eitaa logo
اشعار روضه های مکتوب
1.5هزار دنبال‌کننده
9 عکس
9 ویدیو
0 فایل
انشاالله به مرور در این کانال اشعار مدح و مرثیه اهل بیت قرار داده خواهد شد. متون مرثیه آل الله را در کانال روضه های مکتوب ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoub
مشاهده در ایتا
دانلود
احب الله من احب حسینا . داری روی سرم سایه می خونم باز تو مشّایه . احب الله من احب حسینا . عجب شوری تو موکب هاست هلا بیکم روی لب هاست . احب الله من احب حسینا . کربلا و بی قراری ، هر ستون جاده و چشم انتظاری عشق من اون سرزمینه ، وعده ی ما ظهر روز اربعینه . خیلی عکس یادگاری دارم از تموم خاطرات این راه . زندگیم خلاصه میشه تنها توی عشق تو اباعبدالله . تو راه کربلا به یاد شهدا می خونن عاشقا ، می خونن عاشقا . قدم قدم با یه علم ایشالا اربعین میام سمت حرم . با مدد شاه کرم ایشالا اربعین میام سمت حرم
مگه یادم میره اون داغی که کسی ندیده مگه یادم میره من بودم و گلای چیده مگه یادم میره من بودم و سر بریده مگه یادم میره یک کاروان بچه و زن رو مگه یادم میره اون ماجراهای کفن رو مگه یادم میره طعنه های خولی به من رو مگه یادم میره دستای اون یل دلاور مگه یادم میره لبخند روی لب اکبر مگه یادم میره گهواره خالی اصغر مگه یادم میره گوشواره های دخترت رو مگه یادم میره خون لخته روی سرت رو مگه یادم میره دزدیدن انگشترت رو
قافله سالار من ، کجایی ای دوای دردم … پی تو هرکجا میگردم ، تو رو تو قتلگاه گم کردم… ای بدن صد پاره ، رو خاک داغ این صحرایی!! چرا مقطع الاعضایی ، بگو کجا برم تنهایی ، وای من از عاشورا… زمین و آسمون غمگینه ، یه خواهری داره میبینه!!! یکی میشینه روی سینه ، وای من از عاشورا… باید بمیره از غم دنیا ، تو قتلگاه به پیش زهرا… دوازده ضربه زد واویلا ،داغته روی سینم  و…
سیدالشهدا، سیدالشهدا سیدالشهدا یا مقطع الاعضا مونده روی زمین، پیکر تو رها السلام علی من دَفَنَ اهل قُری خواهرت اگه نیست، رفته شام بلا ریگ و رمل بیابان برات گرفتن عزا سیدالشهدا، سیدالشهدا سیدالشهدا یا مقطع الاعضا -- همه منتظرن، مادرش برسه کاش صدای برادر به خواهرش برسه دست قاتل اگه، به سرش برسه آخ خدا به داد موی دخترش برسه سیدالشهدا، سیدالشهدا سیدالشهدا یا مقطع الاعضا -- ماه نیزه نشین، شمع روشن من بی تو مرگه برا من نفس کشیدن من زخمیه تن تو، زخمیه تن من غم نخور اگه آتیش گرفته دامن من سیدالشهدا، سیدالشهدا سیدالشهدا یا مقطع الاعضا همونی که ازم پدرم رو گرفت بایه عده حرامی دور و برم رو گرفت ..
یا مولاتی یا زهرا: ز داغ کام خشکت دل خسته و کبابم اي سر بريده چون تو در زير آقتابم کي ميبرم ز خاطر حسين عزيز زهرا قد خميده ات را حسين عزيز زهرا آن قامت رشيد حسين عزيز زهرا در خون تپيدات را حسين عزيز زهرا کي مي رود ز يادم حسين عزيز زهرا لبخند آخر تو حسين عزيز زهرا در پيش ديدگانم حسين عزيز زهرا بريده شد سر تو حسين عزيز زهرا آن سينه ي شکسته حسين عزيز زهرا کي مي رود ز يادم حسين عزيز زهرا بر حلقه خون فشانت حسين عزيز زهرا با گريه بوسه دادم حسين عزيز زهرا کي مي رود ز يادم حسين عزيز زهرا بر نيزه رفته بودي حسين عزيز زهرا قرآن ز نيزه خواندي حسين عزيز زهرا ديده به من گشودي حسين عزيز زهرا کي مي رود ز يادم حسين عزيز زهرا زخم لب کبودت حسين عزيز زهرا از ني زمين فتادي حسين عزيز زهرا قربان آن سجودت حسين عزيز زهرا راس تو را به نيزه حسين عزيز زهرا رقصانده دشمن تو حسين عزيز زهرا کي مي رود ز يادم نيمه شب خرابه جان داد دختر تو پيش من و ربابه مارا به جرم عصمت حسين عزيز زهرا ويرانه جاي دادندحسين عزيز زهرا راس تو را ميانه حسين عزيز زهرا تشت طلا نهادند حسين عزيز زهرا کي مي رود ز يادم غم هاي آن جسارت شد صد هزار دفعه بر زينبت جسارت اي بي کفن برادربر حال من نظاره جان ميدهم به يادآن جسم پاره پاره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ شراره بی آبی حاج محمود کریمی شراره بی آبی سوزونده لباتو کویر تشنه کرده دریای نگاتو رو دست بابا از دور می‌بینی فراتو می‌بینی از دور تو نخلا عموت و یا نه ببینم عمه پوشونده گلوت و یا نه بریم شاید بگیریم جواب شاید بریم شاید برسیم به آب شاید سیراب بشی و بری به خواب شاید تو مردی و دردت رو می‌دونم می‌خوای با بابا باشی ای دردت به جونم واست تو راه میدون لالایی می‌خونم می‌دونی کار و به آخر رسوندی یا نه می‌دونی تنها برا من تو موندی یا نه بریم به خاطر هر دومون شاید به رحم بیاد دل سنگشون شاید یا ابری شه دل آسمون شاید نخواستی جنگ و از تو گهواره ببینی دلت نیومد من رو بیچاره ببینی رباب و سرگردون و آواره ببینی شنیدی آه دل آسمون و یا نه میبینی سمتت گرفتن کمون و یا نه حالا که می‌زنی دست و پا شاید می‌خوای بمونی پیش بابا شاید پیشم باشی روی نیزه ها شاید کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیت الاحزانم شده این ویرونه حاج محمود کریمی بیت الاحزانم شده این ویرونه درد من و فقط مادر میدونه کمکم کن مادر عمه بهم گفتی که بابام پیش خداست اما ببین سرش همینجا رو نیزه هاست منم مثه مادر بزرگم بابایی ام نمیدونم بابام کجاست منم شبیه فاطمه بعد بابام عمرم کمه چشام مثه زهرا کبوده قدم مثه مادر خمه منو عمه هام فتح کردیم شامو خریدیم آبروی بابامو ببین زخم دستهامو پاهامو چشمامو بیت الاحزانم شده این ویرونه درد منو فقط مادر میدونه **** بابا ببین چقدر شدم عین مادرت از بس نفس نفس زدم دنبال سرت دیگه نداره طاقت سیلی صورتم برس به داد دخترت اتیش گرفته شونه ها از دست تازیونه ها بسته به روم مثه مدینه در تموم خونه ها این تب تقصیر اتیش پهلومه زخمام از بوسه بابام محرومه بیت الاحزانم شده این ویرونه درد منو فقط مادر میدونه **** مثه مادر بزرگم اینجا تو غربتم تو ویرونه کسی نیومد عیادتم انقدر صدای خنده ها قلبم و شکست دیگه تموم طاقتم گریه شده دوای من یه کاری کن برای من میگن باید اروم بگیره صدای گریه های من عجل وفاتی شده ورد لبهام خسته شدم خدا بابام و میخوام تو نبودی و من بی تو مردم با گریه شونو آبروشونو بردم تموم راه سیلی می خوردم از سیلی مردم بیت الاحزانم شده این ویرونه درد منو فقط مادر میدونه کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
تو خیمه ها یکی بی تابه بی تابه بی تابه تو گهواره یکی بی خوابه بی خوابه بی خوابه تو علقمه یکی گریونه گریونه گریونه مشک عمو دیگه بی آبه بی آبه بی آبه رباب میدونه چشم انتظاری چه بده بدون عمو آقا به خیمه اومده وای علی لای لای ------- اشک همه مثل بارونه بارونه بارونه وقتی علی توی میدونه میدونه میدونه پدر به سرخی قنداقه قنداقه قنداقه شبیه آینه حیرونه حیرونه حیرونه کی اشک میریزه که بوی بارون اومده دیگه آخرین علی به میدون اومده وای علی لای لای ------------ چشم فرشته ها خونباره خونباره خونباره برای مادر بیچاره بیچاره بیچاره رو نیزه ها دیگه سرابه سرابه سرابه نگین تشنه ی گهواره گهواره گهواره تویی با دلی که با خدا همنفسه برو که برات تموم دنیا قفسه وای علی لای لای دانلود سبک
عشق تو رو در دل من، خداي اعلي گذاشته ‌شور تو رو در سر من حضرت زهرا گذاشته ذكر تو رو بر لب من زينب كبري گذاشته ‌با تو خدا در كربلا كعبه اصليشو بنا گذاشته حسين ارباب بي نظير من حسين انت نعم الأمير من زندگي بي غم تو، حال و هوايي نداره بندگي بي دم تو لطف و صفايي نداره خونه بي پرچم تو كرب و بلايي نداره هر كس شود از تو جدا در پيش فاطمه جايي نداره حسين،‌ اي ذكر صبح و شام من حسين اي مسجدالحرام من حسين ارباب بي نظير من حسين انت نعم الأمير من در راه كربلايت غرق بلايم بفرما تا كه شوم آشنايت عبد خدايم بفرما بهر غم و روضه هايت اهل صفايم بفرما اي با صفا تو از وفا در دل خيمه ات جايم بفرما حسين آواره تو هستم حسين بيچاره تو هستم حسين ارباب بي نظير من حسين انت الأمير من حسرت كرب و بلايت مي كشد آخر گدا را تا به كي آخر بسوزد در طلب تو نگا را كن نظري بر دل مجنون و خرابم خدا را اي مه جبين، نيزه نشين ‌أدرك يا سيدي اين مبتلا را حسين يا كاشف البلايا، حسين يا رازق البرايا حسين ارباب بي نظير من حسين انت الأمير من
دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد چشم حرامی با حرم روبرو شد بیا برگرد خیمه ای کس و کارم منو تنها نگذار ای علمدارم آب به خیمه نرسید فدای سرت حسین قامتش خمید فدای سرت از تو خبر دارم با دستای خونی زهرا وساطت کرد تو میدون بمونی تو که پیرم کردی ای پناه من زمین گیرم کردی ای سپاه من پیر شده برادرت فدای سرت خونه چشم خواهرت فدای سرت علی العباس واویلا حسین تنهاست واو
سید و مولا حسین، آرام دل ها حسین زمزمه عاشقان، یاحسین و یاحسین ندارم غیر تو فکر و خیالی بنفسی انت و اهلی و مالی روضه های مقتل را، مثل باران می گرییم در غم تو اين شبها، با شهیدان می گرییم اشک ما مرثیه خوان فرات است مولای ما قتیل العبرات است با ولایت می مانیم، شور ما از عاشوراست ای عاشقان بسم الله، راه قدس از کربلاست تنها نگذارم در میدان، ولی را مولايم رهبرم سِيد علی را كل يوم عاشورا، كل ارض كربلا وارث خون حسين، مهدي زهرا بيا يار مظلومان كي ميرسي از راه العجل العجل يا حجةَ الله
به تو از دور سلام به سلیمان جهان؛ از طرف مور سلام به تو از دور سلام دل من واسه زیارت میزنه شور، سلام! به تو از دور سلام به حسین از طرف وصله ‌ی ناجور سلام! همه دنیام حسین من فقط تو رو برا خود تو میخوام، حسین… همه دنیام حسین یاد گرفتم اسمتو از لبِ بابام حسین همه دنیام حسین واسه اربعین بده توون به پاهام حسین
اشعار حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام
حضرت قاسم بن الحسن ای جگر پارة امام حسن وی ز سر تا به پا تمام حسن تیرها بر جگر زده گرهت زخم ها بر بدن شده زرهت گرگ ها بر تن تو چنگ زدند دلشان سنگ بود و سنگ زدند ای در آغوش من فتاده ز تاب یک عمو جان بگو دوباره بخواب جگر تشنه ات کبابم کرد داغ تو مثل شمع آبم کرد تو که دریا به چشم من داری موج خون از چه در دهن داری گل خونین من گلاب شدی پای تا سر ز خون خضاب شدی زخم هایت چو لاله در گلشن بدنت مثل حلقة جوشن ای مرا کشته دست و پا زدنت جگرم پاره پاره تر ز تنت من عموی غریب تو هستم کم بزن دست و پا روی دستم سورة نور گشته پیکر تو آیه آیه است پای تا سر تو نه فقط قلب چاک چاک منی مصحف پاره پارة حسنی بعد اکبر تو اکبرم بودی بلکه عباس دیگرم بودی خجلم از لبان عطشانت جگرم سوخت از عمو جانت شهد مرگ از کف اجل خوردی از دم تیغ ها عسل خوردی بس که دلدادة خدا بودی بس که از خویشتن جدا بودی تلخی مرگ از دم خنجر از عسل گشت بر تو شیرین تر زخم تن آیه های نور شده پایمال سم ستور شده لاله بودی و پرپرت کردند پاره پاره، چو اکبرت کردند لالة پرپرم، عزیز دلم تا صف محشر از حسن خجلم نشود تا ابد فراموشم قاسمش داد جان در آغوشم تا که خیزد شفا ز خاک رهت اشک "میثم" نثار قتلگهت استاد سازگار
حضرت قاسم بن الحسن ای عمو پاره پاره شد بدنم - زرهم گشته زخم‌های تنم منم آن یوسفی که گردیده بــدنم پـاره‌تر ز پیـرهنم سیـزده سـال آرزو دارم روی دست تو دست و پا بزنم از دم تیغ دوست خوردم آب که عسل جاری است از دهنم عاشقم عاشقم عمو بگـذار اسب‌هـا پـا نهنـد بر بدنم بس که خشکیده از عطش دهنم نیست یـارای گفتنِ سخنم آرزوی مـن از ازل این بود که شود زخم و خاک و خون، کفنم پدری کن بـر ایـن یتیم عمو مـن عزیـز بـرادرت حسنم شهد احلی مـن العسل خـوردم به! چه زیباست دست و پا زدنم! «میثم» از سوز دل بسوز به من من گل برگ بـرگ در چـمنم استاد سازگار
حضرت قاسم بن الحسن ثمـر ریـاضِ دلی علی، دُر فاطمه، گهـرِ حسن  به رسول، قطعه‌ای از جگر، به حسین، پاره‌ای از بدن  به دو لب عقیق-یمن یمن، به دوطره مشک-ختن ختن  رخ او چــراغ بــهشت دل قــد او قیـامت کربلا  ****  شهدا بـه وادی سرخ لا، شده خم به عرض ارادتش  سـر و دست و تن سپر بلا، یمِ خون، بهشت شهادتش مه و سال و هفته و روز وشب، همه لحظه‌های ولادتش  زده خیمـه در یم سـرخ خـون، شده مردِ سنگرِ ابتلا  ****  گـل سرخ بـاغ محمّـدی، شکفد ز باغ جمال او  صلوات خالق ذوالمنن، بـه خصال او بـه کمال او  بــه بــراق وهـم بگو مپر نرسی به اوج کمال او  که گرفته جلوه جلال او ز جلال حضرت کبریا  **** ثمرِ حسن! که هماره دل به حسینِ فاطمه بسته‌ای  تــو همـای قله خونی و به دل شکسته نشسته‌ای  به شتاب می‌روی از حرم تو که بند کفش نبسته‌ای  زرهت بـه تـن شـده پیـرهن، بدنت شده سپر بلا  ****  تـو طواف دور عمو کنی، ملکوت گرم طواف تو  نگـه حسین بـه قامت و نگه حسن به مصاف تو  دل عمـه و جگـر عمـو شده شمع بزم مصاف تو  که شودخضاب به مقتلت،زحنای خون سر ودست وپا  ****  بـه عمو و عمه نظاره کن، شده در قفای تو نوحه‌گر  دو طرف فرات و دوسو سپه،دولب تو خشک‌ ودو دیده تر نه به تن زره نه به کف سپر نه به سر کله نه کفن به‌ بر  زره تـو زخـم تنت شـود ز هجـوم نیزه و تیرها  **** تـو شهید عـرصة کربلا، تو حسین را علی‌اکبری  عمویت به جای پدر به تو،تو براو به جای برادری  چه شود به پیکر نازکت؟ که میان این همه لشکری  عـلی اکبـرِ دگـرِ عمـو ز چه رو شدی ز عمو جدا؟  ****  تو روی به جانب مقتل و، دل یک حرم به قفای تو  سپهنـد منتظـرت ولـی، حـرم است بـزمِ عزای تو  نگهی به«میثم»خسته دل که بوَد قصیده سرای تو  به امید آنکه شفیع او، شوی از کـرم بـه صف جزا  استاد سازگار
حضرت قاسم ابن الحسن ای سینه ی شکسته دلان نینوای تو لبریز نینوای وجود از نوای تو جان حسین و نجل حسن عشق زینبین آغوشِ گرم حضرت عبّاس جای تو قرآن پاره پاره ی پاشیده بر زمین! گلبوسه ی عمو به همه آیه های تو سر تا سر وجود تو مثل حَسن حَسن خُلق تو، خوی تو، سخن تو، صدای تو تو قاسمی که شخص حسن خوانده قاسمت قسمت شود جحیم و جنان در رضای تو یک باغ لاله و نفس سیزده بهار ای ماه چارده شده محو لقای تو تو بر حسین مثل علی اکبر او حسن تو سوختی به پای وی و او به پای تو ریحانه ی رسول که جان جهان فداش رو کرد بر تو گفت که جانم فدای تو شب بود و عشقبازی تو با نماز شب می بُرد دل زیوسف زهرا دعای تو قبر تو در قبور بنی هاشم است لیک در قلب ما بنا شده صحن و سرای تو دامادِ حجله گاه شهادت که زخم ها شد جامه ی زفاف به قدّ رسای تو پیراهن تو بود زره، سینه ات سپر جوشن شدند بر تن تو زخمهای تو بر روی دستهای عمو دست و پا زدی انگار بود دست عمو کربلای تو در نینوا صدای تو خاموش شد ولی در هر دلی است ناله ای از نینوای تو «میثم» چنین نگاشت که ای غرق در حسین مثل حسین گشت خدا خون بهای تو استاد سازگار
روضه حضرت قاسم علیه السلام قسمت اول: امشب شب یادگار همین آقاس تو صحرای کربلا اون قاسمی که حسین شب عاشورا بهش گفت فداک عمک عمو به فدات بشه پشت خیمه قدم زنان به دعا داشت با درگه خدا نجوا ای خدا عاشق عمو هستم تو خودت راضی اش کن از دستم چاره درد را نمی دانم او غریب است منکه می دانم [طبق نقلی حضرت فرمود پسرم با پاهای خودت به سوی مرگ می خوای بری عرضه داشت عموجان و کیف لا یا عم و انت بین الاعداء وحید فرید من طاقت ندارم تنهایی تو ببینم] تو اگر بر دلش بیندازی او به جانبازی ام شود راضی منکه شاگرد رزم بَدرِینَم پسر مجتبای صفّینم سبط حیدر ز نسل زهرایم حسن مجتبای اینجایم بر لبم بهترین غزل دارم جام شیرین تر از عسل دارم من در این حربگاه می جنگم با تمام سپاه می جنگم من گل سرخ و سبز این چمنم با حسین و سلاله حسنم شب عاشورا ابی عبدالله فرمود همه شما کشته می شید یک نفر از شما باقی نمی مونه قاسم صدا زد عمو! آیا منم شهید میشیم فرمود یا بنی کیف الموت عندک پسرم مرگ نزد تو چگونه است عرضه داشت عموجان احلی من العسل شهادت در راه خدا از عسل برام شیرین تره فرمود آره تو هم شهید میشی اما بعد ان تبلو ببلاء عظیم به بلای بزرگی دچار میشی روضه قاسم انقدر جانسوزه صاحب مصیبت عظمی که حسینه میگه قاسمم مصیبت تو بزرگه لذا چند جا روز عاشورا لشگر رو نفرین کرد یه جا پای پیکر قاسم بود اللهم احصهم عددا خدایا دونه دونه شونو بشمار و لا تغادر منهم احدا خدا یه دونه از این هام باقی نگذار بعد فرمود ولا تغفر لهم ابدا بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏43 ؛ ص269 كامل الزيارات أَبِي عَنْ سَعْدٍ وَ الْحِمْيَرِيِّ وَ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ وَ غَيْرِهِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَخِيهِ نُوحٍ عَنِ الْأَجْلَحِ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ‏ يَا عَلِيُّ لَقَدْ أَذْهَلَنِي هَذَانِ الْغُلَامَانِ يَعْنِي الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ أَنْ أُحِبَّ بَعْدَهُمَا أَحَداً إِنَّ رَبِّي أَمَرَنِي أَنْ أُحِبَّهُمَا وَ أُحِبَّ مَنْ يُحِبُّهُمَا. موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏3 ؛ ص110 : ... فقال: فداك عمّك، اشکهای خونین در سوگ امام حسین ترجمه ذریعة النجات ص 246 به نقل از المنتخب ص 374. موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏3 ؛ ص110 به نقل از مدینه المعاجز و نفس المهموم : فقال لهم: يا قوم! إنّي في غد أقتل، و تقتلون كلّكم معي، و لا يبقى منكم واحد. فقالوا: الحمد للّه الّذي أكرمنا بنصرك، و شرّفنا بالقتل معك، أو لا ترضى أن نكون معك في درجتك يا ابن رسول اللّه؟ فقال: جزاكم اللّه خيرا. و دعا لهم بخير، فأصبح و قتل و قتلوا معه أجمعون. فقال له القاسم بن الحسن عليه السّلام: و أنا فيمن يقتل؟ فأشفق عليه، فقال له: يا بنيّ! كيف الموت عندك؟ قال: يا عمّ! أحلى‏ من‏ العسل‏. فقال: أي و اللّه‏- فداك عمّك-، إنّك لأحد من يقتل من الرّجال معي بعد أن تبلو ببلاء عظيم، و ابني‏عبد اللّه. فقال: يا عمّ! و يصلون إلى النّساء حتّى يقتل عبد اللّه و هو رضيع؟ فقال: فداك عمّك، يقتل عبد اللّه إذ جفّت روحي عطشا، و صرت إلى خيمنا، فطلبت ماء و لبنا، فلا أجد قطّ. موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص130 أضاف في نفس المهموم: «و روي أنّه قال الحسين عليه السّلام: اللّهمّ أحصهم عددا، و اقتلهم بددا، و لا تغادر منهم‏ أحدا، و لا تغفر لهم أبدا، صبرا يا بني عمومتي، صبرا يا أهل بيتي، لا رأيتم هوانا بعد ذلك اليوم أبدا»
روضه حضرت قاسم علیه السلام قسمت دوم: گفتی که سرنوشت همین از قدیم بود گفتی مرا نصیب بلای عظیم بود دست رکاب بر سر پایم نمی رسید آن اسب هم مخالف جنگ یتیم بود روز عاشورا دونه دونه همه رفتند به قربانگاه اومد اجازه بگیره گفتن ابی عبدالله بغلش کرد این قدر تو بغل هم گریه کردند حتی غشی علیهما هر دو از حال رفتند خیلی سخت بود برای حسین یادگار برادره ... امانته یه وقت دیدن افتاد به پای عمو شروع کرد دست و پای عمو رو بوسیدن این قدر التماس کرد بالاخره اذن میدان گرفت پاره ماه سوی میدان شد لرزه ای در سپاه عدوان شد ای عجب هیئتی عجب کفنی هیبتش هاشمی قَدَش حسنی [و انا بن الحسن که افشا شد لشگر کوفه در تماشا شد نوجوان و به لشگر افتادن با یلان عرب در افتادن هرکه از هر طرف تهاجم کرد لاجرم دست و پای خود گم کرد رزم جانانه اش که غوغا کرد کینه های مدینه سر وا کرد] هنوز داشت گریه می کرد که وارد میدان شد اومد مقابل لشگر ایستاد ان تنکرونی فانا ابن الحسن سبط النبی المصطفی الموتمن مردم اگه می شناسید من یادگار حسنم گفتن کان وجهه فلقة قمر مثل ماهپاره می درخشید راوی میگه دیدم حتی بند نعلینش پاره بود انقدر شوق شهادت داره خودش رو رسوند به میدان وارد میدان شد غوغایی به پا کرد گفتن 70 نفر از این ملعون ها رو به زمین انداخت اما نگم چی شد فقط بگم یه وقت از بین میدان صدای قاسم بلند شد افتادم از پشت فرس عمو به فریادم برس یا عماه ادرکنی موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص137 به نقل از مقتل خوارزمی فلمّا نظر إليه الحسين اعتنقه، و جعلا يبكيان حتّى غشي‏ عليهما، ثمّ استأذن الغلام للحرب، فأبى عمّه الحسين أن يأذن له، فلم يزل الغلام يقبّل يديه و رجليه، و يسأله الإذن حتّى أذن له، فخرج و دموعه على خدّيه و هو يقول: إن تنكروني فأنا فرع الحسن‏ محمود ژولیده موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص129 قال أبو مخنف: حدّثني سليمان بن أبي راشد، عن حميد بن مسلم، قال: خرج إلينا غلام كأنّ وجهه شقّة قمر، في يده السّيف، عليه قميص و إزار و نعلان قد انقطع شسع إحداهما ما أنسى أنّها اليسرى موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص151 و كمن له ملعون، فضربه على أمّ رأسه، ففجر هامته، و خرّ صريعا يخور بدمه‏، فانكبّ على وجهه، به نقل از تاریخ طبری موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص151 و خرّ صريعا يخور بدمه‏، فانكبّ على وجهه، و هو ينادي: يا عمّاه! أدركني. به نقل از ابو مخنف
شت خیمه قدم زنان به دعا داشت با درگه خدا نجوا ای خدا عاشق عمو هستم تو خودت راضی اش کن از دستم چارۀ درد را نمی دانم او غریب است منکه می دانم تو اگر بر دلش بیندازی او به جانبازی ام شود راضی غیر تو یاوری ندارد او در حرم اکبری ندارد او به نفس های عمه ام زینب یک تنه یاری اش کنم یا رب من در این حربگاه می جنگم با تمام سپاه می جنگم بر لبم بهترین غزل دارم جام شیرین تر از عسل دارم منکه شاگرد رزم بَدرِینَم پسر مجتبای صفّینم سبط حیدر ز نسل زهرایم حسن مجتبای اینجایم دیده ام دوره های بس حساس شیوة جنگیِ عمو عباس در کلاس عمو حسین اصلاً نیست شاگرد اولی چون من رفته ام دوره شجاعت را خوب آموختم اطاعت را در کلاس علیِّ اکبر هم دورة بندگی ندیدم کم من گل سرخ و سبز این چمنم با حسین و سلالة حسنم ** قاسم بن الحسن تمنا کرد اذن میدان گرفت و پر وا کرد کفنی بر تنش عمو پوشاند و نقابی به روی او پوشاند پاره ماه سوی میدان شد لرزه ای در سپاه عدوان شد ای عجب هیئتی عجب کفنی هیبتش هاشمی قَدَش حسنی و انا بن الحسن که افشا شد لشگر کوفه در تماشا شد نوجوان و به لشگر افتادن با یلان عرب در افتادن هرکه از هر طرف تهاجم کرد لاجرم دست و پای خود گم کرد رزم جانانه اش که غوغا کرد کینه های مدینه سر وا کرد دور تا دور او گره افتاد در میان محاصره افتاد نیزه ها بود و ماجرای حسن تیر باران تازه ای به کفن دشمن از هر طرف که راهش بست زیر نعل ستور سینه شکست نالۀ او بلند شد: عمّاه به حرم می رسید وا اُماه (محمود ژولیده)
ای باطن غم تو غم کربلا حسن میراث دار غربت شیر خدا حسن ای شاهد مصیبت فرق شکافته ای شاهد غم در و دیوار، یا حسن ای زخم خورده، زخم زبان خورده از همه سردار دست بسته ی قحط وفا حسن عمری اگرچه زیستی ای زاده ی علی هر روز را شهید شدی، مرحبا حسن بخشیده اند مال، کریمان به مردمان بخشیده ای تو آبروی خویش را حسن هرگز نبود با تو ولی با حسین بود هفتاد یار صادق و بی ادعا حسن افتاد جسم قاسم و عبداللهت به خاک شد نذر آخر تو چه زیبا ادا حسن
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ امشب دلم ميل مدينه دارد نام حسن بُغضي به سينه دارد صاحب عزاي بي حرم ؛حسن جان ای مطهر جود و کرم؛ حسن جان @hosenih اين خيمه ها صحن و سرايت آقا پرچم زديم اينجا برايت آقا بعد از علي؛ اي مير آلِ هاشم ما را بخر امشب به نام قاسم در كربلا شد خيمه دارِ نجمه ماه حرم ، دار و ندارِ نجمه @hosenih در خيمه ها مانند ماه مي رفت مثل حسن با غمزه راه مي رفت عمامه سبزش چه دلربا بود سر تا به پا انگار مجتبي بود بر موي او نجمه حنا گرفته كرب و بلا بوي منا گرفته @hosenih آمد به خيمه بهر دستْ بوسي مانند دامادِ شبِ عروسي بوسيد اول زانوي عمو را آغاز كرد اينگونه گفتگو را تنها و بي ياور شدي عموجان رخصت بده قاسم رود به ميدان @hosenih با اين سخن زخم عمو نمك خورد انگار بُغض سينه اش ترك خورد او را كشيد آرام بين آغوش از شدت گريه شدند بيهوش فرمود : نه؛ برگرد؛ من كه گفتم : با بوي تو ياد حسن مي افتم @hosenih بازي نكن با جانم اي عزيزم نگذار بيش از اين بِهَمْ بريزم ... چشم فلك گريه بر او نمايد بر قد و بالايش زره نيايد بر صورتش تحت الهنك چه زيباست زيبا ترين فرزند آلِ زهراست @hosenih او را نشانده روي مركب عباس بر شانه اش مي زد مرتب عباس با ذكر يا زهرا برو عموجان دارم هوايت را برو عموجان پاي تو گرچه كوته از ركاب است در پيكرت خون ابوتراب است @hosenih شير جمل عازم شده به ميدان اهل حرم فرياد زد حسن جان قاسم مگو؛ طوفانِ بي مثال است سرمستِ يا ذالعز ُوَ الجلال است بي شك به هنگام نبَرد ، قاسم ياد حسن را زنده كرد؛ قاسم @hosenih فرياد زد هستم حرف لشگر شاگرد عباسم عزيز حيدر "اِن تَنْكُروني" من حسن سرشتم با خون خود در كربلا نوشتم هذا حسينٌ كَالْاسير ، لشگر جان مرا اول بگير؛ لشگر @hosenih من از تبار فاتح حنينم ابنُ الحسن ، قرباني حسينم فرزند كَرّارم؛ علي نژادم دار و ندارم؛ نذر شاه دادم اِنّي انا بن مجتبي ، انا الحق با ضربهْ گردن مي زنم زِ ازرق @hosenih شادي براي خيمه ها خريدم تكبير سردارِ حرم شنيدم اما چه كوتاه است شادي ما اينجا به بعدِ روضه ، واي زهرا اينها همه نامرد ، در نبردند با سنگهاي تيز دوره كردند @hosenih از هر طرف راهِ گريز ؛بستند آينه ی ابروي من شكستند با ضربه اي فرق سرم دو تا شد از روي مركب پيكرم رها شد از هر دو سو نيزه به پهلويم خورد دستان نا پاكي به گيسويم خورد @hosenih مغلوبه شد جنگ و به زير مركب تركيب جسمم گشته نا مرتب مانند مادر ناله بد كشيدم در زير نعل كهنه قد كشيدم آمد عمو بالاي پيكر من بگذاشت روي دامنش سَرِ من @hosenih فرمود : آمد دلبر تو اما كاري ز دستم بر نيايد اينجا بر درد ناچاري ببين اسيرم من سينه ات را در بغل بگيرم اي قامتت كوتاه ، قد كشيدي اين دُوْرُ و بر باباي خود نديدي؟! @hosenih خيلي برايم اي عمو عزيزي اي كاش از لاي كفن نريزي ⏹ ©️کانال رسمی "حسینیه؛
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شکر خدا که نور ولایت به ما رسید الطاف خاندان کرامت به ما رسید وقتی برای خون خدا نوحه خوان شدیم بالاترین مقام عبادت به ما رسید @hosenih اسلام را محرم او زنده کرده است این نکته هم ز پیر طریقت به ما رسید روز ازل که موسِم تقسیم رزق بود از آن میانه، ذکر مصیبت به ما رسید اشکی چکید و این دل تیره شفا گرفت تا قطره ای ز زمزم تربت به ما رسید ذکر لبان ما صف محشر بوَد: حسین بعد از هزار سال که نوبت به ما رسید ما نوکران فاطمه ایم و عجب مدار روزی اگر مقام شفاعت به ما رسید @hosenih مَستیم ما ز بادۀ "احلی من العَسل" اینگونه شد که شهد شهادت به ما رسید از نالۀ یتیم حسن زیر سمّ اسب راز وفا و عزّت و غیرت به ما رسید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هم پریشانِ حسینم هم پریشان حسن ای بقربان حسین و ای بقربانِ حسن روزِ اول مادرم چشمانِ من را نذر کرد این یکی آنِ حسین و آن یکی آنِ حسن @hosenih هرشبی که فاطمه بر روضه‌ها‌مان می‌رسَد هست گریانِ حسین و هست گریانِ حسن نه که دنیا ، دینمان را هم کریمان می‌دهند من که ایمان دارم از اول به قرآنِ حسن زیرِ ایوانِ نجف دیدم که روزی می‌رسد یاحسن جان می‌نویسم زیرِ ایوانِ حسن هرکجا رفتم دیدم کار دستِ مجتبی است بشکند دستم نباشد گر به دامانِ حسن نه که تنها این دوشب کُلِ محرم می‌شویم شب به شب تکیه به تکیه باز مهمانِ حسن قاسمش وقتی به میدان زد حسین آهسته گفت : می‌رود جانِ حسین و می‌رود جانِ حسن نعره شد : إن تَنکرونی فأنا ابنُ المُجتبی" تیغ را چرخاند و گفت این است طوفانِ حسن @hosenih روضه‌های ما همه لطفِ امام مجتبی است شُکر هرشب می‌روم در زیرِ بارانِ حسن پیشِ زهرا آبرو داری کنیم و آوریم هِی گلاب و دسته گُل یادِ یتیمانِ حسن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
پیش نگاه مضطر من دست و پا مزن در موج خون ، کبوتر من دست و پا مزن @hosenih ای قد کشیده زیر سم اسب ، داغ تو تیغی است روی حنجر من دست و پا مزن عطر مدینه می وزد از زخم های تو آیینه ی برادر من دست و پا مزن اینسان عمو مگو که کار از عمو گذشت ای بسمل برابر من دست و پا مزن خون می چکد ز پهلو و بازو و سینه ات زخمی ترین چو مادر من دست و پا مزن @hosenih دشمن دوباره دید که من گریه میکنم ای وای علی اکبر من دست و پا مزن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه