*
لحظه ای از عمر تو نگذشته بی ذکر و عبادت
بر لبت پیوسته آیات الهی کرده عادت
حلقه ی زنجیر را با پیکرت عرض ارادت
ظلم شد بر تو فزون و کم نشد از تو سیادت
داد دشمن بر جلال و عزّت و قدرت شهادت
با شهامت با شجاعت با فصاحت با رشادت
بر تمام شامیان منشور خود اعلام کردی
شام را بر چشم شاه شام همچون شام کردی
*
گر چه دستت بسته بود از عمق جان فریاد کردی
تا نفس ها را زحبس سینه ها آزاد کردی
کربلای دیگری در شام غم بنیاد کردی
در غل و زنجیر جنگی سخت با بیداد کردی
قلب زهرا و امیرالمؤمنین را شاد کردی
شام را نه ملک هستی را حسین آباد کردی
خصم را مغلوب با فریاد ظالم سوز کردی
بلکه با یک خطبه ثارالله را پیروز کردی
*
ای به صحرا نخل ها سرشبز از اشگ شب تو
ای خدا بالیده بر آهنگ یارب یارب تو
ای تمام سینه ها کانونی از تاب و تب تو
ذکر حقّ در اوج غم یک دم نیفتاد از لب تو
گر همه عالم شود فانی نمیرد مکتب تو
می درخشد بهتر از درخشید خورشید گردون کوکب تو
دست حقّ ، بازوی حیدر، خُلق احمد، را تو داری
بر فراز ناقه معراج محمّد (ص) را تو داری
*
ای بیقع بی چراغت کربلای دیگر ما
اشگ تو تا صبح محشر جاری از چشم تر ما
مهر تو خوش زجان پاک ما در پیکر ما
داغ عشق تو مدال سینه ی غم پرور ما
سیّد ما، سرور ما، اسوه ی ما، رهبر ما
طوف دیدار بقیع توست حجّ اکبر ما
کم نگردد از مقام و عزّت و جاه رفیعت
گر شود هر سال «میثم» خاک زوّار بقیعت
دریا به دیده ی تر من گریه می کند
آتش ز سوز حنجر من گریه می کند
سنگی که میزنند به فرقم ز روی بام
بر زخم تازۀ سر من گریه می کند
از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک
زنجیر هم به پیکر من گریه می کند
ریزد سرشک دیده ی اکبر به نوک نی
اینجا به من برادر من گریه می کند
وقتی زدند خنده به اشکم زنان شام
دیدم سه ساله خواهر من گریه می کند
رأس حسین بر همه سر می زند ولی
چون می رسد برابر من گریه می کند
ای اهل شام پای نکوبید بر زمین
کاینجا ستاده مادر من گریه می کند
تا روز حشر هر که به گُل می کند نگاه
بر لاله های پرپر من گریه می کند
زنهای شام هلهله و خنده می کنند
جایی که جدّ اطهر من گریه می کند
بگذار ظالمانه بخندند شامیان
«میثم» که هست ذاکر من گریه می کند
هدایت شده از جلسه جدید
مجنون شبیه طفل تو شیدا نمی شود
زین پس کسی بقدر تو لیلا نمی شود
درد رقیه تو پدر جان یتیمی است
درد سه ساله تو مداوا نمی شود
شأن نزول رأس تو ویرانه من است
دیگر مگرد شأن تو پیدا نمی شود
بی شانه نیز می شود امروز سر کنم
زلفی که سوخته گره اش وانمی شود
بیهوده زیر منت مرحم نمی روم
این پا برای دختر تو پا نمی شود
صد زخم بر رخ تو دهان باز کره اند
خواهم ببوسم از لبت اما نمی شود
چوب از یزید خورده ای و قهر با منی
از چه لبت به صحبت من وا نمی شود
کوشش مکن که زنده نگهداری ام پدر
این حرف ها به طفل تو بابا نمی شود
محمد سهرابی
هدایت شده از جلسه جدید
|⇦•مرگ من بود دمی کز تو ..
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها _ کربلایی حسین طاهری ೋ
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند
در همان گوشۀ گودال فدایم کردند
دوستانم که نبودند بگریند به من
دشمنانم همگی گریه برایم کردند
من که خود راهنمایِ همه عالم بودم
سَرِ خونینِ تو را راهنمایم کردند
هر کجا خواستم از پای دراُفتم دیدم
کودکان دست گشودند و دعایم کردند
خِجلم از تو که گم گشته امانت هایت
بر سَرِ خار دویدند و صدایم کردند
گریه ها داشتم از دوریِ رویِ تو ولی
خنده ها بود که بر اشکِ عزایم کردند
همرهانم که گرفتند غبار از محمل
همه در خاک فتادند و رهایم کردند
تا دَمِ مرگ طرفدار تو بودم ای دوست
دشمنانِ یکسره تحسین به وفایم کردند
این اسارت همه جا عزّتِ من بود حسین
که پیام آورِ خون شهدایم کردند
#شاعر حاج غلامرضا سازگار
↫
هدایت شده از جلسه جدید
#حضرت_زینب_شور
#شور
حسین جان ۲
روی صورتم یادگاری تُ بازم می زارم
به غیر از همین پیروهن از تو چیزی ندارم - واویلا
حسین جان ۲
تو رفتی و یک سال و نیم از غمت گریه کردم
برای تو و غربتِ و ماتمت گریه کردم - واویلا
کجایی ببینی که دارم جون میدم
چه روزای سختی که بعد از تو دیدم
منم تشنه لب دارم اینجا می میرم
مث تو منم زیر نورِ خورشیدم
تو رفتی ۲
برای تو و زخمای پیکرت گریه کردم
چقد با رقیه برای سرت گریه کردم - واویلا
تا حالا ۲
هزار دفعه از داغ دوریِ تو جون سِپُردم
دلم خون شد از بس برات غصه خوردم - واویلا
هنوز دارم از داغ دوریت می سوزم
با گریه برا تو گذشته هر روزم
همش با خودم میگم آخر میایی...
شب و روز چشام و به این در می دوزم
به والله ۲
فراموش نکردم تو رو حتی واسه یه لحظه
تو رو جا گذاشتم زیر اون همه تیر و نیزه - واویلا
بمیرم ۲
لبِ تشنه از تن سرت رو بُریدن تو گودال
زیر سم اسبا تن بی سرت شد لگد مال - واویلا
نداره دلم بعد تو سامون داداش
منم کاش برا تو می دادم جون داداش
بلایی سر تو آوردن توو گودال
که نشناختمت بین خاک و خون داداش
#بهمن_عظیمی
هدایت شده از جلسه جدید
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد
خون جگر نخورد و پیامآوری نکرد
زینب، که مثل او کسی از داغدیدگان
با اشک چشم خویش، گهرپروری نکرد
@hosenih
بعد از وداع روز دهم، با ستارگان
کوتاهی از وظیفۀ همسنگری نکرد
در حقِّ غنچههای دل افسردۀ یتیم
چون او، کسی مراقبت و مادری نکرد...
بعد از امام آینهها، با کلام نور
هیچ آفتاب، این همه روشنگری نکرد
همراه کاروان اسیران، خدای صبر
کاری به جز رسالت و پیغمبری نکرد
جز او، که بود شاهد محملنشین، کسی
دیدار، تازه، با گل خاکستری نکرد
در سایهبان محمل غم، با هلال خویش
جز صحبت از شکوه و بلنداختری نکرد...
@hosenih
ویرانه بود و دربهدری، باز لحظهای
غفلت ز حال لالۀ نیلوفری نکرد
یادش، هماره مظهر عزّتمداری است
نامش، همیشه بر لب ایام جاری است
شاعر: #محمدجواد_غفورزاده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از جلسه جدید
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زينب_س_در_مسير_كوفه_و_شام
#امام_حسین_ع_بعد_از_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
تو رفتی کربلا روی سرم یکباره ویران شد
خودم دیدم ز روی تل که جسمت سنگباران شد
بهای کُشتنت گردید سهمِ نیزه داران و
ولی انگشترت دیدم که سهم ساربان شد
@hosenih
هجوم آورد لشگر سمت گودال و خودم دیدم
عمامه قسمت این و عبایت قسمت آن شد
خودِ تو سوختی در زیر تیغ آفتاب اما
در آتش خیمه هایت سوخت و با خاک یکسان شد
نداری کهنه پیراهن به تن حتی برادر جان
بمیرد خواهرت زینب تنت بدجور عریان شد
بمیرم من برای غربتت ای یوسف زهرا
که تن پوشت عزیزم خار و خاشاک بیابان شد
تنت عریان شد اما هست جای شکر آن باقی
که زیر نیزه و تیرِ شکسته باز پنهان شد
کجا کارم کشیده ، ای علمدار از روی نیزه
ببین شمر ابن ذی الجوشن برای ما رجز خوان شد
@hosenih
علمدارم که بود از گل کسی کمتر نگفت اما
پس از او تازیانه آشنا با جسم طفلان شد
به سمت علقمه رو کردم و گفتم به زیر لب
برادر پرچمت افتاد و سیلی زن ، فراوان شد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از جلسه جدید
حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم
کنار تن بی سرت کاسه ی آب گذاشتم واویلا
حسین جان تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه
خداحافظی کردی با زینبت زیر نیزه واویلا
صدا میزدم مادرت رو یا مظلوم
نشون میدادم حنجرت رو یا مظلوم
صدا میزدم مادرت رو ای بی کس
به دامن بگیره سرت رو یا مظلوم یا مظلوم حسین
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
حسین جان
دانلود مداحی حسین جان به یاد لبت محمد حسین پویانفر
به صحرا سپردم که با خاک بپوشونه داداش تنت رو
بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو واویلا
تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت
الهی میمردم نمیدیدم اونقدر جسارت
به آتیش کشیدن حرم رو یا مظلوم
نبودی شکستن سرم رو یا مظلوم
ندیدی چشای ترم رو با غیرت
شلوغی دور و برم رو یا مظلوم یا مظلوم
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین
هدایت شده از جلسه جدید
#حضرت_زینب_س_وفات
افتاده ام به بستر بی سایبان حسین
از خواهر تو گریه گرفته امان حسین
در زیرآفتاب، سرت را بریده اند
در زیر آفتاب، به رویت دویده اند
دارم حساب می کشم از قطره های آب
تو سوختی و صورت من سوخت بی نقاب
ماندی سه روز بی کفن و بوریا حسین
اصلاً عوض کنیم سر بحث را حسین....
@hosenih
من سختم است پیش تو این روز آخری
از این همه گلایهء خواهر برادری
یاد تو هست مادرمان بستری که شد...
رخسار او کبودی و نیلوفری که شد...
دارم شبیه او پی تابوت می روم
با این پر شکسته به لاهوت می روم
این روزها که سینهء من تنگ میشود
خیلی دلم برای حسن تنگ می شود
ای کربلای من سفرم را چه می کنی؟
داغی که مانده بر جگرم را چه می کنی؟
من را ببخش وقت زیارت نمی شود
دیگر کسی شبیه تو غارت نمی شود
میخواستم ضریح تنت را بغل کنم
یکبار جسم بی کفنت را بغل کنم
جانم به وصل عشق تو با سوختن رسید
این پاره های پیرهنت هم به من رسید
از آن غروب، رنج اسارت کشیده ام
از زیر تیر و نیزه، کنارت کشیده ام
رفتی و گوش ما همه بی گوشواره شد
عمامه رفت و معجر مان پاره پاره شد
سنگت زدند بر سر نی، مرد و زن حسین
از هر دو سنگ، خورده یکی هم به من حسین
اصلاً چه شد که قسمت آن دیگری شدی
بین تنور رفتی و خاکستری شدی
ای وای از رباب، که جانش به لب رسید
هرجا که رفت، حرملهء بی ادب رسید
پیشانی ام شکست و وضویم جبیره بود
بازارهای کوفه پُر از چشم خیره بود
وقت قمار، پای سرت شرط کرده اند
در پیش پای ما صدقه پرت کرده اند
گرچه میان تشت طلا، جام برنگشت
دیگر رقیه از سفر شام برنگشت
@hosenih
حالا شده خرابه دمشق رقیه ات
برگشته ام به شام، به عشق رقیه ات
سر را گرفت و گفت که بابا حلال کن
موی مرا بلندتر از این خیال کن
این رو به قبله را تو نگو روبه راه نیست
اصلاً خیال کن بدن من سیاه نیست
شهدی دوباره از لب قرآنی ات بده
جایی برای بوسه به پیشانی ات بده
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از جلسه جدید
یم فاطمی در سرمدی، گل احمدی، مه هاشمی
ز سرادقات محمدی طلعت ظهور جلالتی
به سما قمر، به نبی ثمر، به فاطمه در ، به علی گهر
به حسن جگر، به حسین پسر چه نجابتی چه اصالتی
به ملک مطاع ، به خدا مطیع ، به مرض شفا به جزا شفیع
چه مقام بندگیش منیع به چه بندگی و اطاعتی
خم زلف او چه شکن شکن به مثال نقرة خام تن
سپری بکتف و کفن به تن بچه قامتی چه قیامتی
ز جلو نظر سوی قبله گه ، ز قفا نظر سوی خیمه گه
که نمود شه بقدش نگه ، به چه حسرتی و چه حالتی
ز قفا دو زن شده نوحه گر، یکی عمه گفت و یکی پسر
که نما به جانب ما نظر، به اشارتی و نظارتی
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
12.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیت الاحزانم شده این ویرونه
حاج محمود کریمی
بیت الاحزانم شده این ویرونه
درد من و فقط مادر میدونه
کمکم کن مادر
عمه بهم گفتی که بابام پیش خداست
اما ببین سرش همینجا رو نیزه هاست
منم مثه مادر بزرگم بابایی ام
نمیدونم بابام کجاست
منم شبیه فاطمه بعد بابام عمرم کمه
چشام مثه زهرا کبوده قدم مثه مادر خمه
منو عمه هام فتح کردیم شامو
خریدیم آبروی بابامو
ببین زخم دستهامو پاهامو چشمامو
بیت الاحزانم شده این ویرونه
درد منو فقط مادر میدونه
****
بابا ببین چقدر شدم عین مادرت
از بس نفس نفس زدم دنبال سرت
دیگه نداره طاقت سیلی صورتم
برس به داد دخترت
اتیش گرفته شونه ها از دست تازیونه ها
بسته به روم مثه مدینه در تموم خونه ها
این تب تقصیر اتیش پهلومه
زخمام از بوسه بابام محرومه
بیت الاحزانم شده این ویرونه
درد منو فقط مادر میدونه
****
مثه مادر بزرگم اینجا تو غربتم
تو ویرونه کسی نیومد عیادتم
انقدر صدای خنده ها قلبم و شکست
دیگه تموم طاقتم
گریه شده دوای من یه کاری کن برای من
میگن باید اروم بگیره صدای گریه های من
عجل وفاتی شده ورد لبهام
خسته شدم خدا بابام و میخوام
تو نبودی و من بی تو مردم
با گریه شونو آبروشونو بردم
تموم راه سیلی می خوردم
از سیلی مردم
بیت الاحزانم شده این ویرونه
درد منو فقط مادر میدونه
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
#حضرت_زینب_شور
#شور
حسین جان ۲
روی صورتم یادگاری تُ بازم می زارم
به غیر از همین پیروهن از تو چیزی ندارم - واویلا
حسین جان ۲
تو رفتی و یک سال و نیم از غمت گریه کردم
برای تو و غربتِ و ماتمت گریه کردم - واویلا
کجایی ببینی که دارم جون میدم
چه روزای سختی که بعد از تو دیدم
منم تشنه لب دارم اینجا می میرم
مث تو منم زیر نورِ خورشیدم
تو رفتی ۲
برای تو و زخمای پیکرت گریه کردم
چقد با رقیه برای سرت گریه کردم - واویلا
تا حالا ۲
هزار دفعه از داغ دوریِ تو جون سِپُردم
دلم خون شد از بس برات غصه خوردم - واویلا
هنوز دارم از داغ دوریت می سوزم
با گریه برا تو گذشته هر روزم
همش با خودم میگم آخر میایی...
شب و روز چشام و به این در می دوزم
به والله ۲
فراموش نکردم تو رو حتی واسه یه لحظه
تو رو جا گذاشتم زیر اون همه تیر و نیزه - واویلا
بمیرم ۲
لبِ تشنه از تن سرت رو بُریدن تو گودال
زیر سم اسبا تن بی سرت شد لگد مال - واویلا
نداره دلم بعد تو سامون داداش
منم کاش برا تو می دادم جون داداش
بلایی سر تو آوردن توو گودال
که نشناختمت بین خاک و خون داداش
#بهمن_عظیمی