هدایت شده از رز سفید
💌دعای من در حق دوستان عزیزم💌
💌روزگارتان از رحمت 💌
←الرَّحْمَنُ الرَّحِیم→
❣لبریز ❣
💌سفرهٔ تان از نعمت💌
←رَبُّ الْعَالَمِين→
❣سرشار❣
💌چشمانتان به نورِ💌
🌷اللَّه نور السَّموَاتِ وَالَارض🌷
❣روشن❣
💌کفه ترازویتان در ردیف💌
←فَأمَّا مَن ثَقُلَت مَوَازِینُه→
❣میزان❣
💌زندگانیتان 💌
←فِی عِیشَةِ رَّاضِیَة→
❣باشد❣
💌و عاقبتتان💌
🌷عِندَ مَلِکَ الْمُقتَدِر🌷
❣ختم به خیر باد❣
💌روزگارتان از رحمت💌
←الرَّحْمَنُ الرَّحِیم→
☝لبریز...☝
سفرهٔ تان از نعمت
←رَبُّ الْعَالَمِين→
☝سرشار...☝
چشمانتان به نورِ
اللَّه نور السَّموَاتِ وَالَارض
☝روشن...☝
کفه ترازویتان در ردیف
←فَأمَّا مَن ثَقُلَت مَوَازِینُه→
☝میزان☝
زندگانیتان *
←فِی عِیشَةِ رَّاضِیَة→
☝باشد...☝
و عاقبتتان
←عِندَ مَلِکَ الْمُقتَدِر
☝ختم به خیر باد☝
الهی آمین🙏
هدایت شده از رز سفید
👤 استادعلی صفایی حائری
✍️در همين شبهاى ماه رمضان، كه ما دور هم مى نشينيم و مى گوييم ماه رمضان آمد. بايد مواظب باشيم و به خودمان فكر كنيم، ولى مانند كسى هستيم كه به حمام آمده است، ولى نه براى تطهير، كه براى بازى!
وقتى بچه بوديم، نزديك عيد كه مى شد، ما را به حمام می فرستادند. چند تا بچه بوديم، بدجنس و بازى گوش. گاهى سه ساعت در حمام مى مانديم؛ آن هم حمام هاى قديمى كه خزينه داشت. همديگر را مىزديم و پوست همديگر را مى كنديم و صاحب حمامى چقدر ما را دعوا مى كرد! بعضى وقتها هم بيرونمان مى كرد، ولى وقتى مى آمديم خانه، پشت گوشها و پاهامان همه كثيف مانده بود. مادر ما هم كه خيلى دقيق بود، پشت گوشها و آرنج هاى ما را نگاه مى كرد و مى پرسيد: اينها چيه؟! ما را تنبيه مى كرد و گريه مى كرديم.
ما حمّام رفته بوديم، اما بازى كرده بوديم. در مقام تطهير نبوديم.
رمضان ها آمده و رفته، امّا ما لَعْبِ به رمضان داشته ايم و جدّى نبوده ايم. ماه رمضان كه شهر طهور، شهر تمحيص ماه طهارت، ماه شستشو است، اما ماه شستشوى ما نبوده است.
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
اگه چراغ خونه شما هم تو سحر روشن میشه قدر خانوادهتون رو بدونید❤️
جدی میگم
سلامتی پدر و مادراتون صلوات ❤️
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
یارقیه
اگه چراغ خونه شما هم تو سحر روشن میشه قدر خانوادهتون رو بدونید❤️ جدی میگم سلامتی پدر و مادراتون صل
شادی روح همه اسیران خاک مخصوصا پدر بزرگوار استاد عزیز کربلایی رضا نصابی
شادروان مرحوم مغفور خسرو نصابی بخوانیم سوره فاتحه و اخلاص و محمدی صلوات🙏🙏🙏🙏
هدایت شده از رز سفید
4_6035132265875375463.mp3
5.43M
هدیه به حضرت زینب صلوات
شور مقتل امام حسین
شعر رضا نصابی
به نفس حاج جعفر ملا ئکه
روضه رسیده به گودیه قتگاه
می خونه خواهری با سوز و اشک اه
دیدم با نیزه اش بر سینه ات نشست
انقدر تکیه داد تا نیزه اش شکست
دقیق می زد
عمیق می زد
نیزه شو به پیکر ت می دیدم
می کشید تیغ
می زدش جیغ
تو ی خیمه دختر ت می دیدم
ای حسینم ای حسینم
ای ضیا هر دو عینم
هر کس یه قطعه ای از این تنت رو برد
گرگی رسید حسین پیروهنت رو برد
دیدم مقابلم بر سینه ات نشست
موی تورا گرفت ای وای به روی دست
از جفا زد
بی هوا زد
ضربه هاشو از قفا می دیدم
با سوزو اه
رسید از راه
مادرت با قد تا می دیدم
ای حسینم ای حسینم
ای ضیا هر دو عینم
دستامو بستنش بعد از تو با طناب
بردن من و حسین در مجلس شراب
دور و برم حسین یک مشت حرامی بود
کی جای خواهرت بازار شامی بود
بی امون زد
خیزرون زد
به لب و دندونه تو می دیدم
از چشات ریخت
از لبات ریخت
روی تشت تا خونه تو می دیدم
رضا نصابی
هدایت شده از رز سفید
تعجیل در فرج آقا امام زمان عج
شادی روح پدر من حقیر مرحوم خسرو نصابی. صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجم
زمزمه مناجات. با خدا ماه رمضان
درمونده و تنهام. ببخشم خدایا 2
بارونیه چشمام. ببخشم. خدایا 2
قسم میدم من به اشکای زینب
ببخش این بنده ی عاصی و یارب
خسته از گناهمو خدایا ببخش 3
خیلی بی پناهمو. خدایا ببخش 3
ببین تو دل شب. خدا اشک و اهم 2
به حق علی بگزر. تو از اشتباهم. 2
خودم اعتراف می کنم که گنهکارم
ولی با همین رو سیاهی دوست دارم
دست خالی رد نکن. گدارو خدا. 3
روزی کن زیارت. کربلارو خدا. 3
رضا نصابی