eitaa logo
روضة الحسین علیه السلام
354 دنبال‌کننده
178 عکس
157 ویدیو
26 فایل
🏴روضه الحسین علیه السلام 🔰کانالی برای مبلّغین 📝حاوی روضه ها و سینه زنی های زیبا، پرمحتوا و مستند و همچنین کشکولی از مطالب مفید برای مبلغین و روضه خوان ها
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت با کرب و بلا کعبه من از تو برترم تو بیابانیّ و من بیت خدای اکبرم کربلا در پاسخش گفتا اگر تو خانه ای من همه خون خدا می جوشد از بام و درم کعبه گفتا انبیا بر گرد من گردیده اند تو کجا و من کجا تو دیگری من دیگرم کربلا گفتا که روح انبیا را کعبه ای است آن منم، زیرا مزار زاده ی پیغمبرم کعبه گفتا مرتضی در من به دنیا آمده این شرافت بس، که من خود زادگاه حیدرم کربلا گفتا علی بوده سه شب مهمان تو من حسینش را گرفتم تا قیامت در برم کعبه گفتا من صفا و مروه دارم در کنار حجر اسماعیل دارم من مزار هاجرم کربلا گفتا که من در خیمه گاه و قتلگاه سعیِ هفتاد و دو ثارالله را یاد آورم کعبه گفتا چاه زمزم را کنار من ببین سالها و قرن ها جوشد ز دامان کوثرم کربلا گفتا که زمزم را چه با خون حسین زمزم تو آب و من خون خدا را ساغرم کعبه گفتا بوده دَحوُ الارض در دامان من من همانا بر تمامِ آفرینش محورم ناگهان از حقّ ندا آمد، حرم خاموش باش تو کجا و کربلا هر چند هستی محترم هستی تو خلقت تو از طفیل کربلاست چند می گویی که من از کربلا بالاترم کربلا دارد به کلّ آفرینش افتخار کربلا گوید که من عرش خدا را زیورم من مزار پاک هفتاد و دو ثاراللّهیم من هم آغوش ابوالفضل و علیِّ اکبرم مضجع العشّاق فرموده علی نام مرا شاهدم این دامن سرخ شهادت پرورم اشگ زهرا ریخته در دامن گلزار من عِطر جنّت می دمد از لاله های پرپرم ذره ای از خاک من، درد خلایق را دواست خون ثارالله می جوشد زهر نخل ترم اینکه می بوسند با هم انبیا و اولیا دست عبّاس است کافتاده به خاک معبرم گر چه در قلبم فرات و دجله می جوشد مدام آب آب تشنه گان افکنده بر جان آذرم در بغل دارم فرات و تا قیامت شرمگین از رباب و حنجر خشک علیِّ اصغرم نخل «میثم» نخله ای باشد زنخلستان من بیت بیت آتشین آن بود برگ و برم @rozeh1443
چه خوش است اگر ببینم عرفات و کربلا را حرم عزیز زهرا، شب مشعر و منی را چه خوش است اگر ببینم به تنم لباس احرام به حرم روم بخوانم به زبان دل خدا را به خدای کعبه سوگند همه حجّ من حسین است به دو صد منی نه بخشم عرفات کربلا را عرفات باشد آنجا که خدای حقتعالی به حسین خود ببخشد همه جرم ماسوا را عرفات باشد آنجا که حسین شست با خون به جلال کبریایی رخ کبریانما را عرفات کوی مهدی ست عرفات روی مهدیست چه شود که با نگاهی بدهد مراد ما را گل فاطمه کجایی تو تمام حجّ مایی چه شود دمی نمایی تو جمال دلربا را گلچین غزلی از استادسازگار @rozeh1443
ای یکه تاز عرصه ی صبر و رضا حسین وی رهنمای قافله ی کربلا حسین جان رسول و نور دل بضعه الرسول خون خدا و زاده ی خون خدا حسین معجز نماست ذکر تو زیرا که می دهد بر مرده جان و هر مرضی را شفا حسین شایسته است گفتن "صلو علی الحسین" چون مصطفی ز توست، تو از مصطفی حسین هر کس که جست بر تو توسل نجات یافت ای ناخدای فلک "اتاکم نجی" حسین سنت بود سلام به تو بعد هر نماز زیرا بود نماز هم از تو به پا حسین هر درد کز علاج طبیبان برون بود با یک اشاره تو پذیرد شفا حسین روزی که حشر خلق بود با امامشان امید آنکه با تو بود حشر ما حسین از فاطمه به نام تو آغاز می شود برنامه ی شفاعت روز جزا حسین نامت چو بر زبان گذرد بند بند من گویند با زبان و دلم یکصدا حسین پر می زند دلم به هوای حریم تو آنجا که مستجاب بود هر دعا حسین بر قطره های خون شهیدان قسم که ما هرگز نمی شویم ز یادت جدا حسین استاد سیدرضا مؤید @rozeh1443
ای نگار عرفاتی لک لبیک حسین چشمه ی آب حیاتی لک لبیک حسین خط پیشانی تو مظهر وجه الهی بس که مستغرق ذاتی لک لبیک حسین ز ازل بندگیم نوکری خانه ی توست حقاً ارباب صفاتی لک لبیک حسین بین طوفان گنه غرق شدم کاری کن ای که کشتی نجاتی لک لبیک حسین کاش سر تا به قدم گریه شوم آب شوم تو قتیل العبراتی لک لبیک حسین باز از قافله کرب و بلا جا ماندم کن عطا برگ براتی لک لبیک حسین قاسم نعمتی @rozeh1443
با تَضرع ایستاد و رو به رویش حرف زد با خدای خویش از راز مگویش حرف زد دست بر زیر محاسن برد و گفتا: پیشکش از خطوط صورت و زیر گلویش حرف زد هربلایی بود را روز ازل با جان خرید جان چه قابل، جان به کف از آبرویش حرف زد از گلستانش ،جوانش از هر آنچه داشت گفت از گل ششماههء خوش رنگ و بویش حرف زد هق هق مولای ما آن دشت را شرمنده کرد از علی اکبر و از خلق وخویش حرف زد در مناجاتش گریزی زد میان قتلگاه از همان سینه که می آیند رویش حرف زد سينه ي خود را براي سم مركب ها گذاشت لحظه اي كه از جنايات عدويش حرف زد ماجرا را دید تا آنجا که بین راه شام دختر آمد پای نیزه با عمویش حرف زد: با عمو میگفت اینجا هستی و ما را زدند؟ از لبش از گونه اش از تار مویش حرف زد یاد ضرب سنگ ها و خون پیشانیش بود وقتي از نوع نماز و از وضويش حرف زد شرح داد و شرح داد و شرح داد و شرح داد از تمام ماجرا و مو به مويش حرف زد ناگهان آمد ندايي از خدا محبوب ما مست شو طوري كه نتوان از سبويش حرف زد... مجتبی شکریان @rozeh1443
مسکینم و بینوا، نوایم بدهید آهنگ اجابت به دعایم بدهید روز عرفه که فرصت جبران است راهی به حریم کبریایم بدهید دلتنگ غروب عرفاتم اما ای کاش برات کربلایم بدهید @rozeh1443
حاجیان جمعند دور هم همه پس کجا رفته حسین فاطمه؟ او اگر از کعبه بیرون می رود در طواف کعبهء خون مى رود او رود حجّی که قربانش کنند در یم خون سنگ بارانش کنند اوست صحرای بلا قربانگهش بلکه هفتادودو قربان همرهش او به جای موی سر، سر می دهد قاسم و عباس و اکبر می دهد حج او داغ جوانان دیدن است دور نعش اکبرش گردیدن است حج او خون گلو افشانی است جامهء إحرام او عريانى است حجّ او، دیدار حق در کربلاست مروه، گودال و صفا، طشت طلاست سجده اش از صدر زین افتادن است بوسه از حنجر به خنجر دادن است تا کند در موج خون با حق صفا سر دهد بر دوست اما از قفا مسلخ او خاک گرم کربلاست موقف او زیر سمّ اسب هاست گلچین و تلفیق از دو مثنوی استادسازگار @rozeh1443
🏴فراز هایی از دعای عرفه🏴 ▪️ماذا وجد من فقدک و ما الذی فقد من وجدک پر از توام به تهیدستی ام نگاه مکن مگو که هیچ نداری که من ترا دارم ▪️ و باختیارک عن اختیاری ما را به جبر هم که شده سر براه کن خیری ندیده ایم از این اختیارها ▪️اکمل لنا حجنا کمال الحج لقاء الامام کاش امروز مستجاب شود "ارنی الطلعه الرشیده"ء من کمال حج من این است سیدی که ببینم تو بین حجر و حجر در کنار بیت خدایی ▪️ابسمعی...وبکلها عصیتک با همین اعضای گنهکار: سمعی: من اول از تو "ادعونی"شنفتم پس آنگه با تو "یاالله" گفتم بصری: مترسان این قدر از نار خشمم که آب رحمتت ریزد ز چشمم با این چشم به کعبه نگاه کردم یعنی چشم امیدم فقط به توست لسانی: با این زبان به دعوت تو لبیک گفتم ▪️..و علی السن نطقت بتوحیدک محققه یدی: الیک یا رب مددت یدی با همین دست قنوت گرفتم و برای تو به سجده افتادم رجلی: طواف و سعی .. گرد حرم دویده ام.. کاش اربعین جزء زائران پیاده کربلا باشیم که هر قدمشان ثواب حج دارد تاکید بر رحمت از رافه و رحمه و حلما ... جعلته رحمه للعالمین تا آنجا که آقا با صدای بلند میگفت یا اسمع السامعین... یاارحم الراحمین فرازهای قبل: ▪️و لولا رحمتک لکنت من الهالکین تاکید ملتمسانه در این فراز: و لا تهلکنا مع الهالکین و لا تصرف عنا رافتک و رحمتک یا ارحم الراحمین کنار جبل الرحمه میگم کوه گناهم پیش رحمتت کاهی بیشتر نیست ▪️عفوک اعظم من ذنبی این من این کوه گنه این یم عفوی(رحمت) که تو داری وعده دادی که ببخشي به رویم هیچ نیاری اگرچه کس چو من نامه سیه نیست گناهم پیش عفو تو گنه نیست با امید یک نگاهت اینهمه راه آمدیم (وانظر الینا نظره رحیمه) از پی"لا تقنطوا من رحمه الله" آمدیم (ان الله یغفر الذنوب جمیعا..) ز فعل خویش مایوسم خدایا ولی بر رحمتت امیدوارم گناهم را به یک العفو گفتن تو میبخشی ولی من شرمسارم خوف: می ترسم جزء بد بخت هایی هایی باشم که ماه مبارک رمضان آمرزیده نشدند رجا: امیدم به عرفه است ▪️جودک بسط املی عده ای رو از ضیافت عام ماه مبارک برا این مهمونی خصوصی دعوت کردی لایق نبوده ام که کسی دعوتم کند مولا کریم بود که بی دعوت آمدم خدایا رحمه للعالمین(ص) فرموده بعد هر نماز بگیم: ▪️..و ان رحمتک اوسع من ذنبی..اللهم ان لم اکن اهلا ان ابلغ رحمتک فرحمتک اهل ان تبلغنی و تسعنی لانها وسعت کل شیی @rozeh1443
  ▪️وَأَسارِيرِ صَفْحَةِ جَبِينِى و گواهی می دهد به حقیقت ایمانم چین های صفحه پیشانی ام. 🏴روضه های این فراز از دعای عرفه: الف) ابن اعثم کوفی در کتاب الفتوح خود آورده: عصر عاشورا ساعتی رسید که خود حضرت به تنهایی به سوی فرات رفت تا برای اهل حرم آب آورد. حملوا علیه حتی احالوا عن الماء. ثم رمی رجل منهم یکنی ابا الحتوف الجعفی -لع- بسهم فوقع السهم فی جبهته ، فنزع السهم فرمی به، فسالت الدماء علی وجهه و لحیته. ترجمه: به سوی امام حمله کردند تا او را از رسیدن به آب باز دارند ناگاه مردی از لشکر دشمن که کنیه اش ابوحتوف جعفی بود تیری انداخت این تیر بر پیشانی حضرت نشست . حضرت تیر را کند و آن را انداخت . خون بر صورت و محاسنش سرازیر شد. ب) سید بن طاووس در لهوف خود ، خوارزمی در مقتل الحسین خود ، ابن نمای حلی در مثیر الاحزان خود آورده اند: حضرت در اثر نبرد طولانی قدری خسته شده بود . ایستاد تا کمی استراحت کند. فبینما هو واقف اذ اتاه حجر فوقع علی جبهته، فسالت الدماء من جبهته ... ترجمه: ناگاه سنگی آمد و به پیشانی حضرت خورد . خون از پیشانی سرازیر شد... @rozeh1443
▪️وَعَلائِقِ مَجارِى نُورِ بَصَرِى وَ خُرْقِ مَسارِبِ نَفْسِى ، وَخَذارِيفِ مارِنِ عِرْنِينِى ترجمه: و گواهی می دهد به حقیقت ایمانم آویزه‌های راه‌های نور چشمم و روزنه‌های راه‌های نَفَسم و پرّه‌های نرمه تیغه بینی‌ام و... روضه های این فراز: الف) ابن نمای حلی در مثیر الاحزان آورده: سعد بن معاذ و عمر بن سهل در حضور عبیدالله -لع- بودند و این صحنه را مشاهده نمودند که : یضرب بقضیبه انف الحسین علیه السلام و عینیه و یطعن فی فمه: عبیدالله با چوب دستی اش بر چشم و بینی سر بریده امام حسین علیه السلام می زد و بر دهان حضرت می کوبید. ب) ابن عساکر در کتاب تاریخ دمشق خود آورده: مسلم بن رباح غلام آزاد شده امیرالمومنین علیه السلام می گوید: روز عاشورا با امام حسین علیه السلام بودم . فرمی فی وجهه بنشابه. ترجمه: تیرهایی به صورت امام حسین علیه السلام اصابت کرده بود. (نشابه به تیرهایی گویند که چوبه آن از چوب های بسیار محکمی است ک از درختان مخصوصی تهیه می شود.) @rozeh1443
▪️وَمَا ضُمَّتْ وَأَطْبَقَتْ عَلَيْهِ شَفَتاىَ ، وَحَرَكاتِ لَفْظِ لِسانِى: گواهی می دهد به حقیقت ایمانم لب های من و حرکت های زبان من ... روضه این فراز از دعای عرفه: سبط ابن جوزی در کتاب تذکره الخواص خود در ذکر وقایع و حوادث عصر عاشورا آورده: " رماه حصین بن تمیم- لع- بسهم فوقع فی شفتیه ، فجعل الدم یسیل من شفتیه و هو یبکی و یقول: اللهم انی اشکو الیک ما یفعل بی و باخوتی و ولدی و اهلی ، ثم اشتد به العطش. ترجمه: حصین بن تمیم تیری بسوی حضرت انداخت که به لب های مبارک حضرت خورد و خون از آنها سرازیر شد. حضرت در حالیکه می گریست می فرمود : بارخدایا! من از آنچه با من ، برادرانم، فرزندانم و خاندانم می کنند به سوی تو شکوه می برم. سپس تشنگی حضرت شدت گرفت. محمد بن سعد صاحب کتاب طبقات الکبری همین واقعه جانگداز را نقل نموده با این تفاوت که بجای لب ها، گفته است: " فوقع فی فیه ، فجعل یتلقی الدم بیده و یحمد الله: تیر در دهان مبارک حضرت نشست سپس حضرت خون را با دستش می گرفت و خدا را حمد می کرد." محب الدین طبری در ذخایر العقبی خود همین واقعه را آورده با این تفاوت که نوشته: " فرمی رجل بسهم فشق شدقه: مردی تیر ی انداخت گوشه دهان حضرت را درید و پاره کرد." @rozeh1443
📍 عزیزان مطالب روز عرفه بارگزاری شد سلامتی و فرج امام زمان علیه السلام صلوات