#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
گرچه سرگرمِ کسب و کارش بود
نان خورِ رزق کار و بارش بود
او که با عالمِ خودش میساخت
روز و شب با غمِ خودش میساخت
آری این مرد ، ارمنی بود و
داستانش شنیدنی بود و
سر او گرمِ کارگاهش بود
گرچه او معتقد به راهش بود
سالها هرچه او به دست آورد
خرج بیماری عزیزش کرد
سرِ شب تا به خانه بر میگشت
دردهایش شبانه بر میگشت
غرق اندوهِ همسرش بود و
پسرش بین بسترش بود و
چشم را رود نیل میبیند
پسرش را علیل میبیند
نه دگر ناز میکند این گُل
نه زبان باز میکند این گُل
پسری ناتوان گفتن داشت
پسرش آرزوی رفتن داشت
به امیدش چه روز و شبها رفت
هر طرف بر درِ مطبها رفت
به مریضش فقط حواسش بود
خواهشش بود التماسش بود
ولی افسوس غم عذابش کرد
رفت بر هر دری جوابش کرد
ناگهان بغصِ سالها وا شد
چشمهایش هجومِ دریا شد
هق هقِ بی امان امانش بُرد
عاقبت دردها توانش بُرد
مدِّ چشمش به آسمان میخورد
شانههایش فقط تکان میخورد
کاش با هیچ کس چنین نشود
مردی اینقدر شرمگین نشود
چه جوابی به همسرش بدهد؟
چه امیدی به دخترش بدهد؟
گفت با زخمِ این جگر چه کنم
گفت با خود که بی پسر چه کنم
خویش را کنج خانهاش حِس کرد
دستی آنجا به شانهاش حِس کرد
یک نفر گفت غم اگر سخت است
گرچه بیماریِ پسر سخت است
غم اگر سخت تر ز الماس است
کارِ عالم به دست عباس است
هرکه از درد بود جان به لبش
دست خالی نرفته از مطبش
گفت با او که کو کجا بریم؟
گفت باید به کربلا برویم
نام او جانِ تازهاش بخشید
تازه جان بر جنازهاش بخشید
بار خود را گرفت بر دوشش
پسرش بود بینِ آغوشش
ناگهان بی اراده راهی شد
همره خانواده راهی شد
رفت...با آه و اشک ، کرببلا
رفت میدانِ مشک کرببلا
چه هوایی در آن غروبی داشت
سر به آن دربهای چوبی داشت
همه با احترام میرفتند
همه غرق سلام میرفتند
گرچه او خواهشی فراوان داشت
حس آرامشی فراوان داشت
نذرهایش شنیدنی بودو
ارمنی بود و دیدنی بودو
بِین زوارِ بی قرارِ ضریح
با پسر رفت تا کنارِ ضریح
یک نفر الدخیل میگوید
یک نفر یا کفیل میگوید
یابنَ حبلُالمتین کسی میگفت
یابنَ امُالبنین کسی میگفت
با مریض و علیل آنجا رفت
تا ضریحِ بلندِ آقا رفت
تا که میخواست شرح حال کند
قبل از آنیکه او سوال کند
پسرش را که دید غوغا کرد
پسرش حرف زد زبان وا کرد
در کنار ضریح جایش بود
باورش نیست روی پایش بود
یک مسیحی دوباره درمان شد
ارمنی آمد و مسلمان شد
محترم رفت و محترم برگشت
ساعتی بعد از حرم برگشت
رفت تا خانهی پُر از یاسش
رفت او با امیرعباسش
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
______________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
باد از جانب صحرا خبری آورده
آسمان قید نزولش خدمه باران است
ابرهامان همه در معرض اشک شوق اند
و زمین چشم به راه قدم باران است
بر روی خاک پر وبال ملائک پهن است
از مسیر گذر اُمِّ بنین آمده اند
همه دور سر این ماه پسر می گردند
دست بوس پسر اُمِّ بنین آمده اند
در توان چه کسی هست که با آمدنش
خلق را وجه ی او سر به سجود آورده
فاطمه بنت اسد اُمِّ اسد گردیده
کودکی های علی را به وجود اورده
خانه با آمدنش رونق بسیار گرفت
باغ را عطر گل یاس بهاری کرده
سالها منتظر آمدنش زینب بود
روی او فاطمه سرمایه گذاری کرده
نه فقط شیعه به او باب حوائج گوید
از دخیل نگهش گَبر مسلمان گردد
دست او پنجره فولاد همه ادیان است
او اشاره کند ایران همه سلمان گردد
🔸شاعر:
#مصطفی_صابرخراسانی
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
جمعمان جمع كه تا نقشِ خیالی بزنیم
كوچه باغی برویم و پَر و بالی بزنیم
پایِ حافظ قَدح از شعر زلالی بزنیم
جمعمان جمع بیایید كه فالی بزنیم
"شاهِ شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
كه به مژگان شكند قلب همه صف شكنان"
بگذارید از این فاصله بویی بكشیم
درِ خُم را بگشاییم و سبویی بكشیم
تیغ اَبروی كجش را به گلویی بكشیم
صد و سی و سه نفس نعرهی هویی بكشیم
از دلِ ما چه به جا مانده؟ كه غارت كرده
پسرِ سوم زهراست قیامت كرده
ماه و خورشید دو حیران و دو سرگردانند
سالها دل سرِ این طایفه میگردانند
بال در بالِ فرشته غزلی میخوانند
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
آمده تا زِ علی تیغِ دودَم را گیرد
قد برافرازد و بر دوش عَلم را گیرد
جمع مِهر و غضب و جذبه و زیبایی را
در تو دیدیم مسیحایی و موسایی را
محشری كن كه ببینند دل آرایی را
بُردهای ارث از این سلسله آقایی را
حق بده مات شود چشم ، تماشا داری
هرچه خوبان همه دارند تو یك جا داری
آسمان پیشِ قدم هات به حیرت اُفتاد
كهكشان وقتِ تماشات به زحمت اُفتاد
موج برخاست و از آن همه هیبت اُفتاد
كوه تا نامِ تو را بُرد به لكنت اُفتاد
این علی هست خودش هست جنابش آمد
خوش به حال دلِ زینب كه ركابش آمد
تشنه خاكیم و ترک خورده ولی دریا تو
شوره زاری همه با ماست و باران با تو
وَ نوشتیم كه یا هیچ پناهی یا تو
دلمان قُرص بُوَد ، قُرص چرا؟ زیرا تو
بعد مرگم به هوای حرمت پر گیرم
من كفن پاره کنم زندگی از سر گیرم
رگِ پیشانی تو تا كه تَوَرم میكرد
لشگر انگار كه با مرگ تكلم میكرد
دست و پا را نه فقط راهِ نفس گُم میكرد
بیرقت در وسطِ دشت تلاطم میكرد
چقدر سر زِ سرِ تیغِ تو سرگردان است
تو سلیمانی و تختت وسطِ میدان است
میكِشی تا وسطِ معركهها طوفان را
بند آورده نگاهت نَفَسِ میدان را
تا كه ارباب بگیرد به سرت قرآن را
میدرد نعرهی تو زَهرهی سرداران را
شورِ آن قُله كه آتش فوران كرد تویی
آن كماندار كه اَبروش كمان كرد تویی
سایه بان دلِ زینب دلِ ما هم با توست
حاجتی گرچه نگفتیم فراهم با توست
ماهِ شبهایِ محرم تویی و دَم با توست
ای علمدارِ ادب شورِ مُحرم با توست
دستِ ما نیست كه در پای غمت میگِرییم
لطف زهراست كه زیر عَلمت میگِرییم
بی تو از چشمِ حرم خونِ جگر میریزد
خون از ساقهی صد تیر و تبر میریزد
وَ رُباب اشك به لبهای پسر میریزد
خیز از خاك و ببین خاك به سر میریزد
اَبرویت بندِ دلش بود كه از هم وا شد
وای بر حال سكینه كه سرت دعوا شد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
سیاه چشم و کشیده ابرو
به قبله مایل ابوالفضائل
درخت طوبی و سرو موزون
و ماه کامل ابوالفضائل
خلیل عصمت، کلیم غیرت،
مسیح سیما، ذبیح سیرت
حسن کرامت، حسین قامت،
علی شمایل ابوالفضائل
کتاب فضل پدر تو بودی
که باب فضل پدر تو بودی
کسی نگفته تو را ز فضل
پدر چه حاصل ابوالفضائل!
لبان عطشان شنیده بودم
ولی به دریا ندیده بودم
رسول باران، امیر طوفان،
امام ساحل ابوالفضائل
چه دست افشان و پای کوبان
و اشک ریزان و مشک خیزان
ابوالعجائب، ابوالغرائب،
ابوالخصائل، ابوالفضائل...
مدافعان حرم کجایند
که تا علمدارشان تو باشی
که سر نکوبد دوباره زینب
به چوب محمل ابوالفضائل!...
همینکه ماه من از در آید،
خروش از هر طرف برآید
ابوالفضائل ابوالفضائل
ابوالفضائل ابوالفضائل
🔸شاعر:
#مهدی_جهاندار
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
باز آمدم بر درگهی که فیضِ عام است
صاحب کرم ،زیباتر از بدرِ تمام است
باز آمدم سائل شوم چیزی بگیرم..
از دستِ آقایی که جُودِ او بنام است
بگرفتن از غیرِ اباالفضلِ علمدار
ای شیعیان! تا آخرِ دنیا حرام است
(ای دل بیا با خاکِ پاهایش عجین باش)
(عبد و گدایِ تک یلِ امّ البنین باش)
شکر خدا پشت گدایی یا اباالفضل
هم باصفا هم با وفایی یا اباالفضل
از درگهت حتّی نشد خاری برانی
مثلت کجا باشد خدایی یا اباالفضل
هرگز ندیدم جمله ای شیواتر از این :
سقایِ دشتِ کربلایی یااباالفضل
(ای ساقیِ لب تشنگان لب تشنه هستم)
(دل را به یک جرعه ز دستانِ تو بستم)
من ماندم و شرمندگیِ یک قلم ماند
من ماندم و مدح و ثنایت در عدم ماند
هرچه بگویم از فضلیت هایت عباس
بازم سخن ها از تو و فیضِ کرم ماند
امشب هوائی توام مرغِ دلِ من
بال و پری زد آمد و بینِ حرم ماند
(قربانِ آن صحن و سرایت یااباالفضل)
(لطفی نما با دستهایت یااباالفضل)
ای شیرِ دشت کربلا چون حیدر هستی
باب الحوائج! یاور هر مضطر هستی
در شأن تو بس باشد ای بابُ الفضائل
در نُه فلک تو صاحبِ دو مادر هستی
امّ البنین امّ الادب را نورِ عینی..
در دامن زهرایِ اطهر در بر هستی
(آری سزایِ نوکریِ خوب اینهاست)
(آری خریدارِ دو دستت دستِ زهراست)
🔸شاعر :
#محسن_راحت_حق
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
خدا جلوه دارد به پیشانی تو
فدای مناجات پنهانی تو
شبِ روشنِ کوچه های مدینه است
پُر از ریسه های چراغانی تو
به لب آوَرَد جان داوودها را
نوای تو اَلحانِ قرآنی تو
تو بر کوهسارِ معارف نشستی
زمین تشنه ی دست بارانی تو
حسینیه ای سفره دارد حسینی
که هر شب بود شام مهمانی تو
فراوانی از تو/ سلیمانی از تو
مسلمانی از تو/ ادب دانی از تو
دعاهای روحانی از تو
به کعبه رجزخوانی از تو
احادیث طوفانی از تو
روایات نورانی از تو
عنایات سبحانی از تو
نَفَسهای رحمانی از تو
علی گویی از تو/ علی خوانی از تو
دلِ ما و دربارِ سلطانی از تو
چه خوش سرفرازی، چه خوش سر به زیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
--
طلوع شکوهت برایت ندارد
کَرَم خانه ی تو نهایت ندارد
به جایی که یوسف دریده گریبان
دل ما نیازی به غارت ندارد
از این محشری که به پا کرده پیداست
که رنگی به پیشت قیامت ندارد
و نادِ علی دارد از تو حکایت
بدون تو عطری محبّت ندارد
به چشم تو غیرت/ به تیغ تو صولت
به نامت صلابت/ به دامن سخاوت
به بازوت قدرت/ به پای تو همت
به دستت کرامت/ پُری از رشادت
شهادت سعادت/بصیرت/ مَهابت
فتوّت/مروّت/به میدان مسلّط/ رجزها مُسَمَّط
که از برق چشمت همه غرق حیرت
تو از آل عصمت/ تو از بیت عترت
تو قامت قیامت/علی در هدایت
علی در عنايت/ علی در قداست
علی در مهارت
چنان سرفرازی، چنان سر به زیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
--
زتیغت سپاهی دلاور بریزد
زِ تو یال و کوپال کافر بریزد
میان زمستان هم از دیدن تو
عرق از سرو روی لشکر بریزد
علی هستی و گر علی را بخوانی
فقط در نه،دیوار خیبر بریزد
از این هیبت چشمهایت بکاهُ
نگاهی نما ترس قنبر بریزد
علی گفت هنگام صفین برگرد
ز خشمت دلِ مالک اشتر بریزد
اگر پرده ریزد/مکرر بریزد
نه پر، سر بریزد
سراسربریزد/ستمگر بریزد
به هم اول،آخر بریزد
به گاهی/ سپاهی / چو کاهی
به راهی/ ز شاهی
چو حیدر بریزد
عجب سر فرازی، عجب سر به زیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
--
من از جنس شبهای پر التهابم
که در بند گیسوی پُر پیچ و تابم
اگر بر حریم حرم مُستجیرم
فقط با نگاه شما مستجابم
من و لطف باب الحوائج همین بس
بگو با تو باشد حساب و کتابم
دعا کن حرم آیم و بر نگردم
که این عشق کردست خانه خرابم
خراب خرابم/خراب جوابم
تویی انتخابم/ که عالیجنابم
غم بی حسابم/ ز داغت کبابم
و مشکت عذابم/ به یاد ربابم
پُراز آب آبم/ که میگفت زینب
چه شد با رکابم
کجایی سحابم/کجایی نقابم
دل زینبیه شده قرص با تو
که در سایه ی بیرق آفتابم
به نِی سر فرازی، به نِی سر به زیری
امیری حسین و نعم الامیری
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_______________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
قبله ي حاجاتي ، روح مناجاتي
دلبر ارباب و ، عموي ساداتي
ياعباس ادركني عباس ادركني
پسر زهرا تو ، روح معلا تو
وقتي توو ميدوني ، تكرار مولا تو
ياعباس ادركني عباس ادركني
هم سر و سرداري ، برق چشات كاري
كل لشگر ميگن ، بَه چه علمداري
ياعباس ادركني عباس ادركني
دل و دلبر اومد ، روز محشر اومد
همه ميگن انگار ، بازم حيدر اومد
ياعباس ادركني عباس ادركني
زور بازوت عشقه ، پيچش موت عشقه
من فداتشم اقا ، تيغ ابروت عشقه
ياعباس ادركني عباس ادركني
اي ماه رويايي ، تو كه بي همتايي
خيلي كرم داري ، بسكه تو اقايي
ياعباس ادركني عباس ادركني
صاحب عزت تو ، صاحب شوكت تو
تا نداري والله ، مرد با غيرت تو
ياعباس ادركني عباس ادركني
شمس عالم تابي ، گوهر نايابي
برادر زينب ، رفيق اربابي
اي ماه و خورشيدم ، اي تنها اميدم
توي وفا هستي ، مرجع تقليدم
ك
پسر باروني ، پسر دريايي
شير تو واللهِ ، پسر مولايي
شير دلاور تو ، امير لشگر تو
ساقيِ آب اور ، پسر حيدر تو
🔸شاعر:
#سجاد_محمدی
___________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
قبله ي حاجاتي ، روح مناجاتي
دلبر ارباب و ، عموي ساداتي
ياعباس ادركني عباس ادركني
پسر زهرا تو ، روح معلا تو
وقتي توو ميدوني ، تكرار مولا تو
ياعباس ادركني عباس ادركني
هم سر و سرداري ، برق چشات كاري
كل لشگر ميگن ، بَه چه علمداري
ياعباس ادركني عباس ادركني
دل و دلبر اومد ، روز محشر اومد
همه ميگن انگار ، بازم حيدر اومد
ياعباس ادركني عباس ادركني
زور بازوت عشقه ، پيچش موت عشقه
من فداتشم اقا ، تيغ ابروت عشقه
ياعباس ادركني عباس ادركني
اي ماه رويايي ، تو كه بي همتايي
خيلي كرم داري ، بسكه تو اقايي
ياعباس ادركني عباس ادركني
صاحب عزت تو ، صاحب شوكت تو
تا نداري والله ، مرد با غيرت تو
ياعباس ادركني عباس ادركني
شمس عالم تابي ، گوهر نايابي
برادر زينب ، رفيق اربابي
اي ماه و خورشيدم ، اي تنها اميدم
توي وفا هستي ، مرجع تقليدم
ك
پسر باروني ، پسر دريايي
شير تو واللهِ ، پسر مولايي
شير دلاور تو ، امير لشگر تو
ساقيِ آب اور ، پسر حيدر تو
🔸شاعر:
#سجاد_محمدی
_______________________
#امام_حسین #مدح_امام_حسین
#اعیاد_شعبانیه
خوش به حال دل من مثل تو آقا دارد
بر سرش سایه ی آرامش طوبا دارد
با شما آبرویی قدر دو دنیا دارد
پای این عشق اگر جان بدهم جا دارد
آدم تو شده ام با تو سر افراز شدم
یعنی از موهبت داغ تو آغاز شدم
چه کسی گفت پریشان نشدن خوب تر است
مدیون لب جانان نشدن خوب تر است
دم به دم گریه ی باران نشدن خوب تر است
ظرف یک ثانیه توفان نشدن خوب تر است
هر کسی گفته غم نام ترا نشنیده
حرفی از سلسله احکام ترا نشنیده
قبل از اینکه برسی اشک همه در آمد
یعنی از معجزه ات کوثر دیگر آمد
بر سر بال و پر سوخته ها پر آمد
شاه از در نرسید این همه نوکر آمد
دست بر سینه به فرمان نگاهت دارند
سر روی آینه ی تربت راهت دارند
ما که هستیم ،تو را قلب خدا میخواهد
خوب ها هیچ که هر بی سر و پا میخواهد
اشک حاجت که بهانه است تو را میخواهد
پشت در هم بروی باز گدا میخواهد
چشم پر شرم کرم خانه خرابش بکند
وای یکبار شده یار خطابش بکند
ای مناجات پر از عاطفه های عرفه
دست بالا ببر ای مرد خدای عرفه
تا که شرمنده شود جای به جای عرفه
از صدای سخن عشق دعای عرفه
خوشتر از صوت دل انگیز ترا نشنیدیم
یادگاری است که در هیچ کجا نشنیدیم
من اگر در حرم روضه نبارم چه کنم
دست من نیست که از فصل بهارم چه کنم
از ازل خدمت تو شد سر و کارم چه کنم
تا محرم شب و روزم نشمارم چه کنم
همه اجداد من آواره ی آل تو شدند
یک به یک ایل و تبارم همه مال تو شدند
وسط روز دهم زمزمه ی باران بود
جنگ بین همه ی کفر و همه ایمان بود
کار تو منجی انسانیت انسان بود
کار تو کار نبوده ست که کارستان بود
نور حق از افق خاک تو در می آید
فقط از دست تو این معجزه بر می آید
داغ چشمان تو گلهای معطر داده
کربلا سوخت ولی از نفست بر داده
دست هایت به خدا اکبر و اصغر داده
به سر نیزه بی حوصله هم سر داده
سر به داری که شبیه تو شود آخر کیست
هیچ کس پیش تو محبوب تر از زینب نیست
سر به زیرند پس از بی سریت گردن ها
بعد عریانی تو وای به پیراهن ها
خاک بر حال و به فردا به همه بعدا ها
تف بر این زندگی مرده به این آهن ها
بعد تو هیچ نداریم علم را بفرست
منتقم صاحب آن تیغ دو دم را بفرست
🔸شاعر:
#علیرضا_لک
____________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_حسین #مدح_امام_حسین
#اعیاد_شعبانیه
بی خبر از تمامِ رویاها
بی خبر از شروعِ فرداها
به کسی رو نزد دلِ ماها
بیخیالِ تمامِ دنیاها...
عشق یعنی جهان و یک ارباب
این گذشتِ زمان و یک ارباب
قصّه ی عشق را خدا فهمید
غمِ تنهاییِ بَشَر را دید
دید آدم ز غصه ای رنجید
لطفِ او بر سَرِ جهان تابید
آدمیّت گرفته بوی حسین
آبرویم ، ز آبروی حسین
دوّمین نورِ حیدری آمد
وارثِ عشقِ مادری آمد
روح و جانِ پیمبری آمد
به عجب نورِ محشری آمد
به فدایش تمامِ اجدادم
به رُخِ دلرباش ، دل دادم
به مسیحا ، امام آمده است
قرصِ ماهِ تمام آمده است
صاحبِ هر زمام آمده است
شَمسِ خَیرُالاَنام آمده است
گُل بریزید بر سَرِ زهرا
خیرِ مقدم به دلبرِ زهرا
چه کسی هست مثلِ اربابم؟
گریه بر او ، عبادتِ نابم
ذکرِ تلقینِ من ، رگِ خوابم
در شبِ تار ، همچو مهتابم
او حسینِ بنِ مرتضی باشد
زینتِ دوشِ مصطفی باشد
فطرس از راهِ دور آمده است
غرق در اشک و شور آمده است
سوی یک تکّه نور آمده است
همچو موسی به طور آمده است
بالِ او را مرمّتی بخشید
به وجودش چه برکتی بخشید
نظری کن به این دلم آقا
رفع کن درد و مشکلم آقا
همه ی عشق و حاصلم آقا
عشقِ تو مایه ی گِلَم آقا
منِ ناقابل و عطای حسین
نفسم مانده در هوای حسین
تو که از سفره ی کَرَم هستی
پسرِ شاهِ محترم هستی
صاحبِ بیرق و علم هستی
نفس و آهِ مادرم هستی
بِبَرم کربلا و دیگر هیچ...
من و یک رَبَّنا و دیگر هیچ...
شبِ جمعه کنارِ گودال و...
یادِ آن جسم های پامال و...
خیمه ی سوخته ، وَ جنجال و...
مادرت هم که رفت از حال و...
باز هم شعرتان چه مضطر شد
شبِ میلاد ، گونه ام تَر شد
اصلا انگار گریه داری تو
مثلِ یک پلکِ بی قراری تو
جشن و میلاد هم نداری تو
روضه و اشک و گریه زاری... ، تو...
شبِ میلادِ تو صفا کردیم
باز هم گریه بر شما کردیم
🔸شاعر:
#پوریا_باقری
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_حسین #مدح_امام_حسین
#اعیاد_شعبانیه
فلک گردیده نورانی ، سماوات است گلباران
ملک سوغات گل آورده با خود بهرِ تن پوشش
علی با آن دلارآمی که هوش از عالمی برده
به وقتِ دیدن این ماهپاره گشته مدهوشش
قرارِ بی قراران آنکه عالم هست بی تابش
محمد جانِ دیگر یافت تا آمد درآغوشش
حسینش را به روی شانه می بوسید و می بوئید
بدانید اهل عالم اوست بی شک، زینتِ دوشش
اگر چه داشت بر لبها اذان و آیة الکرسی
گمانم روضه خوانی کرد پیرِ عشق در گوشش
چه بسیاری سفارشها که در حقش نبی فرمود
ولی افسوسُ صد افسوس امت شدفراموشش
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مدح_حضرت_عباس
در هر دو عالم در شجاعت نیست مانندش
در معرکه کافیست یک عباس(ع) و یک لشکر
باب الحوائج بودنش سائل به بار آورد
حاجتروا کرده ست حتی لحظۂ آخر
ساقیِ با غیرت، علمدارِ سپاه حق
از با وفایانِ جهان شد برتر و سرتر!
#مرضیه_عاطفی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_سجاد #مدح_امام_سجاد
نسیم آمد این بار از خوش مسیری
رسانَد به ما مژدۀ دلپذیری
خبر خوش خنک کرد کام زمین را
بهاری شد این خطّۀ گرمسیری
به یک خانۀ ساده کنج مدینه
چه زائرسرایی چه مهمانپذیری
به دامان شهبانویی آسمانی
چنین مادر پاک و روشن ضمیری
به ارباب دلها خدا هدیه داده
چه شمس الضّحایی چه ماه منیری
چه ماهی که دلها همه صید چشمش
ز مژگان خود تا رها کرده تیری
اماما تو خود زینت عابدینی
پناه و امید صغیر و کبیری
کریمی، عزیزی، امیری، بزرگی
امامی، رئوفی، صبوری، بصیری
تو خود خانۀ کعبه را مستجاری
به درگاه ایزد اگر مستجیری
تو عطر اقاقی در این خاکدانی
تو گرمای عرفان در این زمهریری
تو بُغض غریب دعای کمیلی
تو روح بلند دعای مجیری
مقام رفیع تو را غبطه خوردند
همه کهکشانهای این راه شیری
تو دریای صبری، تو موج وقاری
تو علم لدنّی، تو خیر کثیری
تو سبزینۀ برگ شاداب عصمت
تو خود میوۀ بوستان غدیری
دعا را تو یاد ابوحمزه دادی
چه میشد که دست مرا هم بگیری
زبور است آری بر آل محمد
کتاب صحیفه به آن بی نظیری
تو سیراب سرچشمههای دعایی
تو از بادۀ سرخ سجاده سیری
معلم تویی؛ از تو آموخت شیعه
ولایت مداری، ولایت پذیری
به وقت خطابه بسی سربلنی
به گاه عبادت گهی سر به زیری
جسارت نباشد سؤالی بپرسم
چرا در جوانی بدین مایه پیری
چهل سال گریه تو را پیر کرده
چرا چلّۀ اشک باید بگیری
تویی یادگار غم اهل خیمه
تویی دفتر خاطرات اسیری
تو با دست بسته به همراه زینب
رسالات خون خدا را سفیری
تو تب کردی و صبر کردی و گفتی:
حسینٌ امیری و نعم الامیری
نشد تا که در بزم نامردم شام
سر خویش یک لحظه بالا نگیری
به جالوتیان سنگ داود بودی
خوشا این شجاعت، زهی این دلیری
اماما مدد کن به صحرای محشر
ز ما استغاثه ز تو دستگیری
گدای شمایم که تقدیرم این شد
تو را شاهی و نوکران را فقیری
🔸شاعر:
#عباس_احمدی
___________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
#مدح_میلاد_امام_سجاد_ع
#سرود_سبک_نوشته
از شمیمِ نفسِ امامِ سجاد
شده امشب دلِ پیغمبرِ ما شاد
بوی عنبرِ اومده ز باغِ رضوان
که وجودش همه هر سوره ی قرآن
نورِ دو عین اومده، گلِ حسین اومده
سپیده سر زده از طلوعِ صادق
به جهان جلوه شده نورِ حقایق
شهربانو دخترِ شهیرِ شاهان
دامنش پُر شده از سوسن و ریحان
گل حسین اومده، نورِ دو عین اومده
ساجدین سبطِ رسولِ عالِمینه
این همون بس پسرِ امام حسینه
سینه ی پدر از این هدیه شاده
نامِ سجّاد و برای او نهاده
نورِ دو عین اومده، گلِ حسین اومده
چارمین کوکبِ آسمونِ دینه
سلسله امامتِ روی زمینه
جده اش فاطمه سرورِ زنانه
امشب از ولادتش چه شادمانه
نورِ دو عین اومده، گلِ حسین اومده
این همون سلاله ی محمدیه
گلِ خوش سیرتِ باغِ احمدیه
شیعیان همه از این هدیه خرسند
به شرابِ لبشون نشسته لبخند
نورِ دو عین اومده، گلِ حسین اومده
سرِ ما به قبله ی امامِ سجاد
که از این هدیه قلبِ ما شده شاد
که وجودش همه از عشقِ خدائه
یادگارِ عرصه ی کرببلائه
نورِ دو عین اومده گلِ حسین اومده
روح و جانِ او اگه نشسته در تب
حقِ خود اداء کنه به عمه زینب
روز و شب سحر کنه به سجده ی عشق
که ز جان وفا کنه به وعده ی عشق
نورِ دو عین اومده، گلِ حسین اومده
#میلاد_با_سعادت_امام
#حسین_و_حضرت_عباس_و
#امام_سجاد_پیشاپیش_مبارکباد🌹
#هستی_محرابی
@rozeneshinan
🍀🌸☘🌺☘🌸🍀
چه بهاری بشود گر تو بیایی، آقا
چه بهاری بشود چهره گشایی، آقا
پسرفاطمه این دشت پراز دلتنگیست
باغ وبستان همه رانیست صفایی،آقا
راز دلتنگی ما چیست بجز دوری تو
بخدا غصه تلخی ست جدایی آقا
آب و جارو زده ام با مژه این معبر را
من نشستم سر راهت به گدایی آقا
سالها طی شدو افسوس ندیدیم تو را
کاش امسال قدم رنجه نمایی آقا
تا نمردیم بیا، حیف جوانی طی شد
« نکند منتظر مردن مایی آقا »
#مرتضی_میرزایی
1399/12/28
🍀🌸☘🌺☘🌸🍀
@rozeneshinan
#السلام_علیک_یا_سید_الساجدین_ع
سیمای گلگونت به مثلِ ماهِ پاره
قنداقه ات نوریست آغوشِ ستاره
در مقدمت بال ملائک فرش کردند
از عرش طعمِ سجده می آید هماره!
#میلاد_امام_سجاد_ع_مبارکباد🌹
#هستی_محرابی
@rozeneshian
#امام_سجاد #مدح_امام_سجاد
#اعیاد_شعبانیه
بسته است همۀ پنجرهها رو به نگاهم
چندی است که گم گشتۀ در نیمۀ راهم
حس میکنم آیینۀ من تیره و تار است
بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است
از بس که مناجات سحر را نسرودم
سجادۀ بارانی خود را نگشودم
پای سخن عشق دلم را ننشاندم
یعنی چه سحرها که ابوحمزه نخواندم
ای کاش کمی کم کنم این فاصلهها را
با خمسه عشر طی کنم این مرحلهها را
بر آن شدهام تا که صدایت کنم امشب
تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب
ای زینت تسبیح و دعا زمزمههایت
در حیرتم آخر بنویسم چه برایت
اعجاز کلام تو مزامیر صحیفه است
جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت
در پردۀ عشاق تو یک گوشه نشسته است
صد حنجره داوود در آغوش صدایت
از بس که ملک دور و برت پر زده گشته است
پیراهن افلاک پر از عطر عبایت
تنها نه فقط آینه در وصف تو حیران
باشد حجرالاسود الکن به ثنایت
من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم
عالم شده سجاده و افتاده به پایت
🔸شاعر:
#سیدحمیدرضا_برقعی
___________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_سجاد #مدح_امام_سجاد
به دنيا آمدى تا مطلبى ديگر بياموزم
من از رفتار تو الله را اكبر بياموزم
كلاس درس شد سجاده ات،من روز ميلادت
نشستم تا جهان را پاى اين منبر بياموزم
بريزم دور اين ناعلم هارا و منِ خود را
بدون واسطه از ساقى كوثر بياموزم
سر شب در تَعَلُّم سر به مهر كربلا بگذار
سحر بردار سر از سجده تا از سر بياموزم
دعا در حق دشمن كردن و با دوست سر كردن
مرام شيعه را در سطح بالاتر بياموزم
زبان تائبين وخائفين را پانزده گانه
به هنگام دعا از چهارمين حيدر بياموزم
طريق روضه خواندن را ز تو آموختم،اما؛
طريق نوكرى را بايد از قنبر بياموزم
دعا را از ابوحمزه،مكارم را از اخلاقت
تجافى جهان را از همين منظر بياموزم
هر آن چيزى كه ميبينم دليلش كربلا باشد
اگر چيزى مي آموزم به چشم تر بياموزم
فرات مست را از چشم،تل را از سر شانه
ته گودال را از گودى حنجر بياموزم
و مصداق شنيدن كى بود مانند ديدن را
بخوانم زندگي ات را،مگر بهتر بياموزم
اگر ديدم گلوى غنچه اى رد ميشود از تيغ
شبيه تو گريز بر على اصغر بياموزم
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
_______________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_سجاد #مدح_امام_سجاد
#اعیاد_شعبانیه
ای انیس قدیمی دلها
آفتاب بلند ناپیدا
تا خدا میبرد دلِ ما را
پر سجادههای سبز شما
من کجا و غبار مقدمتان
تو کجا، کوچههای این دنیا
من کیام از قبیلۀ مجنون
تو ولی از عشیرۀ لیلا
من کی ام بی زبانترین مردم
تو خدای بلاغتی اما
نفسی دِه که از تو دم بزنم
بال در صحن این حرم بزنم
آسمان موج شد تلاطم کرد
که خدا جلوه بین مردم کرد
آسمان جای خود از این محشر
عرش هم دست و پای خود گم کرد
عرش هم جای خود، خدا خندید
لحظهای که لبت تبسم کرد
آب با نیت دو رکعتِ عشق
با غبار شما تیمم کرد
همه دیدند با دو چشمانت
چشمهای پدر تکلم کرد
خانهات قبلۀ غریبان است
پایتختت تمام ایران است
ای سراپای تو مثال حسین
دومین مرتضای آل حسین
روی دوش تو گیسوان علی
کنج لبهای توست خال حسین
با تماشای تو به سر می شد
شب و روز تمام سال حسین
خندهای کن که در تو گُل کرده
همه زیبایی جمال حسین
سیر می دید چهرهات را عشق
به سرش بود اگر خیال حسین
شور آب آور حسین هستی
دومین حیدر حسین هستی
سرخوش از بانگ این طرب هستیم
مست شیرینترین رطب هستیم
مثل موسیقی شگفت بهار
نغمههایی به روی لب هستیم
شجرهنامه ای اگر داریم
همگی بر تو منتسب هستیم
ما همه خانهزادۀ تو یعنی
همۀ ما از این نسب هستیم
شکر حق ما ز آستان توایم
همگی از نوادگان توایم
به علی رفتهای غدیری تو
نه فقط شیر، شیرگیری تو
هم رکابِ علی اکبرها
هم خروش سفیر تیری تو
شوره زاریم و خشکسال اما
چشمۀ روشن کویری تو
رشتههای قنات میجوشد
از قنوتت چه آبگیری تو
خوش به حال دو دست خالی ما
لحظههایی که دستگیری تو
با حضورت غم پدر سر شد
کربلا با تو کربلاتر شد
به دلت داغ مادرت افتاد
شعله بر باغ پرپرت افتاد
کربلا شد مدینه وقتی که
رَدِ زنجیر بر پرت افتاد
بین خیمه تو بودی و بابا
از سر زین برابرت افتاد
بین خیمه تو بودی اما آن
شعله بر روی پیکرت افتاد
چقدر سنگ و خاک و خاکستر
از سر بام بر سرت افتاد
نالهات بین شام می پیچید
عمه آتش به معجرت افتاد
گر چه بالت اسیر سلسله بود
قاتلت خندههای حرمله بود
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
___________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_سجاد #مدح_امام_سجاد
#اعیاد_شعبانیه
ای انیس قدیمی دلها
آفتاب بلند ناپیدا
تا خدا میبرد دلِ ما را
پر سجادههای سبز شما
من کجا و غبار مقدمتان
تو کجا، کوچههای این دنیا
من کیام از قبیلۀ مجنون
تو ولی از عشیرۀ لیلا
من کی ام بی زبانترین مردم
تو خدای بلاغتی اما
نفسی دِه که از تو دم بزنم
بال در صحن این حرم بزنم
آسمان موج شد تلاطم کرد
که خدا جلوه بین مردم کرد
آسمان جای خود از این محشر
عرش هم دست و پای خود گم کرد
عرش هم جای خود، خدا خندید
لحظهای که لبت تبسم کرد
آب با نیت دو رکعتِ عشق
با غبار شما تیمم کرد
همه دیدند با دو چشمانت
چشمهای پدر تکلم کرد
خانهات قبلۀ غریبان است
پایتختت تمام ایران است
ای سراپای تو مثال حسین
دومین مرتضای آل حسین
روی دوش تو گیسوان علی
کنج لبهای توست خال حسین
با تماشای تو به سر می شد
شب و روز تمام سال حسین
خندهای کن که در تو گُل کرده
همه زیبایی جمال حسین
سیر می دید چهرهات را عشق
به سرش بود اگر خیال حسین
شور آب آور حسین هستی
دومین حیدر حسین هستی
سرخوش از بانگ این طرب هستیم
مست شیرینترین رطب هستیم
مثل موسیقی شگفت بهار
نغمههایی به روی لب هستیم
شجرهنامه ای اگر داریم
همگی بر تو منتسب هستیم
ما همه خانهزادۀ تو یعنی
همۀ ما از این نسب هستیم
شکر حق ما ز آستان توایم
همگی از نوادگان توایم
به علی رفتهای غدیری تو
نه فقط شیر، شیرگیری تو
هم رکابِ علی اکبرها
هم خروش سفیر تیری تو
شوره زاریم و خشکسال اما
چشمۀ روشن کویری تو
رشتههای قنات میجوشد
از قنوتت چه آبگیری تو
خوش به حال دو دست خالی ما
لحظههایی که دستگیری تو
با حضورت غم پدر سر شد
کربلا با تو کربلاتر شد
به دلت داغ مادرت افتاد
شعله بر باغ پرپرت افتاد
کربلا شد مدینه وقتی که
رَدِ زنجیر بر پرت افتاد
بین خیمه تو بودی و بابا
از سر زین برابرت افتاد
بین خیمه تو بودی اما آن
شعله بر روی پیکرت افتاد
چقدر سنگ و خاک و خاکستر
از سر بام بر سرت افتاد
نالهات بین شام می پیچید
عمه آتش به معجرت افتاد
گر چه بالت اسیر سلسله بود
قاتلت خندههای حرمله بود
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
___________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_سجاد #مدح_امام_سجاد
#اعیاد_شعبانیه
کیستم من فارغ التحصیل دانشگاه دینم
دومین فرزند دلبند امام سومینم
چارمین استاد پرچمدار سرخ انقلابم
ز آنکه باب تاجدار پیشواى پنجمینم
در جهان آفرینش، بعد سالار شهیدان
شاهکار کلک ذات پاک هستى آفرینم
مسند ملک ولایت را به امر ذات مطلق
بعد جد تاجدار خویش، سوم جانشینم
گر بپرسى از نشانم، من نشان کربلایم
ور بپرسى قدر من، من لیله القدر زمانم
معنى حج و زکاتم، مظهر صوم و صلاتم
چشمه آب حیاتم، کاشف راز نهانم
زاده خون و پیامم، تشنه شهد قیامم
مکه و رکن و مقامم، من امام ساجدینم
دردمندان را دوایم، بینوایان را نوایم
منبع جود و سخایم، رهنماى مسلمینم
وارث صبر علیم، خلق عالم را ولیم
حجت بر حق حقم، بیکسان را من معینم
اولم من، آخرم من، باطنم من، ظاهرم من
طاهرم من، فاخرم من، وجه رب العالمینم
من صراط المستقیمم، من حکیمم من علیمم
من رحیمم من کریمم، معنى حصن حصینم
من على ابن الحسینم، مست جام نشاتینم
من امام الحرمینم، خصم جان ناکسینم
در سیادت ساجدم من در عبادت عابدم من
فخرم اینبس زآنکه خالق خوانده
زینالعابدینم
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
______________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_سجاد #مدح_امام_سجاد
#اعیاد_شعبانیه
اِی سفره دارِ سفره یِ عشق وُ دعا سلام
دوّم علیِّ آلِ نبی چارُمین امام
اِی آشنایِ قَدر وُ قَدَر اِقتضایِ تام
اِی قبله گاهِ قلبِ من وُ مسجدالحَرام
اِی سیرتِ پیمبری وُ صولتِ علی
آئیـنه یِ تمام قَدِ دولتِ علی
آوایِ رَبنّایِ تو را عرش می شنید
ناز وُ نیازهایِ تو طنّاز می خرید
وقتی که اشکِ پاکِ تو بَر گونه می چکید
قلبِ امامِ کرب وُ بلا تُند می تَپید
آرامشِ دلِ حرَمی زاده یِ کرم
عزّت گرفته با قَدَمت خاکِ کشورم
آئینه یِ تمامی اوصافِ مصطفی
بااسمِ و رسمِ حیدری وُ صبرِ مجتبی
شد عاشقانه هایِ حرم بعدِ کربلا
بَر رویِ شانه اَش عَلَمِ روضه یِ خدا
مأمور صبر وُ گریه برایِ صیانَت است
اسلامِ بچه شیعه فقط با سیاست است
دینم حسین وُ قبله نمایِ دلم حسین
تنها کسی که مانده برایِ دلم حسین
شبهایِ جمعه حال وُ هوایِ دلم حسین
ذکرِ جنونِ کرب وُ بلایِ دلم حسین
تنها به شوقِ کرب وُ بلا می کشَم نَفَس
با هر نَفَس صدا زده اَم یا حسین وُ بَس
آمد سفیرِ کرب و بلا از حرم نَپُرس
از بی کسی وُ قافله یِ دلبرم نَپُرس
از کودکِ سه ساله یِ شاهِ کرم نَپُرس
از گریه های بی رَمقِ مادرم نَپُرس
دارم به روضه یِ تهِ گودال می رسَم
دارم به پیرُهَن ...وَ به جنجال می رسَم
جَنجال بود سرِ کُشتنِ کسی!
بر رویِ سینه است خدا دشمنِ کسی!
هِی ضربه می زدند پسِ گردنِ کسی!
عمّامه رفت وُ بر سرِ پیراهنِ کسی!
دعوا که شد تمامِ حرم روضه خوان شدند
پائینِ نیزه سینه زَنان نُدبه خوان شدند
🔸شاعر:
#حسین_ایمانی
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مدح_امام_سجاد
با عشق بینهایت و آماده آمده
بنیانگذار مسجد و سجاده آمده
ذریة الرسول(ص)، امید جهانیان
مثل علی(ع) بدون ریا، ساده آمده
#مرضیه_عاطفی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_علی #مدح_امام_علی
روی خاک افتاده بودم.،نردبان میخواستم
هم زمین میخواستم هم آسمان میخواستم
گاه در افلاک وگاهی نیز در اعماق خاک
این دو را یک عمر یک خط در میان میخواستم
اشهد ان علی تا گفت در گوشم پدر
گریه کردم،جای لا لایی اذان میخواستم
بر زمین میخوردم وبا یا علی پا می شدم
لحظه ی بر خاستن از او توان می خواستم
آن یتیم کوفی ام که از زمان کودکی
از سر این سفره تنها آب ونان میخواستم
عشق او از هر دوعالم بی نیازم کرد وحیف
آنچه را خود داشتم از دیگران میخواستم
خوشبحال من که از آغاز شعر وشاعری
از زلال اشک او طبع روان میخواستم
پر توقع نیستم اما نمی دانم چرا
برترین گنج خدا را در جهان می خواستم
شک ندارم حاصلی فیر از پشیمانی نداشت
هر که را غیر از امیر مومنان می خواستم
🔸شاعر:
#احمد_علوی
_________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_علی #مدح_امام_علی
رسید از عرش، ذکرِ «لافتی» با خلقت حیدر
دعایِ «ربّنا» شد «آتنا» با خلقت حیدر
به عشقش بابِ آمرزش به روی عاصیان شد باز
دو چندان شد تبِ «إغفر لَنا» با خلقت حیدر
از آن روزی که انگشتر به سائل داد فهمیدم
سریعاً خلق شد خیلِ گدا با خلقت حیدر
به جایِ ذکر یونسیّه، یونس یاعلی(ع) میگفت
به روی نیل؛ موسی زد عصا با خلقت حیدر
«قسیم النّار والجنّه»! چه شیرین است این جمله
بهشت از مرزِ دوزخ شد جدا با خلقت حیدر
ملائک، عالم و آدم، زمین و آسمان خواندند...
همه «نادعلی» را یکصدا با خلقت حیدر
برای دردمندان در نجف تأسیس شد امشب-
پس از ایوان-طلا، دارالشفا با خلقت حیدر
أمیرالمؤمنین! قرانِ ناطق! قبلۂ سیّار!
بنا شد مروه و سعی و صفا با خلقت حیدر
پیمبر(ص) محض ِ اثباتِ خودش شقّ القمر کرد و
چه شقّ الکعبه ای کرده خدا با خلقت حیدر!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————