4_5830462952368507472.mp3
6.34M
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
السلام علیک یا اباعبدالله
و علی الارواح التی حلت بفنائک
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
السلام علیک یا اباعبدالله
و علی الارواح التی حلت بفنائک
علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار ولا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
میخای سلام بدی به علی اکبر ابی عبدالله
به نیابت از همه شهدا
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
میخاد علیش رو راهی میدان کنه،
اَشبَهُ النّاس به پیغمبر رو داره میفرسته میدان
اول فرمود برو با حرم وداع کن
لذا فقط دو نفر با حرم وداع کردن، یکی خود ابی عبدالله ست، یکی هم علی اکبر، امام حسین دید وداع با اهل خیمه طول کشید،
همه دورش حلقه زدند، همه یکصدا حرفشون اینه، دور علی اکبر طواف میکردن با گریه ها و ناله هاشون میگفتند
اِرحَم غُربَتَنا
وداع ، طول کشید ابی عبدالله اومد وارد خیمه نشده
فرمود دَع عَلیا
علیمو رها کنید
فَإنَّه مَمسوسٌ فِی الله
هر طوری بود علی رو از بین زن و بچه و عمه ها و خواهرا جدا کرد حالا پدر و پسر دارن باهم قدم میزنن، علی داره جلو ابی عبدالله راه میره، یه نگاه کرد دید راه رفتنش مثل پیغمبره، دست برد زیر محاسنش، به پهنای صورت داره اشک میریزه، علی رو با اشکش بدرقه کرد ، برگشت سمت خیمه ها، حضرت سکینه میگه من کنار بابا بودم حواسم به بابام بود دیدم بابام، چشماش مثل یه محتضر در حال دورانه،
مرحوم شیخ جعفر مینویسد
ابی عبدالله سه تا احتضار داشت کربلا،
احتضار اول، همینجایی بود که علی رو راهی میدان کرد
احتضار دوم، علی وقتی برگشت گفت بابا، العَطَشُ قَد قَتَلَنی،
حضرت فرمود
هٰاتِ لِسانَک،
زبونتو بده پسرم، ابی عبدالله، زبان علی اکبر و گذاشت تو دهانش، علی اکبر آتیش گرفت گفت بابا، تو که از من تشنه تری، این احتضار دوم،
اما احتضار سوم، اون لحظه ای بود که صدا زد علیک منی السلام
ابی عبدالله مثل یه محتضر آمد بالاسر جوانش
تعبیر مقاتل اینه
العاطِلُ جَوارِحَه
اعضا و جوارح حسین دیگه از کار افتاد، چنان با صورت خودشو زمین انداخت
حسین....
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
4_5832462289709567009_2.mp3
4.52M
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
اومد سمت خیمه ها
انقده عمه ها و خواهرا، این دختران خردسال دورش حلقه زده بودن، همه یکصدا یک چیزو میگفتند
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
اومد سمت خیمه ها
انقده عمه ها و خواهرا، این دختران خردسال دورش حلقه زده بودن، همه یکصدا یک چیزو میگفتند،
میگفتند
اِرحَم غُربَتَنا
ابی عبدالله دید اگه وداع طول بکشه همینجا تو خیمه نگهش میدارند
از بیرون خیمه صدا زد
دَع عَلیا چ
علی رو رها کنید
فَإنَّه مَمسوسٌ فِی الله
علی غرق در خداست شما دیگه مانعش نشید
حالا پدر و پسر باهم از خیمه ها دارن میان
یه نگاه کرد دید بابا به پهنای صورت،
داره اشک میریزه،
دست برد زیر محاسن سفیدش،
پیرمردای جلسه، از شما میپرسم،
مگه ابی عبدالله، چند سال داشت ۵۸ سال،
اما همه محاسنش سفید شده،
دست برد زیر محاسن،
خدایا شاهد باش کیو دارم به میدان میفرستم
شب علی اکبر شب ویژه ست
ان شاءالله خیر از جونیت ببینی،
امشب جوونیتون رو بیمه کنید حق روضه ش باید ادا بشه،
یه جوری جنگیده میمنه و میسره رو بهم ریخته،
تا فهمیدند علی داره میاد میدان، تا فهمیدن شبیه ترین کس به پیغمبر داره میاد ، همه کمین کردند،
همشونم میدونستند، حاصل عمر حسینه،
لذا شیخ جعفر شوشتری یه تعبیری داره، میگه ابی عبدالله یه قتل داره، اونم قتل صبره، مال گوداله،
اما یه موت هم داره، مرگش بالا سر علی اکبرش بود
فقط خدا میدونه به حسین چه گذشت،
من از خیمه ها ابی عبدالله رو همراهی کنم
سکینه بنت الحسین میگه من کنار بابام ایستاده بودم تا صدای داداش اکبرم از میدان آمد
عَلیک مِنِّی السّلام
دیدم چشمان بابام مثل یه محتضر در دورانه، با چه عجله ای خودشو رساند بالا سر جوانش علی اکبر،
۷ قدم مونده بود به پیکر برسه،
دیدند حسین خودشو از مرکب رو زمین انداخت
پدران شهدا میخام بگم
هیچکدومتون افتادن بچه هاتون رو ندیدید
هیچکدومتون قطعه قطعه شدن بچه هاتون رو ندیدید
فقط خبرشو براتون آوردند که بعضیاتون سکته کردید ،دووم نیاوردید
تنها پدری که قطعه قطعه شدن جوانش رو دیده ،حسینه
مرحوم شیخ حر عاملی مینویسد
دیگه ابی عبدالله نتونست رو پاهاش راه بره ۷ قدم رو زانوهاش راه رفت
ابی عبدالله کنار بدن جوانش بلند بلند گریه کرده،
تو هم حقشو ادا کن
رسیدند کنار مقتل علی اکبر
هر چه کرد دید دلش آرام نمیشه
وَضَعَ خَدَّه عَلیٰ خَدِّه
اما هر چی منتظر شدند دیدند حسین بلند نمیشه
▪️سپه کوفه و شام استاده
▪️به تماشای شه و شه زاده
▪️شه روی نعش علی افتاده
▪️همه گفتند حسین جان داده
همه خوشحال از اینکه با یه تیر دو نشون زدند
یا صاحب الزمان
آقاجان ببخش منو
اولین جایی که قدوم عمه جان به میدان باز شده همینجاست
یه وقت دیدند یه زن بلند قامتی
هی زمین میخوره ، هی بلند میشه
هی صدا میزنه وا اُخَیّاه...
حسین غیرت اللهِ،
زینب عصمت اللهِ،
تا صدای نفس نفس زدن دختر علی رو شنید
فَقامَ الحُسین،
دیگه علی اکبر یادش رفت
زیر بغل خواهر رو گرفت
خودش به خیمه ها برش گردوند،
درستشم همینه،
یاد مدینه افتاد،
بچه بودم ،
▪️من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
▪️قاتل گهی به کوچه ، گه به خانه میزد
یازهرا...
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
MirzaMohammadi 1402 shab09 c.mp3
8.51M
#حجتالاسلاممیرزامحمدی
روضه #شب_نهم_محرم
📆 شب تاسوعا محرم الحرام ۱۴۴۵
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
✍کانال متن روضه های میرزا
@rozehayemirza_matn
متن #روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#حجتالاسلاممیرزامحمدی
السلام علیک یا ابا عبدالله
همینکه قمر منیر بنی هاشم مشک رو تحویل گرفت از ابی عبدالله جدا شد ، همه از مقابلش فرار می کردند
با حسین آمدند
ابی عبدالله راه شریعه رو براش باز کرد
اما خودش باید بلا فاصله برگرده
همینکه سکینه عمو رو راهی کرد
برگشت توی خیمه ها
گفت بچه ها دیگه نگران نباشید
عموم رفته آب بیاره
▪️دعا کنید که سقا، پاش برسه به دریا
▪️مشک رو پر از آب کنه، بیاره به خیمه ها
گریه ها فروکش کرد
همه منتظرند
بابایی که با عمو رفته با عمو برگرده
عمویی که با مشک خالی رفته با مشک آب برگرده ...
یه وقت دیدند بابا داره میاد
اما یه دست به کمر گرفته
با آستینش داره اشکاش رو پاک میکنه
اولین کسی که جلو حسین رو گرفت سکینه بود
ابی عبدالله گریه هاش رو پاک کرد اما سکینه گفت
أبه أین عمّی العباس فَبَکَ الحسین
(گفتم و رفتم ، فیض آماده است همه فیض ببرند حاج قاسم هم فیض ببره این علمدار انقلاب)
ابی عبدالله یه جمله داره
دیدند زینب کبری هم همون جمله رو تکرار کرد
همه دست روی سر گذاشتند
در جواب سکینه گفتند
واضیعتاه بعدک یا أخاه
یعنی دیگه آماده اسیری بشید
حسین .....
✍کانال متن روضه های میرزا
@rozehayemirza_matn
1402.05.05_3.mp3
9.28M
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#حجتالاسلاممیرزامحمدی
السلام علیک یا اباالفضل العباس
▪️ای ماهتاب خانه ی مولی اباالفضل
▪️زیباترین سقای این دنیا اباالفضل
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#حجتالاسلاممیرزامحمدی
السلام علیک یا اباالفضل العباس
▪️ای ماهتاب خانه ی مولی اباالفضل
▪️زیباترین سقای این دنیا اباالفضل
کجا اینجوری سقا دیدی
▪️ای ساقی لب تشنه ی دریا اباالفضل
▪️امید قلب زینب کبری اباالفضل
▪️برخیز از روی زمین نور دو عینم
▪️برخیز سردار سپاهم من حسینم
خدا رحمت کنه مرحوم واعظ خراسانی رو
توی حرم قمر بنی هاشم منبر میرفت ، مرحوم آیت الله سید ابراهیم قزوینی هم ، پای منبر نشسته بود.
مرحوم واعظ رسید به اینجا که تیر به چشم عباس زدند
روضه تمام شد
مرحوم آیت الله قزوینی ، ایشون رو صدا زدند ، گفتند این روضه ای که تیر به چشم عباس خورده، زیاد سند قوی ای نداره ، اینارو نخوان
شب اومد منزل
امام جماعت حرم بود
خود قمر بنی هاشم رو زیارت کرد
حضرت فرمود سید ابراهیم!
می خواهی بگم کربلا با من چه کردند؟!
خود آقا روضه خوانده
فرمود گفتی تیر به چشم زدن سند نداره!
حالا من برات می گم
بعد از اینکه دستامو قطع کردند
مشک آبمو تیر زدند
تیری به چشم راستم زدند
دست نداشتم تیر رو در بیارم
عذر می خوام از علما
خم شدم ،
▪️سرم رو گذاشتم بین زانو هام
▪️تیر رو با نوک زانوهام در بیارم
کلاه خودم افتاد
اینجا بود چنان با عمود آهن به فرقم زدند
▪️از تن جدا ، افتاده دستانت اباالفضل
هم گریه کن هم عباست رو بگو
▪️چشم رقیه هست گریانت اباالفضل
▪️حرفی بزن دستم به دامانت اباالفضل
▪️جان همه عالم به قربانت اباالفضل
▪️ای وای من این جای سنگین عمود است
▪️که صورتت مثل رخ مادر کبود است
به خدا شاعر خیلی احتیاط کرده
خوبه بعضی شاعرا که همه مقتل رو نمی دونن
تعبیر مقتل اینه
من هنوز نتونستم اینو بفهمم
روضه خونا وی گند سرش رو به دامن گرفت
من نمی تونم قبول کنم
چون تعبیر اینه
وقتی عمود زدند
فَسَقَطَ مُخُّ رَأسِهِ عَلیٰ کِتفِه
سر متلاشی شد
حسین چی رو بغل گرفت
حتی بعضی ها نوشتند
هر چی تلاش کردند سر رو به نیزه بزنند
دیدند نمی شه ، سر رو به گردن اسب آویزان کردند
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
@rozehayemirza_matn
1402.05.05_1.mp3
25.39M
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
کی می شود به حال خرابم دعا کنی ۲
نام مرا میان قنوتت صدا کنی
✍کانال متن روضه های میرزا
@rozehayemirza_matn
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
▪️کی می شود به حال خرابم دعا کنی ۲
▪️نام مرا میان قنوتت صدا کنی
▪️عمریست کوچه گردِ دیارِ محبت است
▪️شاید دلت بسوزد و شاید عطا کنی
▪️با درد همنشینم و با غصه هم دَمَم
▪️شافی تویی ، شود که مرا هم دوا کنی
▪️سرتا به پای، غرق گناه و ضلالتم
▪️آقا تویی که با بدی ام خوب تا کنی
روز تاسوعا پنج شنبه بود که ابی عبدالله و یارانشون رو محاصره کردند
با امام زمان بریم کربلا
▪️ای زائر شکسته دلِ شهر غُصه ها
▪️آیا شود که قسمت من کربلا کنی
یابن الحسن.....
امروز روز صدا زدن آقاته
السلام المحامی بلا معین
السلام علی المقطوع الوتین
السلام علی المرمل بدماه
السلام علی المنحور فی الوری
السلام علی ابی الفضل العباس
▪️سقای دشت کربلا اباالفضل اباالفضل ....
تورو خدا حقش رو ادا کن
این پرچم نوکری رو بیار بالا
نشون بده به بی دست کربلا
▪️سقای دشت کربلا اباالفضل اباالفضل ....
▪️دستش شده از تن جدا اباالفضل اباالفضل....
هر کی باهاش کار داره ها
▪️سقای دشت کربلا اباالفضل اباالفضل ....
▪️دستش شده از تن جدا اباالفضل اباالفضل....
▪️رفت از کفم آب آورم واویلا واویلا....
▪️دیدی چه آمدم بر سرم واویلا واویلا....
تورو خدا واویلاش رو تو بگو
▪️پای عدو به خیمه ها چو وا شد واویلا واویلا ....
چیکار کردند اول
▪️رأس تمام شهدا جدا شد واویلا واویلا...
حالا بگو
▪️سقای دشت کربلا اباالفضل اباالفضل ....
▪️دستش شده از تن جدا اباالفضل اباالفضل....
خدا رحمت کنه همه قدیمی ها رو
روضه خوان های قدیمی اینجوری می خوندند
دیدند حسین از مرکب پیاده شد
یه چیزی رو از روی زمین برداشته هی می بوسه
گفتند حتما پاره های قرآن پیدا کرده
اما دیدند دستای قلم شده عباسه
حسین.....
▪️از من دو دست بر رو کمر و از تو بر زمین
▪️دستی دگر کجاست که خاکی به سر کند
یا کاشف الکرب
عن وجه الحسین
اکشف کربنا
بحق اخیک الحسین
یه اشاره کنم یه ناله یا حسین به نیابت از علمدار انقلاب ، حاج قاسم سلیمانی بزن
هرکی به این آقا متوسل شده ، دست خالی و نا امید بر نگشته
کاشف الکرب عن وجه الحسینه
فقط یه دختر بود که نا امید شد
با چه امیدی مشک رو به عمو داد
هر چی منتظر شد عمو برگرده ....
حسین......
بأبی المستضعفُ الغریب یا أباعبدالله
✍کانال متن روضه های میرزا
@rozehayemirza_matn
حجه الاسلام و المسلمین استادمحمد میرزا محمدی_زیارت عاشورا-1550860957.mp3
21.09M
#زیارت_عاشورا
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn