#اربعین_حسینی
با کولهبارم ایستادم اول جاده
گفتم پس از یک وقفهی کوتاه، بسم الله
با «یا حسینم» گریه کردم؛ راه افتادم
گفتم به پایم ای رفیق راه، بسم الله !
دل کندن از ایوان طلا هر چند، مشکل بود
اما به شوق گنبدِ ارباب، میرفتم
چون تشنهی یک بوسه بر ششگوشهاش بودم
با سیلِ زائرها به سمت آب، میرفتم
موکب به موکب مستیِ من بیشتر میشد
با جرعهای از چایِ شیرینِ عراقیها
شرمنده میکردند، هر موکب مرا؛ انگار ...
مهمان پرستی بود، آیینِ عراقیها
دیدم بساط کودکی را گوشهی جاده
با التماسِ گریهاش خرما به ما میداد
تا ایستادم پیش او دیدم رفیقش داشت
با واکس، روی کفشهایم را جلا میداد
حالم دگرگون شد؛ به خود گفتم که منصف باش
ای مدعی! نوکر تویی یا این پسر بچه ؟!
دیدم که کلی راه، پیش روی خود دارم
تا نوکری، تا عاشقی، تا این پسر بچه
رفتم جلوتر دختری شیرین زبان آمد
تا ناز کردم صورتش را، گفت: «اِشرِب مای»
یاد سه ساله دخترِ ارباب افتادم
یاد عطش، یاد حرم، تا گفت: 《اِشرِب مای》
نزدیکِ مغرب پیرمردی با «هَلَبیکُم»
انداخت بر جانِ دلم سوزِ صدایش را
آمد جلوتر گفت: «امشب میهمانم باش»
با گریه دیدم التماسِ چشمهایش را
از آسمانِ خانهی او فقر میبارید
اما برایم سفرهی رنگین کمان انداخت
انگار، آن شب گوشهای از عرش خوابیدم
تا رختِ خوابم را میان آسمان انداخت
فردا دوباره روز از نو روزی از نو بود
شد هر عمود انگار یک پله برای من
با پای خود در هر قدم پرواز میکردم
بین مسیرِ "پله پله تا خدا رفتن"
زائر شدم بعد از هزار و چارصد پله
عرشِ خدای اربعین را، کربلایش را
من نیز، بین "کاروانی بیست میلیونی"
دیدم سلامِ پرچمِ گنبدْ طلایش را ...
.
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#اربعین_حسینی
هزار مرتبه مُردم دوباره جانم داد
تکان پرچم سرخ حرم «تکانم»داد
پیاده آمده بودم سواره برگشتم
حسین از کرمش باز هم امانم داد
علی اصغر یزدی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#اربعین_حسینی
گر چه دستم بست دشمن...دست خالی نیستم
درد و داغ و شکوه ها از این سفر آورده ام
یاد دارم تشنه بودی زیر تیغ و نیزه ها
هدیه از شام بلا چشمان تر آورده ام
سرو بودم خم شدم تا بوسه بر حنجر زنم
مثل مادر بعد از آن قوس کمر آورده ام
خیز و بنگر لشگر ناموس دین را یک به یک
شام تا کرببلا روی بصر آورده ام
یاد داری میزبانت گوشه ی ویران که بود
شرح دیدارش ز تو در طشت زر آورده ام
در عطش خون شد روان از پیکر عریان تو
جای خون رفته ات خون جگر آورده ام
پرچمت را بر زمین نگذاشتم جان حسین
خیز و بنگر بر تو پیغام ظفر آورده ام
ای معمای هزاران زخم با این ماجرا
از نهاد پیروانت آه در آورده ام
گفت (شاهد) من نه تنها سوختم از داغ تو
زین حکایت شعله بر شمس و قمر آورده ام
🔸شاعر:
#داریوش_جعفری
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#اربعین_حسینی
سلام آقا! منم آن نوکر بی دست و پای تو
سلیمانی و مثل مور می افتم به پای تو
صدایت میزنم جانا! جوابم می دهی "جانم"
به قربان تو و آن "جانم"ِ مشکل گشای تو
گره افتاده در کارم؛ فقط آقا تو را دارم
طبیب درد من هستی و من هم مبتلای تو
همان بدو تولد شور عشقت در سرم افتاد
همان اول شدم وقف تو و وقف عزای تو ...
و من این شور را از شیر پاک مادرم دارم
همان شیری که ممزوج است با اشک عزای تو
دلم آرام شد وقتی که یک اهل دلی می گفت:
سرش بالاست در محشر کسی که شد گدای تو
گنهکارم؛ نگاهم کن؛ برایت نوکری کردم
جواز کربلایم مانده و دست عطای تو
زمانی هم که بال پر زدن هایم مهیا شد
کبوتر می شوم، پر می کشم، اندر هوای تو
به اذن حضرت شاه نجف مبدا ستون یک
و مقصد هم به اذن مادرت پایین پای تو
اذانم را نجف می گویم و با عشق می خوانم
نماز ظهر روز اربعین را کربلای تو
🔸شاعر:
#محمدجواد_صادقی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#اربعین_حسینی
دوریم و از این دور نمودیم سلام
با عشق تو هم پیاله ایم این ایام
با قافله ی زائر تو همراهیم
حتی به رکوع و سجده و ذکر و قیام
هر چند که روضه های ما تکراریست
این روضه، ولی نشانه ی بیداری ست
همراه شما در اربعین می سوزیم
در نوحه ی ما قافله ی غم جاری ست
گفتیم حسین و بارمان را بستیم
با موکب اربعنینیان همدستیم
ما خانه نشین شدیم، اما هرگز
آن جام بلای عشق را نشکستیم
در خانه نشسته، حال خوبی داریم
با یاد حرم تمام شب بیداریم
در سینه امان شور زیارت نامه است
داریم در اربعین تو می باریم
همراهی اشک دیده داری یا نه
یا همسفری تو با دل دیوانه
مهمانی اربعین که یادت مانده ؟
یک چای و یک زیارت صبحانه
کن رخت عزای اربعین را بر تن
باران برسان ز دیدگان بر دامن
یا قول بده که پیش چشمت باشم
یا زمزمه کن رباعی نارس من
🔸شاعر:
#سیدعلی_میری_رکن_ابادی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#اربعین_حسینی
بخر مقابل چشمانِ خوبها، بد را
نشان بده به همه لطفِ بیش، از حد را
ببخش؛ حاجتِ من کمتر است از کَرمت
خودت بخواه برایم هر آنچه باید را
مسافر حرمم، روی بال سجاده
سلامِ صبح، به مبدأ رسانده مقصد را
به جمعِ گریهکنان، بین ابرها بردی
همانکه چشمِ خودش را به گریه میزد را
شهادتِ نفسم شد دَم حسین حسین
نگیر از لب خشکم فراتِ اَشهد را
کلاغ را چه به پرواز با کبوترها !
همان که هیچ ندیدهست، رنگِ گنبد را
بحقّ پای سپاهِ پیادهی حرمت
نگیر، از منِ بد، اربعینِ مشهد را
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#اربعین_حسینی
بعد یک سال دویدن نرسیدن سخت است
گر پر و بال شود بسته پریدن سخت است
بعد یک سال صبوری ز فراق حرمت
اربعین آید و صحن تو ندیدن سخت است
ما به شیرینی رنج سفر عادت داریم
پای بی تاول و دل از تو بریدن سخت است
ما که یک سال ز نانِ سر سفره زده ایم
جز به راه غم تو توشه خریدن سخت است
حرف ویزا و گذرنامه و "مهران" نزدن
نغمه های هَلَبیکُم نشنیدن سخت است
گر حرم روزی ما نیست ولی روضه که هست
روضه ی طفل تو هر چند شدیدا سخت است
گفت بابا حرمت سوخت دویدم اما
پا برهنه به روی خار دویدن سخت است
سر من رفت ز بس بر سر من داد زدند
بر سر دختر تو نعره کشیدن سخت است
دوست دارم بزنم بوسه سرت خوب شود
بر رگ حنجر تو بوسه ولیکن سخت
🔸شاعر:
#مهدی_جلالی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#اربعین_حسینی
از شبِ دلتنگی و اشک سحرگاهی بپرس
خسته ام! حال مرا از هر که میخواهی بپرس
دوستت دارم! سراغم را بگیر از مادرت
حالِ آشوب مرا از شعلۂ آهی بپرس
کربلا دریایِ غفران است و دورافتاده ام
روزگارم را فقط از تُنگ و از ماهی بپرس
حالِ یک جامانده را جامانده میفهمد فقط
خواستی این را اگر از یارِ دلخواهی بپرس
زائرِ هر ساله ات امسال حبس ِ خانگی ست
لااقل ای کوهِ رحمت؛ حالی از کاهی بپرس
لطف کن از بینِ بدها رد شدی احوالی از-
این گدایِ بی سر و پایِ سرِ راهی بپرس
سخت تنبیهم کن و اصلاً از اینکه سال ها
کرده ام در حقّ تو بسیار کوتاهی بپرس
هر چه از تو میرسد عشق است قطعاً یاحسین(ع)
از فراقِ کربلا امّا هر از گاهی بپرس
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#اربعین_حسینی
اربعینی در دلم حال و هوایت مانده است
در مشامم عطر سیب روضه هایت مانده است
اربعینی گریه کردم من برایت روز و شب
تا به حالا بر تنم رخت عزایت مانده است
می شود اینجا نسیم کربلا را حس کنم
بین هیئت جلوه ی لطف و صفایت مانده است
مادرم از کودکی من را نمک گیر تو کرد
هر که نذری خورد عمری مبتلایت مانده است
لحظه هایم پر شده از ماتمی بی انتها
چون به قلبم حسرت کرب و بلایت مانده است
🔸شاعر:
#محسن_زعفرانیه
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#اربعین_حسینی
بوی بهشت دارد اگر سرزمین تو
خیل ملائکند کنون همنشین تو
گل کرده است باز در این فصل عاشقی
جا پای جابرت، قدم زائرین تو
بعد از قیام سرخ تو دیگر عجیب نیست
این محشر به پا شده در سرزمین تو
پیوند خورده تاول پاهای زائرت
با زخم پای دخترک نازنین تو
موکب به موکب آمده تا در عمود عشق
بوسه زند به تربت پاک جبین تو
با واژه های مرثیه اش زائرت شده
این شاعر شکسته ی با غم عجین تو
با پای دل قدم به قدم می روم،اگر
جا مانده ام ز قافله ی اربعین تو
بارانی ام، به شوق تسلایت آمدم
این گونه های خیس من و آستین تو
🔸شاعر:
#حسین_عرشی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#اربعین_حسینی
من و دوری ز حرم آه خدایا چه کنم
چشمه چشم ترم آه خدایا چه کنم
اربعین گر به ضریحت نرسم می میرم
مرحمی بر جگرم آه خدایا چه کنم
یاد هر سال بخیر از گذر شاه نجف
سوی تو در گذرم آه خدایا چه کنم
به خدا بی قدمت نیست نفس نای مرا
بی نفس بی اثرم آه خدایا چه کنم
بی تو شب تار شود،راه پر از خاشاک است
دم به دم در خطرم آه خدایا چه کنم
ماه خود شاهد دلتنگی بی حد من است
من و اشک سحرم آه خدایا چه کنم
در فراق تو مرا نای بکا اصلا نیست
بسته راه سفرم آه خدایا چه کنم
اربعین آمد و در خویشتنم جا ماندم
ز خودم بی خبرم آه خدایا چه کنم
تو خودت راه نشان باش که ره تاریک است
نرسانی به حرم آه خدایا چه کنم
🔸شاعر:
#حمیدرضا_عرب_زاده
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#اربعین_حسینی
می رسد از کربلا هل مِن معینت یا حسین(ع)
دیده ها خون گرید از آهِ حزینت یا حسین(ع)
ناممان خط خورده از فهرستِ زائرهای تو
ما همه جا ماندهایم از اربعینت یا حسین
در دلِ شیدای خود شورِ حرم داریم و بس
دستِ ما کوته شد از عرش برينت یا حسین
داغ عاشورا همیشه در دل ما تازه ماند
آسمان رنگين شد از خونِ جبینت یا حسین
ما که از باغِ ضریح ات سیبِ روضه خورده ایم
تا قیامت دستمان شد خوشه چینت یا حسین
سهمِ من سوزِ نهان گشته فقط این اربعین
از همین جا می شوم چله نشینت یا حسین
از همان آغاز در قابِ نگاهم بوده ای
شیرِ مادر کرده با جانم عجینت یا حسین
در خیالم بس که ره پیموده ام تا کربلا
گم شدم هم در یسار و در یمینت یا حسین
وسعتِ دلتنگی ام را خوب میداند حرم
کی نهم سر بر ضریحِ نازنینت یا حسین؟
خط پایانِ همه دلتنگیام کرببلاست
پای دل را می کشد مِهرِ یقینت یا حسین
اربعینِ قبل، رفتم کربلا یادش بخیر
در حرم با روضه های دلنشینت یا حسین
جز نگاهِ غم ندیدم چیز دیگر این سفر
خیمه های سوخته در سرزمینت یا حسین
آه از جا ماندنِ آغاز راهِ قافله
اشکِ شوقِ لحظه های واپسینت یا حسین
دستِ ما خالی و ظرفِ دل پر از کوهِ نیاز
ای که می بخشی ز نورِ راستینت یا حسین
اشکها بر گونه هایم مانده چون باران رها
دستِ ما در حلقه ی حبل المتینت یا حسین
پیکرت صد پاره گردید و کفن شد بوریا
بشکند دستِ عدو، کرد اینچنینت یا حسین
روز و شب سر می نهم بر شانه ی سبزِ ضریح
چون که داری لطفِ حق در آستینت یا حسین
تا ابد عالم ز داغت، قتلگاهِ روضه هاست
تا ابد روشن بماند شمعِ دینت یا حسین
پرسشی داریم از سالارِ دشتِ کربلا
گو چرا جا ماندهایم از اربعینت یا حسین
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#اربعین_حسینی
سراب آمده ام تا که آب برگردم
قنوت آمده ام مستجاب برگردم
کنار ضلِّ عنایات و بردن نامت
گناه آمده ام تا ثواب برگردم
شبیه خوشهٔ انگور، دست چینم کن
به هوش آمده ام تا شراب برگردم
غبار پایِ تو خورشید را رقم بزند
به خاک آمده ام آفتاب برگردم
به یک نگاهِ تو افلاک می شود آباد
ولی من آمده ام تا خراب برگردم
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مناجات_امام_زمان #امام_زمان #آدینه
کوچه را آب زدم با نم مژگان تری
تا که شاید ز سفرکرده بیاید خبری
صبح این جمعه نیامد پدرم گفت دگر
انقدَر گریه نکن ، گریه ندارد اثری
اینهمه جمعه به جمعه نگهت بر در ماند
شده یکدفعه بماند به نگاه تو دری
دل اگر همدم یارش نشود سنگ شود
پس در این سینه نمانده است به غیر از حجری
تا خود صبح نشستم دم در تا بلکه
به دماغم بخورد عطر نسیم سحری
لا اقل باد صبا عطر دمش را برسان
که مرا هست ز هجرش غم و سوز جگری
🔸شاعر:
#جعفر_ابوالفتحی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مناجات_امام_زمان #امام_زمان #ادینه
دلگیرم از تمامی دنیا شتاب کن
مجنونم و به خاطر لیلا شتاب کن
وقتش رسیده صبح طلوعت فرارسد
پایان بده براین شب یلداشتاب کن
در انتظار آمدنت روزها گذشت
ای وعده ی قدیمی فردا شتاب کن
ای وارث عدالت و صبر و غم علی
با ذوالفقار حضرت مولا شتاب کن
جانم به لب رسیدازاین روزگار پست
آقا به جان حضرت زهرا شتاب کن
برآن پدرکه با سر زانو رسیدو دید
نقش زمین جوان خودش راشتاب کن
برآن پدر که پیکر فرزند خویش را
برخاک میسپرد به صحرا شتاب کن
برآن تنی که زخمی تیرسه شعبه شد
برآن سریکه رفت به نی ها شتاب کن
برخانمی که در دم گودال میگرفت
با ناله ذکر”وای حسینا” شتاب کن
روضه گرفته ایم که شاید نظر کنی
روضه برای حضرت سقا شتاب کن
جان سه ساله دخترکی که گرفته بود
بر روی دامنش سر بابا شتاب کن
🔸شاعر:
#محمدحسن_بیات_لو
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_زمان ، #مناجات_امام_زمان #ادینه
جمعه جمعه رفت و من پای قرارت بیقرار
ماندهام پای قرارت چشمِ من در انتظار
ای جهاندار و جهان بخش زمان مولای من
بی تو دل دارد به لب سازِ پرستوی بهار
کی دهی آن مژده ی وصلت به این سرگشته را
در میانِ باغ بینم روی مجذوبِ نگار
باز دلتنگی تو ما را به هر جا می کشد
گاه در کرببلا و سامرا سردابِ یار
عصرِ جمعه گریه بر شاهِ شهیدان میکنی
همچو بارانِ بهاری بر کویرِ شوره زار
کی رسد عطرِ نسیمت ای گلِ زهرا بیا
تا جهان خرم شود تحتِ لواء شهریار
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مناجات_امام_زمان #امام_زمان #آدینه
برگرد ای مسافر تنهای جاده ها
زیرا به دست توست تمام اراده ها
برگرد ازسفر که ببینی به چشم خویش
تلخی روزگار همه خانواده ها
ماجمعه جمعه مست خیال تو میشویم
هستیم بی خیال تمامی باده ها
جان را فقط به شوق ظهورت نداده ایم
شرمنده ایم از تو برای نداده ها
شاید همین نیامدنت نعمت خداست
ماییم و انتظار تو و استفاده ها
روز فرج سوار به مرکب که آمدی
دستی بکش به روی سر ما پیاده ها
بی خود نزن به این در و آن در،بگو دلم
آقا کدام آرزویت را نداده - ها ...؟!
🔸شاعر:
#محمدحسن_بیات_لو
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_زمان
ماییم و هوایِ بغض آلود فقط
دلواپسی و غصّۂ مشهود فقط
والله که آسان شود این سختی ها
با آمدنِ حضرتِ موعود(عج) فقط!
#مرضیه_عاطفی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مرثیه_امام_حسن_عسکری
مادرت نیست ولیکن پسرت هست هنوز
جای شکر است که مهدی به سرت هست هنوز
نفست تنگ شده کنج قفس افتادی
باز خوب است که این بال و پرت هست هنوز
پسرت آمده بالای سرت آقا جان
مرهمی بر جگر پر شررت هست هنوز
اثر وضعی سم خشکی لبهاست، ولی
خوب شد کاسه ی آبی به برت هست هنوز
لب تو خشک و دو چشمان تو تر آقا جان
گوییا ظهر عطش در نظرت هست هنوز
🔸شاعر:
#وحید_محمدی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مرثیه_امام_حسن_عسکری
زمین شدیم ولی آسمانِ ما حسن است
کرانهایم ولی بی کرانِ ماحسن است
گره گره همه اما امانِ ما حسن است
پُر از حسن لبِ ما نوشِ جانِ ما حسن است
هزار شُکر تمامِ جهانِ ما حسن است
رسید جلوهای و باز یاعلی گفتیم
پس از دو یاحسن از چارتا علی گفتیم
دوباره از حسن و مرتضی علی گفتیم
حسن حسن همهی عمر با علی گفتیم
به فاطمه بنویسید جانِ ما حسن است
بساطِ عاشقیام جور شد به لطف شما
و سهمِ سفرهی ما نور شد به لطف شما
از آن زمان که زمین طور شد به لطف شما
گدای سامره مشهور شد به لطف شما
تمامِ عمر فقط آب و نانِ ما حسن است
برای عرضِ ادب شاعران کم آوردند
برای پیش کشیِ تو جان کم آوردند
به پای بوسی تو آستان کم آوردند
قلم زدند به عُمر و زمان کم آوردند
که عشقِ در رگ و در استخوانِ ما حسن است
گداشدیم بگوییم این سخن ها را
نوشته اند خدایِ کَرَم حسن ها را
برای ما که نوشتند پَر زدن ها را
به سامرایِ شما رفتن آمدن ها را
هزار شُکر که رزقِ دُکانِ ما حسن است
به روی شانه اگر گیسویت رها بشود
عجیب نیست اگر قبله سامرا بشود
حسن نماز و حسن قبلهی دعا بشود
حسن رکوع و حسن سجدههای ما بشود
میان کرببلا هم اذان ما حسن است
نوشته اند بر این خانه از قدیم:الله
که با تو جلوه کند جلوهای عظیم: الله
عصا بدست رسد پیشِ تو کلیم الله
کلیم تا که بگوید حسن کریم الله
چه غم از این همه غم،مهربانِ ماحسن است
اگرچه تکیهگَهِ خانهها پدر باشد
پدر همیشه همه کارهاش پسر باشد
پسر برای پدر پارهی جگر باشد
پسر که هست گدا هم که پشت در باشد
بزرگ خانهی صاحب زمانِ ما حسن است
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
لحظه های آخرش بود و به حیدر خیره شد
اشک از چشمش چکید و کنج بستر خیره شد
تا که عزرائیل وارد شد برای قبض روح
بر علی و فاطمه با حال مضطر خیره شد
خوب میدانست بعدش فتنه بر پا می شود
دود و آتش را تصوّر کرد و بر «در» خیره شد
دست هایش را گرفت و سخت بر سینه فشرد
آیه هایی خواند و بر بازوی کوثر خیره شد
روضه از عمق نگاهش داشت جریان میگرفت
پلک زد با ناتوانی؛ سمتِ دیگر خیره شد
آن طرف سر را به زانو داشت غمگین، مجتبی
بر غمش زل زد! به اندوهِ برادر خیره شد
طاقتِ بیتابی و اشک حسینش را نداشت
از نفس افتاد تا چشمش به حنجر خیره شد
رفت تا جایی که زینب بغض کرد از کربلا
تا سرِ بازارِ شهر شام؛ بر «سر» خیره شد
دل ندارم! روضه کاش اینجا به پایان می رسید
وای از وقتی که بر «سر» چشم دختر خیره شد!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای!
آقا چرا عبا به سرِ خود کشیده ای !؟
با درد کهنه ای به نظر راه می روی!؟
مانند فاطمه چقدر راه می روی!
خونِ جگر به سینه، به اجبار می دهی
راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی
داغ غریبی تو، نمک بر جگر زند
خواهر نداشتی که برایت به سر زند
اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما !؟
در کوچه های طوس،زمین می خوری چرا ؟
با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده
خاک لباس های خودت را تکان بده
مقداری از عبای شما پاره شد، ولی...
نیزه نزد کسی به تو از کینه ی علی
اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت
فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت
اینجا کسی به غارت انگشترت نرفت
چشمی به سمت مقنعه ی خواهرت نرفت
🔸شاعر:
#وحید_قاسمی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است
دیدهها پر گهر و سینه پر از غم شده است
آه ای ماه، که داری به رخت گرد ملال!
خون دل خوردن خورشید، مسلّم شده است
آخر ای ماه سفر کرده که سی روزه شدی
رنگ رخسار تو، همرنگ محرّم شده است
عرشیان، منتظر واقعهای جانسوزند
چشم قدسی نفسان، چشمهٔ زمزم شده است
شب تودیع پیمبر، شهدا میگفتند:
آه از این صبح قیامت، که مجسم شده است
تا که بر چیده شد از روی زمین سایهٔ وحی
آسمان، ابری و آشفته و درهم شده است
مجتبی گلشنی از لاله به لب، کرد وداع
داغ او، داغ دل عالم و آدم شده است
باغ، لبریز شد از زمزمهٔ یاس کبود
لاله، دل تنگتر از حجلهٔ ماتم شده است
میهمانی، که خراسان شد از او باغ بهشت
میزبان غم او عیسی مریم شده است
از همان روز، که زد سکّه به نامش در طوس
شب، پی کشتن خورشید مصمم شده است
تا بسوزد دل ذریهٔ زهرای بتول
زهر در ساغر انگور فراهم شده است
راستی تا بزند بوسه بر ایوان طلا
کمر چرخ به تعظیم شما خم شده است
پایتخت دل صاحبنظران است اینجا
مشهد انگشتنمای همه عالم شده است
گر چه بسیار خطا دیدهای از ما، اما
سایهٔ مهر تو، کی از سرِ ما کم شده است؟
گر چه من ذرّهٔ ناقابلم ای شمس شموس!
باز پیوند من و عشق تو محکم شده است...
🔸شاعر:
#محمدجواد_غفورزاده
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
کم گریه کن که گریه امانت بریده است
گویا که وقت رفتن بابا رسیده است
حق داری از غمش به سرو سینه می زنی
چون مثل او کسی به دو عالم ندیده است
در روز آخرش چه شده این چنین نبی
جز اهل بیت تو زهمه دل بریده است
بر روی سینه اش حسنین ناله می زنند
اشکش بر ای هر دو زغم ها چکیده است
برگو که مرتضی چه شنیده کنار او
رنگش چنین زطرح مسائل پریده است
اینجا همه برای شما گریه می کنند
چون از سقیفه بوی جسارت وزیده است
این روزها به پشت در خانه ات مرو
گویا عدو که نقشه ی قتلت کشیده است
جان حسین و جان حسن جان مرتضی
کم گریه کن که گریه امانت بریده است
🔸شاعر:
#کمال_مومنی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#وداع_محرم_و_صفر
بوی جدایی می رسد از گریه هایم
بر داغ هجرانت حسین جان مبتلایم
در این دو ماهی که عزادار تو بودم
آیا قبولم کرده ای ای مقتدایم؟
با این گناهان بزرگ و بی شمارم
لایق نبودم تا کنی آقا صدایم
امّا ز لطف و مرحمت دستم گرفتی
از مجلس روضه نکردی تو جدایم
رزق حلالم گریه بر داغ تو بوده
آن اشک هایی که بُوَد آب بقایم
یادش به خیر در اوّلین روز محرّم
سوز دل و اشک و نوا کردی عطایم
یادش به خیر هنگام هیئت بین گریه
حس می نمودم زائر عرش خدایم
یادش به خیر با هر فراز یا حسین جان
کرب و بلایی می شد این حال و هوایم
وقتی به تن کردم لباس مشکی ام را
گفتم دگر وقف شهید سر جدایم
پیراهن احرام حج کربلا را
حالا چگونه از تنم بیرون نمایم؟
دل کندن از روضه برای من چه سخت است
مشکل بُوَد دوری ز هیئت ها برایم
هر ساله مزد نوکری ام را حسین جان
می گیرم از دست علی موسی الرّضایم
آقا به حق مادر پهلو شکسته
امضا نما دیگر برات کربلایم
🔸شاعر:
#محمد_فردوسی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————