بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
ای سپه کوفه آفتاب شدید است
غنچه من رنگ آفتاب ندیده است
جنگ شما با من است! طفل چکاره ست؟!
رنگو روی ماه منچقدر پریده ست
@hosenih
هلهله را بس کنید لرزه گرفته
بچه شش ماهه هلهله نشنیده ست
قطره اشکم چکید زود زبان زد
شیر نباشد غذاش اشک چکیده است
قول به او داده ام که آب بگیرم
مادرش از غصه بین خیمه خمیده ست
@hosenih
دست مرا یک نفر نشانه گرفته
فکر کنمموقع شکار رسیده است
حرمله رویت سیاه باد!چه کردی؟
حنجره ب نازکش بریده بریده است
جز منِ بی کس بگو کدام غریبی؟
از گلوی شیرخوار تیر کشیده است
⏹
©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
ای طفل شیرخواره لای لای علی اصغر
حلق تو پاره پاره لای لای علی اصغر
بر حالَت ای ستاره گِریَد دو چشم مهتاب
تیر سه شعبه آمد آخر شدی تو سیراب
ای گل فدای عطرِ قُدسی و جاودانت
پرپر زدی به روی دستانِ باغبانت
آتش زدی ز داغت بر این دلم عزیزم
لبخندِ آخر تو شد قاتلم عزیزم
گریان شدند بر تو اهل حرم به خیمه
آخر تو را بدین حال چه سان بَرم به خیمه؟
********************************
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#وحید_قاسمی
▶️
این کوفیان تصمیم با تزویر می گیرند
شش ماهه را از شیر، با یک تیر می گیرند
شش ماهه را با یک سر از پوست آویزان
در بُهت چشم مادرش از شیر می گیرند
@hosenih
داغ دلت را تازه می خواهند تا گودال
این تیرها از میخ در تاثیر می گیرند
با کار امروزش، برای حرمله فردا
در شام چندین مجلس تقدیر می گیرند
از برق حرص چشم هاشان دستگیرم شد
از پشت خیمه رفتنت تصویر می گیرند
@hosenih
در کوفه رسم میزبانی آب دادن نیست!
زیر گلوی میهمان شمشیر می گیرند
⏹
©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
حضرت علی اکبر
ثمر دلم که وجود تو شده پاره چون جگرم علی
منم آسمان ولایت و تو ستارۀ سحرم علی
بنگر ز داغ تو ای پسر، که چه آمده به سرم علی
تو بگو چگونه نگهکنم، که تو جان دهی به برم علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی
نه مراست طاقت داغ تو، که تو در جمال، پیمبری
پدرت قتیل غم تو و تو شهید نیزه و خنجری
به کدام زخم تو بنگرم، که قتیل اینهمه لشکری
تو ز زین فتادی و آسمان، شده تیره در نظرم، علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی
مه آرمیده به خون من، بدن لطیف تو یکسره
ز هجوم نیزه و تیرها شده حلقهحلقهتر از زره
همه زخمهای تن تو را، زده نوک نیزه، به هم گره
به شهادت همه تیغها، شده سینهات، سپرم علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی
به صدای گریۀ عمهات، به سرشک دیدۀ خواهرت
به رباب و اشک خجالتش، به گلوی خشک برادرت
که دریده فرق تو را ز هم؟که نشانده نیزه به حنجرت؟
بهکدام زخم تو خون دل، چکد از دو چشمترم علی؟
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی
به کدام عضو تو بنگرم؟ که جدا شدند جدا جدا
تن پارهپاره نشان دهد، که هزار بار شدی فدا
ز هزار زخم تو میرسد، به فلک صدای خدا خدا
به چه طاقتی بدن تو را، سوی خیمهها ببرم علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی
استاد سازگار