#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔻عاقبت پسری که روبروی پدر و مادرش ایستاد و در نهایت به منافقین پیوست!!
🔸همسایه ای داشتیم که خانواده بسیار خوبی بودند. ما در تهران فامیل و آشنا خیلی کم داشتیم. لذا این بندگان خدا در دوران بیماری و شیمی درمانی همسرم که مدتها به طول انجامید، نهایت لطف را داشتند و بیشتر مواقع بچه های ما را نگه می داشتند.
🔸این خانواده پسری داشتند که فوق العاده مظلوم و ساده و سر به راه بود. در دوران نوجوانی همراه پدر و مادرش مسجد می رفت. اما وقتی بزرگ شد و به دوران دبیرستان رسید به دنبال رفقای ناباب رفت و گستاخ شد. او بارها در مقابل حرف پدر و مادرش ایستاد. آنها خیلی او را نصیحت میکردند اما بی فایده بود. این پسر پس از مدتی با یکی از دخترهایی که در محل ما رفت و آمد داشت ارتباط برقرار کرد. آن دختر هم از سادگی این پسر نهایت استفاده را برد! من به خواست پدر و مادر این پسر خیلی با او صحبت کردم از در رفاقت وارد شدم... اما نصیحتهای من هم بی فایده بود. او پایش را توی یک کفش کرده بود که می خواهم با این دختر ازدواج کنم و زندگی خوبی ایجاد کنم. هرچه میگفتم که این دختر به درد زندگی نمیخورد بی فایده بود. در آن سوی هستی ماجرای ارتباط این دختر و پسر را تا آخر دیدم، با تعجب مشاهده کردم که برادر این دختر جزو منافقین و در خارج از کشور بوده و تلاش میکرد برخی افراد را جذب این گروه نماید. این دختر هم درگیر ارتباط با چندین پسر و جذب آنها برای همراهی با خودش و پیوستن به گروهک منافقین بود! اما مشاهده کردم که در آینده به خاطر نفرین های این پدر و مادر، عاقبت این پسر تباه می شود.
🔸او همراه با همان دختر و چند نفر دیگر از خانه فرار کردند و پس از طی سختی هایی به یکی از کشورهای اروپایی رفتند. آنها به خاطر گرفتن پناهندگی مجبور به عضویت در جمع منافقین شدند. به خوبی دیدم که این پسر نه به آن دختر رسید و نه از زندگی اش بهره برد. بدبختی دنیا و آخرت از این پسر جدا نشد. گریه های او را در سرزمین غربت میدیدم که حسرت حضور در کنار خانوادهاش را میخورد. متأسفانه تمام این ماجراها، دو سال بعد از بازگشتم رخ داد. من که قصه را میدانستم هر چه تلاش کردم که او را منصرف کنم نتوانستم، گویی چشم و گوش این پسر بسته شده بود.
📗 کتاب شنود
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻برای هر روز و هر عملی در عالم برزخ یک گمرک وجود دارد!!
🎙آیتالله ناصری ره
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی دستهای انسان بسته میشود و دیگر هیچ کاری نمیتواند برای خودش بکند..
🎙 #رهبر_انقلاب
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
استادى از شاگردانش پرسید: «چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟»
شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: «چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم.»
استاد پرسید: «این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد، داد میزنیم؟ آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟»
شاگردان هر کدام جوابهایى دادند امّا پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد. سرانجام او چنین توضیح داد: «هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد. آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.»
سپس استاد پرسید: «هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى میافتد؟ آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند. چرا؟ چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلبهاشان بسیار کم است.»
استاد ادامه داد: «هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟ آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا میکنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر میشود. سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه میکنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد.»
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️صیانه آرایشگر فرعون
در زمان رجعت امام زمان عج برمی گرده⁉️😳🤔
❣️بررسی زندگی یکی از رجعت کنندگان زمان ظهور حضرت حجت (عج)....❣️
------------------------------
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستانی جالب دربارهی حساب و کتاب اعمال در قیامت😭
🎙 #استاد_قرائتی
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همانا زندگی دنیا بازیچهای بیش نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است.
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
🚨 داستان عجیب کیسه برنجی که علامه نراقی از عالم برزخ برای افطار به منزل آورد!
عالم بزرگ ملامهدی نراقی در یک ماه رمضان، عيالش به او ميگويد: هيچ در منزل نيست، برو بيرون و چيزي تهيه كن. مرحوم نراقي که پولی نداشته از منزل بيرون ميآيد و به سمت واديالسلام میرود، در ميان قبرها قدري مينشيند و فاتحه ميخواند تا اينكه آفتاب غروب ميكند. در اينحال ميبيند عدهاي از اعراب جنازهاي را آوردند و قبري براي او کنده و جنازه را در ميان قبر گذاشتند، و به او گفتند: ما كاري داريم، عجله داريم، ميرويم به محل خود، شما بقيه تجهيزات اين جنازه را انجام دهيد و رفتند.
مرحوم نراقي ميگويد: من داخل قبر رفتم تا كفن را باز نموده و صورت او را به روي خاك بگذارم ناگهان دریچهای را ديدم، از آن دريچه داخل شدم ديدم باغ بزرگي است، دارای درختهاي سرسبز و ميوههاي متنوع. از دَرِ اين باغ يك راهي بسوي قصر مجللي بود بياختيار وارد شدم و بسوي آن قصر رفتم، قصر با شكوهي بود خشتهاي آن از جواهرات قيمتي بود؛ از پله بالا رفتم، در اطاقي بزرگ وارد شدم، ديدم شخصي در صدر اطاق نشسته و دور تا دور اين اطاق افرادي نشستهاند. سلام كردم و نشستم، جواب سلام مرا دادند. بعد ديدم افرادي كه در اطراف اطاق نشستهاند از آن شخص، پيوسته احوالپرسي ميكنند و از حالات اقوام و بستگان خودشان سؤال ميكنند و او پاسخ ميدهد. و آن مرد شاد و مسرور به يكايك سؤالات جواب ميگويد. کمی گذشت ناگهان ديدم ماري از در وارد شد و بسمت آن مرد رفت و نيشي زد و برگشت و از اطاق خارج شد. آن مرد از درد نيش مار، صورتش متغير شد. كم كم حالش عادي و بصورت اوليه برگشت. سپس باز شروع كردند با يكديگر سخن گفتن و احوالپرسي نمودن و از گزارشات دنيا از آن مرد پرسيدن. ساعتي گذشت ديدم باز، آن مار از در وارد شد و او را نيش زد و برگشت. آن مرد حالش مضطرب و رنگ چهرهاش دگرگون شد و سپس بهحالت عادي برگشت. از او سؤال كردم: آقا شما كيستيد؟ اينجا كجاست؟ اين قصر متعلق به كيست؟ اين مار چيست؟ چرا شما را نيش ميزند؟ گفت: من همين مُردهاي هستم كه هم اكنون شما در قبر گذاشتهاید و اين باغ، بهشت برزخي من است. اين قصر، اين درختان با شكوه و اين جواهرات و اين مكان كه مشاهده ميكنيد بهشت برزخي من است. اين افرادي كه در اطاق گرد آمدهاند اقوام و ارحام من هستند كه قبل از من رحلت کردهاند و اينك براي ديدن من آمدهاند و از بازماندگان خود در دنيا احوالپرسي نموده و جويا ميشوند، و من حالات آنان را براي اينان بازگو ميكنم.
گفتم اين مار چرا تو را ميزند؟ گفت: قضيه از اين قرار است كه من مردي مؤمن هستم. يك روز در هواي گرم تابستان ديدم صاحب دكاني با يك مشتري خود منازعه دارند؛ صاحب دكان ميگفت: شش شاهي از تو طلب دارم و مشتري ميگفت: من پنج شاهي بدهكارم. من قصد اصلاح به صاحب دكان گفتم: تو از نيم شاهي بگذر، و به مشتري گفتم: تو هم از نيم شاهي بگذر و به مقدار پنج شاهي و نيم به صاحب دكان بده.
صاحب دكان ساكت شد و چيزي نگفت؛ ولي چون حق با صاحب دكان بوده و من به قدر نيم شاهي به قضاوت خود كه صاحب دكان راضي بر آن نبود حق او را ضايع نمودم، لذا به كيفر اين عمل، خداوند اين مار را معين نموده كه هر يك ساعت مرا نيش زند، تا در روز محشر و به بركت شفاعت محمد و آل محمد عليهم السلام نجات پيدا كنم.
چون اين را شنيدم برخاستم و گفتم: عيال من در خانه منتظر است، من بايد بروم و براي آنان افطاري ببرم. آن مرد مرا بدرقه كرد، از در كه خواستم بيرون آيم يك كيسه کوچک برنج به من داد و گفت: اين برنج خوبي است، ببريد براي عيالاتتان. برنج را گرفته و خداحافظي كردم و آمدم بيرون باغ، از دريچهاي كه داخل شده بودم خارج شدم، ديدم داخل همان قبر هستم و مرده هم به روي زمين افتاده و دريچهاي نيست؛ از قبر بيرون آمدم و خشتها را گذاشته و روی آن خاك ریختم و به سوي منزل رهسپار شدم. مدتها گذشت و ما از آن برنج طبخ ميكرديم و تمام نميشد، چنان بوي خوشي از آن متصاعد ميشد كه محله را خوشبو ميكرد. همه ميگفتند: اين برنج را از كجا خريدهايد؟ بالاخره بعد از مدتها يك روز كه من در منزل نبودم، يك نفر به ميهماني آمده بود و چون عيال از آن برنج طبخ ميكند ميهمان ميپرسد: اين برنج از كجاست كه اینقدر خوشبو است؟ اهل منزل، مأخوذ به حيا شده و داستان را براي او تعريف ميكنند. پس از اين، آن برنج تمام ميشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💧آیا یک قطره اشک بر امام حسین علیهالسلام، آتش جهنم رو خاموش میکنه؟!
❤️ صلی الله علیک یا اباعبدالله...
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 روز فرار
💠 فَإِذَا جَاءَتِ الصَّاخَّةُ ﴿۳۳﴾
پس چون فرياد گوشخراش در رسد (۳۳)
💠 يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ ﴿۳۴﴾
روزى كه آدمى از برادرش (۳۴)
💠 وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ ﴿۳۵﴾
و از مادرش و پدرش(۳۵)
💠 وَ صَاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ ﴿۳۶﴾
و از همسرش و پسرانش مىگريزد(۳۶)
💠 لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ ﴿۳۷﴾
در آن روز هر كسى از آنان را كارى است كه او را به خود مشغول مىدارد(۳۷)
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
🔴 فواید یاد مرگ
💠 امام صادق علیهالسلام پیرامون فواید #یاد_مرگ میفرماید:
1⃣خواهشهای باطل را در دل نابود میکند!
2⃣ریشههای غفلت را قطع میکند!
3⃣دل را به وعدههای الهی قوی و #مطمئن میگرداند!
4⃣طبع را رقیق و نازک میسازد!
5⃣عَلَمهای هوا و هوس را میشکند!
6⃣آتش حرص را فرو مینشاند!
7⃣#دنیا را حقیر و بیمقدار میسازد.»
📙 بحارالانوار، ج۶، ح۳۲
🔻کانال #مرگ_و_رستاخیز 🔻
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان عجیب شیطانکهایی که هنگام خواندن تلقین توسط آیتالله سید جمالالدین گلپایگانی برای یک جوان مذهبی بالای قبر میرقصیدند!😳
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 چشیدن مرگ
🌸سوره عنکبوت،۵۷ تا ۵۹🌸
💠 كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۖ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ(۵۷)
🌱 هر نفسی (طعم ناگوار) مرگ را خواهد چشید، و پس از مرگ شما را به سوی ما باز گردانند.
💠 وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفًا تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ(۵۸)
🌱 و آنان که ایمان آوردند و به اعمال نیکو پرداختند البته آنها را به عمارات عالی بهشتی که زیر درختانش نهرها جاری است منزل دهیم که در آن زندگانی ابدی کنند، آنجا پاداش نیکویی برای نیکوکاران عالم است
💠 الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ(۵۹)
🌱 آنان که (در راه دین خدا) صبر و شکیبایی پیشه کردند و بر پروردگار خود توکل مینمودند.
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهشت برزخی مومنین چگونه است؟
🎙 #استاد_محمدی
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاقبت همهی ما این است👆
پس چه بهتر که به فکر آباد کردن آخرت خود باشیم!
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با این سوره عذاب قبر را از خود دور کنیم!
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
102.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 فیلم کامل برنامه زندگی پس از زندگی قسمت ۲۹، بیست و یکم فروردین ١۴٠٣
ادامه دو قسمت قبل
برخی عناوین این قسمت
🔻 باطل شدن خوبیها
عملی که خوبی های تجربه گر را نابود کرد
🔻تاثیر مال حرام
مال حرام چه بلایی بر سر تجربه گر آورد؟
🔻پتک آهنین
تسویه حساب با مخلوقات الهی در برزخ
#زندگی_پس_از_زندگی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روبرو شدن با عزرائیل
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 سخن خدا 🍃
💠 يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿۲۷﴾
اى نفس مطمئنه (۲۷)
💠 ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً ﴿۲۸﴾
خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد (۲۸)
💠 فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿۲۹﴾
و در ميان بندگان من درآى (۲۹)
💠 وَ ادْخُلِي جَنَّتِي ﴿۳۰﴾
و در بهشت من داخل شو (۳۰)
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظات سخت احتضار و مرگ ...🚫
#مرحوم_كافى
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
هر وقت دلش می گرفت به کنار رودخانه می آمد. در ساحل می نشست و به آب نگاه می کرد… پاکی و طراوت آب، غصه هایش را می شست.
اگر بیکار بود همانجا می نشست و مثل بچه ها گِل بازی می کرد.آن روز هم داشت با گِل های کنار رودخانه، خانه می ساخت. جلوی خانه باغچه ایی درست کرد و توی باغچه چند ساقه علف و گُل صحرایی گذاشت.
ناگهان صدای پایی شنید برگشت و نگاه کرد. زبیده خاتون (همسر خلیفه) با یکی ازخدمتکارانش به طرف او آمد. به کارش ادامه داد. همسر خلیفه بالای سرش ایستاد و گفت: بهلول، چه می سازی؟
بهلول با لحنی جدی گفت: بهشت می سازم.
همسر هارون که می دانست بهلول شوخی می کند، گفت: آن را می فروشی؟!
بهلول گفت : می فروشم.
- قیمت آن چند دینار است؟
- صد دینار.
زبیده خاتون گفت : من آن را می خرم.
بهلول صد دینار را گرفت و گفت : این بهشت مال تو، قباله آن را بعد می نویسم و به تو می دهم.
زبیده خاتون لبخندی زد و رفت.
بهلول، سکه ها را گرفت و به طرف شهر رفت. بین راه به هر فقیری رسید یک سکه به او داد. وقتی تمام دینارها را صدقه داد، با خیال راحت به خانه برگشت.
زبیده خاتون همان شب، در خواب، وارد باغ بزرگ و زیبایی شد. در میان باغ، قصرهایی دید که با جواهرات هفت رنگ تزئین شده بود. گلهای باغ، عطر عجیبی داشتند. زیر هر درخت چند کنیز زیبا، آماده به خدمت ایستاده بودند.
یکی از کنیزها، ورقی طلایی رنگ به زبیده خاتون داد و گفت : این قباله همان بهشتی است که از بهلول خریده ای !!!
وقتی زبیده از خواب بیدار شد از خوشحالی ماجرای بهشت خریدن و خوابی را که دیده بود برای هارون تعریف کرد.
صبح زود، هارون یکی از خدمتکارانش را به دنبال بهلول فرستاد. وقتی بهلول به قصر آمد، هارون به او خوش آمد گفت و با مهربانی و گرمی از او استقبال کرد. بعد صد دینار به بهلول داد و گفت : یکی از همان بهشت هایی را که به زبیده فروختی به من هم بفروش!
بهلول، سکه ها را به هارون پس داد و گفت : به تو نمی فروشم !!!
هارون گفت : اگر مبلغ بیشتری می خواهی، حاضرم بدهم.
بهلول گفت : اگر هزار دینار هم بدهی، نمی فروشم!!!
هارون ناراحت شد و پرسید : چرا؟
بهلول گفت : زبیده خاتون، آن بهشت را ندیده خرید، اما تو می دانی و می خواهی بخری، من به تو نمی فروشم!
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نتیجه عجیب کار خیر برای ارواح
🎙 #آیت_الله_مجتهدی
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
🚨 طنز تلخ
دو پیرمرد ٩٠ ساله، به نامهاى بهمن و خسرو، دوستان بسیار قدیمى همدیگر بودند. هنگامى که بهمن در بستر مرگ بود، خسرو هر روز به دیدار او می رفت. یک روز خسرو گفت: «بهمن جان، ما هر دو عاشق فوتبال بودیم و سالهاى سال با هم فوتبال بازى میکردیم. لطفاً وقتى به بهشت رفتى، یک جورى به من خبر بده که آیا در آن جا هم میشود فوتبال بازى کرد یا نه؟
بهمن گفت: خسرو جان، تو بهترین دوست زندگى من هستى. مطمئن باش اگر امکانش بود حتماً بهت خبر می دهم.
چند روز بعد بهمن از دنیا رفت. یک شب، نیمههاى شب، خسرو با صدایى از خواب پرید. یک شیئ نورانى چشمکزن را دید که نام او را صدا میزد: خسرو! خسرو! ...
خسرو گفت: تو کی هستی؟
- منم، بهمن.
- مگه میشه تو بهمن باشی، بهمن مُرده.
- باور کن من خود بهمنم.
- تو الان کجایی؟
بهمن گفت: در بهشت! و چند خبر #خوب و یک خبر #بد برایت دارم.
خسرو گفت: اول خبرهاى خوب را بگو!
بهمن گفت: اول این که در بهشت هم فوتبال برقرار است و از آن بهتر این که تمام دوستان و هم تیمیهایمان که مردهاند نیز اینجا هستند. حتى مربى سابقمان هم اینجاست.
و باز هم از آن بهتر این که همهی ما دوباره جوان شدیم و هوا هم همیشه بهاری است و از برف و باران خبرى نیست. از همه بهتر این که میتوانیم هر چقدر دلمان خواست فوتبال بازى کنیم به طوری که هرگز خسته نمیشویم. در حین بازى هم هیچکس آسیب نمیبیند!
خسرو گفت: عالیه! حتى خوابش را هم نمیدیدم!
👈 راستى آن خبر بدى که گفتى چیه؟
بهمن گفت: خبر بد اینکه مربّیمون براى بازى جمعه اسم تو را هم توى لیست تیم گذاشته.😁
🔰 پ.ن: بله دوستان عزیز. سفر آخرت سفر حتمی برای همهی ماست. دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره. همین الان که همهی ما داریم این متن رو میخونیم هرکداممان زمان مرگ و اجلمان در دفتر و لوح خدا مشخص و تعیین شده است. اگر همیشه فرض کنیم که امروز آخرین روز عمرمان است و اسم ما را مربی عالم هستی یعنی خدا در لیست فرشتهی مرگ نوشته است باور کنید خیلی لطیفتر و مهربانتر زندگی خواهیم کرد و از خیلی چیزها راحت میگذریم.
💠 بیجهت نیست که در احادیث آماده است هر موقع نماز میخوانیم طوری نماز بخوانیم که گویا آخرین نماز و نماز وداع است.
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ۖ
💠 بدانيد كه زندگى دنيا، در حقيقت، بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشى شما به يكديگر و فزونجويى در اموال و فرزندان است
آیه 20 سوره مبارکه حدید | جزء ۲۷
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با اینکار عذاب قبر را از خود دور کنید!
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat