eitaa logo
اشعار روضه های مکتوب
1.4هزار دنبال‌کننده
9 عکس
8 ویدیو
0 فایل
انشاالله به مرور در این کانال اشعار مدح و مرثیه اهل بیت قرار داده خواهد شد. متون مرثیه آل الله را در کانال روضه های مکتوب ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoub
مشاهده در ایتا
دانلود
منی که از تولدم تو کشوری بزرگ شدم *** منی که از تولدم تو کشوری بزرگ شدم که از سر ماذنه هاش اسم علی و بچه هاش پیچیده سمت هر طرف دل میره ایوون نجف . می خوام که نوکرش باشم غلام قنبرش باشم . با علی با علی با علی تا آخرش باشم . علی حبّه جُنّه قسیم النار و الجَنّه وصی المصطفی حق امام الانس و الجِنّه . علی مولا علی مولا . کأسُ الولاءِ رَشَفْتَهُ و أنا صَبی و رَضَعْتَهُ مِن طیب أمی و أبی  . و نَمیٰ بِأعضائی و کلُ مَفاصلی حَتَی أرتَوی قلبی بأعذَبِ مَشْرَبی  . روحی ومُهجَتی بِفداکَ یاعلی ماقیمهُ الحَیاه لو لاکَ یاعلی  . می خوام که نوکرش باشم غلام قنبرش باشم . با علی با علی با علی تا آخرش باشم . علی حبّه جُنّه قسیم النار و الجَنّه وصی المصطفی حق امام الانس و الجِنّه . علی مولا علی مولا .
🔰نگاهی به قدیمی ترین اشعار فارسی درباره مهدویت و ظهور منجی عالم شاعران پارسی از دیرباز به نعت و منقبت امامان معصوم می پرداخته اند. در این میان برخی از اشعار ایشان درباره حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به جای مانده است که به برخی از آنها اشاره می شود: 🔸از قدیمی ترین اشعار به زبان فارسی شعر اسدی طوسی (م ۴۶۵) در «گرشاسب نامه» است. گفته اند وی پس از فردوسی بزرگترین حماسه سرای ملی ادب فارسی است. فرازی از شعر او چنین است: ازین پس پیمبر نباشد دگر به آخر زمان مهدی آید به در بگیرد خط و نامهٔ کردگار کند راز پیغمبران آشکار ز کوچک جهان راز دین بزرگ گشاید خورد آب با میش گرگ بدارد جهان بر یکی دین پاک برآرد ز دجال و خیلش هلاک همان آب گویند کآید پدید دَرِ توبه را گم بباشد کلید رسد ز آسمان هر پیمبر فراز شوند از پس مهدی اندر نماز سوی خاور آید پدید آفتاب هم آتش کند جوش طوفان چو آب از آن پس شگفت دگرگونه گون بس افتد جهاندار داند که چون تو آنچ از پیمبر رسیدت به گوش به فرمان بجای آر آنرا بکوش 🔸شعر قوامی رازی ( م قرن ششم) ز بعد علی یازده سیدند به میدان دین در؛ ز عصمت سوار همه پاک و معصوم و نص از خدای پیمبر وقار و فرشته شعار ز جد و پدر یافته علم دین نه از روزگار و نه ز آموزگار یکی مانده زیشان نهان در جهان جهانی ازو مانده در انتظار اگر گوئیم غیبت آن امام چرا مصلحت دید جبار بار جهانی پر از لشکر ظلم و جور ستمکار و ناپاک و بی زینهار شب و روز در غارت یکدگر نهاده دو دیده نهان و جهار گرابلیس بدفعل ظاهر شود بود سیدالقوم این روزگار نه نیکو بود یوسف خوبروی به چنگال گرگان زنهار خوار به دین وقت مهدی نیاید برون به شب شمس کی تابد از کوهسار چو آید به سر مدت مصلحت نشنید ز باران رحمت غبار برون آید از کنج عیار دین جهان را ز عدلش بگردد عیار ز کعبه ندا در دهد جبرئیل که باطل نهان گشت و حق آشکار 🔸شعر عطار نیشابوری (م ۶۲۷) صد هزاران اولیاء رو برزمین از خدا خواهند مهدی را یقین یا الهی مهدیی از غیب آر تا جهان عدل گردد آشکار مهدی و هادی و تاج انبیاء بهترین خلق و برج اولیا ای ولای تو معین آمده بر دل و بر جان روشن آمده ای تو ختم اولیا اندر جهان در همه جانها نهان چون جان جان ای تو هم پیدا و پنهان آمده بنده عطّارت ثنا خوان آمده 🔸شعر نجم الدین محمود شبستری (م ۷۲۰) چو تو در معرفت چون طفل مهدی چه دانی قدر علم و فضل مهدی به علم عیسوی کن چشم روشن که تا باشد که بتوانیش دیدن که گر در جهل خود دایم نشینی چو مهدی پیشت آید هم نبینی نبی را گرچه قومٌ ینظرون بود خطاب از جهلشان لایبصرون بود کسی کو چشم معنی و بیان دید یقین او روی پیغمبر عیان دید چو عمر از جهل پایان کرده باشی ز جهل از عهد مهدی مرده باشی برو از علم مهدی نسبتی گیر جوانمردی کن و بشنو ازین پیر که تا مهدی تو را مکشوف گردد چو در آخرزمان معروف گردد 🔸تک بیت از امیر معزی (م حدود ۵۲۱) عیسی چو بیاید بشود آفت یأجُوجْ مهدی چو بیابد برود فتنهٔ دجّال 🔸تک بیت سنایی م حدود ۵۲۵ در توصیف زمانه و مردمان بد زمان می گوید: گر مخالف خواهی ای مهدی در آ از آسمان ور موافق خواهی ای دجال یک ره سر برآر   رجوع کنید به دانشنامه شعر مهدوی ج ۱ کانال اشعار روضه های مکتوب @rozehayemaktoub3
چه بود ذکر عارفان؟ علی علی علی علی چه بود روشنای جان؟ علی علی علی علی که بود خالق جهان؟ خدا خدا خدا خدا که داشت از خدا نشان؟ علی علی علی علی گدای شاه کیست، هان؟ منم منم منم منم مرا چه کس دهد امان؟ علی علی علی علی هزار نغمه پیش از این، سروده‌اند در زمین ولی یکی‌ست جاودان: علی علی علی علی لوای فتحِ اوست: نور، بیان مدحِ اوست: نور نگاه کن به کهکشان: علی علی علی علی اگر خداخداکنی ، تمام شب دعا کنی رسد ندا از آسمان: علی علی علی علی از این زمین به آسمان، فقط یکی‌ست نردبان و پله‌های نردبان: علی علی علی علی که بوده کعبه مولدش؟ کنار حق تولدش؟ به‌جز امیرمومنان؟ علی علی علی علی به خوابگاه مصطفی که خفت وقت ابتلا شب هجوم بی‌امان؟ علی علی علی علی که روز کارزار خود، به برق ذوالفقار خود بسوخت جان کافران؟ علی علی علی علی به بدر و خندق و اُحد به خیبر و حنَین شد چه کس هماره جانفشان؟ علی علی علی علی که در رکوع، بی‌ریا، زکات داده بر گدا چنانکه کرده حق بیان؟ علی علی علی علی بخوان بخوان غدیر شد، به مومنان امیر شد دهل‌زنان و کف‌زنان: علی علی علی علی مهی چنین مبارکت، الا زمین! مبارکت بچرخ دور او بخوان: علی علی علی علی خوش‌اند خوش، چو انسیان، به‌زیر خاک جنیان که شد امام انس‌وجان: علی علی علی علی برای دین امیر بس، برای خلق: دادرس برای شیعه، آرمان: علی علی علی علی یتیم، خنده‌رو شده، فقیر، بذله‌گو شده به‌این امام مهربان: علی علی علی علی علی‌ست ذکر اولم، علی‌ست ورد آخرم و اسم حیّ لامکان: علی علی علی علی امام اولین و هم امام چار و هشت و ده بگویمت یکان یکان: علی علی علی علی تو را که بی‌نوا شدی، از این و آن جدا شدی چه کس شود نگاهبان؟ علی علی علی علی مرا که دل شکسته‌ام، خمیر و خورد و خسته ام که ره دهد به آستان؟ علی علی علی علی نگاه ما به سوی تو، به جستجوی روی تو در این جهان و آن جهان: علی! علی! علی! علی! چو دود، خاستم‌زجا، که سوختی دل مرا به کوره‌های امتحان، علی! علی! علی! علی! ز هجر باغ روی تو، بسوخت دل به‌بوی تو قسیم دوزخ و جنان: علی! علی! علی! علی! در آن زمان که هیچکس، نیایدش به لب نفس بگیر دست ناتوان، علی! علی! علی! علی! هرآن زمان که این زبان، هنوز هست در دهان به ذکر توست همچنان: علی! علی! علی! علی! شاعر: حسن صنوبری  ردیفعنوان فایلحجمپخش آنلایندانلود۱ چه بود ذکر عارفان؟ علی علی علی علی (مدح) 10.14 MB دانلودصوت۲ چه بود ذکر عارفان؟ علی علی علی علی (مدح) 10.14 MB دانلودصوت۳ چه بود ذکر عارفان؟ علی علی علی علی (مدح) 10.14 MB دانلودصوت نشانی صفحات رسمی حاج میثم مطیعی در اینستاگرام، تلگرام، بله، سروش، ایتا، روبیکا و آپارات: MeysamMotiee@ صفحه نخ
هل الدین الا الحب هل الدین الا البغض حب علی و آل علی سایه به سایه همیشه می رم به دنبال علی نور علی توی وجود شیعه‌ موج می زنه راه علی راه تموم خانواده ی منه حب علی نشونه حلال زاده بودنه با حب علی فقط ایمان می خوره محک من والا علی نجی من عادی علی هلک مولانا علی علی.... هل الدین الا البغض هل الدین الا الحب بغض به دشمن علی تا آخرین نفس میگم که قبله منه علی تموم افتخارمه که پیرو غدیرم دینی علی دین علی برا علی میمیرم فقط علی فقط علی فقط علی امیرم مولا رازق جهان کل عالمه فدک من والا علی نجی من عادی علی هلک مولانا علی علی ...
اشعار شهادت امیرالمومنین و شبهای قدر👇👇👇 *عزای علی اعلی شد                       خون جگر حضرت زهرا(س)شد واویلا... *رسیده عزای بوالحسن                                 نوحه گر لاله و یاسمن تسلیت یا حجت ابن الحسن... *ذکر ارض و سما واویلا                               ملائک، به تن رَختِ عزا گشته زینب دگر بی بابا *ز ظلم آن لعین جانی                                   شده شیر خدا قربانی رفته بر عرش حق مهمانی *امشبی را به قلبی مضطر                          با سرِ شکسته شد حیدر  میهِمان، به زهرای اطهر(س) *جان اهل دو عالم بر لب                             فلک داده زِ کف تاب و تب دوباره شد یتیمه زینب(س) *گرچه بی پدر شد این دختر                     دلش چون، گلِ یاسی پرپر شد امیدش بُود بر برادر *در همین کوفه روزی یا رب                               برای حفظ دین و مذهب خورَد سنگ جفا بر زینب(س)
در کوفه محشر شد به پا آه و واویلا آه و واویلا فرق علی گشته دو تا آه و واویلا آه و واویلا واویلا واویلا... محراب و منبر لاله گون آه و واویلا آه و واویلا مسجد شده دریای خون آه و واویلا آه و واویلا حاجتش روا شد مهمان زهرا شد واویلا واویلا... او جلوه ی سعادت است بر خودش سوگند بر خودش سوگند او کشته ی عدالت است بر خودش سوگند بر خودش سوگند گویم با چشم تر مولانا یا حیدر واویلا واویلا... فُزت و ربّ الکعبه اش آتش دل بود آتش دل بود شمشیر زهر آلوده در دست قاتل بود دست قاتل بود ملائک گریانند دلخون و نالانند واویلا واویلا...
شب بیست و سه از ماه خدا شد شهر کوفه کربلا شد دل عزادار داغ مرتضی شد شهر کوفه کربلا شد غصه دار داغ بابا زینب است و امّ کلثوم زیر لب با گریه گویند رفتی ای بابای مظلوم سیّدی علی علی جان... جمله دارند ازین ماتم عظمیٰ دیده ی تر اهل عالم در نبودِ علی قرآن بگیرند بر روی سر اهل عالم ناله اش مظلوم علی شد هر دل محزون عاشق رفته دیگر به زیر خاک پیکر قرآن ناطق سیّدی علی علی جان... شب قدر است و دل گرفته شورِ نینوایی نینوایی میشود هر دل مُحبّ مولا کربلایی کربلایی یک علی در کوفه خورده بر سرش شمشیر اَعدا یک علی هم کربلا شد جسم پاکش اِرباً اِرباً سیدی مولا حسین جان...
قلب دلدادگانِ وِلا گردیده بی تاب خورده ضربت به فرق عدالت بین محراب مسجد کوفه شد دریایی از خون ذکر عالَم شده با حالِ محزون یا علی یا علی مولا علی جان... شد سیه پوشِ غم بیت و کاشانهٔ مولا عرصهٔ کائنات شد عزاخانهٔ مولا اینچنین که به خاک و خون نشیند وای اگر دخترش زینب ببینید یا علی یا علی مولا علی جان... ای خوشا آنکه آل پیمبر را غلام است ای خوشا آنکه در راهِ ایمان مستدام است یا علی جان مرا عبدِ خدا کنه زائرِ شهیدِ کرببلا کن یا علی یا علی مولا علی جان... ----------------------------------------------------------------------- نوحه شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان شب بیست و یکم آمده از ماهِ قرآن مرتضی جان دهد امشبی در راهِ قرآن در بهشت خدا گردیده غوغا که علی میشود مهمان زهرا یا علی یا علی مولا علی جان... آسمان و زمین خون بگرید در عزایش بچه ها میزنند از وفا ناله برایش ای پدر داغ تو بر دل نشسته جان سِپُرده ای با فرقِ شکسته یا علی یا علی مولا علی جان... عاشقانِ شما جملگی یارِ ولایند چون شهیدان همه زائرِ کرببلایند رَهرُوِ راه مالِک و زهیرم در مسیر تو عاقبت بخیرم یا علی یا علی مولا علی جان... ----------------------------------------------------------------------- نوحه شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان شب بیست و سوم آمد و دارم تمنّا که خدا ببخشد از کرم گناه من را در گذر از من ای خالق سرمد حقّ پیغمبر و آل محمد حقّ آل عبا الهی العفو... حق مصطفی و حیدر و زهرای اطهر حق مجتبایِ غریب و شهیدِ بی سر شب آخر شد از شبهای اِحیا کن مرا اهل ایمان اهل تقویٰ حقّ آل عبا الهی العفو... حق آن شهیدی که در خونَش دست و پا زد بین قتلگاه خودَش هم تو را صدا زد آن شهیدی که بندهٔ خدا بود قاریِ به روی سر نیزه ها بود یا حسین یا حسین غریب مادر...
می توان هرجا عدد ۱ گذاشته شده از مستمعین نام مبارک علی را طلب کرد علی ای بود و نبودم. ۱ ، علی ای غیب و شهودم، ۱ علی ای رکن و سجودم،۱ تو قیام و تو قعودم،۱ به تو پیوسته برازنده بود از طرف ختم رسل خلعت زیبای خلافت، تو امامی، ۱ تو قیامی۱ ، تو سلامی،۱ تو شه عرش مقامی، ۱ تو صلاتی،۱ تو صیامی، ۱ کرم و عزت و ایمان و شجاعت بود از تو، تو ولیّی، ۱ تو علیّی، ۱ تو همان وجه خدایی،۱ تو همان شمس هدایی، ۱ تو همه هستی مایی، ۱ تو به هر درد دوایی، ۱ تو شفیع دو سرایی، ۱ تو شه ارض و سمایی، ۱ تو همان نفس رسولی ۱ ، تو همان زوج بتولی، ۱ تو دَرِ شهر علومی، ۱ تو هماره ز دل ختم رسل عقده گشودی،۱ تویی آنکس که همه خلق نبودند و تو بودی، ۱ به خدایی که تو را داد چنین جاه و جلالت، به ولایت، به رسالت، به فضیلت، به عدالت، که ره غیر تو کفر است و ضلالت، همه عالم ز تو گوید، دم «میثم» ز تو گوید، تو امامی، ۱ تو امامی،۱ تو امامی، ۱ تو وصیّی، ۱ تو وصیّی، ۱ تو وصیّی، ۱ به خداوند قسم شخص رسول دو سرا را
پیچیده صدای قدم های حیدر دوباره توی کوچه‌هایی که غمگین و تاره علی قصد موندن توو کوفه نداره ای کوفه چه زخم زبونها زدی مرتضا رو به سخره گرفتی چقدر اون صدا رو نخواهی شنید اون طنین دعارو دیگه میشه راحت علی از زمونه توو دنیای نامرد نمیخواد بمونه یکی هست هنوزم که چشم انتظاره که پهلوش شکسته، نگاش زخم و تاره تو رو جان زهرا! بمون ای علی جان شاعر: رضا یزدانی
علی شور شیدایی من، نجف شهر رویایی من شکوه تماشایی من، تو تنهایی من دلتنگ ایوون طلای نجف هستم آقا من دل به اذن دخول حرم بستم آقا عهدی که بستم به جان تو نشکستم آقا به جان تو نشکستم آقا (یا مرتضی مرتضی مرتضی ای علی جان) مرام مدینه عجیبه، پر از مردم نانجیبه بمیرم که حیدر غریبه، که حیدر غریبه شهری که داره هنوز رنگ و بوی پیمبر شهری که با نام زیبای او شد معطر دیگه نمی ده جواب سلامی به حیدر جواب سلامی به حیدر (یا فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه جان) توی چشما بارونه امشب، دل مجتبی خونه امشب مدینه شده روضه خون و پریشونه امشب روضه می خونه برای غروب مدینه می گه که اون روز یه نامردی از روی کینه طوری زده تا که چشمای مادر نبینه به والله غریبی همینه (یا فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه جان) شاعر: میلاد عرفان پور
حیدر حیدر اول و آخر حیدر حیدر حیدر ساقی کوثر حیدر حیدر حیدر ای مظلومه فاتح حیدر حیدر فاتح خیبر حیدر افتاده در بستر زهرا بابا جشمات از اشکت شده دریا بابا میبینم چه بغضی توی صداته یا زهرا داری روی لبها بابا قربون دستای لرزونت بابا پر خونه زلف پریشونت بابا اشکاتو پاک کن مگه زینب مرده قربون چشمای گریونت بابا متن مداحی حیدر حیدر اول و آخر حیدر محمود کریمی سر بند زردت شده هم رنگه رو رد خون خشکه روی گوشه ی ابرو اما انگار رفته دلت اونجا که شب بود و تنهایی و غربت و تابوت میریزه آب روون اسما ای وای رو جسم بی جون زهرا ای وای نیمه ی شب تاریکه ، تاریکه تاریک حیدر مونده تنها تنها ای وای عمری این غم قاتل قلبت بوده وقتی پر زد دیدی که ابرو کبوده میسوختی و میگفتی یار جوونم زهرا جان خیلی برا داغ تو زوده بابا تو امشب میشی مهمون مادر از ما بیشتر دردتو میدونه مادر امشب میشه مرهم زخم سر تو اشک سرخ چشمای گریونه مادر دنیا آباده صدقه سر حیدر عالم خاک محضر قنبر حیدر هم امشب دست هممون رو میگیره هم روز محشر ماره میبره … حیدر ای جان دلها علی مولا مولا شاه مردان یا علی مولا مولا برگه ی بندگی و آزادی مو امشب کن امضا علی مولا مولا
شب بیست و سه از ماه خدا شد شهر کوفه کربلا شد دل عزادار داغ مرتضی شد شهر کوفه کربلا شد غصه دار داغ بابا زینب است و امّ کلثوم زیر لب با گریه گویند رفتی ای بابای مظلوم سیّدی علی علی جان... جمله دارند ازین ماتم عظمیٰ دیده ی تر اهل عالم در نبودِ علی قرآن بگیرند بر روی سر اهل عالم ناله اش مظلوم علی شد هر دل محزون عاشق رفته دیگر به زیر خاک پیکر قرآن ناطق سیّدی علی علی جان... شب قدر است و دل گرفته شورِ نینوایی نینوایی میشود هر دل مُحبّ مولا کربلایی کربلایی یک علی در کوفه خورده بر سرش شمشیر اَعدا یک علی هم کربلا شد جسم پاکش اِرباً اِرباً سیدی مولا حسین جان...
هل الدین الا الحب هل الدین الا البغض حب علی و آل علی سایه به سایه همیشه می رم به دنبال علی نور علی توی وجود شیعه‌ موج می زنه راه علی راه تموم خانواده ی منه حب علی نشونه حلال زاده بودنه با حب علی فقط ایمان می خوره محک من والا علی نجی من عادی علی هلک مولانا علی علی.... هل الدین الا البغض هل الدین الا الحب بغض به دشمن علی تا آخرین نفس میگم که قبله منه علی تموم افتخارمه که پیرو غدیرم دینی علی دین علی برا علی میمیرم فقط علی فقط علی فقط علی امیرم مولا رازق جهان کل عالمه فدک من والا علی نجی من عادی علی هلک مولانا علی علی ...
نوشته است ” احد ” ، تا علی یکی باشد هزار اسم خدا با علی یکی باشد . نه بر زمین که میان فرشتگان هم نیز درون عالم بالا علی یکی باشد . خدا یکی ست و محمّد یکی ، پس از این دو بنا شده ست که تنها علی یکی باشد . علی یکی ست ولی پیش رویش آینه ای ست چنان که فاطمه هم با علی یکی باشد . ” شمایل ” و ” بریا ” ، ” ایلیا ” و ” ملقاطیس ” به نام اگر نه ، به معنا ” علی ” یکی باشد . شباهتش شده خود شبهه ی خدایی او که مثل خالق یکتا ، علی ، یکی باشد . به دست تیغ دو دم دارد و به لب یک حرف : که ربّ ” عالی ، اعلی ، علی ” یکی باشد . برای عارف و عاشق ، توانگر و درویش جهان یکی نه و ” مولا علی ” یکی باشد . تمام او شده از هر جهت ، تمام چنان که ذکر ” یا هو ” با ” یا علی ” یکی باشد
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند به آنچه در حق من می‌کند خوشم اما خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند @hosenih کسی که جانب بیگانه را نگه دارد نمی‌شود که نگاهی به آشنا نکند به خانه زادی او کعبه می‌کند اقرار دل شکسته علی را چرا صدا نکند؟ کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد اگر اشاره به دست گره‌گشا نکند سزد به حضرت او منصب ید اللّهی که غیر او گره از کار خلق وا نکند مرا حواله به لعل لب مسیح مده که جز نگاه تو درد مرا دوا نکند @hosenih خدا کند که قَدَر اَندر این لیالی قَدْر مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند چه لذتی است ندانم به زخم شمشیرت که کشتۀ تو دمی فکر خونبها نکند شاعر:استاد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زمزمه؛ یا رب الهی العفو.mp3
2.62M
🔹یا رب الهی العفو🔹 ای اهل عفو و غفران، یا رب الهی العفو از هر خطا و عصیان، یا رب الهی العفو صد بار توبه کردم، صد بار عهد بستم با سنگ غفلتم باز، آیینه را شکستم هر بار چشم بستی، بر این همه تباهی تو اهل چشم‌پوشی، من اهل روسیاهی تو اهل جود و بخشش، تو غافر الذنوبی من ناسپاس، بدعهد، اما تو خوبِ خوبی «یا رب الهی العفو، یا رب الهی العفو» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رؤیای با تو بودن، تبدیل شد به کابوس با نعمتی که دادی، بی‌راهه رفتم افسوس دور از تو هرچه رفتم، دیدم که کوره‌راه است پایان بی‌تو بودن، در عمق پرتگاه است بال و پرم شکسته، بین قفس دوباره من زخم خورده‌ام از، دست هوس دوباره اعمال ناپسندم، شد موجبات خشمت یا رب مگو که دیگر، افتاده‌ام ز چشمت «یا رب الهی العفو، یا رب الهی العفو» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حالا رسیده‌ام باز، دلتنگ و دلشکسته از دست نفس دلخون، از دست خویش، خسته از من، مرا بگیر و از من، مرا رها کن از هرچه جز خود تو، این بنده را جدا کن بیچاره کرده دل را، دلبستگی به جز تو هر کس که با تو باشد، ذکرش شود «وَ فُزتُ...» یا رب به حق مولا، مولای رستگاران چشم امید دارم، امید عفو و غفران «یا رب الهی العفو، یا رب الهی العفو» ✅ @ShereHeyat_Nohe
رویت هماره در نظر ماست یا علی زخمت جراحت جگر ماست یا علی خونی که ریخت بر روی سجّاده ات زخاک اشک همیشه در بصر ماست یا علی ما امّتیم و تو پدرِ کلّ امّتی داغ تو ماتم پدر ماست یا علی ما زطینت تو خدا آفریده است زخم سر تو زخم سر ماست یا علی چون نخل قد خمیده کشیدیم سر به جیب خرما نه، خون دل، ثمر ماست یا علی این اشگها که در دل شب بر تو ریختیم تنها ستاره سحر ماست یا علی حتّی اگر به وادی جنّت سفر کنیم زخم دل تو همسفر ماست یا علی چاهی که ناله های تو را ضبط کرده است این سینه های پر شرر ماست یا علی تابوت تو است تا صف محشر به دوش ما دریای اشک، چشم ترِ ماست یا علی این افتخار بس که بگویند اهلبیت «میثم» مقیم خاک در ماست یا علی
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بابا بمان که هستی زینب فدای تو گویا نوشته اند شهادت برای تو مانند روز آخر زهرا شدی پدر قالب تهی مکن که نبینم عزای تو @hosenih گویا جواب کرده طبیبت حسین را مخفی کند ولی ز همه مجتبای تو دارد عجیب این دل من شور می زند این کاسه های شیر نباشد دوای تو انگار اعتماد ندارم به کوفیان گرچه نشسته اند یتیمان به پای تو گه گاه می رسد خبری از نگاهشان عهد تو را وفا نکند بی وفای تو *** این شیر را بنوش ولی یا علی! بدان کوفه دهد جواب همه خوبیای تو شبها که آمدی به در خانه های ما آید تلافی اَش به سر بچه های تو @hosenih بسپار خوب چهرۀ ما را بخاطرت با زینبت حساب شود ماجرای تو حالا قرار ما سرِ دروازه های شهر سنگ است و اهل بیت تو و ابتلای تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عالم و آدم کند گریه برای علی حیف که در خاک رفت قد رسای علی نخل بوَد منتظر چاه بوَد بی‌قرار حیف که خاموش شد صوت دعای علی @hosenih گریه کند صبح و شام اشک فشانَد مدام تا که عدالت زند بوسه به پای علی زندگی بی‌علی سخت‌تر از مردن است کاش که ما می‌شدیم کشته به جای علی دامن محرابِ خون گشته بر او قتلگاه مسجد کوفه شده کرب و بلای علی تیغ به دشمن دهد، بذل به قاتل کند گر ببرد کودکی شیر برای علی مسجدیان یک طرف جمله گشایید صف تا که یتیمان نهند سر به سرای علی پیر فقیری زند بر سر و بر سینه‌اش طفل یتیمی شده نوحه سرای علی بذل و عنایت ببین لطف و کرامت ببین قسمت قاتل شده سهم غذای علی @hosenih می‌دمد از سنگ‌ها نالۀ «یا سیدی» می‌چکد از نخل‌ها اشک عزای علی ثروت هر کس همان مال و منالش بوَد هستی «میثم» بوَد مهر و ولای علی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان مطهر از دغل در غزا بر پهلوانی دست یافت زود شمشیری بر آورد و شتافت او خدو انداخت در روی علی افتخار هر نبی و هر ولی آن خدو زد بر رخی که روی ماه سجده آرد پیش او در سجده‌گاه در زمان انداخت شمشیر آن علی کرد او اندر غزااش کاهلی گشت حیران آن مبارز زین عمل وز نمودن عفو و رحمت بی‌محل گفت بر من تیغ تیز افراشتی از چه افکندی مرا بگذاشتی آن چه دیدی بهتر از پیکار من تا شدی تو سست در اشکار من آن چه دیدی که چنین خشمت نشست تا چنان برقی نمود و باز جست آن چه دیدی که مرا زان عکس دید در دل و جان شعله‌ای آمد پدید آن چه دیدی برتر از کون و مکان که به از جان بود و بخشیدیم جان در شجاعت شیر ربانیستی در مروت خود که داند کیستی در مروت ابر موسیی به تیه کآمد از وی خوان و نان بی‌شبیه ابرها گندم دهد کان را بجهد پخته و شیرین کند مردم چو شهد ابر موسی پر رحمت بر گشاد پخته و شیرین بی زحمت بداد از برای پخته‌خواران کرم رحمتش افراخت در عالم علم تا چهل سال آن وظیفه و آن عطا کم نشد یک روز زان اهل رجا تا هم ایشان از خسیسی خاستند گندنا و تره و خس خواستند امت احمد که هستید از کرام تا قیامت هست باقی آن طعام چون ابیت عند ربی فاش شد یطعم و یسقی کنایت ز آش شد هیچ بی‌تاویل این را در پذیر تا در آید در گلو چون شهد و شیر زانک تاویلست وا داد عطا چونک بیند آن حقیقت را خطا آن خطا دیدن ز ضعف عقل اوست عقل کل مغزست و عقل جزو پوست خویش را تاویل کن نه اخبار را مغز را بد گوی نه گلزار را ای علی که جمله عقل و دیده‌ای شمه‌ای واگو از آنچ دیده‌ای تیغ حلمت جان ما را چاک کرد آب علمت خاک ما را پاک کرد بازگو دانم که این اسرار هوست زانک بی شمشیر کشتن کار اوست صانع بی آلت و بی جارحه واهب این هدیه‌های رابحه صد هزاران می چشاند هوش را که خبر نبود دو چشم و گوش را باز گو ای باز عرش خوش‌شکار تا چه دیدی این زمان از کردگار چشم تو ادراک غیب آموخته چشمهای حاضران بر دوخته آن یکی ماهی همی‌بیند عیان وان یکی تاریک می‌بیند جهان وان یکی سه ماه می‌بیند بهم این سه کس بنشسته یک موضع نعم چشم هر سه باز و گوش هر سه تیز در تو آویزان و از من در گریز سحر عین است این عجب لطف خفیست بر تو نقش گرگ و بر من یوسفیست عالم ار هجده هزارست و فزون هر نظر را نیست این هجده زبون راز بگشا ای علی مرتضی ای پس سؤ القضا حسن القضا یا تو واگو آنچ عقلت یافتست یا بگویم آنچ برمن تافتست از تو بر من تافت چون داری نهان می‌فشانی نور چون مه بی زبان لیک اگر در گفت آید قرص ماه شب روان را زودتر آرد به راه از غلط ایمن شوند و از ذهول بانگ مه غالب شود بر بانگ غول ماه بی گفتن چو باشد رهنما چون بگوید شد ضیا اندر ضیا چون تو بابی آن مدینهٔ علم را چون شعاعی آفتاب حلم را باز باش ای باب بر جویای باب تا رسد از تو قشور اندر لباب باز باش ای باب رحمت تا ابد بارگاه ما له کفوا احد هر هوا و ذره‌ای خود منظریست نا گشاده کی گود کانجا دریست تا بنگشاید دری را دیدبان در درون هرگز نجنبد این گمان چون گشاده شد دری حیران شود مرغ اومید و طمع پران شود غافلی ناگه به ویران گنج یافت سوی هر ویران از آن پس می‌شتافت تا ز درویشی نیابی تو گهر کی گهر جویی ز درویشی دگر سالها گر ظن دود با پای خویش نگذرد ز اشکاف بینیهای خویش تا ببینی نایدت از غیب بو غیر بینی هیچ می‌بینی بگو
آسمان و قمر پریشان است چقدر این سحر پریشان است صحن این خانه مثل هر شب نیست مثل دیوار و در پریشان است در نگاه پدر چنین دیدیم مُژه‌ی چشم تر پریشان است منتظر بوده سال‌ها انگار غُصه دارد اگر پریشان است دست بر دامنش اگر زد میخ از همه بیشتر پریشان است محکم از خانه رفت تا مسجد مرد و مردانه رفت تا مسجد مأذنه خاک‌بوس مولا شد بعد از آن روز، قامتش تا شد داشت محراب بر سرش می‌زد آتش از جان به منبرش می‌زد ناگهان اشقی‌الاشقیا برخاست قاتل نفس مصطفی برخاست آبرو از تمام دنیا برد تیغ را با دو دست بالا برد آنچنان ضربه زد که سر وا شد در جنان قد فاطمه تا شد قامت دین به خاک افتاده حیدر است این به خاک افتاده مثل دستار خونی بابا چشم‌های پسر پریشان است چشم‌های حسین کاسه‌ی خون چشم‌های قمر پریشان است از دل کوچه بوی خون آمد زینب از این خبر پریشان است ام کلثوم می‌زند بر سر بر روی شانه، سر پریشان است ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رها ز درد و غم و رنج بی شمار شدم قسم به خالق کعبه که رستگار شدم همین که خون سرم ریخت روی سجّاده برای دیدن زهرا امیدوار شدم همه جوانی من ختم شد به یک مصرع گل خزان‌زده در موسم بهار شدم به روزگار من آن شد در این دو روزه‌ی عمر که تا قیامت، مظلوم روزگار شدم به پیش اشک یتیمان از آن تنم لرزید که خود به فصل جوانی یتیم‌دار شدم به چاه گفتم ای چاه گریه کن بر من که من به کینه‌ی یاران خود دچار شدم چه سال‌ها که ز عمرم گذشت بی زهرا خدا گواست که آب از فراق یار شدم به نخل میثم خود ثبت کن بگو «میثم» که من اسیر ستم‌های بی شمار شدم ✍ استاد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در بر درگهت آمدم دوباره با جرم و خطای بی شماره گویم به دو چشم پُر ستاره (بر درد دلم تویی مخاطب ما را به علی ببخش یا رب) ما را سَر سفره راه دادی از لطف، به ما پناه دادی یک عالمه اشک و آه دادی (مهمان توئیم در دل شب ما را به علی ببخش یا رب) گفتی که بیا به میهمانی از فیض کریم جا نمانی با این همه لطف و مهربانی (این بنده‌ی تو نشد مؤدب ما را به علی ببخش یا رب) گفتی که بیا و بخشش از من از تو گره و گشایش از من دلخسته بیا نوازش از من (این نفْس ولی نشد مُهذّب ما را به علی ببخش یا رب) دانی چه شد و چکار کردم از درگه تو فرار کردم من لغزش بی شمار کردم (پیمانه‌ی جرم شد لبالب ما را به علی ببخش یا رب) با این همه بی حیایی من گستاخی و بی وفایی من اعمال بد و ریایی من (تو لطف نموده‌ای مرتب ما را به علی ببخش یا رب) لطفت که مرا گرفت تحویل کردی تو به عفو بسکه تعجیل عصیان به ثواب گشت تبدیل (از شرم چرا نکرده‌ام تب ما را به علی ببخش یا رب) از درگه تو شرف گرفتم دامان تو را به کف گرفتم اذنِ سفرِ نجف گرفتم (حالا که علی علی است بر لب ما را به علی ببخش یا رب) یا رب به تمام حق نَوَردان ما را به علی شاه مردان دور سر مرتضی بگردان (تا اینکه شوم کمی مُقرب ما را به علی ببخش یا رب) صد شکر که آبرو نبردی ما را بغل خودت فشردی ما را به حسینِ خود سپردی (تا اینکه شوم حسین مذهب ما را به علی ببخش یا رب) ** سوگند به داغِ شاه عطشان بر آن سرِ روی نی نمایان بر اشک مخدراتِ گریان (سوگند به اضطرار زینب ما را به علی ببخش یا رب) ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی! ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود مسجد کوفه کجا، پشت در کوچه کجا ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود دور محرابت نمی‌بیند ملائک را مگر؟ با چه رویی دارد این شمشیر می‌آید فرود ساقیا در سجده هم جام شهادت می‌زنی اولین مستی که می‌خوانی تشهد در سجود کینه‌ای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود در وداعت با حسین اشک تو جاری می‌شود دیده‌ای گویا از اینجا خیمه‌ها را بین دود بین فرزندانی اما این حسینت را غریب می‌کشندش با لبان تشنه در بین دو رود با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟ شاعر: قاسم صرافان