eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
364 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
من الکنم برای بیان مقدمه جایی که صحبت است ز روح معظمه آن بانوی بزرگ که در آسمان شده است از عصمت و عبادت و تقوا مجسمه زهرا که نام نامی او را کند امام هنگامه ی بلا و مصیبات زمزمه دست فلک بریده شده از مقام او او را اگر که نام نهادند فاطمه محشر به حشر دیگر او ختم می شود ظاهر شود شفاعت از این حسن خاتمه (روزی که جن و انس پریشان و مضطر اند) (عشاق در تکاپوی زهرای اطهر اند) آئینه ی جمال خدا روی فاطمه محراب اولیا خم ابروی فاطمه بوئید سینه ی گل خود را رسول و گفت عطر بهشت می وزد از سوی فاطمه علامه ی امینی، آن مرد بی نظیر گفتا به مدح نکهت مینوی فاطمه در حیرتم که فاطمه را بوی جنت است یا جنت خدای دهد بوی فاطمه باید که مخفی از همه باشد لیال قدر چون گم شده به لیله ی گیسوی فاطمه جانی دوباره بر تن اسلام داده است رنگ کبود صورت و بازوی فاطمه (دین را به نیمه جان شدن خود حیات داد) (اسلام را ز چنگ حوادث نجات داد) شأن تو را حبیبه ی داور گذاشتند یعنی ز هر چه هست فراتر گذاشتند در آسمان زندگی پر شکوه تو خورشید و ماه و زهره و اختر گذاشتند در رو به روی قدر و جلال خدائیت آئینه ای به قامت حیدر گذاشتند بوسیده است دست تو را ختم الانبیا به به چه منتی به پیمبر گذاشتند آنان که خواستند به گردون قدم نهند بر خاک آستانه ی تو سر گذاشتند حسن ختام واقعه قطعا به دست تو است وقتی تو را شفیعه ی محشر گذاشتند (پلکی بزن و گرنه میسر نمی شود) (بی محشر نگاه تو محشر نمی شود) از اشک چشم های تو زمزم گرفته اند از خاک مقدمت گل مریم گرفته اند آنان که همطراز علیّت نخوانده اند سوگند می خورم که تو را کم گرفته اند حبل المتین عشق نخ چادر شماست آنان بهشتی اند که محکم گرفته اند در پای رود های بهشتی بهشتیان نام قشنگ فاطمه را دم گرفته اند یارب چه روی داده پس از ختم الانبیا چشمان پاک فاطمه ماتم گرفته اند یا فاطمه بخند! که از بغض خسته ات گلواژه های بیت علی غم گرفته اند یا فاطمه بخند! که بر زخم مرتضی از خنده ی ملیح تو مرهم گرفته اند یا فاطمه بخند! ببین زینبین تو یک گوشه ای نشسته و ماتم گرفته اند (درمان درد های تو در ربنای توست) (دستی بلند کن که فرج در دعای توست) روح الله موید درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
رو گرفتی از من و درد نهانی داشتی بشکند دستی کزو بر رخ نشانی داشتی ماجرای کوچه را با من نمی گوید حسن من نمی دانم چرا قد کمانی داشتی جان حیدر, گریه های های هایم را ببخش تازه فهمیدم شکسته-استخوانی داشتی میخ در, دیوار, آتش, ضربه ی سیلی, لگد یاس هجده ساله پشت در چه جانی داشتی؟ تا نیفتد شعله در جان ولایت, سوختی ایستادی روی پایت تا توانی داشتی تو دعاشان کردی و کاری نکردند, ای دریغ من بمیرم... تو عجب همسایگانی داشتی نه ضریحی مثل زینب, نه حریمی چون حسین کاش مانند حسن, سنگ نشانی داشتی سادات موسوی درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
تا نهان زیر گِلت ای گل رعنا کردم نفسم حبس شد و مرگ تمنّا کردم اینکه در خاک نهادم تن پاک تو نبود جان خود را دل شب دفن بصحرا کردم تا ندانند که یار من مظلوم کجاست دل شب رو بسوی قبر تو تنها کردم تو شدی کشتهٔ من، من نشدم حامی تو که کتک خوردی و در کوچه تماشا کردم بس که تنها شده‌ام نیمهٔ شب در دل چاه سر فرو برده‌ام و عقدهٔ دل وا کردم بجز از قاتل تو مردم این شهر همه پشت کردند به من روی به هر جا کردم زینبت جای تو میکرد ز رخ اشکم پاک هر زمان گریه ز هجران تو زهرا کردم مردم و زنده شدم لحظه به لحظه صد بار تا وصایای تو را یکسره اجرا کردم غم دل با که بگویم که بخندد به دلم منکه زخم دل خود با تو مداوا کردم به امیدی که اجل سوی تواَم بازآرد لاجرم صبر در این ماتم عظمی کردم تا بسوزد به عزای تو دل عالم را من به «میثم» جگر سوخته اعطا کردم درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
زندگی با من مظلوم مدارا نکند مرگ هم عقده‌ای از مشکل من وا نکند ای امید دل من تا که تو رفتی ز برم دل ماتم‌ زده‌ام جز تو تمنّا نکند کارم از گریه گذشته‌ست، غمم نیز ز حد دل غمگین مرا نیز تسلّی نکند غمگسار دل من بعد تو جز زینب نیست غیر از او اشک مرا پاک ز سیما نکند شمع‌سان سوزم و زینب شده پروانۀ من آخر از سوختن، این غمزده پروا نکند این در سوخته را کز تو نشان‌ها دارد چه کنم تا که حسین تو تماشا نکند مخفیانه دل شب سوی مزارت آیم که کسی قبر تو را فاطمه! پیدا نکند «رستگار» آرزوی طوف حریمت دارد در ره کعبه جز این قبله تماشا نکند درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
«سلام بانو» سلام ای بی حرم مادر تو و صدها کرم مادر تویی بانوی بی لشگر تویی تنها تر از حیدر تو آن ام ابیها یی به پیغمبر تو زهرایی شفیع محشری بانو تو جان حیدری بانو سلام ای سوره ی کوثر سلام ای دشمنت ابتر بهار تو خزان گشته علی هم روضه خوان گشته امان از کوچه و سیلی چرا شد روی تو نیلی امان از ضربه ی دیوار نشسته جان تو مسمار بیاید حضرت مهدی که بسته با خدا عهدی بگیرد انتقامت را به پا سازد قیامت را رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
چه کنم؟ آتشی افتاده به جانم، چه کنم؟ آتش از آب دو چشمم ننشانم، چه کنم؟ با حضور تو، به من خانه‌نشینی سهل است گر نمانی تو و،‌ من بی‌تو بمانم، چه کنم؟ تو در این شهر فقط در به رخم باز کنی ای همیشه نگرانم، نگرانم، چه کنم؟ زرِهم پشت ندارد،‌ به تو پشتم گرم است بی سپر بعد تو، با خصم گرانم، چه کنم؟ گوشه خانه، من و چار جگر گوشه تو غم ز شش سمت، گرفته به میانم، چه کنم؟ زود ای عمر علی می‌روی از دست علی بی‌تو بر ماندن خود نیست گمانم، چه کنم؟ درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
راندن درماندگان اصلا نمی آید به تو جز عطا، ای آسمان اصلا نمی آید به تو دلشکسته آمدم سویت، پناه آورده ام دل شکستن بی گمان اصلا نمی آید به تو من سرم خورده به سنگ و ناتوان برگشته ام قهر با این ناتوان اصلا نمی آید به تو حق من این است رسوایم کنی با این وجود حضرت صاحب زمان اصلا نمی آید به تو... ما عزاداران زهراییم، پس با این حساب بستن در رویمان اصلا نمی آید به تو دید، حیدر همسرش را مو پریشان، ناله زد: ای بهار من، خزان اصلا نمی آید به تو تو ستون لشکر مرد غریب یثربی فاطمه، قدِ کمان اصلا نمی آید به تو ** "دید زینب چوب را روی لبان یار گفت: ای برادر خیزران اصلا نمی آید به تو" شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
آتش در بی مهابا عمر زهرا را گرفت دود این آتش تمام اهل دنیا را گرفت ضربه ی سیلی جوان مرتضی را پیر کرد ضربه ای که روشنی چشم حورا را گرفت در سکوت شهر، دود و آتش و بی حرمتی جان زهرا را نه تنها جان مولا را گرفت پاره کرد افسار خود را مردکی که بی صفت در خیانت پیشگی جای یهودا را گرفت صفحه ای خون رنگ در تاریخ دنیا باز شد یک لگد از مادری فرزند فردا را گرفت بین کوچه دامن مولا به دست فاطمه بود تا وقتی که قنفذ راه آنها را گرفت خانه تا مسجد قلاف پُر به پهلویش زدند آن قلاف پُر که جان مادر ما را گرفت جاهلیت در لباس اولی و دومی انتقام خندق و بدر و احد ها را گرفت برنخواست از شهر فریادی به یاری علی باز بُت جای خداوند تعالی را گرفت شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
اشک از دیده ي خونبار بیفتد سخت است هر کجا بستر بیمار بیفتد سخت است اوج این واقعه را جان علی می داند خانم خانه که از کار بیفتد سخت است به خدا فرق ندارد که کجا ، یک مادر ... کوچه یا در خم بازار بیفتد سخت است به زمین خوردن مادر به کناری امّا ... پیش چشم پسر انگار بیفتد سخت است مرد باشد ، و زنش پشت در خانهء او در دل آتش اغیار بیفتد سخت است سینه اش شد سپر شیر خدا ، امّا حیف کار این سینه به مسمار بیفتد سخت است صورت حور که از برگ گلی نازک تر گذرش چون که به دیوار بیفتد سخت است ... آنکه مادر شده این واقعه را می فهمد بعدِ شش ماه اگر بار بیفتد سخت است خواست تا شانه کند موی سر زینب را ... شانه از دست گرفتار بیفتد سخت است ! دیدن نیمه در سوخته سخت است ولی دیدنِ صحنه به تکرار بیفتد سخت است ... کوچه ها اوّل غم واقعهء کرببلاست ... علم از دست علمدار بیفتد سخت است   درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
الله علیها لحظه های عاشقی پیش تو معنا می شود قطره با یک گوشه ی چشم تو دریا می شود از کرامات تو آوردند در تاریخ که دختر نه ساله ای امّ ابیها می شود وصف شأنت در حدیث قدسی لولاک حق یا که در شرح نزول قدر معنا می شود ای بنازم چادر پر وصله ات را که از آن یک یهودی خانه اش عرش معلّی می شود حضرت صدّیقه ای حرفت کلامت حجت است هر کسی شاهد بخواهد از تو رسوا می شود عید من روزیست که غم ها به پایان می رسد مادرم بعد از سه ماه از بسترش پا می شود جامه ی نو چیست ؟ ما با جامه ی مشکی خوشیم قفل های بسته با هر یک نخش وا می شود آب و نان و فکر و ذکر و هستی ما فاطمه ست لحظه های عاشقی پیش تو معنا می شود پوریا هاشمی درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
                  فاطمیه فاطمیه  غر بت  مـولآی مـاست فاطمیه آتش و هیزوم به پاست فاطـمـیـه عــالــمـــی غرق محن فاطــمــیــه کوچه و اشک حسن فاطــــــمیه گریه و اشک حسین فاطـــــمیه ناله های زیــنــبــیــن فاطـمیه جــان زینب برلب است فاطـــمیه گریه های زینب است فاطـــمـیـه غــنــچـــهٔ پرپر شود زینب مـظلـومه بی مـــادر شـود فاطـــمـیـه خانهٔ د ر زمــزمـــــه ذکر آن خانه بود یا فــا طـــمــه فاطـــمــیــه اول در د و بلآست فا طــــمــیـــه شاهراه کربلاست فا طــمـیـه دست مولا بسته شد پـهـلــوی یار گـلش بسکسته شد جــاهـــلان بردخت پیغمبر زدند تــازیــانـــه بر گل حیدر ز د نــد پشت  در یا س علی پر پر شده زیـبـنـبـش پـر و ا نهٔ  مادر شده           ابراهیم ریاضی درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
نه چون پروانه ام کز سوز غم بال و پرم سوزد من آن شمعم که از شب تا سحر پا تا سرم سوزد همان بهتر نگردد هیچ کس نزدیک این بستر که دانم هر کسى آید کنار بسترم، سوزد گذارد دست خود بر سینه سوزان من زینب ولى من بیم آن دارم که دست دخترم سوزد مگیر اى رهبر مظلوم! زانو در بغل دیگر که این دیدار طاقت سوز، جان و پیکرم سوزد نه تنها چشم عین اللَّه، سراپاى على گرید چو از من مى کند پنهان، به نوع دیگرم سوزد چنان چیدند امّت نارسیده میوه دل را که هرگه مى کنم یادش، ز غم برگ و برم سوزد علی انسانی درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
                 (قائم آل علی) جــمــعــهٔ دیـگر گذشت اما نگا ر من نیا مد طـالـب خــون حـسین مو لاو  یارمن نیامد گــوئــیــا مـن لایــق دیـــدار رویش نیستم قــا ئــم آ ل  عــلــی د ا ر و ندار من نیا مد بسکه زد اغیار طعنه،صبرم آخرسر رسید و ا ر ث  تـــیـغ دو سر صبرو قرار من نیامد ایــن نــدا می آید  ا زگــو دال سرخ قتگاه مـنــتـقـیـم ا صغرم  آ ن گـلعـذار من نیامد مــا د ر ی  از پشت د ر آید صدای ناله اش مـــرحــم پـهـلـو و  قلب داغـدار  من نیامد خاک پا ی ندبه خوانها ا ی(ریاضی) توبگو غـــم گـــرفته عالـمی را  غمگسارمن نیامد                ابراهيم ریاضی درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
   امام زمان وحضرت زهرا(س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ا لآ ا ی  شیعـیـان صبر م سر آمد کـه دشـمـن پشت درب حیدر آمد مـــرا د ر د یست کهنه ا ز  زما نه کـــه خور ده ما د ر  من تا ز یا نه شـنـیـدم پهلو یش  اعدا شکستند شنـیـدم مرتضی  را  دست بستند چه شد ضرب و توان شصت حیدر کـــجـــابود  ذا لفقار  دست حـیـدر نـبــو د ی  گر علی را  امر در صبر نــمــی شد  روبهی مکار چون ببر ا لآ مادر نــبــودم   یــا ر بــا شـــم تــورا د ر پشت در غـمـخـوارباشم دعــا کن مــا درم  شــایـد که ر و ز ی زمــا ن انــتـــظار مــن ســـر آ یـد بـــگــیــرم ا نــتـقــام  پهلو یت را کـه بــا ر غــم مــرا  از دل بـــرآید (ریاضی)  غـم مخـور غمخوار آید کــــــه پــــو ر حــیــد ر کرار آ یـــد               ابراهیم ریاضی درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
                              ( حضرت زهرا(س) در صف مــحـشـر  همه خلق جها ن هــــــرکسی  دا رد   نو ا ی ا لا ما ن ا ز  مـحـبــا ن و  عزیزان  هیچ کس نیست  دیـــگـــر  یاور و فریا د رس ا هـل  مــحـشــر منتظر بنشسته اند یک به یک زا رو ملو ل و خسته اند تا کــــه  اذن  ا ز جا نب  دا ور رسد شافــــــع ا مـت پـــیــمــبـر می رسد آ ل پـــیـــغـــمــبــر کــرامت میکنند هــرکـسـی خـواهـند شفاعت میکنند نــاگـــهــان محشر شود در  هــمـهـمه مـی رســد دخـت پــــیـــمــبر فاطمه تاکــه زهــرا و ا ر د مــحــشر شــو د مـحـشــر ا ز ا و مـحشری دیــگرشود درقیامت ا و قــیـــامت مـــیــکـــنــد بــا حـسینـش او شــفــاعت میکنــــد محشر آن روز میشود در شوروشین روضه  میخواند•  زهـرا  بر حـسـین آ و ر د بــا خــو د گـلـی از یاس  ر ا هر دو دستی خــونیی عــبــا س ر ا ا ی  (ریاضی)  حرف از محشر مزن جــز دری  زهرا  دری  دیـــگر مــز ن               ابراهیم ریاضی درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
علی انسانی تشیع آیینه نیمه شب تابوت را برداشتند بار غم بر شانه‌ها بگذاشتند هفت تن، دنبال یک پیکر، روان وز پی‌ آن هفت تن، هفت آسمان این طرف، خیل رُسُل دنبال او آن طرف احمد به استقبال او ظاهراً تشییع یک پیکر ولی باطناً تشییع زهرا و علی امشب ای مَه، مهر ورزو، خوش بتاب تا ببیند پیش پایش آفتاب دو عزیز فاطمه همراه‌شان مشعل سوزان‌شان از آه‌شان ابرها گریند بر حال علی می‌رود در خاک آمال علی چشم، نور از دست داده، پا، رمق اشک، بر مهتاب رویش، چون شفق دل، همه فریاد و لب، خاموش داشت مُرده‌ای تابوت، روی دوش داشت آه، سرد و بغض، پنهان در گلوی بود با آن عدّه، گرم گفت و گوی آه آه ای همرهان، آهسته‌تر می‌برید اسرار را، سر بسته‌تر این تنِ آزرده باشد جان من جان فدایش، او شده قربان من همرهان، این لیله‌ی قدر من است من هلال از داغ و این بدر من است اشک من زین گل، شده گلفام‌تر هستی‌ام را می‌برید، آرام‌تر وسعت اشکم به چشم ابر نیست چاره‌ای غیر از نماز صبر نیست چشم من از چرخ، پُر کوکب‌ترست بعد از امشب روزم از شب، شب‌ترست زین گل من باغ رضوان نفحه داشت مصحف من بود و هجده صفحه داشت مرهمی خرج دل چاکم کنید همرهان، همراه او خاکم کنید علی انسانی درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
               مدینه شهر رسول مـدیـــنـــــه شــهر رسو ل و امـیـد دلهایی مـدیـــنـــــه مـدفــن پـاک شهیده زهـرایی مـدینه کوچهٔ شهرت عجب غم انگیز است خـمــیـد ه  برگ و  بر تو  مـثال پاییز است فــضــا ی شـهـر تـــو بـهـر چــه دلگیر است مــگــر هـنـوز فـاطمه ازغم زمین گیر است مـدیـــنـــــه  خـــاطره های عجب داری تـو بــــه سیـنـه قـصـهٔ مـرد  غـریب   داری  تو هـــنـــو ز  هـم زفضای تو بوی دود می آید بــــه گــــو ش نــالــهٔ یــا س  کبود می آید کـــجــــا صـو ر ت  زهرا   کبود زسیلی شد حـــجـــاب مــا ه عـلـی ا ز چه  ابرنیلی شد چـــرا دو  دست عـلـی را به ریسمان بستند چـــرا پــهـلــو ی  زهرا  زکــیـنـه بـشـکستند چـــرا جـــنــازهٔ   زهرا   شـبـــانـه می بردند بـــــه مــا بــــگو که چرا مخفیانه می بردند مـــگــــو  (ریاض)  قصه و مـاجرای زهرا را تـــو خــون  مــکــن د ل  ا هلبیت طا هـا را                        ریاضی درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
                        فاطمیه ا لا  مــظــلــومه زهرایم حلا لم کن حلالم کن کــه مـن بـی یـارو تنهایم حلالم کن حلالم کن گــل هـجـده بــهـــار من خداحافظ خداحافظ شـکـستـه پـهـلـو یـارمن خداحافظ خداحافظ عــلــی بـعد ازتو یا زهرا قرین غصه وآه است نـــدارم هــمدم دیگر که همرازم دل چاه است بسان شمع و میسوزد حسینت نیمه های شب مــــرا آ تــش زده  بــرجـــان صدای نالهٔ زینب اسیـر کـوچهٔ غـمـهـاست حسن آن نور عین تو نخوابد بی تو یک لحظه حسین تو  حسین تو                   ( ابراهیم ریاضی) درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
خدا نانِ تو را هرگز نگیرد از گدا زهرا پناه بی پناهیِ منِ بی دست و پا زهرا چراغ عرش،فانوس حیاط خانه ات بوده تو آن نوری که جریان داشتی از ابتدا زهرا کمال ظرف تو بیش از حدِ امِّ اَبیهایی‌ست به این ترتیب،باید گفت: اُمُّ الاَنبیا؛زهرا عبا را اعتباری نیست بی حظِّ حضور تو به زیر سایه ی تو جمع شد اهل کسا زهرا نخِ چادر نماز وصله‌دارت آبروی ماست گرفته بیرق ما رنگ از این تارها..،زهرا اگر درد است درد عشق تو..،دردت به جان من ز عشاقت نمی آید به جز قالو بلیٰ زهرا جواز اتصال ما به تو دستِ حسن‌جان است همین فرزندِ ارشد شیعه را بُرده است تا زهرا علی نام تو را ورد لب فرزندهایت کرد صد و ده مرتبه با مرتضی گفتیم یا زهرا خطای طفل سهل انگار را مادر نمی بیند همیشه چشم‌پوشی می کنی از خبط ما زهرا مرا جان حسین‌ات روز محشر گُم نکن مادر محال است اینکه از دستت شود دستم رها زهرا غلاف قنفذ نامرد هم،عهد تو را نشکست چه محکم دستِ بیعت داده ای با مرتضی زهرا چنان مسمار با شدت به پهلویت اصابت کرد که چندین استخوان در سینه ات شد جابه‌جا زهرا چه دید آنجا زمان بردنش حیدر..،که زد فریاد: بیا فضه..،بیا فضه..،بیا فضه..،بیاااا..،زهرا... 👉 درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
شرمنده کردی بار دیگر نوکرت را شکر خدا دیدم عزای مادرت را روزم سیه گردد اگر از من بگیرند خورشید لطف ِ چشم ِ ذره پرورت را من لکه ی ننگ توام ، هر جا شنیدی نام مرا انداختی پایین سرت را از بس که هستم روسیه حتی ندارم آقای من حکم سیاهی لشکرت را ای آیه ی امن یجیب بی پناهان دریاب این دلدادگان مضطرت را آواره ام روضه به روضه فاطمیه تا که ببینم روی زهرا منظرت را ای وای از سنگینی بار گناهم نشنیده ام یک بار مادر مادرت را آقا سر ِ مادر چه آورد آتش در که سالها سوزانده از پا تا سرت را 👉
من دردهای بیشمار از ،میخ  ِدر دارم باید که از آغوش طفلم دست بردارم پای  ِبرهنه سیلی از نامردها خوردم ای کاش میگفتم که مردی در سفردارم دنیا و اهلش باشد از آن ِشما، مردم حال  ِتماشا نیست وقتی چشمِ تر دارم من بی پدر دلبسته ی دنیا نخواهم شد اُم ِاَبیـــهایم  بــهشتی زیر سر دارم حالِ پریشان مرا دیـــگر نمیبینید "یکدست بر دیوار "و "دستی بر کمر" دارم وقتی عــلی را در کنار چاه میبینم از نامسلمانییتان خون بر جگر دارم افسوس دیگر اهل بیتم را نخواهم دید هر چند از داغ یتیمانم خبر دارم قبر مرا از مردمان مخفی نگهدارید من در درونم رنجهای بیشتر دارم.....! 👉 درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
بهار زندگی ام را خزان مکن باشد؟ مرا به سوگ خودت امتحان مکن باشد؟ بمان و خانه ی مان را به نور روشن کن بمان و خون به دل کودکان مکن..باشد؟ غذا که خواست عزیزم؟تو استراحت کن تو کار با بدن ناتوان مکن…باشد؟ مگیر روی خودت را..علی دلش تنگ است خراب بر سر من آسمان مکن…باشد؟ که گفته بود که تو رفتنی شدی خانم؟ نگاه بر دهن این و آن مکن..باشد؟ 👉 درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
یارب! کمکش کن نَکِشد کار به دیوار ای کاش نگیرد پرِ دلدار به دیوار مسمار، اگر داغ شد ای کاش خدایا_ بر او، نه ... اصابت کند این بار به دیوار در خورد به دیوار ... امان از ستم و جور نفرین به شرر، لعنتِ بسیار به دیوار یک ضربه به او خورد، جهان از نفس افتاد یک‌بار به در خورد، دگر بار به دیوار از داغِ پرستو، کمرِ عرش دوتا شد بگذاشته سر، حیدرکرار به دیوار از بازوی خونینِ شقایق، چه بگویم؟ مانده‌ست هنوز آن‌همه آثار به دیوار ... لطفش به همه شامل و عمری‌ست که بوده او با همه، همسایه‌ی دیوار به دیوار 👉 درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
برده ای از خانه ام با رفتنت لبخند را خنده ها و گریه های آخرین فرزند را ازسفرهای خطیر کوچه ها برگشته ای ازکجا آورده ای این طرفه بازوبند را داغ هجران تو بر من آنچنان سخت است که برجگر باید بریزم بعدازاین اسپند را تا توبودی یک نفر حرف دلم رامیشنید بی توبایدبشنوم هرآنچه می گویند را بند بند پیکرت لرزید وپهلویت شکست در عوض از دست حیدر باز کردی بند را 👉 درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
آیات قرآن یک به یک آیات زهراست آیینه دنیا تماماً مات زهراست از پای تا سر فاطمه تنها علی بود اثبات مولا در غدیر اثبات زهراست دستاس عالم را به دستش داده بودند هستی سراسر مملو از ذرات زهراست ما که به جای خود پیمبر هم وجودش از برکت مولا و از برکات زهراست تا پای جان پای علی باشید آری این از سفارش ها و تاکیدات زهراست می سوخت پای بسترش مولا که چون شمع می دید دیگر آخرین ساعات زهراست نان پخت روز آخری با حال زارش اینها فقط یک گوشه از حالات زهراست چیزی که کامل می کند دین را نماز است آن هم که اکمالش به تسبیحات زهراست درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan