زمزمه؛ یا رب الهی العفو.mp3
2.62M
#مناجات
#زمزمه
🔹یا رب الهی العفو🔹
ای اهل عفو و غفران، یا رب الهی العفو
از هر خطا و عصیان، یا رب الهی العفو
صد بار توبه کردم، صد بار عهد بستم
با سنگ غفلتم باز، آیینه را شکستم
هر بار چشم بستی، بر این همه تباهی
تو اهل چشمپوشی، من اهل روسیاهی
تو اهل جود و بخشش، تو غافر الذنوبی
من ناسپاس، بدعهد، اما تو خوبِ خوبی
«یا رب الهی العفو، یا رب الهی العفو»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رؤیای با تو بودن، تبدیل شد به کابوس
با نعمتی که دادی، بیراهه رفتم افسوس
دور از تو هرچه رفتم، دیدم که کورهراه است
پایان بیتو بودن، در عمق پرتگاه است
بال و پرم شکسته، بین قفس دوباره
من زخم خوردهام از، دست هوس دوباره
اعمال ناپسندم، شد موجبات خشمت
یا رب مگو که دیگر، افتادهام ز چشمت
«یا رب الهی العفو، یا رب الهی العفو»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حالا رسیدهام باز، دلتنگ و دلشکسته
از دست نفس دلخون، از دست خویش، خسته
از من، مرا بگیر و از من، مرا رها کن
از هرچه جز خود تو، این بنده را جدا کن
بیچاره کرده دل را، دلبستگی به جز تو
هر کس که با تو باشد، ذکرش شود «وَ فُزتُ...»
یا رب به حق مولا، مولای رستگاران
چشم امید دارم، امید عفو و غفران
«یا رب الهی العفو، یا رب الهی العفو»
✅ @ShereHeyat_Nohe
رویت هماره در نظر ماست یا علی
زخمت جراحت جگر ماست یا علی
خونی که ریخت بر روی سجّاده ات زخاک
اشک همیشه در بصر ماست یا علی
ما امّتیم و تو پدرِ کلّ امّتی
داغ تو ماتم پدر ماست یا علی
ما زطینت تو خدا آفریده است
زخم سر تو زخم سر ماست یا علی
چون نخل قد خمیده کشیدیم سر به جیب
خرما نه، خون دل، ثمر ماست یا علی
این اشگها که در دل شب بر تو ریختیم
تنها ستاره سحر ماست یا علی
حتّی اگر به وادی جنّت سفر کنیم
زخم دل تو همسفر ماست یا علی
چاهی که ناله های تو را ضبط کرده است
این سینه های پر شرر ماست یا علی
تابوت تو است تا صف محشر به دوش ما
دریای اشک، چشم ترِ ماست یا علی
این افتخار بس که بگویند اهلبیت
«میثم» مقیم خاک در ماست یا علی
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
بابا بمان که هستی زینب فدای تو
گویا نوشته اند شهادت برای تو
مانند روز آخر زهرا شدی پدر
قالب تهی مکن که نبینم عزای تو
@hosenih
گویا جواب کرده طبیبت حسین را
مخفی کند ولی ز همه مجتبای تو
دارد عجیب این دل من شور می زند
این کاسه های شیر نباشد دوای تو
انگار اعتماد ندارم به کوفیان
گرچه نشسته اند یتیمان به پای تو
گه گاه می رسد خبری از نگاهشان
عهد تو را وفا نکند بی وفای تو
***
این شیر را بنوش ولی یا علی! بدان
کوفه دهد جواب همه خوبیای تو
شبها که آمدی به در خانه های ما
آید تلافی اَش به سر بچه های تو
@hosenih
بسپار خوب چهرۀ ما را بخاطرت
با زینبت حساب شود ماجرای تو
حالا قرار ما سرِ دروازه های شهر
سنگ است و اهل بیت تو و ابتلای تو
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_شام_غریبان
#غلامرضا_سازگار
▶️
عالم و آدم کند گریه برای علی
حیف که در خاک رفت قد رسای علی
نخل بوَد منتظر چاه بوَد بیقرار
حیف که خاموش شد صوت دعای علی
@hosenih
گریه کند صبح و شام اشک فشانَد مدام
تا که عدالت زند بوسه به پای علی
زندگی بیعلی سختتر از مردن است
کاش که ما میشدیم کشته به جای علی
دامن محرابِ خون گشته بر او قتلگاه
مسجد کوفه شده کرب و بلای علی
تیغ به دشمن دهد، بذل به قاتل کند
گر ببرد کودکی شیر برای علی
مسجدیان یک طرف جمله گشایید صف
تا که یتیمان نهند سر به سرای علی
پیر فقیری زند بر سر و بر سینهاش
طفل یتیمی شده نوحه سرای علی
بذل و عنایت ببین لطف و کرامت ببین
قسمت قاتل شده سهم غذای علی
@hosenih
میدمد از سنگها نالۀ «یا سیدی»
میچکد از نخلها اشک عزای علی
ثروت هر کس همان مال و منالش بوَد
هستی «میثم» بوَد مهر و ولای علی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
از علی آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان مطهر از دغل
در غزا بر پهلوانی دست یافت
زود شمشیری بر آورد و شتافت
او خدو انداخت در روی علی
افتخار هر نبی و هر ولی
آن خدو زد بر رخی که روی ماه
سجده آرد پیش او در سجدهگاه
در زمان انداخت شمشیر آن علی
کرد او اندر غزااش کاهلی
گشت حیران آن مبارز زین عمل
وز نمودن عفو و رحمت بیمحل
گفت بر من تیغ تیز افراشتی
از چه افکندی مرا بگذاشتی
آن چه دیدی بهتر از پیکار من
تا شدی تو سست در اشکار من
آن چه دیدی که چنین خشمت نشست
تا چنان برقی نمود و باز جست
آن چه دیدی که مرا زان عکس دید
در دل و جان شعلهای آمد پدید
آن چه دیدی برتر از کون و مکان
که به از جان بود و بخشیدیم جان
در شجاعت شیر ربانیستی
در مروت خود که داند کیستی
در مروت ابر موسیی به تیه
کآمد از وی خوان و نان بیشبیه
ابرها گندم دهد کان را بجهد
پخته و شیرین کند مردم چو شهد
ابر موسی پر رحمت بر گشاد
پخته و شیرین بی زحمت بداد
از برای پختهخواران کرم
رحمتش افراخت در عالم علم
تا چهل سال آن وظیفه و آن عطا
کم نشد یک روز زان اهل رجا
تا هم ایشان از خسیسی خاستند
گندنا و تره و خس خواستند
امت احمد که هستید از کرام
تا قیامت هست باقی آن طعام
چون ابیت عند ربی فاش شد
یطعم و یسقی کنایت ز آش شد
هیچ بیتاویل این را در پذیر
تا در آید در گلو چون شهد و شیر
زانک تاویلست وا داد عطا
چونک بیند آن حقیقت را خطا
آن خطا دیدن ز ضعف عقل اوست
عقل کل مغزست و عقل جزو پوست
خویش را تاویل کن نه اخبار را
مغز را بد گوی نه گلزار را
ای علی که جمله عقل و دیدهای
شمهای واگو از آنچ دیدهای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد
آب علمت خاک ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرار هوست
زانک بی شمشیر کشتن کار اوست
صانع بی آلت و بی جارحه
واهب این هدیههای رابحه
صد هزاران می چشاند هوش را
که خبر نبود دو چشم و گوش را
باز گو ای باز عرش خوششکار
تا چه دیدی این زمان از کردگار
چشم تو ادراک غیب آموخته
چشمهای حاضران بر دوخته
آن یکی ماهی همیبیند عیان
وان یکی تاریک میبیند جهان
وان یکی سه ماه میبیند بهم
این سه کس بنشسته یک موضع نعم
چشم هر سه باز و گوش هر سه تیز
در تو آویزان و از من در گریز
سحر عین است این عجب لطف خفیست
بر تو نقش گرگ و بر من یوسفیست
عالم ار هجده هزارست و فزون
هر نظر را نیست این هجده زبون
راز بگشا ای علی مرتضی
ای پس سؤ القضا حسن القضا
یا تو واگو آنچ عقلت یافتست
یا بگویم آنچ برمن تافتست
از تو بر من تافت چون داری نهان
میفشانی نور چون مه بی زبان
لیک اگر در گفت آید قرص ماه
شب روان را زودتر آرد به راه
از غلط ایمن شوند و از ذهول
بانگ مه غالب شود بر بانگ غول
ماه بی گفتن چو باشد رهنما
چون بگوید شد ضیا اندر ضیا
چون تو بابی آن مدینهٔ علم را
چون شعاعی آفتاب حلم را
باز باش ای باب بر جویای باب
تا رسد از تو قشور اندر لباب
باز باش ای باب رحمت تا ابد
بارگاه ما له کفوا احد
هر هوا و ذرهای خود منظریست
نا گشاده کی گود کانجا دریست
تا بنگشاید دری را دیدبان
در درون هرگز نجنبد این گمان
چون گشاده شد دری حیران شود
مرغ اومید و طمع پران شود
غافلی ناگه به ویران گنج یافت
سوی هر ویران از آن پس میشتافت
تا ز درویشی نیابی تو گهر
کی گهر جویی ز درویشی دگر
سالها گر ظن دود با پای خویش
نگذرد ز اشکاف بینیهای خویش
تا ببینی نایدت از غیب بو
غیر بینی هیچ میبینی بگو
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
آسمان و قمر پریشان است
چقدر این سحر پریشان است
صحن این خانه مثل هر شب نیست
مثل دیوار و در پریشان است
در نگاه پدر چنین دیدیم
مُژهی چشم تر پریشان است
منتظر بوده سالها انگار
غُصه دارد اگر پریشان است
دست بر دامنش اگر زد میخ
از همه بیشتر پریشان است
محکم از خانه رفت تا مسجد
مرد و مردانه رفت تا مسجد
مأذنه خاکبوس مولا شد
بعد از آن روز، قامتش تا شد
داشت محراب بر سرش میزد
آتش از جان به منبرش میزد
ناگهان اشقیالاشقیا برخاست
قاتل نفس مصطفی برخاست
آبرو از تمام دنیا برد
تیغ را با دو دست بالا برد
آنچنان ضربه زد که سر وا شد
در جنان قد فاطمه تا شد
قامت دین به خاک افتاده
حیدر است این به خاک افتاده
مثل دستار خونی بابا
چشمهای پسر پریشان است
چشمهای حسین کاسهی خون
چشمهای قمر پریشان است
از دل کوچه بوی خون آمد
زینب از این خبر پریشان است
ام کلثوم میزند بر سر
بر روی شانه، سر پریشان است
✍ #محمدعلی_بقایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
رها ز درد و غم و رنج بی شمار شدم
قسم به خالق کعبه که رستگار شدم
همین که خون سرم ریخت روی سجّاده
برای دیدن زهرا امیدوار شدم
همه جوانی من ختم شد به یک مصرع
گل خزانزده در موسم بهار شدم
به روزگار من آن شد در این دو روزهی عمر
که تا قیامت، مظلوم روزگار شدم
به پیش اشک یتیمان از آن تنم لرزید
که خود به فصل جوانی یتیمدار شدم
به چاه گفتم ای چاه گریه کن بر من
که من به کینهی یاران خود دچار شدم
چه سالها که ز عمرم گذشت بی زهرا
خدا گواست که آب از فراق یار شدم
به نخل میثم خود ثبت کن بگو «میثم»
که من اسیر ستمهای بی شمار شدم
✍ استاد #غلامرضا_سازگار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #شب_قدر
بر درگهت آمدم دوباره
با جرم و خطای بی شماره
گویم به دو چشم پُر ستاره
(بر درد دلم تویی مخاطب
ما را به علی ببخش یا رب)
ما را سَر سفره راه دادی
از لطف، به ما پناه دادی
یک عالمه اشک و آه دادی
(مهمان توئیم در دل شب
ما را به علی ببخش یا رب)
گفتی که بیا به میهمانی
از فیض کریم جا نمانی
با این همه لطف و مهربانی
(این بندهی تو نشد مؤدب
ما را به علی ببخش یا رب)
گفتی که بیا و بخشش از من
از تو گره و گشایش از من
دلخسته بیا نوازش از من
(این نفْس ولی نشد مُهذّب
ما را به علی ببخش یا رب)
دانی چه شد و چکار کردم
از درگه تو فرار کردم
من لغزش بی شمار کردم
(پیمانهی جرم شد لبالب
ما را به علی ببخش یا رب)
با این همه بی حیایی من
گستاخی و بی وفایی من
اعمال بد و ریایی من
(تو لطف نمودهای مرتب
ما را به علی ببخش یا رب)
لطفت که مرا گرفت تحویل
کردی تو به عفو بسکه تعجیل
عصیان به ثواب گشت تبدیل
(از شرم چرا نکردهام تب
ما را به علی ببخش یا رب)
از درگه تو شرف گرفتم
دامان تو را به کف گرفتم
اذنِ سفرِ نجف گرفتم
(حالا که علی علی است بر لب
ما را به علی ببخش یا رب)
یا رب به تمام حق نَوَردان
ما را به علی شاه مردان
دور سر مرتضی بگردان
(تا اینکه شوم کمی مُقرب
ما را به علی ببخش یا رب)
صد شکر که آبرو نبردی
ما را بغل خودت فشردی
ما را به حسینِ خود سپردی
(تا اینکه شوم حسین مذهب
ما را به علی ببخش یا رب)
**
سوگند به داغِ شاه عطشان
بر آن سرِ روی نی نمایان
بر اشک مخدراتِ گریان
(سوگند به اضطرار زینب
ما را به علی ببخش یا رب)
✍ #مجتبی_شکریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود
می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود
شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود
با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی!
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود
مسجد کوفه کجا، پشت در کوچه کجا
ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود
دور محرابت نمیبیند ملائک را مگر؟
با چه رویی دارد این شمشیر میآید فرود
ساقیا در سجده هم جام شهادت میزنی
اولین مستی که میخوانی تشهد در سجود
کینهای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش
تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود
رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان
از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود
در وداعت با حسین اشک تو جاری میشود
دیدهای گویا از اینجا خیمهها را بین دود
بین فرزندانی اما این حسینت را غریب
میکشندش با لبان تشنه در بین دو رود
با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت
شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟
شاعر: قاسم صرافان
پدرم مرد با خدایی بود
مهربان بود مثل دریا بود
روی پیشانی پر از چینش
اثرات سجود پیدا بود
پدرم اسوه شجاعت بود
قهرمان شجاع بدر و حنین
ضربتش در کشاکش خندق
افضلُ مِن عبادت الثّقلین
تا پدر بود خوب پُر می شد
جای خالی مادرم زهرا
قصه در گوش بچه ها می گفت
شانه می زد به موی من شب ها
داغ مادر ولی پدر را کشت
همه مویش سپید شد پدرم
مسجد کوفه تیغ خورد اما
در مدینه شهید شد پدرم
پدرم خاطرات تلخی داشت
قصه آتش و در و دیوار
قصه کوچه بنی هاشم
قصه تلخ سینه و مسمار
دیگر اما به خانه ایتام
نان و خرما کسی نمی آرد
بر زمین با عبور نعلینش
گل برکت کسی نمی کارد
شب آخر پدر وصیت کرد
حَسنش را به عدل و حق الناس
رو به عباس کرده و فرمود:
جان تو جان زینبم عباس
خوب شد کربلا نبود پدر
وقتی از روی ناقه افتادم
دیگر عباس هم نبود آنجا
تا بیاید رسد به فریادم
خوب شد مجلس شراب نبود
شاهد غربت پسر باشد
شاهد خیزران لب هایش
شاهد راس و طشت زر باشد...
شاعر: عباس احمدی
چشماشو تو آسمون میگردونه
امشب دیگه دل تو دل مولا نیست
از نوحه این پرندهها راهی
تا صیحه بچههای زهرا نیست
این نالههای در و دیواره:
دستم به دامان تو یا مولا
اما علی راهی مسجد شد
قدر علی رو ندونست دنیا
دنیا، با اذون تو، ناگهان میشه، غرق خون تو
مولا، بی تو این عالم، چی داره جز غم، نوحه و ماتم
«آه از، غصه امشب، گریه زینب، ناله یارب»
با یه کاسه شیر میایم در خونهت
ما بچه یتیمای توایم...بابا!
تنهامون نذار علی! ابوالایتام!
آخه چه بدی مگه دیدی از ما؟
خیلی دلت پر بوده از این شهر
کم بی وفایی ندیدی آقا
تو مستجابه دعاهات اما
شاید به جایی رسید آه ما
یا رب، تو به داد ما، میرسی آیا؟، خوب میشه مولا؟
دستش، رو سر ما بود، خیلی آقا بود، با یتیما بود
«آه از، غصه امشب، گریه زینب، ناله یارب»
اللیلة فاطمه، شب قدره
اللیلة فاطمه... علی بی تاب
اللیلة فاطمه...شب دیدار
دلتنگی مرتضی رو تو دریاب
شقالقمر شد، سحر خونین شد
فزت و رب علی زیبا بود
شمس و قمر روبروی هم، آه
هنگامه دیدن زهرا بود
مثل، پهلوی زهرا، غرق خون میشد، فرق مولا هم
مثل ، دیده ایتام، غرق خون میشد، دیده ما هم
«آه از، غصه امشب، گریه زینب، ناله یارب»
شاعر: محمدمهدی سیار
دارم میبینم زهرا رسیده پیشم
سلام بانوی خوبم! دارم پا میشم
پهلوت آیا هنوز درد داره؟
محسن رو هم می آوُردی کاش
توو این شبها که خیلی تنهام، کنار من باش
خداروشکر که از دلت غم رفته
کبودیای صورتت هم رفته، عزیزم زهرا
دیگه میتونی وایسی روی پاهات
نه تاره و نه زخمیه این چشمات، عزیزم زهرا
«امشب علی مهمون زهرا میشه، شب دیداره»
دل من تنگه اما برای زهرا
جهان من پر شد از صدای زهرا
پنهون میکرد ازم غمهاشو
بااینکه محرم دنیام بود
خونه نشین نمیشد حیدر، اگه زهرام بود
علی ندیده غیر غم از کوفه
خداروشکر دارم میرم از کوفه، به سوی زهرا
دارم میرم کنار طفلم محسن
دارن میان هم فاطمه هم محسن، به پیش بابا
«امشب علی مهمون زهرا میشه، شب دیداره»
مگه از یادم میره توو کوچه افتاد
علی گفتنهاش هرگز نمیره از یاد
دستش رو به کمربندم بست
طناب انداخت گره توو کارم
از داغ دستای بی جونش، هنوز میبارم
چقدر برای من فداکاری کرد
با قد خم چقدر منو یاری کرد، ازش ممنونم
در تموم خونه ها رو میزد
به هر غریب و آشنا میزد، ازش ممنونم
«امشب علی مهمون زهرا میشه، شب دیداره»
شب قدره و قرآن به سر میگیریم
الهی آخر با یا حسین میمیریم
آقا هنگام جون دادن هم
ما رو با دیدنت مهمون کن
اذن گریه بده چشمامو خودت بارون کن
بذار بخونم از سر رو نیزه
از آیههای پرپرِ رو نیزه، حسین جان آقام
بذار که روضهخون غمهات باشم
که بیقرار چشمای سقا شم، حسین جان آقا
«غریب کربلا حسین جان آقام، شهید بی سر»
شاعر: رضا یزدانی
پیچیده
صدای قدم های حیدر دوباره
توی کوچههایی که غمگین و تاره
علی قصد موندن توو کوفه نداره
ای کوفه
چه زخم زبونها زدی مرتضا رو
به سخره گرفتی چقدر اون صدا رو
نخواهی شنید اون طنین دعارو
دیگه میشه راحت علی از زمونه
توو دنیای نامرد نمیخواد بمونه
یکی هست هنوزم که چشم انتظاره
که پهلوش شکسته، نگاش زخم و تاره
تو رو جان زهرا! بمون ای علی جان
شاعر: رضا یزدانی
رویت هماره در نظر ماست یا علی
زخمت جراحت جگر ماست یا علی
خونی که ریخت بر روی سجّاده ات زخاک
اشک همیشه در بصر ماست یا علی
ما امّتیم و تو پدرِ کلّ امّتی
داغ تو ماتم پدر ماست یا علی
ما زطینت تو خدا آفریده است
زخم سر تو زخم سر ماست یا علی
چون نخل قد خمیده کشیدیم سر به جیب
خرما نه، خون دل، ثمر ماست یا علی
این اشگها که در دل شب بر تو ریختیم
تنها ستاره سحر ماست یا علی
حتّی اگر به وادی جنّت سفر کنیم
زخم دل تو همسفر ماست یا علی
چاهی که ناله های تو را ضبط کرده است
این سینه های پر شرر ماست یا علی
تابوت تو است تا صف محشر به دوش ما
دریای اشک، چشم ترِ ماست یا علی
این افتخار بس که بگویند اهلبیت
«میثم» مقیم خاک در ماست یا علی
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
فرقش شکافت، رُکنِ زمین و زمان شکست
یک ضربه زد ولی کمرِ آسمان شکست
نالید فاطمه که نزن نانجیب زد
از فرق تا به اَبروی او ناگهان شکست
راحت علی به خاک نمیخورْد، میخ در...
شمشیر شد که باز زد و استخوان شکست
تا خورد بر زمین، دلِ زهرا دو نیم شد
قلب حسین، قلب حسن توأمان شکست
فریادِ جبرئیل که پیچید، دخترش
بی اختیار در وسط آستان شکست
خون پاک میکند زِ روی خویش مرتضی
زینب دمِ در است؛ ولی بی گمان شکست
اینبار روضه خوانْد علی پیشِ دخترش
از تشنهای که داغِ لبانش جهان شکست
از تشنهای که داغِ جوان، داغِ طفل دید
در حلقههای هلهلهی این و آن شکست
از تشنهای که در وسط جمع گیر کرد
با سنگِ بی مُروّتِ این کوفیان شکست
وقتی رسید نیزهی خود را دوباره زد
وقتی که رفت نیزهی خود را سنان شکست
انگشت مانده بود و عقیقی... از آن بدن
انگشت مانده بود؛ ولی ساربان شکست...
✍ #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_شام_غریبان
#غلامرضا_سازگار
▶️
عالم و آدم کند گریه برای علی
حیف که در خاک رفت قد رسای علی
نخل بوَد منتظر چاه بوَد بیقرار
حیف که خاموش شد صوت دعای علی
@hosenih
گریه کند صبح و شام اشک فشانَد مدام
تا که عدالت زند بوسه به پای علی
زندگی بیعلی سختتر از مردن است
کاش که ما میشدیم کشته به جای علی
دامن محرابِ خون گشته بر او قتلگاه
مسجد کوفه شده کرب و بلای علی
تیغ به دشمن دهد، بذل به قاتل کند
گر ببرد کودکی شیر برای علی
مسجدیان یک طرف جمله گشایید صف
تا که یتیمان نهند سر به سرای علی
پیر فقیری زند بر سر و بر سینهاش
طفل یتیمی شده نوحه سرای علی
بذل و عنایت ببین لطف و کرامت ببین
قسمت قاتل شده سهم غذای علی
@hosenih
میدمد از سنگها نالۀ «یا سیدی»
میچکد از نخلها اشک عزای علی
ثروت هر کس همان مال و منالش بوَد
هستی «میثم» بوَد مهر و ولای علی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
#امام_جواد_ع_شهادت
خاکستر وجود مرا میدهد به باد
سنگینی عزای تو یا حضرت جواد
تشنه، میان خانهی خود دست و پا زدی
یک جرعه آب، همسر تو، دست تو نداد
زهری که ذره ذره تنت را مذاب کرد
خونی به قلب فاطمه و بوتراب کرد
سوزاندهتر ز زهر جفا، ظلم همسر است
غربت میان خانه، دلت را کباب کرد
پاره جگر شدی و کنارت طبیب نیست
اینجا کسی به فکر امام غریب نیست
وقتی که پای بغض علی در میان بُوَد
جسم امام و هلهله، اصلاً عجیب نیست
گرچه به لب رسیده نفسهای آخرت
لب تشنهای، شبیه لب جدّ اطهرت
اما هنوز یاد گل یاس پرپری
یاد مدینه کردهای و یاد مادرت
هم نیت بریدن زیر گلو نکرد
هم نیزه بر لب و دهن تو فرو نکرد
خندید بر نوای جگر سوز تو، ولی
با پای خویش، جسم تو را زیر و رو نکرد
شکر خدا که دور و برت خواهری نبود
در وقت دست و پا زدنت، مادری نبود
شکر خدا کنیزکی از نسل ساربان
آنجا به فکر غارت انگشتری نبود
✍ #محمود_مربوبی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه
#امام_جواد_ع_مدح_و_مناجات
#زمزمه
گر چه از غم، شکسته بالِ من است
اشک من، شاهد ملالِ من است
همهشب این زبان حالِ من است
یا جوادالائمه ادرکنی!
حالِ ابر بهار دارم من
دیدهای اشکبار دارم من
«از جهان با تو کار دارم من»
یا جوادالائمه ادرکنی!
من که مهر تو را خریدارم
هم دلآزرده، هم گرفتارم
«گره افتاده است در کارم»
یا جوادالائمه ادرکنی!
شد گواهِ شکستهبالی من
چشم پُر اشک و دستِ خالی من
نظری کن به خستهحالی من
یا جوادالائمه ادرکنی!
درد ما را نگفته، میدانی
نامه را نانوشته میخوانی
منم و این دو چشم بارانی
یا جوادالائمه ادرکنی!
ای کرم عبدِ خانهزادِ شما
رحمت و جود در نهاد شما
نَبضِ من میزَند به یاد شما
یا جوادالائمه ادرکنی!
خواهم از بَندِ غم نجات از تو
التماس از من، التفات از تو
تا به دستم رسد برات از تو
یا جوادالائمه ادرکنی!
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_جواد_ع_مدح
کبوتر آمده امشب زیاد گریه کند
به هرکجا که دلش سرنهاد گریه کند
به وقت خواندن اذن دخول میخواهد
اگر که حال خوشی دست داد، گریه کند
و زائری که به مشهد رسیده میداند
که در کجای زیارت زیاد گریه کند
برای اینکه شفاعت کند امام رئوف
در آستانهی بابُ الجواد گریه کند
✍ #مرتضی_حیدری_آل_کثیر
📝 اشعار_آیینی_حسینیه
#امام_جواد_ع_مدح
من از ازل گدایم و او از ازل جواد
مثل رضا و مثل خودش بی بَدَل جواد
با روی خوش گذاشت به سائل مَحل جواد
در جُود و در کرم شده ضَربُ المَثَل جواد
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
دست خُداست دست امامِ جوادِ من
عرش خُداست روضهی باب المُرادِ من
لطف زیاد اوست که مانده به یادِ من
یکجمله است نغمهی هر بامدادِ من
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
او را دلیل بارش باران نوشتهاند
در مدح او ملائکه قرآن نوشتهاند
چشم و چراغ شاه خراسان نوشتهاند
روی عقیق دست کریمان نوشتهاند
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
با مَستِ حُبِّ او سخن از مُستَحَب مگو
شهد لبش که هست به ما از رُطب مگو
ما با غمش خوشیم بیا از طرب مگو
در پردهای بلند بخوان؛ زیر لب مگو
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
دل یاکریم گفت و زبان یاجواد گفت
باید نیاز خویش به بابُ المراد گفت
گنبد زبان گشود و دم گوش باد گفت
شد برکتش زیاد، کسی که زیاد گفت:
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
ماییم سائل سرِ بازار کاظمین
هستیم تا همیشه بدهکار کاظمین
بیچارهی رضا و گرفتار کاظمین
گفتیم با تمامی زوّار کاظمین
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
ای دل! به شادی دل آل عبا بخوان
پیوسته با اهالی ارض و سما بخوان
در صحن با صفای امامینِ ما بخوان
مصراع آخرست؛ بیا با رضا بخوان
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
✍ #محمد_قاسمی
📝 اشعار_آیینی_حسینیه
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
روضه شب شهادت امام جواد علیه السلام.mp3
22.57M
◼️ روضهٔ شب شهادت حضرت
امام جواد علیه السلام
اشعار:
https://eitaa.com/rozehayemaktoub3/1059
📆 پنج شنبه ۱۷ خردادماه ۱۴۰۳
🔔@borhan_maaref |
🌐borhan.org
|⇦•خوشحال از این غلامی..
خوشحال از این غلامی و عرض ارادتم
همراه با ملائکه مشغول خدمتم
این لطف فاطمه است که داده لیاقتم
عبد علی و آل علی تا قیامتم
من نوکر و محب و فدائی اهل بیت
بیچاره ام بدون گدایی اهل بیت
دارم به سر هوای جگر گوشۀ رضا
افتاده ام به پای جگر گوشۀ رضا
ممنونم از عطای جگر گوشۀ رضا
این جان من فدای جگر گوشۀ رضا
عمریست زیر دین جواد الائمه ام
محتاج کاظمین جواد الائمه ام
ای نایب امام رضا، حضرت جواد
یابن الرئوف! شاه وفا! حضرت جواد
پروردگار جود و عطا، حضرت جواد
دریاب روزگار مرا، حضرت جواد
آقا به مهربانی تو دارم اعتقاد
هستی جواد و ابن جواد و ابالجواد
ای سومین محمد این خانه، السلام
ای سائل تو عاقل و دیوانه السلام
ای صاحب کرامت جانانه السلام
عیسی مسیحِ حضرت ریحانه السلام
تو آمدی و دشمن دین نا امید شد
بار دگر امام رضا رو سفید شد
با بودنِ تو عهد وفا سر نیامده
چیزی به جز کَرَم که به این در نیامده
وصفت به جز رضا ز کسی بر نیامده
مولود از تو با برکت تر نیامده
در کودکیت پیرِ زمین و زمان شدی
آقا نهم ستاره این آسمان شدی
امّید آخر همه بیچارگان شدی
بالاتر از توقع ما مهربان شدی
آنانکه خاک بوسی ابن الرضا کنند
باید که خاک را به نظر کیمیا کنند
ای عادت همیشه ی تو ذره پروری
خوب و بدند بر سر کوی تو مشتری
دادی به یاد سائل خود کیمیاگری
حقا که یادگاری موسی بن جعفری
#شاعر محمد حسین رحیمیان
『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
زمزمه امام زمانی امام جواد علیه السلام
غافل شدم از .یاد شما .یوسف زهرا
اما تو زیا.دت نبری .نوکر خود را
با اینکه بدم. روسیهم. غرق گناهم
هستی تو فقط. مثل پدر. پشت و پناهم
تو گریه کنِ ابنُ رضا هستی و داغش
در حجره در بسته نشستی به کنارش
(چون شمع سحر گشتم و پا تا به سرم سوخت
در حجره ی در بسته خدایا جگرم سوخت
یا ضامن آهو به دلم شعله فتاده
صیاد مرا کشت و به من آب نداده
در شعله بسوزد دل پروانه چه سخت است
با قاتل خود ماندن در خانه چه سخت است)
سوزد جگرم اشک غم آید ز دوعینم
یاد عطش و تشنگیِ طفلِ حسینم
(این طفل به کف نیزه و شمشیر ندارد
والله قسم مادر اوشیرندارد
با تیر سه شعبه سرششماهه جداشد
دردانه من باگلوی تشنه فدا شد
افسوسکهخون پسرمکردهخضابم
خجلتزده ازدیده گریانربابم)
ماندم که چگونه بسوی خیمه بیایم
دور از رباب/بردم علی زیر عبایم
بیتهای درون پرانتز از بقیه شعراست.
کسیکه بذری نپاشیده . منتظر باران نیست...
اللهم عجل لولیک الفرج
منبع: سایت امام هشت
https://emam8.com/article/81906
مسموم زهر ظلم و جفایم/غریب بغدا،ابن الرضایم
آه/سوزد این دلم/که همسر من/شده قاتلم
آه/آه و واویلا...
در کنج حجره جان می سپارم/جز درد ومحنت یاری ندارم
آه/چشمم گریان است/دلم سوزان است/کامم عطشان است
آه/آه و واویلا...
از ظلم و بیداد دخت مأمون/در این غریبی دلم شده خون
آه/ناله ها زدم/در بین حُجره/دست و پا زدم
آه/آه و واویلا...
از تشنگی در شور و نوایم/وارث به داغ کرببلایم
آه/غربت دلبر/گلهای پرپر/عطش ِ اصغر
من گرچه دلخون گرچه غریبم/گریه کن ِ آن شَیب الخضیبم
آه/آن دور از وطن/صد پاره بدن/بی غُسل و کفن
آه/مظلوم حسین جان...