eitaa logo
اشعار روضه های مکتوب
1.7هزار دنبال‌کننده
9 عکس
9 ویدیو
1 فایل
انشاالله به مرور در این کانال اشعار مدح و مرثیه اهل بیت قرار داده خواهد شد. متون مرثیه آل الله را در کانال روضه های مکتوب ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoub
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه حضرت زهراء (س).mp3
10.49M
◼️ روضه شهادت حضرت زهراء سلام الله علیها 📆 سه شنبه ۷ آذرماه ۱۴۰۲ تا گفت السلام علی...، روضه پا گرفت قلب رئوف حضرت صاحب عزا، گرفت از میخ گفت و از در و دیوار و دود گفت از گرد و خاک چادر و روی کبود گفت از دست بسته‌ی یل‌خیبر، میان خلق افتادن عمامه‌ی حیدر میان خلق لرزید شانه‌های قرار و امان ما بی‌تاب شد ز گریه امام زمان ما از روضه‌خوان بخواه سخن مختصر کند آری بگو رعایت حال پسر کند از شهر غربت پدرش زود بگذرد نام مغیره را به زبان کمتر آورد * * یابن الحسن! به خاطر مادر ظهور کن آقا تو را به زینب مضطر ظهور کن ✍ دستی از راه رسید و به رُخت جا انداخت پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت یک‌نفر که دلش از بُغض علی می‌جوشید ضربه‌ای زد به درِ خانه و دَر را انداخت آتشی را به در "خانه‌ی آب" آورد و بین دیوار و درِ سوخته دعوا انداخت ضربه‌ی پایِ دَر و بی ادبی‌هایِ غلاف بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت گره انداخت به کار همه دنیا آن‌که، ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت در قیامت جلوی چشم همه می‌اُفتد آنکه در کوچه تورا بین تماشا انداخت ✍ روضه مسجد مدینه و نفرین حضرت زهرا ...
روضه حضرت زهرا (س).mp3
11.75M
◼️ روضه شهادت حضرت زهراء سلام الله علیها 📆 چهارشنبه ۸ آذرماه ۱۴۰۲ نه فقط عرش حصیرِ قَدَمِ فاطمه است علت خلق دوعالَم، عَلَمِ فاطمه است سر سجاده به‌جایی نرسیده‌ست کسی هرچه دادند به ما از کرم فاطمه است ذکر یافاطمه نقش است به سربند علی یاعلی ذکر دم‌ و بازدم فاطمه است به دفاع از ولی و شأن ولایت برخاست خطبه‌ی فاطمه تیغِ دودم فاطمه است روی این نام همه اهل‌ِ کرم حساس‌اند استجابت به خدا در قَسَم فاطمه است دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟! تا امان‌نامه‌ی ما با قلم فاطمه است ظاهراً خلوت‌ و خاکی‌ست، ولی در باطن دل هرشیعه ضریحِ حرم فاطمه است پسر فاطمه یک‌روز می‌آید از راه ای خوش آن‌روز که پایانِ غم فاطمه است ✍ بُرد در شب، تا نبیند بی‌نقاب ماه نورانی‌تر از خود، آفتاب شُسته دست از جان، تن جانانه شُست شمع شد، خاکستر پروانه شُست نیست در کس طـاقت بشنیدنش با علی یا ربّ، چه شد با دیدنش؟ دستِ دستِ حق، چو بر بازو رسید آن چنان خم شد که تا زانو رسید دست از بازوی بشکسته خجل بازو، از دستی که شد بسته، خجل راز هستی در کفن پیچیده شد لاله‌ای در یاسمن پیچیده شد نیمه‌شب، تابوت را برداشتند بار غم بر شانه‌ها بگذاشتند هفت تن، دنبال یک پیکر روان وز پی آن هفت تن، هفت آسمان این طـرف، خیل رُسُل دنبال او آن طــرف، احمد به استقبال او ظــاهراً تشییع یک پیکر ولی باطناً تشییع زهرا و علی ادامه شعر : https://eitaa.com/rozehayemaktoub3/1258
روضه شهادت حضرت زهرا (س) ۲۶ آذر ۱۴۰۲.mp3
12.17M
◼️ روضه شهادت حضرت زهراء سلام الله علیها 📆 یک شنبه ۲۶ آذرماه ۱۴۰۲ مثل ابر بهار می بارم، رحم کن بر دل علی زهرا چاره ی لحظه های دشوارم، رحم کن بر دل علی زهرا اندکی تا دم سحر مانده، تازه آغاز دردسر مانده لحظه ها را چگونه بشمارم؟! رحم کن بر دل علی زهرا @hosenih وقت تنگ است و کار بسیار است، غسلت ای باغ لاله دشوار است گره افتاده است در کارم، رحم کن بر دل علی زهرا وقت غسلت چقدر لرزیدم، خون تازه به پهلویت دیدم ای زمین گیرِ زخمِ مسمارم، رحم کن بر دل علی زهرا بین محراب زینب من را... فضه دریاب زینب من را... جان این دختر عزادارم، رحم کن بر دل علی زهرا غسل دادم تو را حسین افتاد، صورتت دیدم و حسن جان داد نظری کن بر این دل زارم، رحم کن بر دل علی زهرا به من مرده جان تازه بده، لااقل لحظه ای اجازه بده سر روی شانه ی تو بگذارم ، رحم کن بر دل علی زهرا @hosenih با قد خم قدم قدم رفتم، زیر تابوت همسرم رفتم کمرم تا شد ای هوادارم، رحم کن بر دل علی زهرا رکن من یار و یاورم زهرا، من چگونه به دست خود حالا هستی ام را به خاک بسپارم؟! رحم کن بر دل علی زهرا وسط قبر بین این گودال، پدرت آمده است استقبال چه کنم می روی و ناچارم... رحم کن بر دل علی زهرا @hosenih جان حیدر مرا حلالم کن، دم آخر مرا حلالم کن خیلی آخر به تو بدهکارم، رحم کن بر دل علی زهرا شعر به نقل از اشعار آیینی حسینیه زینب و اهل حرم دل نگرانن حسین تا هست زنها در امانن حسین تا هست خیمه روبراهه غم ناموس بعد از قتلگاهه تنها شدی و جنگیدی تنها ابی عبدالله کشتن تو رو مقابل زنها ابی عبدالله
روضهٔ حضرت زهرا (س).mp3
9.85M
◼️ روضهٔ حضرت زهراء سلام الله علیها 📆 دوشنبه ۲۷ آذرماه ۱۴۰۲ امسال هم نوکر حسابم کردی آقا بد بودم امّا انتخابم کردی آقا در مجلس روضه مرا هم راه دادی یک بار دیگر مستجابم کردی آقا کوهِ گناهم را تو نادیده گرفتی با لطف خود غرق ثوابم کردی آقا مثل همیشه آبرویم را خریدی پیش همه عالی‌جنابم کردی آقا از اولش کارِ تو ذرّه‌پروری بود در آخرش هم آفتابم کردی آقا بالِ فرشته فرشِ راهِ عرشی‌ام شد تا «خادم الزّهرا» خطابم کردی آقا زهرا نوشت و پای آن را مُهر کردی با این قباله کامیابم کردی آقا یک «آه مادر» گفتی و آتش گرفتم از میخِ دَر گفتی کبابم کردی آقا اهرمن بر ملکی راه گرفت صورت حوریه چون ماه گرفت کوچه را همهمه و آه گرفت تا که زهرا کمر شاه گرفت... یاس در هجمهء صد خار افتاد بازوی فاطمه از کار افتاد بر زمین عرش معلا افتاد سایه بر صورت زهرا افتاد این سخن ورد زبانها افتاد دیدی آخر علی از پا افتاد وای از آن لحظهء شرمندگی اش چه بهم ریخته شد زندگی اش ناگهان شعله ای از راه رسید آتشی بود که نَمرود ندید شعله تا صورت خورشید دَوید سرخ شد سینهء آن یاسِ سفید تا که بین در و دیوار افتاد فضه را خواند بیا؛ بار افتاد فضه را خواند: مرا یاری کن مادرم نیست وفاداری کن تو بجای من علمداری کن شوهرم را نکُشند! کاری کن! وقت آنست که اعجاز کنم گِرِه از دست خدا باز کنم من چه گویم! تو بپرس از مسمار که چه شد سینهء سرُّ الاَسرار? چه شده بین در و آن دیوار?! بحث ناموس خدا شد انگار! که علی جلوهء ستّاری کرد گفت سلمان!..عَبا! یاری کرد شاعر: شعر از اشعار_آیینی_حسینیه‌
روضۀ حضرت زهرا س.mp3
9.91M
◼️ روضهٔ حضرت زهراء سلام الله علیها 📆 سه شنبه ۲۸ آذرماه ۱۴۰۲ گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما كند زهرا كم مخواه از عطای بسیارش كآنچه خواهی، عطا كند زهرا بضعۀ مصطفی بُوَد زآن‌رو جلوه چون مصطفی كند زهرا خانۀ وحی را، ز رخسارش، رشكِ غار حَرا كند زهرا نه عجب گر به شأن او گویند، خاك را كیمیا كند زهرا این مقام كنیز او باشد تا دگر خود، چه‌ها كند زهرا! چهره پوشد ز مرد نابینا تا بدین حد، حیا كند زهرا در طرفداری از خدا و رسول به علی اقتدا كند زهرا روز محشر -كه از شفاعت خویش حشر دیگر به پا كند زهرا- همچو مرغی كه دانه بر چیند، دوستان را جدا كند زهرا چه شود گر زِ رحمت بسیار حاجت ما روا كند زهرا؟ چه شود گر که بر «مؤید» هم نظری از وفا کند زهرا بی تو ای یار مهربانِ علی! شعله سر می‌کشد ز جانِ علی بی تو ای قهرمان قصۀ‏ عشق، ناتمام است داستان علی... خطبه‌ی ناتمام زهرا کرد کار شمشیر خون‌فشان علی خواست نفرین کند، که زهرا را داد مولا قسم به جان علی- -که ز قهر تو ماسِوا سوزد؛ صبر کن صبر، مهربان علی! ذوالفقار برهنه‌ی سخنش کرد کاری به دشمنان علی، با وجودی که قاسم رزق است ساخت عمری به قرص نان علی رفت زهرا و اشک از دنبال وز پی او روان، روان علی... درد دل را به چاه می‌گوید رفته از دست، همزبان علی آن شراری که سوخت زهرا را، سوخت تا مغز استخوان علی قصه را تازیانه می‌داند در و دیوار خانه می‌داند ادامه اشعار این صوت: https://eitaa.com/rozehayemaktoub3/880
روضه حضرت زهراء «س».m4a
10.16M
◼️ روضهٔ حضرت زهراء سلام الله علیها 📆 چهارشنبه ۲۹ آذرماه ۱۴۰۲ ملائک ذکر می‌گویند دائم هم‌صدا با تو دعای نور می‌خوانند هر صبح و عشا با تو چه خوشبختند، دستان تو را هر روز می‌بوسند تنور و سفره و دستاس هستند آشنا با تو بیا قسمت کنیم اصلاً ثواب خانه‌داری را ببین جارو کشیدن با من امشب، بچه‌ها با تو بپرس از تک تک این قوم، ای بنت رسول‌الله بگو با من اگر دارند مشکل، پس چرا با تو...؟ حلالم کن! حلالم کن! که ماندم بی تو در دنیا قرار بعدی‌ام در قتلگاهِ کربلا با تو... عاطفه_جوشقانیان اشعار_آیینی_حسینیه‌ گفت : در می زنند مهمان است گفت : آیا صدای سلمان است ؟ این صدا نه ، صدای طوفان است مزن این خانه ی مسلمان است . مادرم رفت پشت در ، اما … . گفت : آرام ، ما خدا داریم ما کجا کار با شما داریم و اگر روضه ای به پا داریم پدرم رفته ، ما عزا داریم . پشت در سوخت بال و پر اما … . آسمان را به ریسمان بردند آسمان را کشان کشان بردند پیش چشمان دیگران بردند مادرم داد زد بمان ، بردند . بازوی مادرم سپر ، اما … . بین آن کوچه چند بار افتاد اشک از چشم روزگار افتاد پدرم در دلش شرار افتاد تا نگاهش به ذوالفقار افتاد . گفت : یک روز … یک نفر اما … سید حمیدرضا برقعی
روضه شب نهم فاطمیه ۱۴۰۱ حجت‌الاسلام نصراللهی .m4a
3.91M
◾️روضه‌ شب نهم فاطمیه دوم شاعران: سیدمحمدمهدی و سیدعلیرضا_شفیعی ▶️ میزبان تو می‌شود ملکوت؟ یا ملائک درآستان تواند؟ لحظه ای که قنوت می‌گیری همه ی شهر میهمان تواند چتر این‌ رحمت الهی را بر سر اهل شهر گستردی با تو همسایه ها چه خوش‌بختند همه را یک به یک دعا کردی @hosenih ماکه همسایه ی تو نه.. اما از ازل زیر سایه ات هستیم در هیاهوی روز محشر هم به نخ چادرتو دل بستیم درس عشق است درس زندگی است بین خانه صفا و سادگی ات چه دفاع مقدسی شده است در دل جبهه ایستادگی ات بهتر از این کدام تقدیر است؟ در دفاع از علی شهید شدن باب شد بعد از آن حماسه ی تو در رکاب ولی شهید شدن نام زهرا میان معرکه ها نقش سربند حاج قاسم هاست دل سردار ما سرای علی، خانه اش وقف روضه ی زهراست سالها بود بانی روضه حال بر سفره ی تو مهمان است حاج قاسم که مرد میدان بود حاج قاسم که مرد میدان است تو علمدار عزت و غیرت کوثری.. کوثری و بی مانند تو شب قدر عالمی زهرا حیف قدر تو را ندانستند ما از آن قدر ناشناسی ها ما از این زخم ها عزاداریم با در خانه ی تو می‌سوزیم با در خانه ی تو می‌باریم آه! بر غربتت شهادت داد ریسمان..شعله...میخ..در...دیوار سر به دیوار غم گذاشت علی تکیه داده ست کوه بر دیوار گوشه ای بچه های تو گریان روضه برپاست کنج خانه ی تو در دل آسمان چه غوغایی است وقت تشییع مخفیانه ی تو آه.. همراه یاس پرپر خود، باغبان را علی به خاک سپرد مثل گنجی که می‌شود پنهان آسمان را علی به خاک سپرد ©شعر به نقل از اشعار آیینی حسینیه کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
روضه شب دوم فاطمیه اول 1401.09.16.m4a
5.52M
دلم از روضه های فاطمیه گرفته در هوای فاطمیه بیا ای التیام روی نیلی بیا صاحب عزای فاطمیه * بیا از جاده های بی نشانی بیا ای آفتاب آسمانی بیا شب های دلگیری ست آقا بیا که روضۀ مادر بخوانی * نگاهی شعله ور، ای وای مادر هجومی بی خبر، ای وای مادر مغیره … بی هوا … ای وای بابا تو و دیوار و در، ای وای مادر شاعر: به نقل از کانال دوبیتی و رباعی به همان كس كه محرم زهراست دل من غرق ماتم زهراست گر محرم عزاي زينب بود فاطميه محرم زهراست طاق محراب و گنبد مسجد یادگار قد خم زهراست آن چه در حشر هم نمي خشكد کوثر اشک نم نم زهراست وآنچه شرح غمش بود بسيار زندگي كردن كم زهراست وآن كليدي كه ره گشاي علي است گفتن اسم اعظم زهراست وآنچه خشم خدا به آن بسته است موي خاكي و در هم زهراست حتم دارم دلم روا گردد چون دخيلش به پرچم زهراست جوانی را تماشا کن که وقت راه رفتن هم همان دستی که بشکسته است بر دیوار می‌گیرم در آن روزی که دیوان عدالت می‌شود برپا گریبان عدو را در بر دادار می‌گیرم اگر خواهند آنجا شاهدی از من به جز محسن دو شاهد از در و دیوار می‌گیرم
اشعار روضه های مکتوب
#فاطمیه #امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی دلم از روضه های فاطمیه گرفته در هوای فاطمیه بیا ای التیام روی
ادامه اشعار: علي بيا به برم كه راهي سفرم خدا نكهدار علي خدانگهدار مي طلبم زخدا سلامتي تورا خدا نگهدار علي خدا نگهدار شكسته بالم كن نظر به حالم رفتنيم من كن علي حلالم اي رهبر مظلوم من اي شمع وجودم نذ ر تو جواني من و بود و نبودم داروندارعلي ياور ويارعلي فاطمه جانم خانم فاطمه جانم خوش آمدي به برم ،ياور همسفرم فاطمه جانم ........................ بانوي خانه مرو ، يار يگانه مرو فاطمه جانم ......................... همسفر من بشكسته پرمن سنگ صبورم سينه سپر من اي دلخوشيم هم نفسم نور دوعينم حالا مرو زود است بمان جان حسينم عشق تو حاصل من ،اشك تو قاتل من خدا نگهدا ر ...................... به دخت در محنم سپرده ام كفنم خدا نگهدار ..................... شبانه بردار ، تابوت من زار تا كه نگردد ، قاتلم خبردار من ميروم و هست تورا غربت حاكي گوشواره ومسمار در و چادر خاكي اي همه هست علي قوت دست علي فاطمه جانم ....................... باخبرازدلمم هلال شام غمم فاطمه جانم ..................... اي گل نازم اي سوز وگدازم عشق و اميدم من بي تو چه سازم تنها ترازاينم مكن اي روح وروانم حرفي نزن ازغسل وكفن يارجوانم
روضه فاطمیه دی 99 نصرالهی.MP3
15.94M
ای مسجد النبی گل نیلوفرت چه شد؟ یاس کبود سوخته ی پرپرت چه شد؟ ماه غروب کرده ی پیش از غروب عمر خورشید اوفتاده به پشت درت چه شد؟ ای آستان وحی که آتش زده تو را؟ ای باب جبرئیل امین کوثرت چه شد؟ ای مادر حسین و حسن تربتت کجاست ای بحر عصمت نبوی گوهرت چه شد؟ ای میر بدر و صف شکن خیبر و اُحد با من بگو شهیده ی بی سنگرت چه شد؟ ای همسر رسول خدا از علی بپرس داماد داغدیده ی من، همسرت چه شد؟ با من بگو مدینه در آن کوچه های تنگ با حسن آفتاب خدا منظرت چه شد؟ ماهی که خاک ریخت علی روی آن کجاست خورشید روی سینه ی پیغمبرت چه شد؟ «میثم» به سان شمع بسوز و سپس بپرس پروانه ی همیشه ی مولا، پرت چه شد؟ حاج غلامرضا سازگار https://eitaa.com/rozehayemaktoub3
روضه مصائب حضرت زهرا.mp3
3.61M
تا چند کشم هر سو این قد کمانی را ای مرگ بگیر از من یکباره جوانی را جان می‌رود از دستم خون خوردم و لب بستم باید ببرم در گور غم های نهانی را در آرزوی مرگم افتاده برو بَرگَم دارم ز جهان تنها این باغ خزانی را یاد از پسرم آمد خون از بصرم آمد دیدم بملاقاتم تا قاتل جانی را مظلوم تر از من نیست گر هست بگویم کیست؟ آنکس که نهد در گور این قد کمانی را بس راز بهم گفتیم تا هر دو پذیرفتیم او خونجگر خوردن من اشک فشانی را «میثم» چه نوا خواندی زین زمزمه سوزاندی هم اسفل و اعلا را هم عالی و دانی را حاج غلامرضا سازگار و لست ادری خبر المسمار سل صدرها خزانة الاسرار لقد جنی الجانی علی جنینها فاندکت الجبال من حنینها و الباب و الجدار و الدماء شهود صدق ما به خفاء منقول از مرحوم آیة الله غروی اصفهانی https://eitaa.com/rozehayemaktoub3
شام شهادت فاطمیه 95 نصرالهی.MP3
3.96M
اگر دردم یکی بودی چه بودی اگر غم اندکی بودی چه بودی به بالینم طبیبی یا حبیبی از این هر دو یکی بودی چه بودی علی مشغول آن بدن شد چه غسلی که به زیر پیرهن شد غمش گردیده شد یاس سپیدی به دفنش از چه رو سرخین کفن شد؟ غم آمد شادیم از یاد رفته توان از جسم عدل و داد رفته دو دست خود علی بر هم زد و گفت تمام هستیم بر باد رفته هستیم بودی رفتی از دستم تو چرا رفتی؟ من چرا هستم؟ کمی از غصه زیر پیرهن ماند کمی از خون خشکت بر بدن ماند کفن را در بر بغل بگرفت و بو کرد همان طفلی که آخر بی کفن ماند
روضه شام شهادت حضرت زهرا.mp3
4.4M
مي شويم روي تو را فاطمه جان ز اشك تنهائي خيز و بين حال منِ خانه نشين شده تماشائي (اي بود و نبود من اي ياس كبود من)2 نشسته غم به دلم ز روي تو خجلم مشو ز ديده نهان نرو تو فاطمه جان (اي يارو ياور من همسر من مريضه حيدر) دست گلچين تو چرا لاله من به گل ستان چيدي لاله ام چيدي و بر اشك من غمديده خنديدي (اي تمام هست علي مي روي از دست علي)2 گرفته ماه علي ببين تو آه علي مشو ز ديده نهان مرو تو فاطمه جان (اي يارو ياور من همسر من مريضه حيدر) اي كه بودي همه جا يار من و درد آشناي من دست بشكسته تو بوده بسي گره گشاي من (مي چكد خود ز ديده ام اي يار شهيده ام)2 ببين تو چشم ترم شكسته بال و پرم مشو ز ديده نهان مرو تو فاطمه جان (اي يارو ياور من همسر من مريضه حيدر) *** می‌شویمت که آب شوم در عزایِ تو یا خویش را بخاک سپارم بجای تو قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو گر وا نمی شدند گره های این کفن دق مرگ می شدند زِ غم بچه های تو خون جای آب می چکد از سنگِ غسلِ تو خون می چکد که زنده کند ماجرایِ تو در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو گُم شد میانِ خنده یِ مَردُم صدایِ تو در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد هر کس که بود نیمه شبی در دعایِ تو @hosenih حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده ام چرا رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو تنها نه جای دست و زخم و کبودی است آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو شعر از اشعار آیینی حسینیه
روضه عصر شهادت فاطمه زهرا.mp3
10.51M
حضرت_زهرا همینکه نوکر تو هستم آبرو دارم اگر چه خار، ولی از تو رنگ و بو دارم کنیز خانه‌ی لطف شماست مادر من و من هر آنچه که دارم فقط از او دارم اجازه هست بگویم که مادرم هستی ؟! بَدم، ولی بخدا من هم آرزو دارم برای بردنِ نامت که هیچ، اصلا من.. برای فکر به نام تو هم وضو دارم به لکه‌های سیاهِ دلِ خودم گفتم میان روضه‌ی تو وقتِ شستشو دارم دوباره ، آتش و، در و دیوار چه روضه‌های عجیبی به پیش رو دارم شبیه تو نفسم تنگ می‌شود گاهی چقدر بغض فروخورده در گلو دارم بخوان بلای جوانمرگیِ خودت را از سیاهه‌های سپیدی که بین مو دارم رضا قاسمی شعر به نقل از مرثیه
روضه حضرت زهرا ۱۲دی۱۴۰۰.mp3
14.48M
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مگر که قصد سفر داری ای جوان علی نفس نفس نزن ای جان من به جان علی تو ای قرار دل بی قرار من زهرا نمی شود نروی از کنار من زهرا؟ @hosenih مرا به رفتن خود امتحان نکن بانو مرا شبیه خودت قد کمان نکن بانو میان خانه ی حیدر به زحمت افتادی چه پیش آمده فکر وصیت افتادی؟ بگو هر آنچه که خواهی نگو خداحافظ به لب نمانده جز آهی، نگو خداحافظ هنوز زخمی دست سیاه شلاقی برای رفتن از خانه ام چه مشتاقی به بی کسیِ علی بعد خود ترحم کن زمان خنده ی قنفذ، مرا تجسم کن هجوم لشکر هیزم نرفته از یادم شرار خنده ی مردم نرفته از یادم سرِ دفاع من از زندگی بریدی تو سه ماه لحظه به لحظه چه ها کشیدی تو قلاف قاتل نامرد، کوچه را لرزاند صدای ناله ات آنجا تن مرا لرزاند @hosenih تن تو سوخت به شلاق درد در کوچه زمین برای تو خون گریه کرد در کوچه کسی شبیه تو هرگز نسوخت پای علی گذشته ای ز جوانیت در ازای علی ⏹ به نقل از اشعار آیینی حسینیه سینه زنی: فاطمیه/طلوع مهر درد و غمها بهار اشک سینه زنها/به یاد غصه های مولا فاطمیه/حدیث روضه های زهرا به گوش دل صدای زهرا/مُحرّم عزای زهرا چشم عالم گشته خونبار/نوحه خوانم با دل زار شده پرپر گل حیدر/در میان در و دیوار آه و واویلا یا زهرا... ای شهیده/بهشت قلب مصطفایی تمام هست مرتضایی/تویی که عصمت خدایی قد خمیده/تویی تو مهر و ماه اسلام به درد و سوز و آه اسلام/شدی فدای راه اسلام سجد مشتاق سجودت/کلّ قرآن در وجودت بهر یاریّ ولایت/داده ای بود و نبودت آه و واویلا یا زهرا.. اشعار حاج امیر عباسی
روضه شب دوم فاطمیه حجت‌الاسلام نصراللهی.m4a
2.88M
فاطمیه دوم ۱۴۰۱ بی تو چه کند مولا؟ یا فاطمه الزهرا!  افتاده علی از پا، یا فاطمه الزهرا! وقت ست که از رحمت، دستی ز علی گیری  افتاده ز پا مولا، یا فاطمه الزهرا! بعد از تو علی از پای افتاد و ز غم خو کرد  با خانه نشینی‏ها، یا فاطمه الزهرا! رفتی و علی بی تو بیت الحزنی دارد  پر ناله و پر غوغا، یا فاطمه الزهرا! چو محرم رازی نیست، با چاه سخن گوید  تنهاست علی تنها یا فاطمه الزهرا! شب ها به مزار تو، می‏گرید و می‏سوزد  چون شمع ز سر تا پا، یا فاطمه الزهرا! بر خاک مزار تو، خون ریخت به جای اشک  از دیده‏ی خون پالا، یا فاطمه الزهرا! بر خرمن جان او، چون شعله شرر می‏زد  می‏ریخت چو آب اَسما، یا فاطمه الزهرا! هم وصف تو ناممکن، هم قدر تو نامعلوم  هم قبر تو ناپیدا، یا فاطمه الزهرا! استاد محمد علی مجاهدی ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده ای وای از آن شروع به آخر نیامده ای وای از آن یقین به باور نیامده ای وای از آن مزار کبوتر نیامده ای وای از آنکه رفته و دیگر نیامده ای دل حدیث دختر طاها شنیده‌ای؟ یَرضی شنیده‌ای لِرضاها شنیده‌ای؟ هنگامۀ نماز دعاها شنیده‌ای؟ حتی تَوَرَّمَت قَدَماها شنیده‌ای؟ أمّن یُجیب این همه مضطر نیامده یاللعجب، فصلّ لربّک ولادتش واحیرتا لِیُذهِبَ عنکم شرافتش طوبی لهُم وَ حُسن مَآب است مدحتش جبریل با تمام بزرگی و رتبتش از عهدۀ ستایش او برنیامده اما چه سود حرمت قرآن شکسته شد یک‌باره قلب سورۀ انسان شکسته شد در را زدند و حرمت مهمان شکسته شد نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد فصل غریبی تو چرا سر نیامده؟ مهدی_جهاندار اشعار آیینی حسینیه https://eitaa.com/rozehayemaktoub3
روضه شب چهارم فاطمیه ۱۴۰۱ حجت‌الاسلام نصراللهی .m4a
4.09M
◾️روضه‌ و مرثیه شب چهارم شب‌های فاطمیه دوم آمد محرم علی و ماه فاطمه ... بسم‌الله الرحمن الرحیم (با کمی تغییر) ▶️ آمد محرّم علی و ماه فاطمه آتش گرفته جان تو از آه فاطمه با ذوالفقارِ خون جگر خورده در نيام بازآی خون فاطمه خونخواه فاطمه @hosenih بازآی تا تو روضه بخوانی برايمان با هاى هایِ گريه‌ی جانکاه فاطمه بی‌شک سه ماه خوانده تو را با دو چشم تر بالای قبر محسن شش‌ماهه، فاطمه آه از ميان آن در و ديوار شد شروع بعد از نبی، عروج إلى الله فاطمه @hosenih پشت در و کنار بقيع و به روی نی معنا شده‌ست سرِّ فديناه فاطمه محشر، به پاست روضه‌ی مولای بی‌کفن پيراهنی‌ست کهنه به همراه فاطمه دارد به روی دست، دو دست قلم شده دستی که در مقام شفاعت علم شده ⏹ © به نقل ازاشعار آیینی حسینیه گریه کنید مادر ما بیگناه بود گریه کنید مادر ما پا به ماه بود حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش در قتل او مشارکت یک سپاه بود @hosenih یک مرد هم نبود بگوید در آن میان نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود از شدت خجالت از هم در این سه ماه راه کلام این زن و شوهر، نگاه بود جای تمام شهر برایش علی گریست جای تمام شهر علی غرق آه بود نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند ورنه به آه فاطمه عالم تباه بود @hosenih همصحبتی نداشت دگر بعد فاطمه تنها کسی که گوش به او داد چاه بود رغبت نداشت پا بگذارد به خانه اش راه عبورش از وسط قتلگاه بود شعر از گروه به نقل از اشعار آیینی حسینیه
روضه و مرثیه شب پنجم فاطمیه حجت‌الاسلام نصراللهی .m4a
5.34M
◾️ هزاران سالِ نوری راه ِدرکِ ماست تا زهرا خدا حق داشت فرماید وَ ما اَدراکَ ما زهرا ملالش نیست از برزخ  خیالی نیست از دوزخ هرآنکه کار و بارِ او گره خورده‌است با زهرا اگر دستاس می‌چرخاند در فکرِ من و تو بود مراقب بوده از اول  به آب و نانِ ما زهرا و ما منظورِ او بودیم و ما همسایه‌اش بودیم اگر قبل از خودش کرده به همسایه دعا زهرا  یهودی را پَرِ چادر سیاهِ او مسلمان کرد برای بچه‌های خود چه‌ها کرده چه‌ها زهرا به ما آموخت پیروز است هرکس فاطمی باشد به ما آموخت جان دادن به پای مقتدا زهرا چهل سال است می‌بینیم لطف مادری‌اش را نمی‌سازد رها ما را در این آشوب‌ها زهرا خودش اصلِ ولایت بود و در پای ولایت سوخت نزن که بر نخواهد داشت   دست از مرتضی زهرا مُغیره از نفس اُفتاد و قُنفد هم نفس می‌زد علی را حفظ کرد  اما به زیرِ دست و پا زهرا سرِ مویی نشد کم از علی اما سرش را زد به در نامرد به در خورد و زمین خورد و... مکرر ، بی هوا زهرا زمین اُفتاد اما هیچ‌کس یاری نکرد او را حواسش هست بعد از آن  زمین اُفتاده را زهرا شاعر: به نقل از اشعار آیینی حسینیه ادامه شعر 👇👇👇
ادامه شعر جلسه: اهرمن بر ملکی راه گرفت صورت حوریه چون ماه گرفت کوچه را همهمه و آه گرفت تا که زهرا کمر شاه گرفت... یاس در هجمهء صد خار افتاد بازوی فاطمه از کار افتاد بر زمین عرش معلا افتاد سایه بر صورت زهرا افتاد این سخن ورد زبانها افتاد دیدی آخر علی از پا افتاد وای از آن لحظهء شرمندگی اش چه بهم ریخته شد زندگی اش ناگهان شعله ای از راه رسید آتشی بود که نَمرود ندید شعله تا صورت خورشید دَوید سرخ شد سینهء آن یاسِ سفید تا که بین در و دیوار افتاد فضه را خواند بیا؛ بار افتاد فضه را خواند: مرا یاری کن مادرم نیست وفاداری کن تو بجای من علمداری کن شوهرم را نکُشند! کاری کن! وقت آنست که اعجاز کنم گِرِه از دست خدا باز کنم من چه گویم! تو بپرس از مسمار که چه شد سینهء سرُّ الاَسرار? چه شده بین در و آن دیوار?! بحث ناموس خدا شد انگار! که علی جلوهء ستّاری کرد گفت سلمان!..عَبا! یاری کرد شاعر: به نقل از اشعار آیینی حسینیه
🟢چند شعر فاطمی برگزیده از اشعار کانال: اشعار فراوانی در کانال در دسترس دوستان قرار گرفته که در این بین صوت برخی از این اشعار هم موجود است که در لیست زیر قابل مشاهده است. (صوت برخی از این شعر ها در پیام بعد آمده است.) شعر مجلس اول: به التماس نگاه یتیمهای خودت شعر مجلس دوم: خدا حقیقت نور است و مظهرش زهراست منم تنهای تنها و تویی تنها ترین یارم شعر مجلس سوم: در کوچه ها پیچیده بوی فاطمیه شعر مجلس چهارم: وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا شعر مجلس پنجم: از سینه باز آه شرر بار می کشی شعر مجلس ششم: آورده ای با خود سلامی از خدا را یادش به خیر نماز همراه شما (روضه بلال) شعر شعر مجلس نهم: تا نهان زیر گِلت ای گُل رعنا کردم شعر مجلس چهاردهم: گفت: در طغیان عشقت کوثرم اشعار دیگر: تنهاترین مظلوم تاریخم! کنارم باش ای چراغ دل ویرانه ی من  تا گفت السلام علی...، روضه پا گرفت دستی از راه رسید و به رُخت جا انداخت (همان) نه فقط عرش حصیرِ قَدَمِ فاطمه است بُرد در شب، تا نبیند بی‌نقاب (همان) مثل ابر بهار می بارم، رحم کن بر دل علی زهرا امسال هم نوکر حسابم کردی آقا اهرمن بر ملکی راه گرفت (همان) گر نگاهی به ما كند زهرا بی تو ای یار مهربانِ علی! (همان) ملائک ذکر می‌گویند دائم هم‌صدا با تو گفت : در می زنند مهمان است (همان) میزبان تو می شود ملکوت دلم از روضه های فاطمیه ... به همان کس که محرم زهراست ... جوانی را تماشا کن ... علی بیا به برم که راهی سفرم ... ای مسجد النبی گل نیلوفرت چه شد؟ تا چند کشم هرسو این قد کمانی را اگر دردم یکی بودی چه بودی می شویم روی تو را فاطمه جان... می شویمت که آب شوم در عزای تو ... همینکه نوکر تو هستم آبرو دارم مگر که قصد سفر داری ای جوان علی بی تو چه کند مولا یا فاطمة الزهرا ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده
دخت علی زینب کبری سلام سیّدة النّساء زهرا سلام سلام ای حقیقت فاطمه زنده کن طریقت فاطمه کتاب صبر مرتضی سینه ات تمام فاطمه در آیینه ات تو زینب امّی و زین ابی پیمبر خون خدا زینبی تو مادر ائمه را دختری چه دختری نایبة الحیدری محافظ جان ولی کیست تو حسین دوّم علی کیست تو پیمبر خون خدای جلیل وحی به لبهای تو بی جبرئیل وفات تو به جز ولادت نبود اسارتت کم از شهادت نبود کفر به نطق تو سیه روز شد حسین با صبر تو پیروز شد آینه ی فاطمۀ شهیده عالمه ی معلّمه ندیده فاتحه الکتاب صبر و رضا شیر زن بیشۀ سرخ قضا گفته به هر بلا بلی با حسین نوشته بر لوح دلت یا حسین سایۀ تو خوب تر از آفتاب خون حسین از نفست خورده آب تو آبروی پدر و مادری تو کوثر کوثر پیغمبری روی منبر تو سراج الهداست حنجره ات پر از صدای خداست تو کیستی که بوده از کودکی نهضت کربلا به تو متّکی وجود تو بین حسین و حسن چو مادرت فاطمه در پنج تن عبادتت عبادت حیدر است ولادتت ولادت مادر است معلّم مرد و زن عالمی مرّبی هزارها مریمی فخر خرد پیش تو دیوانگی است خاک قدم های تو مردانگی است خروش تو خروش خون امام سکوت تو تیغ علی در نیام پیمبر و فاطمه و ائمّه مفتخر از تو دخت و اخت و عمّه فاطمه بالد که تویی دخترش حسین نازد که تویی خواهرش شعله مصباح هدایت تویی تمام تفسیر ولایت تویی تو نهضت حسین را حیاتی تو لنگر سفینۀ النّجاتی تو پرچم صبر برافراشتی شهید را زنده نگه داشتی جام بلا تشنۀ کام تو بود یک طرف سکّه به نام تو بود تا که از آن جام بر افروختی سوختی و سوختی و سوختی روز ولادت که درخشیده ای به صورت حسین خندیده ای حسین آغوش محبّت گشود تو دل از او، او ز تو دل می ربود روی نهادی به روی دوش او شد دلت آرام در آغوش او آنچه که می خواست به گوش تو گفت آنچه که باید ز دهانت شنفت در دلتان شراره پیوسته بود رازی پوشیده و سر بسته بود تا سفر کرب و بلا ساز شد پرده از این سرّ مگو باز شد موی سفید تو ز خون رنگ شد روی حسینت هدف سنگ شد ای به ستمگر همه جا گفته لا شیر زن بیشه قالوا بلا خلعت عصمت بتو زیبنده باد مکتب آزادگیت زنده باد پور معاویّه حقیر تو شد شام به یک خطبه اسیر تو شد کیست که همچون تو دلیری کند روز اسیریش امیری کند فرق شکسته، دست در سلسله به کاخ ظالم افکند زلزله یزید دیگر جسدی مرده بود سیلی یابن الطلّقا خورده بود رأس بریدۀ برادر به طشت مات تو و محو کلام تو گشت گویی در طشت طلا گفت این دختر زهرا و علی آفرین خصم به نطق تو سر افکنده شد تو خطبه خواندی و علی زنده شد کوه صفت مقاوم استاده ای بنی امیّه را شکست داده ای نطق تو تیغ آبدار دین است دختر مرتضی علی چنین است حیف که داغ روی داغ دیدی خزان لاله ها به باغ دیدی حیف که بر پیکر تو نشانه ماند ز کعب نی و تازیانه حیف تو را شام خراب بردند چرا به مجلس شراب بردند حیف که حرمت از شما شکستند ده تن را به یک طناب بستند حیف عدو به سینه آذرت زد چوب به لب های برادرت زد استاد سازگار
به مناسبت ۶ جمادی الاولی سالروز شهادت جناب به معنی کلمه با علی برادر بود به خُلق و خَلق، تو گویی خودِ پیمبر بود هم اهل فضل و ادب بود هم شجاعت داشت هم اهل خلوت شب بود هم سخنور بود به وقت نطق و خطابه فصیح بود و بلیغ به وقت معرکه مردافکن و دلاور بود کسی که بت نپرستید پیش از اسلامش و از دروغ و شراب و زنا مطهّر بود کسی که بس که کرم کرد ابوالمساکین شد کسی که بس که جگر داشت مثل حیدر بود کسی که ورد زبان شد مرام هاشمی‌اش کسی که معرفتش از قریشیان سر بود پس از علی که خودش آبروی اسلام است نخست مرد مسلمان، جناب جعفر بود کسی که موقع هجرت به جانب حبشه مهاجران خدا را امیر و رهبر بود به وقت حیله و نیرنگ کافران قریش به پشتوانه‌ی آیات، دافع شر بود زبان گشود و تلاوت نمود از مریم که وحیِ آمده را آیه آیه از بر بود چنان به منطق او سر سپرد نجاشی که از شنیدن آیات، چشم او تر بود چگونه مدح بگویم که مادح این مرد خدا به وسعت آیات روح‌پرور بود به رغم توطئه کتمان نشد فضایل او که هر فضیلت او در هزار دفتر بود کسی که بعد خدا و چهارده معصوم روایت است که بر کائنات سرور بود کسی که شادی دیدار او برای نبی به قدر شادی‌اش از فتح جنگ خیبر بود نبرد موته که شد از میان سرداران جناب جعفر طیار امیر لشکر بود دلاورانه به هم زد سپاه دشمن را حریف یک‌تنه‌ی تیغ و تیر و خنجر بود میان لشکری از دشمنان محاصره شد شمار دشمن او چندصدبرابر بود به پای حفظ عَلَم هر دو دست خود را داد دو دست رفت و علم همچنان فراتر بود نوشته‌اند که لبخند شد تمام تنش در آن دمی که نفس‌هاش رو به آخر بود نوشته‌اند که او روزه بود و لب‌تشنه میان معرکه در خون خود شناور بود نوشته‌اند که فرموده است پیغمبر: به جای دست به روی دو شانه‌اش پر بود نوشته‌اند که آهی کشید حیدر و گفت در آن زمان که بدون پناه و یاور بود: که بیعت از سر جبر و ستم نمی‌کردم در این میانه اگر حمزه یا که جعفر بود ✍ در روایتی امام صادق (علیه السّلام) از امام باقر (علیه السّلام) نقل می‌فرمایند: هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) خبر شهادت جعفر بن ابی‌طالب و زید بن حارثه را شنید، وقتی داخل خانه می‌شد بسیار گریه می‌کرد و می‌فرمود: آن دو، هم سخن و مونس من بودند پس مرگ آمد و آنها را برد. 📚 مُسكّن الفؤاد شهيد ثانى، ص 106 📝 به نقل از اشعار_آیینی_حسینیه‌
پیش‌زمینه؛ علمدار حیدر.mp3
3.18M
🔹علمدار حیدر🔹 ای یار حیدر ای علمدار حیدر تو دلش غصه‌ای نیست تا تو رو داره حیدر تو به ما یاد دادی یار مولا باشیم هر جا حرف حق بود ما هم اونجا باشیم هر جا که ظلمی هست یار مظلوم باشیم ندیده هیچ‌کس که یک‌دم آروم باشیم فدایی راه علی یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا شهیدۀ آه علی یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا مهر علی ماه علی یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا «یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای جانِ حیدر قدر و قرآن حیدر تا آخر موندی پایِ عهد و پیمانِ حیدر تو به ما یاد دادی با ولایت باشیم پای کار مولا اهل غیرت باشیم دشمن هر ظلم و یاور حق باشیم تا همیشه بین لشکر حق باشیم تجلیِ شهادتین یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا تو محوری در عالمین یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا جان حسن، جان حسین یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا «یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا» شاعر و نغمه‌پرداز: @ShereHeyat_Nohe
زمینه؛ مدافع حرم.mp3
3.16M
🔹مدافع حرم🔹 تار و پود چادر تو نور غرق در مصیبتی صبور شد جهان بی تو سوت و کور یهودی‌‌ها رو هم چادرت به راه آورده واسه غریبیش خدا تو رو گواه آورده گذشتی از جون، نمی‌گذری تو از امامت پناه عالم ببین بهت پناه آورده تو که علی علی به لب تُو کوچه‌ها نفس زدی آره تو یک‌تنه غبار فتنه‌ها رو پس زدی شهید عشق مرتضی شکسته‌بالِ غم شدی با پهلوی شکسته هم مدافع حرم شدی «یا فاطمه، یا فاطمه» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خطبۀ تو نور در غبار راه تو همیشه موندگار بی تو شد مدینه بی‌بهار حریف نورت فاطمه نشد شب تار خودت کنار علی بمون به جای انصار علی رو ننداخته از نفس هجوم دشمن علی می‌میره اگه بگی خدا نگهدار با تازیانه اومدن که حقتو ادا کنن که آیه‌های کوثرو اسیر شعله‌ها کنن آخه چه‌جور مدینه گریه‌تو شنید و دم نزد چه‌جور زمین و آسمونو ناله‌هات به‌ هم نزد «یا فاطمه، یا فاطمه» شاعر و نغمه‌پرداز: @ShereHeyat_Nohe