eitaa logo
9.6هزار دنبال‌کننده
23 عکس
16 ویدیو
1 فایل
🥰کپی با ذکر منبع جایز است🌹 تبلیغات پذیرفته میشود آیدی بنده @sobbohsobboh110 کانال شخصی بنده👇 🔰کانال شیخ خوشنویس| شیخ حسین زاهدی @sheikh_khoshnevis
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️گرچه از دوریِ برادر خود ▪️ذره ذره مریض تر می شد ▪️عوضش میهمان مردم قم ▪️لحظه لحظه عزیزتر می شد ▪️تا بیایی تبرکی ببرند ▪️همه درهای خانه ها وا بود ▪️در میان اهالی این شهر ▪️سر مهمانی تو دعوا بود ▪️خوب شد پرده های محمل تو ▪️هر کجا رفته ای حجابت شد ▪️خوب شد با محارمت بودی ▪️زانویی خم شد و رکابت شد ▪️آب پاشیده اند و خاک مسیر ▪️ذره ای روی چادرت ننشست ▪️رد نشد ناقه ی تو از بازار ▪️محمل چوبی ات سرت نشکست مرحبا به تو مستمع ▪️کوچه ها ازدحام داشت، اما ▪️سرِ این شهر رو به پایین است ▪️کوچه ها ازدحام داشت، اما ▪️سرِ این شهر رو به پایین است ▪️می روی کوچه کوچه می گویی ▪️ضربِ شلاق عجیب سنگین است ببین کجا می بره ▪️می رسی و حواس مردم هست ▪️آب در دلت تکان نخورد ▪️از کنارِ خرابه رد نشوی ▪️یا نگاهت به خیزران نخورد یا صاحب الزمان حوالمونه امشب بی بی جان من یه سوال ازت دارم هیچ جا ندیدم بنویسند اما سوال میکنم ▪️دختری بود با شما یا نه؟ ▪️که اگر بود غصه ای کم داشت چی بود اون غصه اش؟ ▪️جای زنجیر و خار و نامحرم ▪️گرد خود چند چشم محرم داشت؟ ببرم روضه رو همونجایی که اول گفتم ▪️معجرت احترام خود دارد(۲) ▪️چه مَلالی اگر برادر نیست ▪️روی سرهایشان طَبَق آمد به استقبال ▪️ولی این بار روی آن سر نیست دوباره برات بخونم ▪️معجرت احترام خود دارد ▪️چه خیالی اگر برادر نیست ▪️مردم قم روی سرهایشان طَبَق آمد ▪️ولی این بار روی آن سر نیست ▪️آه بیماری و همه بیمار ▪️شهر قم شد مریضِ روضه تو ▪️حرف دختر شد و دلت لرزید ▪️شده وقت گریز روضه تو کجا گریز زد ▪️عمه اش گفت خوب شد خوابید بی بی جان الان ما باید توی حرم تو کمیل میخوندیم اون حواله ای که مالِ حرمت بود رو اینجا خوندم ▪️عمه اش گفت خوب شد خوابید ▪️چند شب بود تا سحر بیدار ▪️کمکم کن رباب جای زمین ▪️سر او را به دامنت بگذار همه فکر کردند این نازدانه خوابش برده فقط یه بند دیگه ببینم حقش رو ادا می کنی یا نه ▪️آمد از بین بازوان سر را ▪️تا که برد عمه اش ای داد گفت حالا که خوابش برده بگذار سر رو جدا کنم ▪️آمد از بین بازوان، سر را ▪️تا که برد عمه اش ای داد ▪️یک طرف دخترک سرش خم شد ▪️یک طرف سر به روی خاک افتاد هر چی تکونش دادند دیدند جواب نمیده چجوری دفنش کرد ان شاء الله که روضه ی زن غساله دروغه خدا رحمت استاد ما رو ابی عبدالله نشونش داده بود فرمود میخواهی بهت بگم چه بلایی سر دخترم آوردند نادعلی کربلایی بدون یه جای سالم توی بدنش نمونده بأبی المستضعَف الغریب دعا کن این ساعتا بگذارند توی حرم این نازدانه داد بزنیم روضه مالِ سحره خدا میدونه اونقدر یزید خوشحال شد چند شبه ناله هاش نمی ذاره ما راحت بخوابیم یاد همه بچه های شهدا مخصوصا بچه های خردسال مدافعین حرم به خیر همشون فیض ببرند اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَي الأَْرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ عَلَيْكَ مِنِّي سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُم همه باهم بهترین لحظه است برای زیارت ابی عبدالله است در این مکان اَلسَّلاَمُ عَلَي الْحُسَيْنِ وَ عَلَي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ ▪️بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد ▪️مادری گفت حسین جان حسین جان حسین جان ، همه را بخشیدی به این ساعت ناله های مادرش فاطمه و به این ساعت ناله های نازدانه اش و به این ساعت مناجات و ناله های نیمه شب امام زمان تو را می خوانیم یا الله.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
اگه کانال قابل استفاده است برای رفقای مداح و روضه خوان و طلاب بفرستید🌹😘
السَّلام عَلیکِ یا فاطِمَة الزَّهراء ایام فاطمیه نزدیک است برای دیدن متن روضه های حضرت زهرا سلام الله علیها، داخل کانال، روی بزنید ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
dk98.09.29_1.mp3.mp3
22.89M
▪️دوباره آمده ام، رو سیاه ، یا الله ▪️اُمیدم است ، یک نگاه ، یا الله ▪️به غیرِ خانه ی تو ، جز عذابخانه نبود ▪️بِده مرا به حریمت، پناه ، یا الله ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ فرمود تعجب میکنم از آن بنده ای که ، نعمت استغفار رو داره و این همه نا امیده أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَ اگه فقط قرار باشه گناهان یک هفته ی منو بنویسند ، برا جهنمی شدن من کافیه مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ با من یه جوری معامله کن که روم بشه همه ی گناهان عمرم رو در خونه ات بیارم يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ بنده ی من کِی شده تو در خونه ام بیایی و من به تو رو نشون ندم يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ تو اصلا عارت میاد دست خالی گدایت رو جلو من ، نشون بدی اما من به همه ی ملائکه ام گفتم آغوش رحمتم به روت بازه يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة به حق جواد الائمه جگر گوشه ی امام رضا و فرزندشون موسی مبرقع سلام الله علیهما تو را می خوانیم ده مرتبه الهی العفو.... ▪️دوباره آمده ام، روسیاه یا الله ▪️دوباره آمده ام، رو سیاه ، یا الله ▪️اُمیدم است ، یک نگاه ، یا الله ▪️به غیرِ خانه ی تو ، جز عذابخانه نبود ▪️بِده مرا به حریمت، پناه ، یا الله ▪️تو راه را به رویم باز کرده ای ، عمری ▪️خودِ منم که شدم سد ّراه ، یا الله ▪️گذشت عمر من و... اونایی که محاسنش سفید شده ... ▪️گذشت عمر من و غرقِ معصیت هستم.... ▪️گذشت عمر من و غرقِ معصیت هستم ▪️به دست خود شده عمرم ، تباه ، یا الله ▪️ببین که آمده ام از گناه توبه کنم... نه بابا چه زود اومدی... ▪️ببین که آمده ام از گناه، توبه کنم ▪️پذیر توبه ام از هر گناه ، یا الله ▪️بخوانَمَت به کدام اسمِ دلربای، تو را... ببین با کدوم اسم بیشتر ارتباط برقرار می کنی ▪️بخوانَمَت به کدام اسمِ دلربای، تو را ▪️کریم، غافر، اَحد، یا الٰه، یا الله ▪️تو نامه ی عملم را سفید ، امضا کن ▪️اگر چه هست درونش ، سیاه ، یا الله هر سال دهه محرم ، اقامه ی عزا می کردند روضه می گرفتند یه سال هم گرونی شد هم درآمدی کسب نکردند اونقدر ناراحت شدند خدایا نکنه نتونیم امسال ، پرچم اربابمون رو بالا ببریم بهشون نشونی دادند غصه نخورید برید در خونه ی اون تاجر یزدی خرجتون رو میده اومدند تا ماجرا رو تعریف کردند این تاجره یه چک سفید نوشت مبلغش رو هم خالی گذاشت گفت برید هر چقدر دوست دارید ، خرید کنید خرج کنید آخر محرمیه برا من چک رو بیارید خرجاشونو کردند روضه شون رو گرفتند آخر دهه که برگشتند دیدند خیلی خرج کردند با یه خجالتی ، اومدند پیش این تاجر گفتند الان این مبلغ رو ببینه ، ناراحت میشه تا چک رو بهش دادند ، دستش رو گذاشت رو مبلغ چک ، امضا کرد... گذشت تاجره از دنیا رفت همه ی اعضای هیئت ، این خواب رو دیدند عجب جایگاه رفیعی بهش دادند گفتند تو چکار کردی به این مقام رسیدی گفت من کاری نکردم پرونده ام رو که آوردند بازرسی کنند، روشون رو برگردوندند ، ندید امضا کردند فهمیدی چی گفتم با خدا اینجوری حرف بزن ▪️تو نامه ی عملم را سفید ، امضا کن ▪️اگر چه هست درونش ، سیاه ، یا الله ▪️تمام آبرویم نوکری و عشق علیست ▪️ببخشم از دمِ آن پادشاه ، یا الله ▪️هوای صحن نجف دارم و دلم تنگ است ▪️رسان مرا سحری بارگاه ، یا الله حالا که حرم امیرالمومنین رفتی ، اذن بگیر بگو ▪️قرار هرشب من گریه بر حسین شده است... خدا رحمت کنه مرحوم استاد مارو حاج نادعلی کربلایی ، پدر سه شهید ، این ولی خدا ، به پهنای صورت اشک میریخت میگفت حسین جان خدا نیاره اون روز رو که من برات گریه نکرده باشم ▪️قرار هرشب من گریه بر حسین شده است ▪️بر آن شهیدِ تهِ قتلگاه ، یا الله ▪️به قتلگاه تنش قطعه قطعه شد، ای وای ▪️چنانکه ریخت سرش، یک سپاه، یا الله یه جوری کشتنش که حتی دل کاتب دشمن هم سوخته هلال بن نافع میگه من نزدیک ترین کس به ابی عبدالله بودم یه جوری ضربه میزدند گفتم نانجیبا یه ذره رحم در وجود شما نیست ▪️سرش به نیزه و جسمش به روی خاک ولی ▪️رسید خواهرش از خیمه گاه ، یا الله ▪️رسید و خم شد و بوسه گرفت از رگهاش ▪️رسید و بر غم او شد، گواه ، یا الله ▪️دیدم غمت ای دلبر ، ای کاش و نمی دیدم.... ▪️دنبال تو تا مقتل ، من آمدم و دیدم چی رو ▪️بالای سرت مادر ، ای کاش و نمی دیدم دیگه چی دیدی بی بی ▪️به سمت گودال از خیمه دویدم من ▪️شمر جلوتر بود ، دیر رسیدم من
▪️سر تو رو بردند ، پیرهن رو درآوردند.... بالحسین الهی العفو.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ عَلَیهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَی اَبی رَسُولُ اللَّهِ فی بَعْضِ الاْیامِ فَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا فاطِمَةُ فَقُلْتُ عَلَیک السَّلامُ قالَ اِنّی اَجِدُ فی بَدَنی ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُک بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ *اینجا که چیزی نشده بود .. به بابا اشاره کردی از ضعفُ و ناتوانی بی بی جان .. پیغمبر یه لحظه ام نمی تونه ضَعفِ تورو ببینیه .. آخ این روزا چه ضعفی داشتی خانم .. کاری کردن ازت دیگه چیزی باقی نموند .. نَاحِلَةَ الْجِسْمِ .. بَاكِیَةَ الْعَیْنِ .. ببین ضعف به جایی رسید که فرمود فضه من صورتم رو نمی تونم برگردونم .. سادات من معذرت میخوام ، مادرتونُ چه جوری زده بودن که حتی صورتشم نمی تونست برگردونه ..* فَقَالَ یا فاطِمَةُ ایتینی بِالْکساَّءِ الْیمانی فَغَطّینی بِهِ فَاَتَیتُهُ بِالْکساَّءِ الْیمانی فَغَطَّیتُهُ بِهِ وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیهِ وَاِذا وَجْهُهُ یتَلاَلَؤُ کاَنَّهُ الْبَدْرُ فی لَیلَةِ تَمامِهِ وَکمالِهِ فَما کانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِی الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیک السَّلامُ یا قُرَّةَ عَینی وَثَمَرَةَ فُؤ ادی فَقالَ یا اُمّاهُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَک راَّئِحَةً طَیبَةً کاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّی رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّک تَحْتَ الْکساَّءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْکساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا جَدّاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَدْخُلَ مَعَک تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ وَعَلَیک السَّلامُ یا وَلَدی وَیا صاحِبَ حَوْضی قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْکساَّءِ فَما کانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِی الْحُسَینِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیک السَّلامُ یا وَلَدی وَیا قُرَّةَ عَینی وَثَمَرَةَ فُؤادی فَقالَ لی یا اُمّاهُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَةً طَیبَةً کاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّک وَاَخاک تَحْتَ الْکساَّءِ فَدَنَی الْحُسَینُ نَحْوَ الْکساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا جَدّاهُ اَلسَّلامُ عَلَیک یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَکونَ مَعَکما تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ وَعَلَیک السَّلامُ یا وَلَدی وَیا شافِعَ اُمَّتی قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْکساَّءِ فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِک اَبُوالْحَسَنِ عَلِی بْنُ اَبی طالِبٍ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ وَعَلَیک السَّلامُ یا اَبَا الْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ فَقالَ یا فاطِمَةُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَک رائِحَةً طَیبَةً کاَنَّها راَّئِحَةُ اَخی وَابْنِ عَمّی رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیک تَحْتَ الْکساَّءِ فَاَقْبَلَ عَلِی نَحْوَ الْکساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَکونَ مَعَکمْ تَحْتَ الْکساَّءِ قالَ لَهُ وَعَلَیک السَّلامُ یا اَخی یا وَصِیی وَخَلیفَتی وَصاحِبَ لِواَّئی قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلَ عَلِی تَحْتَ الْکساَّءِ ثُمَّ اَتَیتُ نَحْوَ الْکساَّءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لی اَن اَکونَ مَعَکمْ تَحْتَ الْکساَّءِ قالَ وَعَلَیک السَّلامُ یا بِنْتی وَیا بَضْعَتی قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْکساَّءِ فَلَمَّا اکتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْکساَّءِ اَخَذَ اَبی رَسُولُ اللَّهِ بِطَرَفَی الْکساَّءِ وَاَوْمَئَ بِیدِهِ الْیمْنی اِلَی السَّماَّءِ وَقالَ َللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاَّءِ اَهْلُ بَیتی وَخاَّصَّتی وَحاَّمَّتی لَحْمُهُمْ لَحْمی وَدَمُهُمْ دَمی یؤْلِمُنی ما یؤْلِمُهُمْ وَیحْزُنُنی ما یحْزُنُهُمْ اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ اِنَّهُمْ مِنّی وَاَ نَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِک وَبَرَکاتِک وَرَحْمَتَک وَغُفْرانَک وَرِضْوانَک عَلَی وَعَلَیهِمْ وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهیراً فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلاَّئِکتی وَیا سُکانَ سَمواتی اِنّی ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیةً وَلا اَرْضاً مَدْحِیةً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضِیئَةً وَلا فَلَکاً یدُورُ وَلا بَحْراً یجْری وَلا فُلْکاً یسْری اِلاّ فی مَحَبَّةِ هؤُلاَّءِ الْخَمْسَةِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ الامینُ جِبْراَّئیلُ یارَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیتِ
النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها فَقالَ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَهْبِطَ اِلَی الارْضِ لاِکونَ مَعَهُمْ سادِساً فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَک فَهَبَطَ الامینُ جِبْراَّئیلُ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللَّهِ الْعَلِی الاعْلی یقْرِئُک السَّلامَ وَیخُصُّک بِالتَّحِیةِ وَالاکرامِ وَیقُولُ لَک وَعِزَّتی وَجَلالی اِنّی ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیةً وَلا اَرْضاً مَدْحِیةً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضَّیئَةً وَلا فَلَکاً یدُورُ وَلا بَحْراً یجْری وَلا فُلْکاً یسْری اِلاّ لاَجْلِکمْ وَمَحَبَّتِکمْ وَقَدْ اَذِنَ لی اَنْ اَدْخُلَ مَعَکمْ فَهَلْ تَاْذَنُ لی یا رَسُولَ اللَّهِ فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَیک السَّلامُ یا اَمینَ وَحْی اللَّهِ اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلَ جِبْراَّئیلُ مَعَنا تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ لاَبی اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحی اِلَیکمْ یقُولُ اِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهیراً فَقالَ عَلِی لآَبی یا رَسُولَ اللَّهِ اَخْبِرْنی ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْکساَّءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَ اللَّهِ فَقالَ النَّبِی وَالَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیاً وَاصْطَفانی بِالرِّسالَةِ نَجِیاً ما ذُکرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الآَرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیهِمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکةُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلی اَنْ یتَفَرَّقُوا *یعنی الان محلِ نزولِ رحمتِ خداست .. ملائکه دارن استغفار میکنن ، از همۀ اینا بالاتر خوده صاحب روضه حضرتِ صدیقۀ طاهره داره برامون استغفار میکنه .. اسماء میگه غسل کرد ، سورۀ یس زو خواند ، به من فرمود تو بستر دراز میکشم ، ساعتی بعد صدام بزن ، اگه جواب ندادم برو مسجد علی رو خبر کن .. قبل از اینکه تو بستر دراز بکشه دیدم آخرین مناجاتشُ اینجوری شروع کرد : اَللَّهُمَّ اِنّی اَسْاَلُکَ بِمُحَمَّدٍ الْمُصْطَفی وَ شَوْقِهِ اِلَیَّ، وَ بِبَعْلی عَلِیِّ الْمُرْتَضی وَ حُزْنِهِ عَلَیَّ، وَ بِالْحَسَنِ الْمُجْتَبی وَ بُکائِهِ عَلَیَّ، وَ بِالْحُسَیْنِ الشَّهیدِ وَ کَآبَتِهِ عَلَیَّ، وَ بِبَناتِیَ الْفاطِمِیَّاتِ وَ تَحَسُّرِهِنَّ عَلَیَّ، اَنَّکَ تَرْحَمُ وَ تَغْفِرُ لِلْعُصاةِ مِنْ اُمَّةِ مُحَمَّدٍ وَ تُدْخِلُهُمْ الْجَنَّةَ بی بی برا همه دعا کرده .. حقِ دعاش اینه خوب اقامۀ عزا کنی ..* فَقالَ عَلِی اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَ فازَ شیعَتُنا وَرَبِّ الْکعْبَةِ فَقالَ النَّبِی ثانِیاً یا عَلِی وَالَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیاً وَاصْطَفانی بِالرِّسالَةِ نَجِیاً ما ذُکرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلاّ وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَکشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَةٍ اِلاّ وَقَضَی اللّهُ حاجَتَهُ فَقالَ عَلِیٌ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَکذلِک شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَرَبِّ الْکعْبَة *وقت گذشته دو سه جمله روضه و التماسِ دعا ، ساعتی گذشت ، اسماء هرچه صدا زد دید فاطمه جواب نمیده .. گریبان پاره کرد ، حَسَنین سلام الله آمدند .. تا حالا سابقه نداشته مادرِ ما این ساعت ، غروب استراحت کنه ..اسماء هرکاری کرد مخفی کنه نتونست .. آخرالامر گفت بچه ها برید باباتون علی رو خبر کنید .. یا صاحب الزمان .. علی میدونه داغِ زهرا چقدر سنگینه .. تو مسجد نشسته بود ، این خونه ای که درش به مسجد باز میشد یه وقت دید دوتا آقازاده هاش سراسیمه دارن میان .. هنوز حرفشون تموم نشده علی بلند شد .. ابن عباس میگه بلند نشده با صورت زمین خورد .. از مسجد تا خونه چند قدم بیشتر راه نبود ، بعضی ها گفتن سه مرتبه خورد زمینُ بلند شد .. هی میگفت : بِمَنِ الْعَزَاءُ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ .. (جانم ... آماده ای به وصیتِ فاطمه عمل کنی یا نه ؟..) کربلا هم دخترِ همین علی از خیمه پا برهنه ، سراسیمه دوید .. این لباسِ عربی مانع میشد .. هی زمین میخوردُ بلند میشد .. هی میگفت وا محمدا .. وا حسینا .. ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
رفقای عزیز حتما مارو دعا کنید🙏
به ساعت توجه کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2_1152921504669624524.mp3
24.29M
▪️اگرچه پر ز گناهم خدا، ببخش مرا ▪️تو را به آبروی مرتضیٰ، ببخش مرا ▪️تمام دار و ندارم دو قطره ی اشک است ▪️قبول کن کم و ناچیز را ، ببخش مرا ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة آخرین شب جمعه ی عمر فاطمه است نمی دونم امشبم تونست برا همسایه هاش دعا کنه یا نه دست گداییت رو بیار بالا به حق اون خانمی که دیگه دستش بالا نمی اومد نفس که میزند از سینه اش خون جاری می شد ناله بزن الهی العفو.... ▪️اگرچه پر ز گناهم خدا، ببخش مرا ▪️تو را به آبروی مرتضیٰ، ببخش مرا ▪️تمام دار و ندارم دو قطره ی اشک است ▪️قبول کن کم و ناچیز را ، ببخش مرا ▪️سرم به بازی دنیا عجیب گرم شده ▪️که رفته است ز یادم جزا ، ببخش مرا ▪️همیشه معصیتم را ز خلق پوشاندی ▪️فدای معرفتت بی صدا، ببخش مرا دیگه جار نزن فرمود تا وقتی این جوون گنه کار در بین شماست، من بارانم رو نازل نمی کنم اومد وسط جمعیت ، فرمود یه جوان گنهکاری بین ماست ، مانع نزول بارانه بلند شه از جمع ما بره بیرون باران بباره جوونه تا شنید ، همونجا با خدا آشتی کرد تا حرف موسی تموم شد ، باران رحمت نازل شد خدایا کسی از میان بنی اسرائیل خارج نشده.... فرمود ما بخشیدیمش میشه به من معرفیش کنی ؟! نه موسی .... اون روزی که گناه میکرد ، به تو معرفیش نکردم حالا که با من آشتی کرده ، ماله خودمه ▪️همیشه معصیتم را ز خلق پوشاندی ▪️فدای معرفتت بی صدا، ببخش مرا ▪️کجاست گریه و زاری در سحرهایم خوش به حال کسایی که اینجوری بودند اینجوری هستند ▪️کجاست گریه و زاری در سحرهایم ▪️نمانده است برایم بکاء ببخش مرا ▪️امید من به کمیل است و در زدن هایم  این زبان ، زبانِ دَلال و تملّقه ببینید بنده با خدا باید چجوری حرف بزنه این تَبَصبُصِ ▪️امید من به کمیل است و در زدن هایم  ▪️ببین نرفته گدا هر کجا ببخش مرا به رخ می کشی ▪️به لحظه ی لحظه ی عمرم گدای زهرایم ▪️به خاطر حضرت خیرالنساء ببخش مرا شب جمعه ی اول ماه ▪️شکسته ام چقدر قلب مهدی زهرا (۲) ▪️برای این همه خبط و خطا ببخش مرا ▪️خوشم از این که به لیل و نهار خود دارم چی داری همیشه ▪️خوشم از این که به لیل و نهار خود دارم ▪️همیشه بر روی لب این نوا ببخش مرا ▪️به جز حسین بلد نیستم دگر نامی ▪️به حق کشته ی کرب و بلا ببخش مرا زیاد اربابت رو معطل نکن حال مادرش خیلی خرابه زود سلام بده و برگرد ▪️به حق آن که به گودال دست و پا میزد ▪️به حق آن که سرش شد جدا ؛ ببخش مرا بیت آخر رو ببینم چجوری «العفو ت» به آسمان ها برسه ▪️به حق آن که تنش زیر سمّ مرکب بود ▪️به حق آن که لبش خورده پا ؛ ببخش مرا بالحسین الهی العفو.... نه نفهمیدی چی گفتم ▪️به حق آن که لبش خورده پا ؛ ببخش مرا.... نانجیب قبل اینکه بدن رو برگردونه فَرَفَسَه بِرِجلِه .... الهی العفو.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
روضه پایانی 1397.12.03.mp3
12.97M
▪️نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است ▪️پس گدا دور و بر بیت شما بیشتر است ▪️چون به این لقمه ی نان لطف خدا بیشتر است ▪️سر این سفره یقین روزی ما بیشتر است ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است پس گدا دور و بر بیت شما بیشتر است چون به این لقمه ی نان لطف خدا بیشتر است سر این سفره یقین روزی ما بیشتر است • سر این سفره نشستیم که نوکر باشیم تا ابد زیر پَرِ چادر مادر باشیم • نمک نام تو در کام ؛ رطب می ریزد جان فدایت که ز نام تو ادب می ریزد هرچه در ساغر این سوخته ، رَب می ریزد از تمسّک به تو بانوی عرب می ریزد • آسمانی شده ام گرچه زمینی بودم از همان روز ازل ، اُمّ بَنینی بودم • بسته بر چادر تو دست گداها بانو در طواف قدمت وسعت دریا بانو حضرت فاطمه ی دوم مولا بانو محرم راز دل زینب کبری بانو • ذکر خیر پسرت حل همه مشکل ها تا ابد وقف تو هستند همه سائل ها • مثل هر روز دوباره جگرش می سوزد جگرش در غم هجرِ قمرش می سوزد پسرش رفته ز دستش ، سپرش می سوزد زیر خورشید دو تا پلک ترش می سوزد • با عصا آمده خود را برساند امروز با همان سوز جگر روضه بخواند امروز مدد بده مارو آقا • روضه ی شرمِ اباالفضل ز چشمان رباب (۲) وعده ی آب اباالفضل به طفلان رباب روضه ی حال خراب و دل گریان رباب جای خالی علی، بر روی دامان رباب • پسرش را سر نیزه به طنابی بستند هرچقدر فهمیدی میگم و رد میشم ... پسرش را سر نیزه به طنابی بستند بس که افتاد به هر رنج و عذابی بستند بی بی جان نبودی ببینی فَسَقَطَ مُخُّ رَأسِه عَلیٰ کتِفِه یه جوری عمود زدن به فرق عباست که سرش رو نیزه بند نمیشد روضه میخواند ..... یه بند از روضه ام البنین بگم و یه بند هم از روضه بی بی زینب روضه می خواند که پروانه پرش زخمی شد بین بازار تن محتضرش زخمی شد سنگ بارید ز هر سمت و سرش زخمی شد در بَرِ مردم شهرِ پدرش زخمی شد • به جراحات تن قافله می خندیدند وسط ساز و دف و هلهله می رقصیدند یا ام البنین مدد بده بی بی جان .... • بی علمدار شدیم و حرم از پا افتاد گذر آل پیمبر به کجاها افتاد چقدر پای سرش زینب کبری افتاد رد شلاق به روی بدن ما افتاد روضه ی ام بنین تا که به این حرف رسید زینب آمد به سخن، از جگرش آه کشید حالا میخوای روضه بخونم برات مادر ... لحظه ی پر زدنش هست به یادم ای وای غارت پیرهنش هست به یادم ای وای(۲) نیزه بود و دهنش هست به یادم ای وای بوریا شد کفنش هست به یادم ای وای • بدنت غلت زنان تا ته گودال که رفت بند آمد نفس مادرت از حال که رفت علی الله هرچه باداباد بند آخر مالِ امام زمان دیدم از دور که سنگی به سبویت افتاد دیدم از دور رَدِ چکمه به رویت افتاد پیش چشمان حرم پنجه به مویت افتاد گذر خنجر کُندی به گلویت افتاد.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
1402.09.10_1.mp3
35.53M
◾️آمدم یا رب گدای روسیاهت را ببخش ◾️سائل آلوده و پراشتباهت را ببخش ◾️حضرت غفار عبد پرگناهت را ببخش ◾️این گدای بی حیا و بی پناهت را ببخش ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
زحمت دوستان
روضه هیئت هفتگی1 97.11.28.mp3
14.28M
السلام علیکِ یا زوجة امیرالمؤمنین و یا فاطِمه... ام البنین ▪️تا که سائل می‌رسد بر در خجالت می‌کشد ▪️چون که دیگر نیست آب آور خجالت می‌کشد ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
السلام علیکِ یا زوجة امیرالمؤمنین و یا فاطِمه... ام البنین ▪️تا که سائل می‌رسد بر در خجالت می‌کشد ▪️چون که دیگر نیست آب آور خجالت می‌کشد « قبلِ کربلا... حالا بعدِ کربلا... دیگه روشون نمی شد در خونه ام البنین بیایند دیگه روشون نمی شد در خونه ی قمر بنی هاشم بیایند » ▪️تا که او را فاطمه در خانه می‌نامید علی ▪️زینبش می‌دید از حیدر خجالت می‌کشد ▪️مادریٖ کرده برای زینب اما باز هم ▪️تا صدایش می کند مادر خجالت می‌کشد ▪️کاروان آمد مدینه چون که عباسی ندید ▪️دید پاشیده شده لشگر خجالت می‌کشد ▪️مادر ساقی دشت کربلا با این مقام ▪️از علی و آل او دیگر خجالت می‌کشد ▪️مادر ماه است اما کاروان را دیده و ▪️از نبود چند تا اختر خجالت می‌کشد « بهتر بگم ▪️از نبود چند تا دختر خجالت می کشد... یه دونه اش رقیه بود که به مدینه نرسید، و الا تاریخ نوشته ۹ تا دختر توی مسیر جون دادند... ام البنین دید این دخترا کم اند، چقدر خجالت کشید » ▪️اینقدر حرف از دو دستِ بستۀ زینب نزن ▪️حضرت ام البنبن بدتر خجالت می‌کشد « گفتم و فیض آماده ست. ببینم با این یه بیت چه می کنی!؟ » ▪️صحبت از مشک و علم شد باز هم ام البنین ▪️رو گرفته با دو چشم تر خجالت می‌کشد ▪️گاه از روی سکینه گاه از زینب ، ولی ▪️بیشتر از مادر اصغر خجالت می‌کشد حسین... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
2_1152921504644132618.mp3
15.15M
بگذار بگریم که، گنه کارترینم (۲) درمانده ترین بنده، زیان بارترینم • با این که تورا دارم و ، داری تو هوایم گویا منِ غفلت زده ، بی یار ترینم ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn