eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
428 دنبال‌کننده
294 عکس
495 ویدیو
11 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
🔳عرض ادب و احترام و همچنین تسلیت و تعزیت به مناسبت فرارسیدن ایام عزای سرور و سالار شهیدان، حضرت ✅به استحضار همراهان عزیز کانال میرسانم صوت شب اول محرم1445، در کانال بارگزاری شد 🆔http://eitaa.com/navayehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم عرض ادب و احترام تسلیت و تعزیت امشب، شب باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلامِ ان شاالله هرکی، هر حاجتی داره، به آرزوش برسه چنتا کار برا شب هفتم آماده کردم که براتون میفرستم 🤲از دعای خیرتون محرومم نکنید
❇️اصغر، چقد تو بیتابی ❇️همش توی خیمه راه میرم، طفل بی شیرم ؟ ❇️بخواب گل نازم، اصغر چرا تو بیتابی ❇️همش توی خیمه راه میرم، طفل بی شیرم ؟ 💎اگر چشای بازت،چشم به راه سقا موند 💎ببند چشماتو که بابا دست بر کمر برگشت ♻️بچه که قنداق میشه، دست و پاش بستس آورد بین راه صدا زد حسین... 🔅به روی دست رویش را بپوشان 🔅به پیش باد، مویش را بپوشان 🔆ببین تیر و کمان حرمله را 🔆سپیدیه گلویش را بپوشان بچه رو آورد روی دست... ارباب همه ی عالم... حرمله میگه همچین که تیر زدم، سر به یه پوست بند شده... 😭 فَذُبِحَت طفل مِنَ الاُذُنِ اِلیَ الاُذُن یهو دیدم حسین خنجر در آورد تو دلم گفتم حتما میخواد یه مقدار پوست جدا کنه سر جدا بشه خوب که نگاه کردم دیدم اول کاری که کرد، بند قنداقو پاره کرد مثل مرغی که سر از بدنش جدا میکنن، این بدن شروع کرد به بال بال زدن ای حسیـــــن نیزه دارا مست میکردن، بین راه نیزه هارو به هم میزدن سر کوچولوی علی اصغر، از بالا نیزه میفتاد رباب نگاه میکرد،،، مادر برات بمیره 😭😭😭😭 علی اصغرم ببین بر دست و پا زنجیر دارم بیا پایین ز نیزه شیر دارم یه مقدار آب خوردم... ⬅️آبش بدید میمیره،آبشم ندید میمیره ⬅️تیر و کمون لازم نیست، از تب شدید میمیره 🔻 💢دوسه روزه بیقرار، رو دست مادرش، ربابِ 💢اگه هلهله بزاره شاید،لحظه ای بخوابِ ☑️داغ دلم بدتر شد،غنچه ی رباب پرپر شد ☑️این حنجر صدپاره،مثل پیکر اکبر شد 😔رنگ حسین پریده، گوش تا گوشت بریده 😭یه وقت دستاش گرم شده، یه نگاه کرد فذبح الطفل من الاذن الی الاذن تیر 3شعبه، گوش تا گوش علی اصغر رو بریده ♦️رنگ حسین پریده، گوش تا گوشت بریده با عبا حالا که قنداقه ات رو مخفی کرده بابا ♦️یه قدم به خیمه یک قدم باز برمیگرده بابا 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
⬅️آبش ندید میمیره،آبشم بدید میمیره ⬅️تیر و کمون لازم نیست، از تب شدید میمیره 🔻 💢دوسه روزه بیقرار، رو دست مادرش، ربابه 💢اگه هلهله بزاره شاید،لحظه ای بخوابه ✅** باید بین وسیله ی بُرنده و مذبوح، مطابقت باشه یعنی اگه یه پرنده ی کوچیکو میخوای سر ببری، چاقویی که انتخاب میشه باید کوچیک باشه ☑️داغ دلم بدتر شد،غنچه ی رباب پرپر شد ☑️این حنجر صدپاره،مثل پیکر اکبر شد 😔رنگ حسین پریده، گوش تا گوشت بریده 😭یه وقت دستاش گرم شده، یه نگاه کرد فذبح الطفل من الاذن الی الاذن تیر 3شعبه، گوش تا گوش علی اصغر رو بریده ♦️رنگ حسین پریده، گوش تا گوشت بریده با عبا حالا که قنداقه ات رو مخفی کرده بابا ♦️یه قدم به خیمه یک قدم باز برمیگرده بابا 🔷قنداقه رو گرفت. فرمود اگه به زعم شما من گنهکارم، تو هیچ دین و مذهبی بچه ی شیرخواره گنهکار به حساب نمیاد 👌اصلا خودتون ببرید سیرابش کنید. 🔷لشکر به هیاهو افتاد، همه میگن حسین راست میگه ما با حسین جنگ داریم، با این طفل شیرخواره که جنگ نداریم 😡تو این هیاهو صدا زد حرمله چرا بیکار نشستی؟؟ ✔️ظالم ترین آدم ها،شقی ترین آدم ها میگه دلم برا حسین سوخت 😔علی اکبر افتاد، خندیدم 😔قاسم افتاد،هلهله کردم 😔ابالفضل افتاد،خندیدم اما اینجا دلم سوخت 🔆دیدم حسین چند قدم میره سمت خیمه، دوباره... گفت دیدم مادرش رباب،دم خیمه منتظره 🌱اشکام سرازیر میشه،زانوهام زمین گیر میشه 🌱باید که زود خاکت کرد،چاره نیست داره دیر میشه 🔥حسین داره میگه من چجوری عزیزم خاک روی تو بریزم هنوز چشماش بازه... ☄غیر بدن ابالفضل ، همه بدن هارو نزدیک خیمه ها آورد حسین هیچکدوم از شهدای کربلارو حسین دفن نکرد ⚡️بدن علی امبر،قاسم،عون،جعفر... غیر بدن ابالفضل که نمیتونست بدن رو برگردونه یاریم نداره حسین که کمکش کنه 🍁همه ی بدن هارو آورد تو خیمه ی دار الحرب، ولی بدن علی اصغرو دفن کرد 🍂شاید بپرسی چرا بدن علی اصغرو دفن کرد؟؟ شاید میدونست قراره اسب ها بر بدن ها بتازن این بدن کوچیکه، طاقت نداره شاید میدونست قراره سرهارو به نیزه بزنن این سر کوچیکه، طاقت نیزه هارو نداره 🍀شایدم برا این باشه،مادرش فاطمه میاد گودال ... 🍀شایدم برا این باشه مادرش میاد کربلا،چشمش به قنداقه ی خونیه علی اصغر نیفته چرا؟؟ داغ محسن شش ماهش براش تازه نشه 😭😭😭😭 آخه یه شش ماهه ام بین در و دیوار... 😭😭😭😭 🥀یقینا علی اصغر با عموجانش محسن،چشم تو چشم میشه یقیناً یه حرفایی میزنن ❇️تورا با تیر آتشبار کشتند ❇️مرا بین در و دیوار کشتند ❇️چه میشد حلقه بر آن در نمیزد ❇️لگد بر پهلوی مادر نمیزد ❇️نبودی ماه شد همرنگ نیلی ❇️نبودی مادر من خورد سیلی 😭😭 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸خود چاره ساز عالمو بیچاره مانده ام 🔸آخر به کار این گلوی پاره،مانده ام 🔹چشم رباب منتظرت مانده،اصغرم 🔹از خنده ز آب شده،قلب مضطرم ... 🔻آسمان سینه من پر شراره ات 🔺از من نگیر فیض نگاه دوباره ات ▫️این تیر اگر به کاسه چشمم،نشسته بود ▫️دیگر نداشت غصه در خون،نظاره ات 💎ترسم به خیمه ها نرسیده،جدا شود 💎این سر که مانده بر روی گلوی پاره پاره ات 🔅دست رقیه بعد تو،زنجیر میشود 🔅دیگر کسی تکان ندهد،گاهواره ات ♨️مردم به حال مادر تو، خنده ها کنن ♨️هرجا به روی نیزه نماید اشاره ات ؟؟ 〽️ای گل چه زود دست خزان کرده پرپرت 〽️رفتی و رفت لبخند ز لب های خواهرت 🔰هرکس که دید رأس تو را روی نیزه ها 🔰آهی کشید و گفت، که بیچاره مادرت حسین...آه حسین....آه ❇️آزاد گشت آب،ولیکن هزار حیف ❇️شد شیردار مادرو بی شیرخواره بود 😔یاد اون لحظه ای افتادم که علی چشم تو چشم نگام میکرد و با زبون بی زبونی میگفت مادر تشنمه... 😭مث ماهی که از آب بیرون میارن،تلذی میکرد لباش خشکیده بوده علی لای لای... حسین... از دست ها مپرس که با گوش ها چه کردن از مشت ها بپرس که پر گوشواره بود حسین... ☑️به بچش قول داده براش سوغات ببره غروب شد، دید همه با دست پر دارن میرن یادش اومد به دخترش قول سوغات داده، ☑️از دور دید گوشواره ها داره تلألو میخوره.وقتشو نداره بخواد گوشواره رو در بیاره... ☑️همینقد بهت بگم تا رسید کوفه،مادر این بچه تا گوشواره رو دید گفت کجا بودی؟! چرا گوشواره ها خونیه؟؟؟ 🔘همه قبیله ها یه گرفتن که بیان جایزه بگیرن 🔘رییس قبیله بیل دارا یه گوشه نشسته و داره میخنده گفت به تو که سر نرسیده ،چراخوشحالی؟؟ گفت من بلدم من میدونم باید چیکار کنم 🔘همه خوشحال...یه قبیله سر ابالفضلو گرفت یه قبیله سر علی اکبرو گرفت یه قبیله سر قاسمو گرفت یکی سر کوچولوی علی اصغر بوده بین راه هی میفتاد زیر دست و پا یه سرم سر،علمدار کربلا .... 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا