کانال روضه و نوحه ایام محرم
https://eitaa.com/rozevanoheayammoharramsoghandi
این اشعار را میشه نوحه خواند برای پنج تن
گوشواره را خودتان انتخاب کنید
اشک ما وقف عزای پنج تن
بچه های ما فدای پنج تن
رونقی این سفره هامان دارد از
برکت و لطف و عطای پنج تن
رفت و آمدهای ما در روضه ها
هست مرهون دعای پنج تن
نسل ما یا نوکرند، یا عاشقند
ایل ما اصلا گدای پنج تن
ما مریض معصیت هستیم، پس
آمدیم دارالشفای پنج تن
با دعای فاطمه قد می کشیم
روز و شب تحت لوای پنج تن
سینه ی ما گنج علم اهل بیت
دیده ی ما خاک پای پنج تن
هیئتی که فاطمه دارد نظر
می شود غار حرای پنج تن
مادرم در روضه ها فریاد زد
زندگیِ ما برای پنج تن
پای میزان عمل که می شود
خوش به حال آشنای پنج تن
می شود شبهای جمعه، کربلا
غرق آه و نینوای پنج تن
با نوای (یابُنَیَّ) می شود
نینوا در کربلای پنج تن
روضه خوان می گفت زینب پیر شد
در کنار ماجرای پنج تن
آه، از گودال دارد می رسد
گریه های، های هایِ پنج تن
این صدای وای وایِ زینب است
یا صدایِ وای وایِ پنج تن
روضه امام رضا علیه السلام_استاد میرزامحمدی+صوت
مرحوم محدث قمی رضوان الله تعالی علیه تو انوار البهیه اشاره می کنن، بدن امام رضا رم شبانه دفن کردن، این نو عروسان نوقان داشتن میرفتن خونه ی بخت ، دیدن یه بدنی رو غریبانه دارن تشیع میکنند …” همین که فهمیدن این بدن جگر گوشه ی پیغمبره،به شوهراشون گفتن مهریه هامون حلال و آزاد هر چی هدیه براشون آوردن نذر امام رضا کردن ….” بدن امام رضا رو گل بارون کردن ….” هر چی عطر و گلاب برا نو عروسان نوقان آورده بودن رو بدن امام رضا ریختن ….” درستشم همینه” این بدن پسر فاطمه ست … این بدن عزیز زهراست احترام داره ….” آخ لایوم کیومک یا اباعبدالله ……
به به …. روضه ی آخر و التماس دعا …” فرج امام زمان یادت نره ؛ فرمود هر کسی وسط روضه ی جدم برا فرج منه مهدی دعا کنه من همونجا دعاش می کنم …..” آقامونم با ما گریه کنه به روضه ی جد غریبش …. ،کربلا هم زن های بنی اسد اومدن از فرات آب ببرند ؛ دیدن یه عده بدن بی سر، قطعه قطعه …؛ اربا اربا ….رو زمین افتاده ….” الله اکبر …. یا بقیه الله اجرک الله فی مصیبت جدک …. اینجا هم زن ها واسطه شدن ، بنی اسد آمدن ، میخوان این بدن ها رو شناسایی کنن ؛ به کمک زین العابدین بدن ها رو شناسایی کردن …. رسیدن کنار گودال …. دیدن یه بدنی اربا اربا …. اصلا قابل شناسایی نیست ….” یاللعجب چه کنن؟!! زین العابدین فرمود : تنهوا عنی …” از من فاصله بگیرید ؛من خودم این بدن رو به کمک پیغمبر دفن می کنم ….” این بدن متلاشی شده رو جمع کرد ،چه جوری این بدن رو آورد کنار خانه ی قبر ،بماند ”
بدن اربا اربای بابا رو گذاشت رو خاکا ….” همین که خواست این وجه الله رو به زمین بزاره،بابا سر نداره،این رگ های بریده رو ،رو خاک گذاشت” همه صدا بزنیم یاحسین ……
بابی المستضعف الغریب یا غریب الغربا یا عزیز الزهرا یا قتیل الله یا اباعبدالله …به علی ابن موسی الرضا و به ابی عبدالله الحسین سلام الله علیهما یا الله
⇦🕊 ذکر توسل جانسوز _ ویژۀ ایام شهادت حضرت رضا علیه السلام _استاد حاج منصور ارضی↯
┄
آمدم با حال زارم یا علی موسی الرضا
درد دلها با تو دارم یا علی موسی الرضا
من فقط با تو ندارم، یا علی موسی الرضا
پس گره وا کن ز کارم، یا علی موسی الرضا
خسته از این شهرم و دارم هوایِ کوی تو
چشم بستم بر همه تا رو نمایم سوی تو
باز بغضم یاد کرده شیونم آید به کار
با دل تاریک اشک روشنم آید به کار
وقت سختیها رضاجان گفتنم آید به کار
هر زیارت لحظهی جان دادنم آید به کار
غم ندارم نه درون قبر، نه در محشرم
قول داده میرسد بالا سرم
خون دل میریزد از چشم من این یاقوت نیست
رازهای عاشقان پیش رضا مسکوت نیست
نیست در ایران کسی کز عشق او مبهوت نیست
هر چه هستم هر که بودم بر کسی مربوط نیست
بر امام مهربان خود پناه آوردهام
گرچه بر دوشم فقط بار گناه آوردهام
درد دارم درد دارم الشفاء عند الرضا
بیقرارم بیقرام الدواء عند الرضا
زود از ما می شود راضی رضا عند الرضا
اربعین اثبات کرده کربلا عند الرضا
آهویی هستم اسیر چشم چون صیاد تو
میروم کرب و بلا از پنجره فولاد تو
شصت روزی هست گریانم از داغِ حسین
لحظه لحظه روضه میخوانم از داغِ حسین
گاه مثل شمع سوزانم از داغِ حسین
گاه مثل ابر گریانم از داغِ حسین
آتش و اشکی که داری از غمِ شاه غریب
هست مدیونِ سفارشهات بر ابن الشبیب
داغ بر قلبم نشست و خورد بر جانت شرر
زهر کُل پیکرت را سوخت از پا تا به سر
بارها خوردی زمین و یادت آمد پشت در
مادری فریاد میزد حیدرِ من را نَبَر
ناگهان با ضربهای بال و پر مادر شکست
شیشه ی عمر علی و قلب پیغمبر شکست
*روایت داره : بعد از سه رو از شهادت پیغمبر حمله کردن به دَرِ خونه ی پیغمبر...*
مثل امروزی چهل تن پشت یک در آمدند
بهر تسلیت به زهرای مطهر آمدند
با کمی هیزم و شلاق و لشگر آمدند
از پَسِ شیرِ ابی طالب دگر برآمدند
ثلث سادات جهان را کشت ثانی پشت در
فاطمه شد قد خمیده در جوانی پشت در
این زهر کاری کرد من از نا فتادم
در کوچه مثل مادرم از پا فتادم
با احتیاط از درب خود را می کشیدم
تا خانه چندین بار چون زهرا فتادم
در خانه گفتم زود درها را ببندید
تا داخل حجره شدم در جا فتادم
پیراهنم را از عطش بالا گرفتم
یاد آمدم از جد غریبم تا فتادم
نیزه نخوردم پیکرم میسوخت از درد
یادِ تَنِ صد چاکِ عاشورا فتادم
یاد هزار و نهصد و پنجاه زخمش
بی خود ز خود گشتم ز پا آنجا فتادم
گرچه سر من را جدا از تن نکردند
یاد سر بر نیزه در نجوا فتادم
تا که جواد من سرم ازخاک برداشت
* اباصلت میگه : تا امام جواد وارد شد هی به سر و سینه اش می زد هی می گفت : أبَتاه ، أبَتاه ... دوید سر بابا رو به سینه چسباند ، لب های مبارکش رو بوسید ... آره هر بابایی دلش میخواد دَمِ آخر پسرش بالا سرش باشه ...*
تا که جوادِ من سرم ازخاک برداشت
یاد علی اکبر لیلا فتادم
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#مهدی_مقیمی
حمدُ لله که مائیم گرفتار رضا
عاشق صحن گهر شادِ گهربارِ رضا
آرزو داشتم از کودکی ام تا حالا
که پناهنده شوم بلکه به دربار رضا
زائرش زائر عرش است به نقل از معصوم
نظری کرده خداوند به زوار رضا
خود من با پسرم با پدرم با پدرش
نسل در نسل ، تمامیم بدهکار رضا
هر چه گفتیم بلافاصله مضمون جوشید
برکتی داده خداوند به اشعار رضا
عطر مخصوص حرم عطر بهشت است بهشت
دوست دارم بخرم عطر ز بازار رضا
تو کشاندی دل ما را وسط صحن غدیر
یا امیر ابن امیر ابن امیر ابن امیر
تو بگو دست به دامان که جز او بزنم
رو به در گاه که جز ضامن آهو بزنم
باز کردی گرهء کور مرا صد دفعه
شرم دارم به کسی غیر شما رو بزنم
آرزو داشتم از کودکی ام مثل پدر
جلوی پنجره فولاد تو زانو بزنم
من دو تا آرزو از مادر خود بردم ارث
ادب این است ، دَم از ارثیۀ او بزنم
اول از زائر تو کفش بگیرم تحویل
دوم اینکه حرمت با مژه جارو بزنم
بطلب تا شب جمعه دمِ ایوان شما
یاد ایوان نجف باشم و یاهو بزنم
بهترین نوع سفر سمت امامِ هشت است
عشق زوار بلیطیست که بی برگشت است
هوس رفتن حجِ فقرایی کردم
هوس پنجره فولاد و گدایی کردم
هوس اذن دخول از سوی بست طوسی
و خروج از طرف شیخ بهایی کردم
هوس خوردن آبِ یخِ سقاخانه
داخل کاسۀ برّاقِ طلایی کردم
عکسهای حرم از هر جهتی زیبا بود
هوس دیدنِ تصویر هوایی کردم
پیرمردی به حرم خواند دو خطی روضه
بعد روضه هوس خوردن چایی کردم
هر که پرسید ز من آدرس صحن عتیق
طرف قلب خودم راهنمایی کردم
آخر از بس که دلم را به تو آقا دادم
صحن های حرمت را به دلم جا دادم
تو که بر نوکر خود رحمت وافر داری
شک ندارم که مرا خوب به خاطر داری
نمی افتد ز قلم نام کسی با اینکه
بی حساب عاشق و دیوانه و زائر داری
حرمت امن ترین مأمنِ موجودات است
بی سبب نیست اگر این همه طائر داری
جلوی پنجره فولاد تو فهمیدم من
که فراوانیِ خواننده و ذاکر داری
بس که دارای مضامین وسیعی هستی
بی حد و حصر ، نویسنده و شاعر داری
به وفور از ادبیاتِ زمان دعبل
شعر تا حوزهء اشعار معاصر داری
عاشقان سجده به درگاه تو جایز گفتند
شعر دربارهء تو سعدی و حافظ گفتند
زائرانِ تو زیادند که هر جا صف بود
موقع بازرسی پشت سر ما صف بود
وقت بوسیدن درهای حرم صحن به صحن
دست بر سینه سوی گنبد آقا صف بود
انبیا هم همه بودند حرم ، پشتِ سرِ
خضر و نوحِ نبی و یوسف و عیسی صف بود
تا کمی آب بنوشند ز سقاخانه
تشنه هم بلکه نبودند ، وََ اما صف بود
دستمان مثل همیشه به ضریحش نرسید
بس که در دور و برِ مضجع مولا صف بود
بسته های متبرک به حرم را خادم
پخش می کرد و عجب بین گداها صف بود
نمک و پارچۀ سبز و نخود بود و نبات
هدیه بر گنبد و ایوان طلایش صلوات
نامش و جلوه اش و چهره اش انگار علیست
بهترین نام در این گنبد دوار علیست
نوهء علم و کمال و پدر جود و جواد
پسر فاطمه و حیدر کرار علیست
علمش از جعفر و خُلقش حَسن و خَلق حسین
صورتش فاطمه و سیرت و کردار علیست
چارده نور به سیمای رضا منعکس است
چارده نور که یک قسمت از آن چار علیست
جان عالم به فدای پدر شمس شموس
که قیامت که شود شاخص و معیار علیست
باید از شاه نجف شاه خراسان آید
هست سِرّی به خدا مخزن اسرار علیست
هشتمین نور امامت دهمین معصوم است
مهربان بودن او از نسبش معلوم است
به جهانی ندهم این دل طوفانی را
دل دیوانه که می دانم و می دانی را
شوم افسرده اَقلّاً دو سه ماهی یکبار
گر نبینم حرم شمس خراسانی را
نور باران شده طوری که نبینید شما
هیچ جای دگر این سبک چراغانی را
جاذبه دارد و این جاذبه اش سبک علیست
کرده دیوانۀ خود این همه ایرانی را
با نگاه کرمش در گذر از نیشابور
به طلا کرد بدل قیچیِ سلمانی را
دوست دارم شده یکبار حرم تا به حرم
من پیاده روم این جادهء طولانی را
نوکری در حرمت علتِ بالیدنِ من
قول دادی که بیایی تو سه جا دیدن من
#امام_رضا_علیه_السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَاالْمُرْتَضَى
الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً
كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
اینکه هر صحنی به روی شانه اش یک ساعت است
یعنی اینکه این حرم در جای جایش فرصت است
دست خالی آمدن سخت است از پیش رئوف
حاجت خود را گرفتن از تو خیلی راحت است
خادمت که هیچ در جمهوری صحن و سرات
باد هم جارو کشان هرشب به فکر خدمت است
صبح ها خورشید می آید به گودِ صحن، پس؛
درحقیقت ناله ی نقّاره زنگ رخصت است
بعد از آن درها که با حکمت به رویم بسته شد
هر دری وا می شود اینجا به رویم رحمت است
پخش گشته بارگاهت بین ایران، اینچنین؛
«گنبدت» در شهری و شهری برایت«تربت» است
یک ضریح و زائران یک گنبد و گلدسته ها
این حرم درعین وحدت نیز عین کثرت است
این حرم لبریز شفافیت است و در دلش؛
سنگ قبر عالمان آیینه های عبرت است
اینکه درهای حرم باز است روی هرکسی
جلوه ای از جلوه های عام رحمانیت است
من که هربار آمدم دور ضریحت جا نبود
شوکت سلطان به تعداد زیاد رعیت است
#مهدی_رحیمی_زمستان
#مربع_ترکیب
#امام_سجاد_علیه_السلام
داغی از دشت بلا شد به جگر مرهم تو
که تویی سِرِّ خدایی و خدا محرم تو
نام جانسوز حسین زمزمه ی هر دم تو
به خدا هست به جا تا به ابد پرچم تو
تا قیامت بخدا زنده و جاوید تویی
آنکه شد خونِ دل و یکسره بارید تویی
تو که هر لحظه به لب ذکر خدا داشته ای
کربلا دیدی و همواره ندا داشته ای
ناله ها می زدی سوز صدا داشته ای
یادگاری به دلت از شهدا داشته ای
این چنین بود که سهم دل تو گشت بلا
آن زمانی که بدیدی غم یک دشتْ بلا
چشمه ی مهر و مه و اختر و خورشید تویی
آن که زنده دل ما کرد به امید تویی
آن که هر زخم زبان یکسره بشنید تویی
آن که خورشید خدا بر سرِ نی دید تویی
خونِ دل گشتی و در ساغر و هر جام شدی
تو خودت کرب و بلا ، در همه ایام شدی
سال ها غصه و رنج و محنی کُشت تو را
یاد جانسوز شه بی کفنی کُشت تو را
خاطرات گل خونین بدنی کُشت تو را
چون نمود آن سَرِ بر نی سخنی کشت تو را
ذره ذره ز غم کرببلا جان دادی
تو خودت گوش بر آن قاری قرآن دادی
تو خودت در همه ایامِ اسارت بودی
شاهد بی کسی و جور و جسارت بودی
وقت بی حرمتی و لحظه ی غارت بودی
قافله رفت در آن کاخ و عمارت بودی
شام ویران شده و یک گل لاله دیدی
جان بدادی چو غم داغ سه ساله دیدی
دیدی آن چه به سرت آمده است ای جانان
ذره ذره شده ای آب به قلب سوزان
ما هم ای کاش به کوی تو بیاییم ای جان
تا که بر خاک بقیع تو شَویم اشکِ روان
خود که دانی به ولای تو اسیریم همه
کاش می شد به عزای تو بمیریم همه
#محمد_مبشری
#امام_سجاد_علیه_السلام
شرح حال دل من شرح غم و هجران است
شرح چشم تَرِمن شرحِ خودِ باران است
شرحه شرحه شده این دل که همه سوزان است
سال ها سوخته از هجرِ رُخِ یاران است
تیر اندوه به جان و دل من بنشسته
مثل آیینه دلم از غمشان بشکسته
ذکر یاران به لب از دوری شان می گیرم
ز جوانی ز فراق و غم آنان پیرم
من که عمری است که از زندگی خود سیرم
لحظه لحظه به خدا جان دهم و می میرم
سال ها منتظرت بوده دلم آهْ اجل
چه خوش این لحظه که تو آمدی از راهْ اجل
روزگاری است که از اوج عزا جان دادم
با مرور همه ی خاطره ها جان دادم
به خدا من به همان کرببلا جان دادم
بعد از آن کوفه و در شام بلا جان دادم
چون بهانه شده بر کشتن من زهر ستم
به خداوند قسم کُشته مرا نیزه ی غم
زهر گر چه به تنم کرده اثر حرفی نیست
حاصلم گر چه شده خونِ جگر حرفی نیست
بوده چون شامْ مرا روز اگر حرفی نیست
گر چه بر شام غمم نیست سحر حرفی نیست
لیک از خاطره ی شام فقط می سوزم
یاد آن سنگ سرِ بام فقط می سوزم
آن چنانم که به حالم دل باران گِرید
دیده ها یکسره چون ابر بهاران گِرید
آسمان با همه ذرات، دل و جان گِرید
همره من به غم کشته ی عطشان گِرید
لحظه ای اشک دو چشمم نشود خشکیده
این چنین گریه کنی هر دو جهان کِی دیده؟
قرن ها نوح ز اندوه و غمش گریه نمود
آدم از معصیت بیش و کمش گریه نمود
چشم یعقوب اگر دم به دمش گریه نمود
ماه یثرب به میان حرمش گریه نمود
اشک ها جمع شد و راهی چشمانم شد
آب بر آتش این سینه ی سوزانم شد
من که از خاطره های دل خود لبریزم
چون بهاران شدم از اشک و چنان پاییزم
اشک بر غربت مردان خدا می ریزم
می شد آن روز من از بستر خود برخیزم
رزم می کردم و با خصم چه می جنگیدم
خوب می شد که پر از خونْ تن خود می دیدم
حکم حق بود که من زنده بمانم ماندم
حکم حق بود که من نوحه بخوانم خواندم
خون دل را همه چون اشک برانم راندم
از دو چشمم همه عمر اشک عزا افشاندم
با دو چشمی که همه منظره ها را دیدم
غرق خون گشتن جمع شهدا را دیدم
دیده ام کرببلا را که پر از تیر شده
نعش یاران خدا را که پر از تیر شده
خیمه ی غرق بلا را که پر از تیر شده
جسم آن ماه وفا را که پر از تیر شده
آن علمدار حرم که حرمش علقمه شد
تا که افتاد زمین نذر غم فاطمه شد
من خودم دیده ام آن قافله ی زن ها را
من خودم دیده ام آن آتش دامن ها را
من خودم دیده ام آن غرق به خون تن ها را
من خودم دیده ام آن پستی دشمن ها را
من خودم دیده ام آن خیمه ی سوزان ای وای
من خودم دیده ام آن نعل ستوران ای وای
دیدم آن تیر سه شعبه که به حنجر خورده
دیدم آن سنگ پر از کینه که بر سر خورده
دیدم آن کعب نی و آن چه به خواهر خورده
دیدم آن نیزه و تیری که به پیکر خورده
دیدم آن فوج که بر گودی مقتل زده بود
هر که را حَربِه نَبود چوب به دست آمده بود
شاهد بی کسیِ آینه ی ذات شدم
شاهد بی کسی اهل عبادات شدم
شاهد بی کسی عمه ی سادات شدم
شاهد بی کسی اش بودم و خود مات شدم
یک زن بی کس و تنها چه قیامت می کرد
خطبه می خواند و تو گویی که امامت می کرد
شاهد خونِ دل و آن همه محنت بودم
شاهد بی کسی و غربت عترت بودم
شاهد شام غم و کوفه ی حیرت بودم
شاهد غربت ویرانه به ظلمت بودم
خواهرم نیمه شبی ماه شب ویران شد
قتلگاهش لب پر خونِ سری مهمان شد
این همه رنج و بلا دیدم و زنده ماندم
بر سر نیزه چه ها دیدم و زنده ماندم
بی کسی را همه جا دیدم و زنده ماندم
وای من کرببلا دیدم و زنده ماندم
یارب این لحظه دگر جان من از پیکر گیر
بارها جان به تو دادم تو دم آخر گیر
#محمد_مبشری
یادمان باشد اگر مجلس روضه برپاست
اقتدارِ عَلَمِ عشق به خونِ شهداست
#هفته_دفاع_مقدس
#قاسم_نعمتی
روضه شهادت امام سجاد (ع) - دریا به دیده ی تر من گریه می کند - حاج میثم مطیعی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
چی میشه من بیام پایین پات دست به سینه بگذارم و بگم:
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
سلام من به بقیع و به چار قبر خرابش
+امشب شب شهادت پسرته حسین جان
دریا به دیده ی تر من گریه می کند
آتش ز سوز حنجر من گریه می کند
سنگی که می زنند به فرقم ز روی بام
بر زخم تازه ی سر من گریه می کند
+تو هر شهری وقتی یه بزرگی وارد میشه یه آقایی وارد میشه مردم شهر گل میریزند روی سرش میگن خوش آمدی؛وقتی کوفه رفت با کاروان زن ها و بی بی ها همه سنگ میزدند...وقتی رسید شهر شام هم هلهله میکنند هم دخترها رو کتک میزنند،شاید زبون حال آقامون این باشه:مردم کوفه و شام،به من علی بن الحسین سنگ بزنید ولی دیگه به سر بابای مظلوم من سنگ پرتاب نکنید...حسین...حسین...
از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک
زنجیر هم به پیکر من گریه می کند
+آخه مقاتل میگن وقتی امام باقر بدن نازنین باباش رو غسل میداد،راوی میگه بدن نازنین زین العابدین رو روی سنگ غسل گذاشت،پرده ای زدند که آقا زاده بابای نازنینش رو راحت غسل بده؛میگه یه وقت شروع کرد های های گریه کردن؛میگه روم نشد اونجا سوال کنم،زین العابدین رو دفن کرد،بعد از مدتی خدمتش رسیدم آقاجان وقتی پدر نازنینت رو غسل میدادی،گریه میکردی! میگه فرمود:وقتی بابام رو غسل میدادم اثر غل و زنجیر جامعه به گردن و پاها و ران مبارکش باقی بود،میخوام بگم یا باقرالعلوم! بابای مظلومت رو غسل دادی یه وقت شروع کردی گریه کردن،یه شبی هم وقتی مردم مدینه خوابیده بودند جد مظلومم امیرالمومنین عزیزدلش رو غسل میداد،به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنید صدامونو کسی نشنوه یه وقت دیدند علی دست از غسل کشید،سر به دیوار گذاشت،علی جونم مگه نگفتی آروم گریه کنند...
+چرا بلند بلند گریه میکنی؟نمیدونستم بازوش...پهلوش...میگه یه وقت صدا زد یا حسن یا حسین یا زینب یا ام کلثوم! هَلُمّوا ! هَلُمّوا ! تَزَوَّدوا اُمّکُمبیاید از مادر توشه برگیرید! فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِی الْجَنَّةِ بچه ها امشب شب خداحافظیه، دیدار دیگه به قیامت و بهشت، امیرالمومنین میفرمایند:حسنین خودشون رو به روی سینه ی مادر انداختند، همون سینه ای که،علی فرمود:اُشهِدالله اَنَّها قد حَنَّتزهرا چنان صیحه ای زد وَ مَدَّتْ یَدَیْهَا دست ها رو از کفن بیرون آوردوَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِیّاًحسنین را به سینه چسبانید،یه وقت منادی صدازد علی بچه ها رو بردار، ملائکه به گریه شدند؛گذشت، گذشت عصر عاشورا شد؛یه وقت نازدانه ی امام حسین آمد کربلا،سکینه خاتون خودش رو روی بدن پاره پاره انداخت...شروع کرد با پدر حرف زدن...یه وقت عربای بیابانی آمدند؛فَاجتَمِعَ عدّة ...با یه اهانتی این نازدانه رو به گوشه ای پرتاب کردند...
حسین...
کانال روضه ونوحه چهارده معصوم علیهم السلام
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
کانال روضه ونوحه چهارده معصوم علیهم السلام
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
4_5888689699446326862.mp3
1.76M
کانال روضه ونوحه چهارده معصوم علیهم السلام
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
چهل ساله می سوزم
به یاد اون چهل روزم
بیشتر از همه روضه خوندم
بیشتر از همه گریه کردم
تو مدینه با ام البنین
یاد علقمه گریه کردم
شکسته غربت پشت منو
روضه گودال کشته منو
ابا الشهید حسین
با زهر کینه میمیرم
دیگه از زندگی سیرم
بعد کربلا بی قرارم
حتی من تو خواب گریه کردم
یاد حرمله و سه شعبه
خیلی با رباب گریه کردم
قافله بود در به دری
زینب و اشک و خون جگرید
ابا الشهید حسین
پر از گریه چشمامه
به روی لبهام اشکامه
تو خراب من روضه خوندم
زیر کعبه نی گریه کردم
یاد اون رگای بریده
با رقیه هی گریه کردم
شام بلا و دست وطناب
ناموس ما و بزم شراب
شکسته غربت پشت منو
روضه گودال کشته منو
ابا الشهید حسین👇👇👇
کانال روضه ونوحه چهارده معصوم علیهم السلام
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
هدایت شده از کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4_5886584465391617204.mp3
2.39M
کانال روضه ونوحه چهارده معصوم علیهم السلام
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
🏴صلی الله علیک یا زین العابدین🏴
⚫️چرا امام علی بن الحسین علیهماالسلام به امام سجّاد علیه السلام معروف هستند؟⚫️
✅ امام باقر علیه السلام فرمودند:
إِنَّ أَبِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ علیهماالسلام مَا ذَكَرَ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِلَّا سَجَدَ، وَ لَا قَرَأَ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا سُجُودٌ إِلَّا سَجَد،َ وَ لَا دَفَعَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ سُوءً يَخْشَاهُ أَوْ كَيْدَ كَائِدٍ إِلَّا سَجَد،َ وَ لَا فَرَغَ مِنْ صَلَاةٍ مَفْرُوضَةٍ إِلَّا سَجَد،َ وَ لَا وُفِّقَ لِإِصْلَاحٍ بَيْنَ اثْنَيْنِ إِلَّا سَجَد،َ وَ كَانَ أَثَرُ السُّجُودِ فِي جَمِيعِ مَوَاضِعِ سُجُودِهِ فَسُمِّيَ السَّجَّادَ لِذَلِكَ.
1️⃣ پدرم على بن الحسين عليهما السلام به ياد هر يك از نعمتهايى كه خدا به او داده بود مى افتاد سجده مى كرد .
2️⃣ هر آيه اى از كتاب خداوند عزّ و جلّ كه تلاوت مى كرد و در آن سجده بود به سجده مى افتاد .
3️⃣ هر شرّ و مکر حیله گران را كه خداوند متعال از او دفع مى كرد سجده مى نمود.
4️⃣ از هر نماز واجبى كه فراغت مى يافت سجده مى كرد .
5️⃣ هرگاه موفّق مى شد ميان دو نفر را اصلاح دهد سجده مى كرد.
🔹 و اثر سجده در تمام مواضع سجود (پیشانی، کف دستها و زانوهای مبارک) آن حضرت ظاهر و آشكار بود فلذا به سجّاد علیه السلام (بسیار سجده کننده) معروف گشت.
📚 علل الشرائع، ج1، ص233.
📝 شیخ صدوق رحمة الله علیه.
#سجده #حالات_امام_سجاد علیه السلام
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
متن روضه شهادت امام سجاد (ع) - دریا به دیده ی تر من گریه می کند - حاج میثم مطیعی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
چی میشه من بیام پایین پات دست به سینه بگذارم و بگم:
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
سلام من به بقیع و به چار قبر خرابش
+امشب شب شهادت پسرته حسین جان
دریا به دیده ی تر من گریه می کند
آتش ز سوز حنجر من گریه می کند
سنگی که می زنند به فرقم ز روی بام
بر زخم تازه ی سر من گریه می کند
+تو هر شهری وقتی یه بزرگی وارد میشه یه آقایی وارد میشه مردم شهر گل میریزند روی سرش میگن خوش آمدی؛وقتی کوفه رفت با کاروان زن ها و بی بی ها همه سنگ میزدند...وقتی رسید شهر شام هم هلهله میکنند هم دخترها رو کتک میزنند،شاید زبون حال آقامون این باشه:مردم کوفه و شام،به من علی بن الحسین سنگ بزنید ولی دیگه به سر بابای مظلوم من سنگ پرتاب نکنید...حسین...حسین...
از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک
زنجیر هم به پیکر من گریه می کند
+آخه مقاتل میگن وقتی امام باقر بدن نازنین باباش رو غسل میداد،راوی میگه بدن نازنین زین العابدین رو روی سنگ غسل گذاشت،پرده ای زدند که آقا زاده بابای نازنینش رو راحت غسل بده؛میگه یه وقت شروع کرد های های گریه کردن؛میگه روم نشد اونجا سوال کنم،زین العابدین رو دفن کرد،بعد از مدتی خدمتش رسیدم آقاجان وقتی پدر نازنینت رو غسل میدادی،گریه میکردی! میگه فرمود:وقتی بابام رو غسل میدادم اثر غل و زنجیر جامعه به گردن و پاها و ران مبارکش باقی بود،میخوام بگم یا باقرالعلوم! بابای مظلومت رو غسل دادی یه وقت شروع کردی گریه کردن،یه شبی هم وقتی مردم مدینه خوابیده بودند جد مظلومم امیرالمومنین عزیزدلش رو غسل میداد،به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنید صدامونو کسی نشنوه یه وقت دیدند علی دست از غسل کشید،سر به دیوار گذاشت،علی جونم مگه نگفتی آروم گریه کنند...
+چرا بلند بلند گریه میکنی؟نمیدونستم بازوش...پهلوش...میگه یه وقت صدا زد یا حسن یا حسین یا زینب یا ام کلثوم! هَلُمّوا ! هَلُمّوا ! تَزَوَّدوا اُمّکُمبیاید از مادر توشه برگیرید! فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِی الْجَنَّةِ بچه ها امشب شب خداحافظیه، دیدار دیگه به قیامت و بهشت، امیرالمومنین میفرمایند:حسنین خودشون رو به روی سینه ی مادر انداختند، همون سینه ای که،علی فرمود:اُشهِدالله اَنَّها قد حَنَّتزهرا چنان صیحه ای زد وَ مَدَّتْ یَدَیْهَا دست ها رو از کفن بیرون آوردوَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِیّاًحسنین را به سینه چسبانید،یه وقت منادی صدازد علی بچه ها رو بردار، ملائکه به گریه شدند؛گذشت، گذشت عصر عاشورا شد؛یه وقت نازدانه ی امام حسین آمد کربلا،سکینه خاتون خودش رو روی بدن پاره پاره انداخت...شروع کرد با پدر حرف زدن...یه وقت عربای بیابانی آمدند؛فَاجتَمِعَ عدّة ...با یه اهانتی این نازدانه رو به گوشه ای پرتاب کردند...
حسین...
کانال روضه ونوحه چهارده معصوم علیهم السلام
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
سینه زنی واحد شهادت امام سجاد (ع) - جگرم داره میسوزه با آتیش زهر کینه - حاج عبدالرضا هلالی
-------------------------------------
جگرم داره میسوزه با آتیش زهر کینه
یادگار کربلا از نفس افتاد ای مدینه
گوشه ی هجره تو بستر رو لبم شهادتینه
ذکر اشهدم تو غربت یا ابالمظلوم حسینه
نمیره از نظر من کربلا بعد چهل سال
گریه میکنم شب و روز به یاد روضه ی گودال
یا حسین غریب مادر
دیگه خستم از زمونه دیگه از دنیا شدم سیر
رو تنم بعد چهل سال مونده جای غل و زنجیر
تو آتیش و خون میمرم خیمه ها رفته به غارت
میون تموم دردام امون از درد اسارت
با لب تشنه تو مقتل سر بابامو بریدن
برا گوشواره و معجر طرف خیمه دویدن
یا حسین غریب مادر
روی پام رد طنابه زندگی برام عزابه
جای اهل بیت که میگه میون بزم شرابه
توی دستی خیزرونه توی دستی جام می بود
به جای تشت طلا کاش که سرش بالای نی بود
یا حسین غریب مادر
هدایت شده از کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
سینه زنی واحد شهادت ائمه بقیع - مرا می شناسی بقیعم -
مرا می شناسی بقیعم
منم قبله گاه غریبان
مرا می شناسی بقیعم
که با اشک و آهم چراغان
چه شبها که بی روضه مَردم
در آغوش من گریه کردند
به صادق به باقر به سجاد
به یاد حسن گریه کردند
غم غربت من، رسیده به افلاک
که ارکان ارض است، در این تربت پاک
واویلا، واغربتا
بقیعم که پر کرده عمری
غم فاطمه خلوتم را
زپنهانی قبر زهرا
بخوان قصه ی غربتم را
گهی بر مزار امامان
گهی نزد ام البنینم
من آن تربت ساده هستم
که با عرشیان همنشینم
شده زائر من هزاران کبوتر
شده همدم من مزار پیمبر
واویلا، واغربتا
پُر از ماتم فاطمیه
پُر از داغ پیغمبرم من
پُر از روضه های نخوانده
پُر از غربت حیدرم من
پریشانم از منع گریه
پریشانم از منع ماتم
به سر آید این عصر عُسرَت
بنا بر روایات محکم
دل من گرفته، خدایا خدایا
از این عمروعاصان، از این بولهب ها
سینه زنی زمینه شهادت امام سجاد (ع) - پاسخ فریاد من گشته کف و هلهله - محمود کریمی
پاسخ فریاد من گشته کف و هلهله
جای گل انداخته به گردنم سلسله
یا ابتا یا حسین
من به تو میگریم و تو بهر من گریه کن
من به رگ پاره، تو به زخم تن گریه کن
یکی ز زخم زبان، بر جگرم چنگ زد
یکی مرا کعب نی، یکی به من سنگ زد
پاسخ فریاد من گشته کف و هلهله
جای گل انداخته به گردنم سلسله
یا ابتا یا حسین
یکی تصدّق به ما، در مَلَاءعام داد
یکی سر راه ما، کف زد و دشنام داد
میان نامحرمان خون شده زینب دلش
سر تو باشد درست برابر محملش
گرفتم این شامیان، به ما همه دشمنند
چرا دگر کودکِ سهساله را میزنند
یا ابتا یا حسین
پاسخ فریاد من گشته کف و هلهله
جای گل انداخته به گردنم سلسله
یا ابتا یا حسین
#امام_سجاد_علیه_السلام
#خطبه_شام
أَيُّهَا النَّاسُ أُعْطِينَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ. أُعْطِينَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَالشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ.وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّيقُ وَ مِنَّا الطَّيَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ. مَنْ عَرَفَنِي فَقَدْ عَرَفَنِي وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنِي أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِي وَ نَسَبِي.
أَيُّهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَ مِنَى أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا. أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّكْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا. أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَ ارْتَدَى. أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنِ انْتَعَلَ وَ احْتَفَى. أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَى. أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنْ حَجَّ وَ لَبَّى. أَنَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَى الْبُرَاقِ فِي الْهَوَاءِ. أَنَا ابْنُ مَنْ أُسْرِيَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى. أَنَا ابْنُ مَنْ بَلَغَ بِهِ جَبْرَئِيلُ إِلَى سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى. أَنَا ابْنُ مَنْ دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى.
أَنَا ابْنُ مَنْ صَلَّى بِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ. أَنَا ابْنُ مَنْ أَوْحَى إِلَيْهِ الْجَلِيلُ مَا أَوْحَى. أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى أَنَا ابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى. أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِيمَ الْخَلْقِ حَتَّى قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ. أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ بِسَيْفَيْنِ وَ طَعَنَ بِرُمْحَيْنِ وَ هَاجَرَ الْهِجْرَتَيْنِ وَ بَايَعَ الْبَيْعَتَيْنِ وَ قَاتَلَ بِبَدْرٍ وَ حُنَيْنٍ وَ لَمْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ.أَنَا ابْنُ صَالِحِ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثِ النَّبِيِّينَ وَ قَامِعِ الْمُلْحِدِينَ وَ يَعْسُوبِ الْمُسْلِمِينَ وَ نُورِ الْمُجَاهِدِينَ وَ زَيْنِ الْعَابِدِينَ وَ تَاجِ الْبَكَّائِينَ وَ أَصْبَرِ الصَّابِرِينَ وَ أَفْضَلِ الْقَائِمِينَ مِنْ آلِ يَاسِينَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ. أَنَا ابْنُ الْمُؤَيَّدِ بِجَبْرَئِيلَ الْمَنْصُورِ بِمِيكَائِيلَ أَنَا ابْنُ الْمُحَامِي عَنْ حَرَمِ الْمُسْلِمِينَ وَ قَاتِلِ الْمَارِقِينَ وَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ. وَ الْمُجَاهِدِ أَعْدَاءَهُ النَّاصِبِينَ وَ أَفْخَرِ مَنْ مَشَى مِنْ قُرَيْشٍ أَجْمَعِينَ وَ أَوَّلِ مَنْ أَجَابَ وَ اسْتَجَابَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَوَّلِ السَّابِقِينَ وَ قَاصِمِ الْمُعْتَدِينَ وَ مُبِيدِ الْمُشْرِكِينَ وَ سَهْمٍ مِنْ مَرَامِي اللَّهِ عَلَى الْمُنَافِقِينَ وَ لِسَانِ حِكْمَةِ الْعَابِدِينَ وَ نَاصِرِ دِينِ اللَّهِ وَ وَلِيِّ أَمْرِ اللَّهِ وَ بُسْتَانِ حِكْمَةِ اللَّهِ وَ عَيْبَةِ عِلْمِهِ. سَمِحٌ سَخِيٌّ بَهِيٌّ بُهْلُولٌ زَكِيٌّ أَبْطَحِيٌّ رَضِيٌّ مِقْدَامٌ هُمَامٌ صَابِرٌ صَوَّامٌ مُهَذَّبٌ قَوَّامٌ.
قَاطِعُ الْأَصْلَابِ وَ مُفَرِّقُ الْأَحْزَابِ. أَرْبَطُهُمْ عِنَاناً وَ أَثْبَتُهُمْ جَنَاناً وَ أَمْضَاهُمْ عَزِيمَةً وَ أَشَدُّهُمْ شَكِيمَةً أَسَدٌ بَاسِلٌ يَطْحَنُهُمْ فِي الْحُرُوبِ إِذَا ازْدَلَفَتِ الْأَسِنَّةُ وَ قَرُبَتِ الْأَعِنَّةُ طَحْنَ الرَّحَى وَ يَذْرُوهُمْ فِيهَا ذَرْوَ الرِّيحِ الْهَشِيمِ. لَيْثُ الْحِجَازِ وَ كَبْشُ الْعِرَاقِ مَكِّيٌّ مَدَنِيٌّ خَيْفِيٌّ عَقَبِيٌّ بَدْرِيٌّ أُحُدِيٌّ شَجَرِيٌّ مُهَاجِرِيٌّ. مِنَ الْعَرَبِ سَيِّدُهَا وَ مِنَ الْوَغَى لَيْثُهَا وَارِثُ الْمَشْعَرَيْنِ وَ أَبُو السِّبْطَيْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ. ذَاكَ جَدِّي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ .ثُمَّ قَالَ:أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا ابْنُ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ انا ابنُ خَدیجهَ الکبری. (انا ابن الحسين القتيل بكربلا، انا ابن المرمل بالدماء، انا ابن من بكى عليه الجن في الظلماء، انا ابن من ناح عليه الطيور في الهواء)[۲] فَلَمْ يَزَلْ يَقُولُ أَنَا أَنَا حَتَّى ضَجَّ النَّاسُ بِالْبُكَاءِ وَ النَّحِيبِ.
وَ خَشِيَ يَزِيدُ لَعَنَهُ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ فِتْنَةٌ. فَأَمَرَ الْمُؤَذِّنَ فَقَطَعَ عَلَيْهِ الْكَلَامَ. فَلَمَّا قَالَ الْمُؤَذِّنُ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ قَالَ عَلِيٌّ لَا شَيْءَ أَكْبَرُ مِنَ اللَّهِ. فَلَمَّا قَالَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ شَهِدَ بِهَا شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي. فَلَمَّا قَالَ الْمُؤَذِّنُ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ الْتَفَتَ مِنْ فَوْقِ الْمِنْبَرِ إِلَى يَزِيدَ فَقَالَ مُحَمَّدٌ هَذَا جَدِّي أَمْ جَدُّكَ يَا يَزِيدُ فَإِنْ زَعَمْتَ أَنَّهُ جَدُّكَ فَقَدْ كَ
ذَبْتَ وَ كَفَرْتَ وَ إِنْ زَعَمْتَ أَنَّهُ جَدِّي فَلِمَ قَتَلْتَ عِتْرَتَهُ قَالَ وَ فَرَغَ الْمُؤَذِّنُ مِنَ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ وَ تَقَدَّمَ يَزِيدُ فَصَلَّى صَلَاةَ الظُّهْرِ.
اى مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ويژگى بر ديگران فضيلت بخشيده است. به ما ارزانى داشت علم، بردبارى، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنين را و ما را بر ديگران برترى داد به اينكه پيامبر بزرگ اسلام، صديق، جعفر طيار، شير خدا و شير رسول خدا(ص)، و امام حسن و حسین(ع) دو فرزند بزرگوار رسول اكرم(ص) را از ما قرار داد. (با اين معرفى كوتاه) هر كس مرا شناخت كه شناخت، و براى آنان كه مرا نشناختند با معرفى پدران و خاندانم خود را به آنان میشناسانم.
اى مردم! من فرزند مكه و منايم. من فرزند زمزم و صفايم. من فرزند كسى هستم كه حجر الاسود را با رداى خود حمل و در جاى خود نصب فرمود. من فرزند بهترين طواف و سعى كنندگانم. من فرزند بهترين حج گزاران و تلبیه گويان هستم. من فرزند آنم كه بر براق سوار شد. من فرزند پيامبرى هستم كه در يك شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سير كرد. من فرزند آنم كه جبرئیل او را به سدرة المنتهى برد و به مقام قرب الهی و نزديكترين جايگاه مقام بارى تعالى رسيد.
من فرزند آنم كه با ملائكه آسمان نماز گزارد. من فرزند آن پيامبرم كه پروردگار بزرگ به او وحى كرد. من فرزند محمد مصطفى و على مرتضايم، من فرزند كسى هستم كه بينى گردنكشان را به خاک ماليد تا به كلمه توحيد اقرار كردند. من پسر آن كسى هستم كه برابر پيامبر با دو شمشير و با دو نيزه مىرزميد.و دو بار هجرت و دو بار بيعت كرد، و در بدر و حنين با كافران جنگيد، و به اندازه چشم بر هم زدنى به خدا كفر نورزيد.
من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبيا و از بين برنده مشركان و امير مسلمانان و فروغ جهادگران و زينت عبادت كنندگان و افتخار گريه كنندگانم. من فرزند بردبارترين بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پيامبر هستم. من پسر آنم كه جبرئيل او را تأييد و ميكائيل او را يارى كرد. من فرزند آنم كه از حریم مسلمانان حمايت فرمود و با مارقين و ناكثين و قاسطين جنگيد و با دشمنانش مبارزه كرد. من فرزند بهترين قريشم.
من پسر اولين كسى هستم از مؤمنين كه دعوت خدا و پيامبر را پذيرفت. من پسر اول سبقت گيرندهاى در ايمان و شكننده كمر متجاوزان و از ميان برنده مشركانم. من فرزند آنم كه به مثابه تيرى از تيرهاى خدا براى منافقان و زبان حكمت عباد خداوند و يارى كننده دين خدا و ولى امر او، و بوستان حكمت خدا و حامل علم الهى بود. او جوانمرد، سخاوتمند، نيكوچهره، جامع خيرها، سيد، بزرگوار، ابطحى، راضى به خواست خدا، پيشگام در مشكلات، شكيبا، دائما روزهدار، پاكيزه از هر آلودگى و بسيار نماز میخواند.
او رشته نسل دشمنان خود را از هم گسيخت و شيرازه گروههای كفر را از هم پاشيد. او داراى قلبى ثابت و قوى و ارادهاى محكم و استوار و عزمى راسخ بود وهمانند شيرى شجاع كه وقتى نيزهها در جنگ به هم در مىآميخت آنها را همانند آسيا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراكنده مىساخت. او شير حجاز و آقا و بزرگ عراق است كه مكى و مدنى و خيفى و عقبى و بدرى و احدى و شجرى و مهاجرى است، كه در همه اين صحنهها حضور داشت. او سيد عرب است و شير ميدان نبرد و وارث دو مشعر، و پدر دو فرزند: حسن و حسين. آرى او، همان او (كه اين صفات و ويژگيهاى ارزنده مختص اوست) جدم على بن ابى طالب است.
آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوى بانوان جهانم. من فرزند حسين شهيد كربلايم، من فرزند على مرتضى و فرزند محمد مصطفى و پسر فاطمه زهرايم، و فرزند خديجه كبرايم، من فرزند سدرة المنتهى و شجره طوبايم، من فرزند آنم كه در خون آغشته شد، و پسر آنم كه پريان در ماتم او گريستند، و من فرزند آنم كه پرندگان در ماتم او شيون كردند. و آنقدر به اين حماسه مفاخره آميز ادامه داد كه شيون مردم به گريه بلند شد!
یزید نگران شد و براى آنكه مبادا انقلابى صورت پذيرد به مؤذن دستور داد تا اذان گويد تا بلكه امام سجاد عليهالسلام را به اين نيرنگ ساكت كند!! مؤذن برخاست و اذان را آغاز كرد. همين كه گفت: الله اكبر، امام سجاد عليه السلام فرمود: چيزى بزرگتر از خداوند وجود ندارد. و چون گفت: اشهد ان لا اله الا الله، امام عليه السلام فرمود: موى و پوست و گوشت و خونم به يكتایى خدا گواهى مىدهد. و هنگامى كه گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام عليه السلام به جانب يزيد روى كرد و فرمود: اين محمد كه نامش برده شد، آيا جد من است و يا جد تو؟ ! اگر ادعا كنى كه جد توست پس دروغ گفتى و كافر شدى، و اگر جد من است چرا خاندان او را كشتى و آنان را از دم شمشير گذراندى؟!
سپس مؤذن بقيه اذان را گفت و يزيد پيش آمد و نماز ظهر را خواند.
#امام_سجاد_علیه_السلام
#خطبه_شام
#امام_سجاد_شهادت
#دوبیتی
نَفَهـمیدَند مَعنایِ وَلے را
رَهـا ڪَردَند حَقِّ مُنجَلے را
که مے بُردَند با دَستانِ بَسته
عَلے ابنِ حُسینِ ابنِ عَلے را...!
#محسن_کاویانی
بی تو سجاده ای اگر هم بود
فرش رسوایی دو عالم بود
بی تو یا حرفی از بهشت نبود
یا اگر بود هم جهنم بود
خطبه های گلوی زخمی تو
انعكاس غروب ماتم بود
تو اگر خطبه ای نمی خواندی
خانه هامان بدون پرچم بود
تو اگر روضه ای نمی خواندی
سال ما سال بی محرم بود
از تو داریم فصل ماتم را
ده شب گریه ی محرم را
احترام تو را سلام نبود
حق تو كوچه های شام نبود
حق آیینه ها شكستن نیست
گیرم این آینه سر امام نبود
هیچ جایی برای حال شما
امام سجاد؛ علم گریه برداشت، همه حرفش و بعد از کربلا با گریش زد، من می خوام بگم چرا گریه میکرد، دلایل زیاده، اما مگه یادش میره صحنه های کربلا یکی یکی جلوی چشماشه منو تو یه روضه گوش میدیم، می شنویم، بی مقدمه تو هر روضه مون میگیم: حسین؛ حالا زین العابدین که خودش دیده، من می خوام بعضی از این صحنه ها رو یادت بیارم، مگه یادش میره صحنه وداع با پدرش رو، پدرش اومد تو خیمه یه نگاه زین العابدین کرد، دید باباش آشفته است، رنگ پریده است، یه نگاه کرد دید سر تا پا غرق خاک خونه، زین العابدین رو خاک خیمه افتاده، یه نگاه کرد دید بابا داره یه جوری حرف میزنه، انگار این لحظه لحظه آخره، صدا زد: بابا از داداش اکبرم چه خبر، ابی عبدالله گفت: داداشت رفت، یکی یکی اسم برد، یه مرتبه دید هرکی اسم می بره بابا میگه به شهادت رسید، یه لحظه صدا زد: بابا از عمو عباس چه خبر، تا ابی عبدالله گفت: بی عمو شدی، میگن زین العابدین بلند شد، با اون حال زارش، تا ومد بلند شه بابا نگه اش داشت گفت: عزیزم تو بخواب، فقط یه جمله بهت بگم پسرم: غیر منو تو دیگه مردی تو خیمه ها نمونده، تو دیگه بلند نشو، زینب یه محرم می خواد.
مگه یادش میره غروب یازدهم، مگه یادش میره اون لحظه ای که از کنار گودال رد شد، مگه یادش میره اون لحظه ای که اومد بابا رو دفن کنه، خودش گفت: برید بوریا بیارید، خودش رفت تو قبر، بنی اسد دیدن دیر کرد از قبر بیرون نیومد، مگه یادش میره، نگاه کردن دیدن لباش گذاشته رو لبای بریده، من میگم همه ی اینا یادش نرفت، اما همه ی اینا یه طرف اونی که امام سجاد رو 35 سال روضه خون کرده اینا نیست، حالا بشنو
احترام تو را سلام نبود
حق تو كوچه های شام نبود
حق آیینه ها شكستن نیست
گیرم این آینه امام نبود
هیچ جایی برای حال شما
بدتر از مجلس حرام نبود
گریه كردی صدا زدی ای كاش
هیچ سنگی به روی بام نبود
كاش مادر مرا نمی زایید
من امامم، خرابه جام نبود
حرفِ ویرانه در میان آمد
دختر شاه، یادمان آمد