از صبح امروز تا غروب بازار بودم از این همه زحمت که من دادم به عمه دیگر خودم فهمیده ام سربار بودم https://eitaa.com/rozeh1443/2139
============================== دشت و شب و طفل نابلد واویلا گر زجر حرامی برسد واویلا از صاحب روضه معذرت می‌خواهم پهلوی رقیه و لگد واویلا https://eitaa.com/rozeh1443/2139
باید بگویم از غم خود مو به مو عمو با مو عدو کشیده مرا کو به کو عمو با قصد قربتِ به کدامین خدا چنین ما را زدند لشگریان با وضو عمو؟ زجر آن شبی که گم شده بودم میان دشت آنقدر داد زد سرِ من که نگو عمو! وقتی بدو بدو پی‌ام افتاده بود زجر هی داد میزدم که کجایی عمو عمو گفتم به خود میایی و دعواش میکنی اصلا چه‌شد نیامدی آخر؟ بگو عمو جز رنگ‌های تیره‌ی نیلی و رنگ دود رنگی دگر نمانده برایم به رو عمو با احتیاط‌ و کند دگر راه می‌روم این چشم‌های تر که ندارند سو عمو هق هق مزاحم کلماتم شده ببخش پایان نمی‌پذیرد اگر گفتگو عمو امشب بگو‌ پدر ببرد با خودش مرا حالا که هست نقطه‌ی ختم و شروعم او https://eitaa.com/rozeh1443/2139
بر تو پدر دست تکان میدهم چشم تو بر عمه نشان میدهم کن تو نگاهی بنگر حال من من ز لب خون تو جان میدهم کاش بمیرم ز فراغت پدر سر به دم تیر و کمان میدهم مردم و دق کرده ام از دوریت بوسه به آن زخم لبان میدهم حال برو کاخ یزیدان بیا ساعتی ای دوست زمان میدهم وقت نماز است بیا ای پدر جای علی اکبر اذان میدهم خشکی لبهای تو سوزد پدر بر دهن خشک ، زبان میدهم بابت دندان و دهان و لبت من لب و دندان و دهان میدهم هر چه بخواهی تو بگو ای پدر بهر تو من جان گران میدهم روز جزا وقت حساب و کتاب بر همه عشاق امان میدهم https://eitaa.com/rozeh1443/2139
چادرم را پس بگیر و فرش این کاشانه کن عمه مهمان آمده موی سرم را شانه کن از محالات است اما گیسویم را باز کن فکر پنهان کردن گوش منه دردانه کن آب و جارویی بزن ویرانه را زینت ببخش من خجالت می کشم فکر من بی خانه کن پادشاه عالم امشب روی دامان من است گرد از رویم بگیر این بزم را شاهانه کن عمه زحمت دادمت امروز راحت می شوی گریه کمتر بر عروج سوخته پروانه کن از روی پیراهنم امشب مرا غسلم بده زخم بسیار است عمه همتی جانانه کن موقع دفنم که شد منت ز نامردان نکش نیمه شب این گنج را پنهان در ویرانه کن https://eitaa.com/rozeh1443/2139
🍃 دعا حضرت در سجده برای زوار کربلا 🍃 🔸قال الإمام الصّادق عليه السلام: يا مَن خَصَّنا بِالكَرامَة و وَعدَنا الشَّفاعَةَ اِغفرْ لي و لإِخواني و زُوارِ قَبرِ أبِي الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ صَلَواتُ اللّه عليهما اَللّهُمَّ إنّ أعداءَنا عابُوا عَلَيهِم خُروجَهُم فَلَم يَنهَهُم ذلكَ عَن النُّهوض و الشُّخوص إلَينا خِلافا عَلَيهِم فَارحَمْ تِلك الوُجوه الّتي غَيَّرَتها الشَّمسُ وَ ارحَمْ تِلكَ الخُدودَ الّتي تَقَلَّبُ عَلى قَبرِ أبي عَبدِ اللّه ِ عليه السلام وَ ارحَمْ تِلكَ الأعيُنَ الّتي جَرَت دُموعُها رَحمَةً لَنا وَ ارحَمْ تِلكَ القُلوبَ الّتي جَزِعَت وَ احتَرَقَت لَنا وَ ارحَمْ تِلكَ الصَّرخَةَ الّتي كانَت لَنا اَللّهُمَّ إنّي أستَودِعُكَ تِلك الأنفُسَ و تِلكَ الأبدان حَتى تَروِيَهُم مِنَ الحَوضِ يَومَ العَطَش 💠 اى كسى كه ما را به كرامت خود ويژه گردانيدى و به ما وعده شفاعت دادى من و برادران من و زائران قبر پدرم حسين بن على، علیهمالسلام را بيامرز··· خداوندا! دشمنان ما از رفتن اينان به زيارت خرده گرفتند، اما اين خرده گيري ها، على رغم ميل دشمنان، آنان را از برخاستن و آمدن سوى ما باز نداشت. پس، اين چهره هاى آفتاب سوخته را و اين گونه هايى را كه بر قبر پدرم ابى عبد اللّه به خاك ماليده مى شود و اين چشمهايى را كه از سر دلسوزى براى ما اشكهايشان سرازير مى گردد و اين دلهايى را كه در غم مصيبت ما بيتاب و سوزان است و اين ناله و شيون هايى را كه براى ما مى شود، مشمول رحمت خويش بفرما. بار خدايا! من اين جانها و اين پيكرها را به تو مى سپارم تا در آن روز تشنگى از حوضکوثر سيرابشان كنى @nooralmahdi110