eitaa logo
روضة الحسین علیه السلام
365 دنبال‌کننده
178 عکس
157 ویدیو
26 فایل
🏴روضه الحسین علیه السلام 🔰کانالی برای مبلّغین 📝حاوی روضه ها و سینه زنی های زیبا، پرمحتوا و مستند و همچنین کشکولی از مطالب مفید برای مبلغین و روضه خوان ها
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز عسکري ز جهان ديده بسته است‏  قلب جهان و قطب زمان دلشکسته است‏ آن حجت خداي ز بيداد معتصم‏  پيوند زندگانيش از هم گسسته است‏  صاحب عزاست صاحب عصر اندراين عزا  روحش به چهار سالگي از کينه خسته است‏  بر چهره‏ ي امام زمان آن در يتيم‏  از باد ظلم گرد يتيمي نشسته است‏  در خانه ‏اي که مرکز اندوه و ماتم است‏  دشمن کمر به غارت آن خانه بسته است‏  از لطف آن که نار کند برد بر خليل‏  صاحب زمان ز آتش بيداد رسته است‏  اندر بقيع و سامره و کربلا و طوس‏ گلهاي فاطمه بنگر دسته دسته است‏ 
بیا و سر بـه روی سینـه‌ام بگذار، مهدی‌جان شـرر زد بـر درونـم زهـر آتشبـار، مهــدی‌جان بیـا تــا سیــر بینــم وقـت رفتن، ماه رویت را که می‌باشد مرا این آخرین دیـدار، مهدی‌جان در ایـام جوانــی سیــــر گردیـــدم ز جـان خـود زبس بر من رسیـد از دشمنان آزار،مهدی‌جان ازآن ترسم که بعد از من، تو درتنهایی و غربت به موج غم گذاری چهـره بر دیـوار، مهدی‌جان تـو در ایـام طفلــی بی‌پـدر گشتــی، عزیـزِ دل مرا شـد در جوانــی پـاره قلب زار، مهـدی‌جان از آن می‌سوزم ای نور دوچشم خود،که می‌بینم تو بهــر گریـه کردن هـم نـداری یـار، مهدی‌جان غـم تــو بیشتــر باشـــد ز غم‌هــای پــدر، آری اگر چه دیـده‌ام مـن محنت بسیار، مهدی‌جان تـو بایــد قرن‌هــا در پـــردۀ غیبت کنــی گریــه بود هـر روز روزت مثـل شــامِ تــار، مهدی‌جان تو باید قرن‌ها چون جد مظلـومت علـی باشی به حلقت استخوان باشد،به چشمت خار،مهدی‌جان بگیر از مرحمت، فردای محشر، دست«میثم» را کـه بـر جـرم و گناه خـود کنـد اقـرار، مهدی‌ جان
چشم پدر به راه بود اي پسر بيا  تا جان نرفته از تن او زودتر بيا  از پشت ابر اي قمر فاطمي درآي‏  تا شب به در رود چون فروغ سحر بيا  هم صاحب الزماني و هم صاحب عزا  بهر نماز بر تن پاک پدر بيا  افتاد جام آب ز بس دست لرزه داشت‏  در پيکرش نمانده تواني ديگر بيا  در احتضار باشد و چشم انتظار تست‏  بازست اين دو پنجره بر ره ز در بيا  بي‌‏اشک مردم از پي تشييع آمدند  خاکي نمانده شيعه چه ريزي در به سر بيا  صاحب عزا به ختم حضورش مسلم است‏  مردم تمام منتظر اي منتظر بيا  با ره جگر شده‏ ست و جگر پاره‏  جز تو نيست اي پاره جگر بر پاره جگر بيا
31.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞ببینید و نشر دهید... 🇵🇸 تا بحال یک شب اینطوری خوابیدی؟! 🇵🇸 اگر زورشان نمیرسید چرا جنگ را شروع کردند؟! 🇵🇸 🇵🇸 🎙استاد لطفی پور https://eitaa.com/montazeran1434
شب سرد خرابه آمد اما «سر» نمی‌آید بیا با سر بیا که بغض‌هایم سر نمی‌آید به من گفتند با زور لگد بابا نگو‌ اینقدر ولی از دختران ، بابا نگفتن بر نمی‌آید سرت با بوی نان آمد ولی خود نان نیاوردی پدر جان از تنور کوفیان نان در نمی‌آید پر از لاله شده پیراهنم از بس زمین خوردم لباس گل گلی به دختر لاغر نمی‌آید برای دیدنت از کربلای پر بلا تا شام دویدم پس نفس‌هایم از این بهتر نمی‌آید نخواه از من که موهایم رسد بر شانه‌های من اگر  زلفی به آتش خورد دیگر در نمی‌آید حساب کوچکی داریم من با خیزران بابا تو را بوسیده قبل از من ؟ مگر محشر نمی‌آید؟ 🔸شاعر: https://eitaa.com/rozeh1443/2139
همه شادند دخترت گریان همه خوابند دخترت بیدار خیلی امروز مردم این شهر دادنم با نگاهشان آزار دخترت را ببر به همراهت خسته از دست روزگار شده یا که تشخیص تو شده مشکل یا دو چشم رقیه تار شده گر به دور سرت نمی گردم پر و بالم ببین که بسته شده مثل سابق زبان نمی ریزم دو سه دندان من شکسته شده وسط ازدحام و خنده ی شام بغض تنهایی ام ترک میخورد هر کجا تا که گریه میکردم عمه‌ام جای من کتک میخورد میکشم دست بر سر و رویت چه  قدر پلک  تو ورم  دارد بر لبت زخم تا بخواهم هست ولی انگار  بوسه کم دارد آن قدر روی خارها رفتم به‌خدا هردو پای من زخم است لرزش دست من طبیعی نیست نوک انگشتهای من زخم است https://eitaa.com/rozeh1443/2139
به شانه بار غمت را نبرده بودم و بردم مرا به عمه سپردی تو را به خاک سپردم شبی شبیه تو افتادم از بلندی مرکب چه زجرها که ندیدم چه زخم‌ها که نخوردم به روی خار دویدم که بی تو زود بمیرم مرا ببخش پدر جان اگر هنوز نمردم به جای آب گوارا شراب سهم لبت شد به بزم شام چه زهری زمانه داد به خوردم برای آنکه بخوابم تو را به خواب ببینم هزار و نهصد و پنجاه تا ستاره شمردم نشد به پای تو خیزم مرا ببخش عزیزم گُل تو بوده‌ام اما شکسته ساقه‌ی خُردم تو بوریا کفنت شد من این لباس سیاهم به رسم عشق، کفن هم در این مزار نبردم https://eitaa.com/rozeh1443/2139
تو بهشت این جهانی که به شوکتم می آیی چه شبی شود شبی که ، تو  به خلوتم می آیی... به دویدنت ز خیمه، دم احتضار اصحاب تو درست لحظه ای که  پُرِ حسرتم می آیی ... نه به وصل، ناز داری، نه به پا نیاز داری پدر منی و با سر  به عیادتم می آیی شده مرقد تو نیزه ، به طواف تو دویدم شده مرقدم خرابه ، به زیارتم می آیی ؟! تو شبی بدون دعوت به تنور رفته بودی به سر مزار من نیز ، به دعوتم می آیی https://eitaa.com/rozeh1443/2139
سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم سراغ سرت را من از آسمان و سراغ تنت از بیابان بگیرم تو پنهان شدی زیر انبوه نیزه من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم... قرار من و تو شبی در خرابه پیِ گنج را کنج ویران بگیرم... هلا! می‌روم تا که منزل به منزل برای تو از عشق پیمان بگیرم https://eitaa.com/rozeh1443/2139
🏴 بابا خبرداری که من بیمار بودم ؟ اصلاً خبرداری کمی تب دار بودم ؟ از درد بازوی شکسته هر شبم را دور خرابه گشتم و بیدار بودم وقتی برای چند قدم کودکانه محتاج یاری سرِ دیوار بودم اول که دوری از تو و دوم صبوری از اولش از این سفر بیزار بودم دور از تو و چشم عمو عباس بابا از صبح امروز تا غروب بازار بودم از این همه زحمت که من دادم به عمه دیگر خودم فهمیده ام سربار بودم https://eitaa.com/rozeh1443/2139
============================== دشت و شب و طفل نابلد واویلا گر زجر حرامی برسد واویلا از صاحب روضه معذرت می‌خواهم پهلوی رقیه و لگد واویلا https://eitaa.com/rozeh1443/2139
باید بگویم از غم خود مو به مو عمو با مو عدو کشیده مرا کو به کو عمو با قصد قربتِ به کدامین خدا چنین ما را زدند لشگریان با وضو عمو؟ زجر آن شبی که گم شده بودم میان دشت آنقدر داد زد سرِ من که نگو عمو! وقتی بدو بدو پی‌ام افتاده بود زجر هی داد میزدم که کجایی عمو عمو گفتم به خود میایی و دعواش میکنی اصلا چه‌شد نیامدی آخر؟ بگو عمو جز رنگ‌های تیره‌ی نیلی و رنگ دود رنگی دگر نمانده برایم به رو عمو با احتیاط‌ و کند دگر راه می‌روم این چشم‌های تر که ندارند سو عمو هق هق مزاحم کلماتم شده ببخش پایان نمی‌پذیرد اگر گفتگو عمو امشب بگو‌ پدر ببرد با خودش مرا حالا که هست نقطه‌ی ختم و شروعم او https://eitaa.com/rozeh1443/2139
بر تو پدر دست تکان میدهم چشم تو بر عمه نشان میدهم کن تو نگاهی بنگر حال من من ز لب خون تو جان میدهم کاش بمیرم ز فراغت پدر سر به دم تیر و کمان میدهم مردم و دق کرده ام از دوریت بوسه به آن زخم لبان میدهم حال برو کاخ یزیدان بیا ساعتی ای دوست زمان میدهم وقت نماز است بیا ای پدر جای علی اکبر اذان میدهم خشکی لبهای تو سوزد پدر بر دهن خشک ، زبان میدهم بابت دندان و دهان و لبت من لب و دندان و دهان میدهم هر چه بخواهی تو بگو ای پدر بهر تو من جان گران میدهم روز جزا وقت حساب و کتاب بر همه عشاق امان میدهم https://eitaa.com/rozeh1443/2139
چادرم را پس بگیر و فرش این کاشانه کن عمه مهمان آمده موی سرم را شانه کن از محالات است اما گیسویم را باز کن فکر پنهان کردن گوش منه دردانه کن آب و جارویی بزن ویرانه را زینت ببخش من خجالت می کشم فکر من بی خانه کن پادشاه عالم امشب روی دامان من است گرد از رویم بگیر این بزم را شاهانه کن عمه زحمت دادمت امروز راحت می شوی گریه کمتر بر عروج سوخته پروانه کن از روی پیراهنم امشب مرا غسلم بده زخم بسیار است عمه همتی جانانه کن موقع دفنم که شد منت ز نامردان نکش نیمه شب این گنج را پنهان در ویرانه کن https://eitaa.com/rozeh1443/2139
🍃 دعا حضرت در سجده برای زوار کربلا 🍃 🔸قال الإمام الصّادق عليه السلام: يا مَن خَصَّنا بِالكَرامَة و وَعدَنا الشَّفاعَةَ اِغفرْ لي و لإِخواني و زُوارِ قَبرِ أبِي الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ صَلَواتُ اللّه عليهما اَللّهُمَّ إنّ أعداءَنا عابُوا عَلَيهِم خُروجَهُم فَلَم يَنهَهُم ذلكَ عَن النُّهوض و الشُّخوص إلَينا خِلافا عَلَيهِم فَارحَمْ تِلك الوُجوه الّتي غَيَّرَتها الشَّمسُ وَ ارحَمْ تِلكَ الخُدودَ الّتي تَقَلَّبُ عَلى قَبرِ أبي عَبدِ اللّه ِ عليه السلام وَ ارحَمْ تِلكَ الأعيُنَ الّتي جَرَت دُموعُها رَحمَةً لَنا وَ ارحَمْ تِلكَ القُلوبَ الّتي جَزِعَت وَ احتَرَقَت لَنا وَ ارحَمْ تِلكَ الصَّرخَةَ الّتي كانَت لَنا اَللّهُمَّ إنّي أستَودِعُكَ تِلك الأنفُسَ و تِلكَ الأبدان حَتى تَروِيَهُم مِنَ الحَوضِ يَومَ العَطَش 💠 اى كسى كه ما را به كرامت خود ويژه گردانيدى و به ما وعده شفاعت دادى من و برادران من و زائران قبر پدرم حسين بن على، علیهمالسلام را بيامرز··· خداوندا! دشمنان ما از رفتن اينان به زيارت خرده گرفتند، اما اين خرده گيري ها، على رغم ميل دشمنان، آنان را از برخاستن و آمدن سوى ما باز نداشت. پس، اين چهره هاى آفتاب سوخته را و اين گونه هايى را كه بر قبر پدرم ابى عبد اللّه به خاك ماليده مى شود و اين چشمهايى را كه از سر دلسوزى براى ما اشكهايشان سرازير مى گردد و اين دلهايى را كه در غم مصيبت ما بيتاب و سوزان است و اين ناله و شيون هايى را كه براى ما مى شود، مشمول رحمت خويش بفرما. بار خدايا! من اين جانها و اين پيكرها را به تو مى سپارم تا در آن روز تشنگى از حوضکوثر سيرابشان كنى @nooralmahdi110
می‌کِشم روی زمین پای پر از آبله را تا میان من و تو کم کنم این فاصله را سرِ نیزه، وسط تشت طلا، کنج تنور فرصتی نیست بگیرم سر پر مشغله را کاش دست تو کمی موی مرا شانه کند بلکه آرام کنی دختر بی حوصله را بین بازار به اشکم همه می‌خندیدند دوست دارند چرا گریه ی در هلهله را کاش بودی و مرا باز بغل می کردی کاش بودی که بگیری يقه ی حرمله را عمه در هلهله ها گفت کجایی عباس؟ غیرت الله بیا ختم کن این قائله را https://eitaa.com/rozeh1443
تو را آورده ام این جا که مهمان خودم باشی شب آخر روی زلف پریشان خودم باشی من از تاریکی شب های این ویرانه می ترسم تو را آورده ام خورشید تابان خودم باشی فراقت گر چه نابینام کرده باز می ارزد که یوسف باشی و در راه کنعان خودم باشی پدر نزدیک بود امشب کنیز خانه ای باشم به تو حق می دهم پاره گریبان خودم باشی اگر چه عمه دل تنگ است اما عمه هم راضی ست که تو این چند ساعت را به دامان خودم باشی از این پنجاه سال تو سه سالش قسمت ما شد یک امشب را نمی خواهی پدر جان خودم باشی سرت افتاد و دستی از محاسن ها بلندت کرد بیا خب میهمان کنج ویران خودم باشی سرت را وقت قرآن خواندنت بر طشت کوبیدند تو باید بعد از این قاری قرآن خودم باشی کنار تو که از انگشتر و خلخال صحبت کرد؟ فقط می خواستم امشب پریشان خودم باشی اگر چه این لبی که ریخته بوسیدنش سخت است تقلا می کنم یک بوسه مهمان خودم باشی https://eitaa.com/rozeh1443/2139
در پیشِ من آتش مزن بال و پَرَت را خونین مکن جان پدر چشم تَرَت را فردا همینکه جمع کردی بسترم را آماده کن کم‌کم عزیزم بسترت را آماده کن از آن کفنها دومین را بیرون بیاور یادگار مادرت را بگذار روی سینه‌ام باشد حسینت بگذار بر قلبم حسن را دخترت را بگذار با طفلان تو قدری بسوزم حالا بگویم حرفهای آخرت را زاری مکن بر حال من با حال و روزت خاکی مکن دنبال بابا معجرت را تو بار شیشه داری و می‌ترسم از تو خیلی مواظب باش طفل دیگرت را وقتی که  می‌ریزند هیزم روی هیزم وقتی که می‌سوزاند آتش سنگرت را بابا حواست باشد آنجا مُحسنت را بابا مواظب باش پشتِ در سرت را ای کاش می‌شد روضه‌ی بازو نمی‌شد وقتی علی می‌شوید آهسته پَرَت را این جمله‌ی آخر عزیزم با حسین است: "با خود مَبَر در قتلگه انگشترت را https://eitaa.com/rozeh1443/2139
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای نور قلب عاشقم شمع این خانه تویی زهرا زهرا مرو مرو لطف كاشانه تویی ای مرغ پر شكسته ی افتاده كنج قفس از فرط غصه فاطمه درسینه مانده نفس ممنونم اگر نروی میمیرم اگر بروی زهرا مرو مرو زهرا ای نخل بریده ثمر/ ای مادر كشته پسر https://eitaa.com/rozeh1443
«سیدمهدی میرداماد»، مداح اهل بیت: 🔹بهترین کلاس برای مداحی، پای منبر است و امروز هم این فریاد را دارم که کلاس نظری مداحی، نتیجه ندارد. 🔹مداحی، علم تئوری نیست که پای تخته آموزش داده شود. مداحی را باید در هیأت و جلسه آموخت. 🔹مادرم وصیت کرد موقع مداحی همواره شال سبز بیندازم. 🔹روضه خانگی مثل یک قنات است. 🔹مداحان جوان، حوزه بروند و عربی یاد بگیرند. 🔹نوحه خواندن از روی موبایل، بدبختی جدید مداحی است. https://eitaa.com/rozeh1443/2143
طائر روح نبی چون که رها شد ز قفس فاطمه ماند و ملالی که خدا داند و بس در همان نامه که ثانی به معاویه نوشت گفته از سوختن خانه و بنوشته سپس نفس فاطمه را از پس در بشنیدم خواستم تا که فتد فاطمه دیگر ز نفس حمله بردم به در سوخته آنگونه که او بانگ برداشت که یا فضه به فریادم رس استادموید https://eitaa.com/rozeh1443/2143
باغبانی مثل من شرمنده از گلها نشد غنچۀ نشکفته ام گلبرگهایش وا نشد   پای نامحرم نباید باز می‌شد در حرم  باتمام قدرتم مانع شدم اما نشد  ضربه ای با پا به در زد سخت پهلویم شکست  بعد ازآن، زهرا برای تو دگر زهرا نشد   پشت درافتاده بودم خصم در را می‌فشرد  یا علی گفتم که برخیزم ولی تنها نشد  بین آتش ناگهان دلواپس زینب شدم  دود می‌دیدم فضا را دخترم پیدا نشد   https://eitaa.com/rozeh1443/2143
📖 کتاب اقیانوس آلام ✏️محمد سهرابی 📌 شرح حالی مختصر از زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها به زبان روان 🔎 خواندن این کتاب برای فن روضه خوانی توصیه میشود https://eitaa.com/rozeh1443/2146