#اشعار_استغفار_امیرالمومنین (بند بیست و چهارم) با چشم خویش دیدم، بارانِ رحمتت را بر روی من نبستی، باب اجابتت را چشم و دلم به نورِ امید توست روشن یا مُنتَهَی الرَّجایا، یا ذَالعَطاءِ وَ المَنّ یا رب الهی العفو، یا رب الهی العفو شاعر: یوسف رحیمی

شو ر یا زمینه حضرت عبدالله

واحد یا زمزمه حضرت عبدالله

هدیه به امام حسن به حضرت نجمه به حضرت عبدالله صلوات شور روضه زمینه.  شب پنجم عمه جون ببین . عمو‌. حسینم و که رفته از حال ببین زیر دست و پا داره میشه تنش لگد مال ببین افتاده عمو داخله گودال 2 عمه شل کن دستم و ببین که حال من خرابه عمه دنیا. بدونه عمو حسین برام سرابه نگاه کن محاسنش به خون خضابه عمو جونم. عمو جونم عموجونم.   عمو جونم اگه اکبره تو نیست ولی ببین من زنده هستم از این زنده بودنم خیلی عمو شرمنده هستم بعد تو زنده باشم بازنده هستم2 تو چشام بارونه اشک توی سینم به غیره آه نیست دارم از دور می بینم وضع تنه تو روبه راه نیست جای سوزنم. حتی تو قتلگاه نیست2 عمو جونم عمو جونم عمو جونم.  عمو جونم دارم از دور می بینم. رو به راه نیست وضع تنه تو دارم از دور می بینم به روی خاکا س بدنه تو پر ه خون شده بمیرم دهنه تو 2 روی خاکا می کشه پیکره تو عمو می بینم می خوادش که ببره حنجره تو عمو می بینم دعوایی سره تو عمو می بینم 2 دارم از دور می بینم. صورتت و که زیره پا هست دارم از دور می بینم تنه تو زیر ه نیزه ها هست نگاه شمر به سر ه تو از قفا هست2 عمو جونم عمو جونم. عمو جونم. عمو جونم.    رضا نصابی

سبک جدید شب پنجم

زمینه و شور حضرت قاسم

واحد و زمزمه حضرت قاسم

هدیه به امام حسن حضرت نجمه حضرت قاسم. صلوات. شور و زمزمه و روضه حضرت قاسم نووجونیه حسن شیر جمل هستی تو قاسم وقت جنگ درست مث شیر جمل هستی تو قاسم تو نبرد مثل اجل هستی تو قاسم 2 اللهی که هیچ موقع درد و بلا نبینی قاسم ونیکاد‌ پشت سره تو می خونم می بینی قاسم می خندی خیلی به دل میشینی قاسم 2 عمو جونم.  عمو جونم. عمو جونم.    عمو جونم. می بینی دورو بره عمو چه غوغاییه قاسم می بینم که روی جسم تو چه بلواییه قاسم قتلگاه تو عجب جاییه قاسم بد جوری تنه تورو به زیر دست و پا شکستن بد جوری تنه تورو به زیر مرکبا شکستن زنده بودی تن تو چرا شکستن 2 عمو جونم.  عمو جونم عمو جونم.  عمو جونم.  به گوشه من می رسیدش صدای تنه تو قاسم مرکباشون و آوردن برای تنه تو قاسم. کاش تنم بود به جای تنه تو قاسم 2 با سینت چیکار کرده نعل های مرکبا عزیزم افتادی مقابلم به زیره دست و پا عزیزم تنه تو شده جدا جدا عزیزم. 2 تنه نا‌ منظم تورو چجوری بردارم من مثل اکبر واسه تو باید عبایی بیارم من بالای سر تو چه حالی دارم من 2 عمو جونم عمو جونم عمو جونم عمو جونم رضا نصابی

شب ششم سبک جدید

ادامه مسیر #شهید_رئیسی رئیس جمهوری رو می خواد که سرشار از انگیزه و تفکر ناب انقلابی باشه ... یادمون نره تحقق شعار #ایران_قوی که سرلوحه ی از جان گذشتگی های شهید رئیسی و شهید امیر عبداللهیان بود ، برای یکایک ما هم باید یک اصل حیاتی ، مهم و فراموش نشدنی باشه با این توضیحات ایمان دارم نگاه این شهدا به انتخاب ماست و با احترام به عقیده و انتخاب شما بنا به دلایلی که پیشتر عرض کردم دکتر #سعید_جلیلی انتخاب بنده ست رضا نصابی

حکایت پول بابرکت یکی از موثّقین فرمودند: پدرم گفت: بدهی زیادی داشتم متوسّل به حضرت علی بن موسی الرضا - علیه آلاف التحیة والثناء - شدم، در بالای سر مطهّر نشسته بودم، ناگهان دیدم از بالا پولی به طرف پایین افتاد، من آن را برداشتم و هرچه از آن خرج می کردم چیزی از آن کم نمی شد، تا این که عیالم از وضع من سؤال و پرسش کرد، من جریان را به او گفتم و بعد از گفتن به او، دیگر آن وضع ادامه پیدا نکرد. 📚 روزنه هایی از عالم غیب.

(نوحه امام محمد باقر ع) مداح..حاج آرمین غلامی شهر یثرب در عزاست در غم و ماتمسراست باقر امام ما،شهید کین گشته از داغ بابایش،صادق غمین گشته ای وای از این ماتم۲ از ستم های هشام شد شهید از کین امام زهر عدوی او،کرده اثر بر جان صادق ز ره آمد،با دیده ی گریان ای وای از این ماتم۲ ماه دین گشته خموش اهل خانه در خروش باقر امام ما،از کینه خاموش است با دست فرزندش،مولی کفن پوش است ای وای از این ماتم۲ با چنان قدر رفیع گشته مظلوم بقیع غریبی مولی،از تربتش پیداست زایر آن آقا،مهدی گل زهراست ای وای از این ماتم۲ آن امام و مقتدا بوده یاد کربلا همراه بابایش،در کربلا بوده چون قاسم و اکبر،غم مبتلا بوده ای وای از این ماتم۲ دیده او طفل رباب از عطش رفته به خواب در ظهر عاشورا،دیده علی اصغر بر دست بابایش،شد همچو گل پرپر ای وای از این ماتم۲ دیده در خون اکبر است اربا اربا پیکر است دیده کنار او،صبر حسین کم شد با دیدن اکبر،قامت او خم شد ای وای از این ماتم۲ دیده پرپر یاس او غرق خون عباس او دیده به راه دین،جانش فدا گشته از ستم دشمن،دستش جدا گشته ای وای از این ماتم۲ در وداع آخرش دیده اشک خواهرش گوید چنین زینب،نور دو عین من می میرم از غم ها،بی تو حسین من ای وای از این ماتم۲ دیده آن نور دو عین غربت جدش حسین دیده گل زهرا،با قلب بشکسته شمر لعین از کین،بر سینه بنشسته ای وای از این ماتم۲ دیده شمر خنجر کشید جد او را سر برید دیده گل زهرا،با پیکر صد چاک غرقه به خون بی سر،افتاده روی خاک ای وای از این ماتم۲ #سبک_با_نوای_کاروان #امام_محمد_باقر_ع #مداح..حاج آرمین غلامی #سه شنبه۲۲خرداد/۱۴۰۳ #حسینیه اجدادی کرمانشاه 👇👇