تو مام یازده عیسای عیسی آفرین استی
تو سرتا پا تمام رحمة للعالمین استی
تو از صبح ازل منصورة اهل سماواتی
تو تا شام ابد عرش الهی در زمین استی
امیرالمومنین دست خدا بود و یقین دارم
که تو یا فاطمه دست امیرالمومنین استی
علی حبل المتین باشد به قرآن حی سرمد را
یقین دارم تو حبل محکم حبل المتین استی
شنیدم بعد احمد جبرئیلت هم سخن بودی
چه می گویم تو خود استاد جبریل امین استی
تو منصوره، تو صدیقه، تو راضیه، تو مرضیه
تو توحیدی، تو قرآنی، تو ایمانی، تو دین استی
تو هم روح الفؤاد استی، تو هم باب المراد استی
تو هم عین الحیات استی، تو هم حق الیقین استی
اگر چه در ثنایت در فشاندم یا گهر سفتم
تو بالاتر از آنی من به قدر فهم خود گفتم
******
بند ششم
قیامت روز قدر و اقتدار توست یا زهرا
عذاب و عفو هم در اختیار توست یا زهرا
شفاعت می کنی در حشر کل دوستانت را
کرامت تا ببخشی بی قرار توست یا زهرا
نه تنها آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی
رسول الله هم چشم انتظار توست یا زهرا
رها کردن، گرفتن، عفو کردن، حکم فرمودن
به تو تفویض از پروردگار توست یا زهرا
تو کوثر بودی و گشتی عطا بر احمد مرسل
که این سوره فقط در انحصار توست یا زهرا
تمام آفرینش در مزارت گشته گم آری
کجا از دیده ها پنهان مزار توست یا زهرا
میان دشمنان تنها حمایت از علی کردن
به دست و سینه مهر افتخار توست یا زهرا
مدینه خواست از نفرین تو زیر و زبر گردد
فداکاریت باعث شد که حیدر زنده برگردد
******
بند هفتم
تو در بیت ولایت شمع سوزان علی بودی
تو جانان محمد بودی و جان علی بودی
چگونه حرمتت پامال شد ای سورة کوثر
چرا نقش زمین گشتی تو قرآن علی بودی
علی حق داشت گر از هجر تو سرو قدش خم شد
تو سرو و باغ و بستان و گلستان علی بودی
نه در شام عروسی، نه ز صبح روز میلادت
تو پیش از خلقتت در عهد و پیمان علی بودی
تو تا رفتی علی تنهای تنها شد، که تو تنها
شریک درد و غم های فراوان علی بودی
تو با دست شکسته، دست حیدر بودی ای زهرا
تو با اشک پیاپی چشم گریان علی بودی
ندارد شیر حق بعد از تو همتایی و هم شانی
تو همتای علی بودی و هم شان علی بودی
علی می دید مرآت الهی را به دیدارت
چگونه پیش چشم او جسارت شد به رخسارت
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
اگر بی مهر او سلمان گذارد پای در محشر
مسلمان نیستم بالله اگر خوانم مسلمانش
مناز اینقدر بر عیسای خود ای مادر عیسی
دو عیسی آفرین پرورده این مادر به دامانش
نه جن و انس و حوری و ملک گشتند مبهوتش
که علم کل امیر المومنین گردیده حیرانش
ثناها گفته و خواندند در امکان بسی او را
به جز آنکس که خلقش کرده نشناسد کسی او
******
بند سوم
تو زهرایی تو زهرای محمد پروری زهرا
رسول الله را هم دختری، هم مادری زهرا
نبی را پارة تن روح مابین دو پهلویی
امیرالمومنین را رکن و کفو و همسری زهرا
گواهی می دهم ای روح احمد هستی حیدر
که تو هم مصطفی، هم فاطمه، هم حیدری زهرا
گهی گویم امیرالمومنین برتر بود از تو
گهی بینم تو از او در جلالت برتری زهرا
تو والشمسی، تو واللیلی، تو والفجری، تو والعصری
تو نوری، هل اتایی و الضحایی کوثری زهرا
تو از مریم، تو از هاجر، تو از حوا، تو از ساره
نه، تو از انبیا جز احمد مرسل سری زهرا
امید رحمة للعالمین محبوبة داور
پناه انبیا در گیر و دار محشری زهرا
تو سر ناشناس ذات پاک حق تعالایی
نمی دانم که هستی آنقدر دانم که زهرایی
******
بند چهارم
سلام الله ای جان محمد، بر تن و جانت
که پیغمبر کند تعظیم و بوسد همچون قرآنت
تویی آن سرمدی بحر و تویی آن احمدی کوثر
که جوشد تا قیامت گوهر عصمت ز دامانت
خدا خود بر محمد کرد ابلاغ سلامت را
محمد گفت جانان منی جانم به قربانت
تو از روز نخستین میزبان خلقتی زهرا
تمام آفرینش تا صف حشرند مهمانت
تویی انسیه الحورا تویی حوراء الانسیه
همه در حیرتم حوریه خوانم یا که انسانت
تو نوراللهی و نور علیٰ نورند اولادت
تو الرحمانی و حق داده لؤلؤ داده مرجانت
نه تنها خواجة لولاک برخیزد به تعظیمت
که جبرییل امین آرد سلام از حی سبحانت
تو روحی، روح مابین دو پهلوی رسول استی
بتول استی، بتول استی، بتول استی، بتول استی
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
شبانه بغض گلوگیر من کنار بقیع
شکست و دیده ز دل اشک دانه دانه گرفت
ز پشت پنجرهها دیدگان پر اشکم
سراغ مدفن پنهان و بینشانه گرفت
نشان شعله و درد و نوای زهرا را
توان هنوز ز دیوار و بام خانه گرفت
مصیبتیست علی را که پیش چشمانش
عدو امید دلش را به تازیانه گرفت
چه گفت فاطمه؟ کآنگونه با تأثر و غم
علی مراسم تدفین او شبانه گرفت
فراق فاطمه را بوتراب باور کرد
شبی که چوبۀ تابوت را به شانه گرفت
سید فضل الله قدسی
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
خدای من بهشت و شعله های نار یعنی چه؟
خطا کاران و بیت عصمت دادار یعنی چه؟
جسارت های دیو و صورت انسیه الحورا
گل بی خار و باغ وحی و نیش خار یعنی چه؟
نگاه شیر حق و تازیانه خوردن زهرا
طناب خصم و دست حیدر کرار یعنی چه؟
امیرالمومنین تنها میان آن همه دشمن
یگانه حامیش بین در و دیوار یعنی چه؟
مگر نه سینة زهرا، بهشت مصطفی بودی
بهشت مصطفی و صدمة مسمار یعنی چه؟
فشار در، غلاف تیغ، قتل طفل شش ماهه
به ناموس الهی این چنین رفتار یعنی چه؟
مدینه زیر و رو شد از صدای نالة زهرا
خدایا بی¬تفاوت بودن انصار یعنی چه؟
نه تنها سوختند از آتش کین بیت مولا را
مسلمانان به پیغمبر قسم کشتند زهرا را
******
بند دهم
تو طوبای علی بودی، چرا بشکست پهلویت
تو مرآت خدا بودی، چرا شد نیلگون رویت
تو روح مصطفی بودی، چرا پشت در افتادی
تو دست مرتضی بودی، چرا بشکست بازویت
خدیجه کو که گیرد در بغل چون جان شیرینت
محمد کو که در بر گیرد و چون گل کند بویت
اگر چه در پس در، حبس شد در سینه فریادت
صدای یا علی سر می کشید از تار هر مویت
تو با دست شکسته لب گشودی تا کنی نفرین
امیرالمومنین با دست بسته شد دعاگویت
مصیبت های تو از آسمان ها بود سنگین تر
که در سن جوانی این چنین خم گشت زانویت
چرا در هم شکستی ای محمد در قد و قامت
چه با مهر رخت شد ای قمر شرمنده از رویت
چه شد با تو چه پیش آمد که با آن صبر بسیارت
طلب کردی هماره مرگ خود از حی دادارت
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
تو در راه امیرالمومنین خود را فدا کردی
تو با ایثار جان حق ولایت را ادا کردی
تو بر حفظ علی با طفل معصومت سپر گشتی
تو حتی بین دشمن چار کودک را رها کردی
تو زینب داشتی ای بانوی خلقت چه پیش آمد
که چون نقش زمین گشتی کنیزت را صدا کردی
مدال روی بازویت گواهی می دهد آری
که جان دادی طناب از دست حبل الله وا کردی
تو از دور علی، روبه صفت ها را پراکندی
تو در یک شهر دشمن، یاریِ شیر خدا کردی
تو برگرداندی از مسجد امامت را سوی خانه
تو دختر تربیت بهر قیام کربلا کردی
تو با نطق رسایت خطبه خواندی از علی گفتی
تو ما را با علی تا صبح محشر آشنا کردی
ولایت زنده از نطق رسای توست یا زهرا
غدیر دوم ما خطبه های توست یا زهرا
******
بند دوازدهم
سلام ما به سوز و گریه و تاب و تبت مادر
سلام مرغ شب بر ذکر یا رب، یا ربت مادر
سلام ما به پایان غروب درد انگیزت
سلام ما به غسل و کفن و تشییع شبت مادر
سلام ما به غم¬هایی که کردی از علی پنهان
سلام ما به اشک بی صدای زینبت مادر
سلام ما به آن آخر نگاه و آخرین ذکرت
که وقت دادن جان، گشت جاری بر لبت مادر
سلام ما سلام ما سلام ما بر آن بانو
که درس عصمت و ایمان گرفت از مکتبت مادر
سلام ما به فرزندان پاکت تا صف محشر
که تو خود آسمان استی و آنان کوکبت مادر
سلامی پاک همچون آیة تطهیر از میثم
به سبطین و دو دخت و شوهر و ام و ابت مادر
به هر جا رو کنم شهر و دیار توست یا زهرا
دل هر شیعه تا محشر مزار توست یا زهرا
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
حضرت زهرا (س)
چو بسمل میزنی در هر نفس بال و پری مادر
مرو از دست ما آخر تو دست حیدری مادر
مدینه مرده، ما بیکس، علی تنها، همه دشمن
میان دشمنان تنها تو او را یاوری مادر
گل روی تو ای قرآن روی سینۀ احمد
چرا نیلی شده آخر تو از گل بهتری مادر
غم بیمادری سخت است بر ما هم نگاهی کن
مرو مادر مرو آخر تو ما را مادری مادر
هنوز انگار میآید به گوشم نالهات از دل
هنوز انگار میبینم که تو پشت دری مادر
به من گفتند مادر رفتنی گردیده فکری کن
به خود گفتم تو ما را همره خود میبری مادر
تو بر حفظ ولایت محسن خود را سپر کردی
تو بر بابا همان همسنگر بیسنگری مادر
چرا در آستان وحی افتادی ز پا آخر
تو قرآن امیرالمؤمنین را کوثری مادر
مغیره تا به تن جان داشت جانت را گرفت از تن
نگفت آخر تو تنها دختر پیغمبری مادر
گناه میثم آلوده از کوه است سنگینتر
مگر در عرصۀ محشر تو بر او بنگری مادر
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود
پشت در جان علی مرتضی افتاده بود
دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته
آیهای از سورۀ کوثر جدا افتاده بود
گوش ناموس خدا شد پاره همچون برگ گل
گوشواره من نمیدانم کجا افتاده بود
دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست
پای دشمن باز شد زهرا ز پا افتاده بود
مجتبی در آن میانه رنگ خود را باخته
لرزه بر جان شهید کربلا افتاده بود
فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت
کل قرآن در میان کوچهها افتاده بود
کاش ای آتش بسوزی در شرار قهر حق
هرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود
مادر مظلومه میپیچید پشت در به خود
دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود
غیر زهرا غیر محسن غیر آتش غیر در
کس نمیداند که پشت در چهها افتاده بود
فاطمه نقش زمین گردید میثم آه آه
فاطمه نه بلکه ختمالانبیا افتاده بود
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
گریه میکند
گل، بر من و جوانی من گریه میکند
بلبل به خسته جانی من گریه میکند
از بس که هست غم به دلم، جای آه نیست
مهمان به میزبانی من گریه میکند
از پا فتاده پا و ز کار اوفتاده دست
بازو به ناتوانی من گریه میکند
گلهای من هنوز شکوفا نگشتهاند
شبنم به باغبانی من گریه میکند
در هر قدم نشینم و خیزم میان راه
پیری، بر این جوانی من گریه میکند
گردون، که خود کمان شده، با چشم ابرها
بر قامت کمانی من گریه میکند
این آبشار نیست که ریزد، که چشم کوه
بر چهرهی خزانی من گریه میکند
فردا مدینه نشنود آوای گریهام
بر مرگ ناگهانی من گریه میکند
علی انسانی
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
مصیبت حضرت زهرا(س)
پیغمبری که یک عمر، غمخوار امتش بود
روی کبود زهرا، اجر نبوتش بود؟
ای خاک بر سر من مردم شدند دشمن
با بانویی که قرآن درس محبتش بود
زهرا که بر نمازش حق افتخار می کرد
بی حرمتیِّ امت اجر عبادتش بود
جان داد مخفیانه تشییع شد شبانه
بیت الولایه ی او، دار الشهادتش بود
با هیچ کس نمی گفت از درد خویش اما
دیوار و در، کتابِ، ذکر مصیبتش بود
تا وقت مرگ پنهان کرد از علی غمش را
بعد از شهادتش هم دستش به صورتش بود
غم های آن شهیده ناگفته ماند اما
حمل جنازه ی او فریاد غربتش بود
با آن که مخفیانه تشییع شد شبانه
لبخند زد به تابوت این درس عصمتش بود
آن پای تا به سر نور رو می گرفت از کور
نیلی چرا زسیلی خورشید طلعتش بود
شب بر سر مزارش مولا چو شمع می سوخت
روز آفتاب سوزان زواّر تربتش بود
کوه گناه (میثم) در سیل اشک گم شد
آلوده بود و زین در امّید رحمتش بود
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
چادرت را بتکان
روزی ما را بفرست
https://eitaa.com/rozeneshinan
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅خدا کند که کسی، مادرش زمین نخورد!!!!
#صابر_خراسانی
https://eitaa.com/rozeneshinan
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
هدایت شده از 🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅خدا کند که کسی، مادرش زمین نخورد!!!!
#صابر_خراسانی
https://eitaa.com/rozeneshinan
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
«در هجران فاطمه »
غم و اندوه و ماتم زد زبانه
سر قبرت رسیدم من شبانه
به هر جا بنگرم دار و ندارم
ببینم از تو من آ نجا نشانه
ز داغ دوری ات ابر بهارم
شود جاری سرشکم دانه دانه
بگو ای بهتر از جانم کجایی
چرا از تو نمی آ ید صدایی(2)
من و یک روضه و حال دگرگون
حسین و زینبت با دیده ی خون
ز داغ کوچه داغی بر دل اوست
حسن میگرید و گردیده محزون
به لب دارد نوای درد و ماتم
گلِ یاسِ نبّی گردیدهِ گلگون
بگو ای بهتر از جانم کجایی ؟
چرا از تو نمی آ ید صدایی(2
منم از روی تو شرمنده زهرا
تویی همدوش این رزمنده زهرا
بتاب ای ماه تابان بار دیگر
الا مهتاب من رخشنده زهرا
شفیع روز محشر ای گل یاس
بزن مهرت به هر پرونده زهرا
بگو ای بهتر از جانم کجایی ؟
چرا از تو نمی آ ید صدایی(2)
رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
دعای بقیع
به گوش جان و دلم می رسد نوای بقیع
گرفته حال بکا گوئیا فضای بقیع
حدیث مرثیه خواند منادیان عزا
کنار قبر حسن دمبدم برای بقیع
چون جسم فاطمه مدفون به خاک اوگردید
شدند اهل سما بانی عزای بقیع
ندای هل من اگرچه ز کربلاست برخاست
نوای غصه و غم خیزد از ندای بقیع
ردای سرخ حسین گر لوای کرب و بلاست
قبای مشکی زهرا بود لوای بقیع
چوکربلای حسین تربتش شفابخش است
غبار قبر حسن تربت شفای بقیع
نگین حلقه ی خاکش مزار زین العبا
بهشت هم نبود در خور بهای بقیع
وجود فاطمه تاروز خوف رستاخیز
شدست قائمه و ضامن بقای بقیع
فدائیان شریعت صفای تربت او
سزد که جان دوعالم شود فدای بقیع
امان زکینه ی وهابیون پست و دنی
دلم چو برکه ی خون است ای آشنای بقیع
زراه کینه بقیع را زدند شخم جفا
امان زکینه آن خصم بی حیای بقیع
صدای ماکه به گوش شریف تو نرسد
مگر به تو به رسد مهدیا صدای بقیع
بیائی و به بقیع حرم بپا کنی از نور
به چشم کعبه دو چندان شود صفای بقیع
هماره گفتم و تاروز حشر خواهم گفت
مراست کحل بصر خاک پربهای بقیع
دعا برای فرج ازتو کی رسد به هدف
مگر رسد به هدف خاکیا دعای بقیع
خاکی
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی #حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
هر وقت دل بهانه ی یاد تو را گرفت
شادی از آن بلند شد و غصه جا گرفت
ابریست آسمان دل بیقرار تو
بیخود نبود اگر که دوباره هوا گرفت
گفتم شبی شبیه تو گریه کنم ولی
چشمم ز اشک خشک شد آقا صدا گرفت
تو سوختی که سینه ام آتش گرفت و سوخت
تو روضه خوان شدی اگر این روضه پا گرفت
امروز هم بیا و بگو وای مادرم
آخر مریض خانه ی مولا شفا گرفت
راحت شدند اهل مدینه ز رفتنش
این خانه ی علیست که دیگر عزا گرفت
در آخرین وصیت زهرا دل علی
از روضۀ حسین و غم کربلا گرفت
شاعر: #محمدعلي_بياباني
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
من الکنم برای بیان مقدمه
جایی که صحبت است ز روح معظمه
آن بانوی بزرگ که در آسمان شده است
از عصمت و عبادت و تقوا مجسمه
زهرا که نام نامی او را کند امام
هنگامه ی بلا و مصیبات زمزمه
دست فلک بریده شده از مقام او
او را اگر که نام نهادند فاطمه
محشر به حشر دیگر او ختم می شود
ظاهر شود شفاعت از این حسن خاتمه
(روزی که جن و انس پریشان و مضطر اند)
(عشاق در تکاپوی زهرای اطهر اند)
آئینه ی جمال خدا روی فاطمه
محراب اولیا خم ابروی فاطمه
بوئید سینه ی گل خود را رسول و گفت
عطر بهشت می وزد از سوی فاطمه
علامه ی امینی، آن مرد بی نظیر
گفتا به مدح نکهت مینوی فاطمه
در حیرتم که فاطمه را بوی جنت است
یا جنت خدای دهد بوی فاطمه
باید که مخفی از همه باشد لیال قدر
چون گم شده به لیله ی گیسوی فاطمه
جانی دوباره بر تن اسلام داده است
رنگ کبود صورت و بازوی فاطمه
(دین را به نیمه جان شدن خود حیات داد)
(اسلام را ز چنگ حوادث نجات داد)
شأن تو را حبیبه ی داور گذاشتند
یعنی ز هر چه هست فراتر گذاشتند
در آسمان زندگی پر شکوه تو
خورشید و ماه و زهره و اختر گذاشتند
در رو به روی قدر و جلال خدائیت
آئینه ای به قامت حیدر گذاشتند
بوسیده است دست تو را ختم الانبیا
به به چه منتی به پیمبر گذاشتند
آنان که خواستند به گردون قدم نهند
بر خاک آستانه ی تو سر گذاشتند
حسن ختام واقعه قطعا به دست تو است
وقتی تو را شفیعه ی محشر گذاشتند
(پلکی بزن و گرنه میسر نمی شود)
(بی محشر نگاه تو محشر نمی شود)
از اشک چشم های تو زمزم گرفته اند
از خاک مقدمت گل مریم گرفته اند
آنان که همطراز علیّت نخوانده اند
سوگند می خورم که تو را کم گرفته اند
حبل المتین عشق نخ چادر شماست
آنان بهشتی اند که محکم گرفته اند
در پای رود های بهشتی بهشتیان
نام قشنگ فاطمه را دم گرفته اند
یارب چه روی داده پس از ختم الانبیا
چشمان پاک فاطمه ماتم گرفته اند
یا فاطمه بخند! که از بغض خسته ات
گلواژه های بیت علی غم گرفته اند
یا فاطمه بخند! که بر زخم مرتضی
از خنده ی ملیح تو مرهم گرفته اند
یا فاطمه بخند! ببین زینبین تو
یک گوشه ای نشسته و ماتم گرفته اند
(درمان درد های تو در ربنای توست)
(دستی بلند کن که فرج در دعای توست)
روح الله موید
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
رو گرفتی از من و درد نهانی داشتی
بشکند دستی کزو بر رخ نشانی داشتی
ماجرای کوچه را با من نمی گوید حسن
من نمی دانم چرا قد کمانی داشتی
جان حیدر, گریه های های هایم را ببخش
تازه فهمیدم شکسته-استخوانی داشتی
میخ در, دیوار, آتش, ضربه ی سیلی, لگد
یاس هجده ساله پشت در چه جانی داشتی؟
تا نیفتد شعله در جان ولایت, سوختی
ایستادی روی پایت تا توانی داشتی
تو دعاشان کردی و کاری نکردند, ای دریغ
من بمیرم... تو عجب همسایگانی داشتی
نه ضریحی مثل زینب, نه حریمی چون حسین
کاش مانند حسن, سنگ نشانی داشتی
#نفیسه سادات موسوی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت
تا نهان زیر گِلت ای گل رعنا کردم
نفسم حبس شد و مرگ تمنّا کردم
اینکه در خاک نهادم تن پاک تو نبود
جان خود را دل شب دفن بصحرا کردم
تا ندانند که یار من مظلوم کجاست
دل شب رو بسوی قبر تو تنها کردم
تو شدی کشتهٔ من، من نشدم حامی تو
که کتک خوردی و در کوچه تماشا کردم
بس که تنها شدهام نیمهٔ شب در دل چاه
سر فرو بردهام و عقدهٔ دل وا کردم
بجز از قاتل تو مردم این شهر همه
پشت کردند به من روی به هر جا کردم
زینبت جای تو میکرد ز رخ اشکم پاک
هر زمان گریه ز هجران تو زهرا کردم
مردم و زنده شدم لحظه به لحظه صد بار
تا وصایای تو را یکسره اجرا کردم
غم دل با که بگویم که بخندد به دلم
منکه زخم دل خود با تو مداوا کردم
به امیدی که اجل سوی تواَم بازآرد
لاجرم صبر در این ماتم عظمی کردم
تا بسوزد به عزای تو دل عالم را
من به «میثم» جگر سوخته اعطا کردم
#غلامرضا_سازگار
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطميه #بعد_شهادت
زندگی با من مظلوم مدارا نکند
مرگ هم عقدهای از مشکل من وا نکند
ای امید دل من تا که تو رفتی ز برم
دل ماتم زدهام جز تو تمنّا نکند
کارم از گریه گذشتهست، غمم نیز ز حد
دل غمگین مرا نیز تسلّی نکند
غمگسار دل من بعد تو جز زینب نیست
غیر از او اشک مرا پاک ز سیما نکند
شمعسان سوزم و زینب شده پروانۀ من
آخر از سوختن، این غمزده پروا نکند
این در سوخته را کز تو نشانها دارد
چه کنم تا که حسین تو تماشا نکند
مخفیانه دل شب سوی مزارت آیم
که کسی قبر تو را فاطمه! پیدا نکند
«رستگار» آرزوی طوف حریمت دارد
در ره کعبه جز این قبله تماشا نکند
#سید_محمد_رستگار
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
«سلام بانو»
سلام ای بی حرم مادر
تو و صدها کرم مادر
تویی بانوی بی لشگر
تویی تنها تر از حیدر
تو آن ام ابیها یی
به پیغمبر تو زهرایی
شفیع محشری بانو
تو جان حیدری بانو
سلام ای سوره ی کوثر
سلام ای دشمنت ابتر
بهار تو خزان گشته
علی هم روضه خوان گشته
امان از کوچه و سیلی
چرا شد روی تو نیلی
امان از ضربه ی دیوار
نشسته جان تو مسمار
بیاید حضرت مهدی
که بسته با خدا عهدی
بگیرد انتقامت را
به پا سازد قیامت را
رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت
چه کنم؟ آتشی افتاده به جانم، چه کنم؟
آتش از آب دو چشمم ننشانم، چه کنم؟
با حضور تو، به من خانهنشینی سهل است
گر نمانی تو و، من بیتو بمانم، چه کنم؟
تو در این شهر فقط در به رخم باز کنی
ای همیشه نگرانم، نگرانم، چه کنم؟
زرِهم پشت ندارد، به تو پشتم گرم است
بی سپر بعد تو، با خصم گرانم، چه کنم؟
گوشه خانه، من و چار جگر گوشه تو
غم ز شش سمت، گرفته به میانم، چه کنم؟
زود ای عمر علی میروی از دست علی
بیتو بر ماندن خود نیست گمانم، چه کنم؟
#علی_انسانی
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
راندن درماندگان اصلا نمی آید به تو
جز عطا، ای آسمان اصلا نمی آید به تو
دلشکسته آمدم سویت، پناه آورده ام
دل شکستن بی گمان اصلا نمی آید به تو
من سرم خورده به سنگ و ناتوان برگشته ام
قهر با این ناتوان اصلا نمی آید به تو
حق من این است رسوایم کنی با این وجود
حضرت صاحب زمان اصلا نمی آید به تو...
ما عزاداران زهراییم، پس با این حساب
بستن در رویمان اصلا نمی آید به تو
دید، حیدر همسرش را مو پریشان، ناله زد:
ای بهار من، خزان اصلا نمی آید به تو
تو ستون لشکر مرد غریب یثربی
فاطمه، قدِ کمان اصلا نمی آید به تو
**
"دید زینب چوب را روی لبان یار گفت:
ای برادر خیزران اصلا نمی آید به تو"
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
آتش در بی مهابا عمر زهرا را گرفت
دود این آتش تمام اهل دنیا را گرفت
ضربه ی سیلی جوان مرتضی را پیر کرد
ضربه ای که روشنی چشم حورا را گرفت
در سکوت شهر، دود و آتش و بی حرمتی
جان زهرا را نه تنها جان مولا را گرفت
پاره کرد افسار خود را مردکی که بی صفت
در خیانت پیشگی جای یهودا را گرفت
صفحه ای خون رنگ در تاریخ دنیا باز شد
یک لگد از مادری فرزند فردا را گرفت
بین کوچه دامن مولا به دست فاطمه
بود تا وقتی که قنفذ راه آنها را گرفت
خانه تا مسجد قلاف پُر به پهلویش زدند
آن قلاف پُر که جان مادر ما را گرفت
جاهلیت در لباس اولی و دومی
انتقام خندق و بدر و احد ها را گرفت
برنخواست از شهر فریادی به یاری علی
باز بُت جای خداوند تعالی را گرفت
شاعر: #حسن_کردی
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
اشک از دیده ي خونبار بیفتد سخت است
هر کجا بستر بیمار بیفتد سخت است
اوج این واقعه را جان علی می داند
خانم خانه که از کار بیفتد سخت است
به خدا فرق ندارد که کجا ، یک مادر ...
کوچه یا در خم بازار بیفتد سخت است
به زمین خوردن مادر به کناری امّا ...
پیش چشم پسر انگار بیفتد سخت است
مرد باشد ، و زنش پشت در خانهء
او در دل آتش اغیار بیفتد سخت است
سینه اش شد سپر شیر خدا ، امّا حیف
کار این سینه به مسمار بیفتد سخت است
صورت حور که از برگ گلی نازک تر
گذرش چون که به دیوار بیفتد سخت است ...
آنکه مادر شده این واقعه را می فهمد
بعدِ شش ماه اگر بار بیفتد سخت است
خواست تا شانه کند موی سر زینب را ...
شانه از دست گرفتار بیفتد سخت است !
دیدن نیمه در سوخته سخت است ولی
دیدنِ صحنه به تکرار بیفتد سخت است ...
کوچه ها اوّل غم واقعهء کرببلاست ...
علم از دست علمدار بیفتد سخت است
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan