خدمت شما👇👇
امشب را برویم در خانه بابالحوائج خردسال کربلا؛ علیاصغر
میگویند مرحوم میرزای قمی اعلیاللهمقامه یک دهه روضه گرفته بود. به تمام اینهایی که منبر میرفتند میفرمود که روضه علیاصغر بخوانید. هر شب. گفتند چقدر روضه علیاصغر میخوانید. فرمود مظلومترین شهید کربلا علیاصغر است. شهدای دیگر قدرت دفاع از خودشان را داشتند ولی علیاصغر قدرت دفاع نداشت.
منهال بن عمرو میگوید خدمت امام سجاد آمدم حضرت در مدینه بودند. گفتم دست انتقام خدا از آستین مختار بیرون آمده و قتله شهدای کربلا را مجازات میکند. آقا فرمود: از حرمله چه خبر؟ دل اهلالبیت را آتش زده این حرمله. گفتم آقا وقتی از کوفه بیرون آمدم حرمله را هنوز نگرفته بودند. آزاد بود امام فرمود: حرمله حرمله. گفتم از حرمله چه دیدید؟ آقا فرمود: او چند تیر داشت و چند جا اصابت کرد که دل ما را آزرده. یک تیر را به حنجر علیاصغر زد. این عزیز شیرخواره. طفل رضیع. یک تیر را به سینه سیدالشهداء زد یک تیر به عبدالله خردسال زد. برخی نوشتند که یک تیر حرمله نیز به چشمان ابوالفضل اصابت کرده بود.
منهال میگوید: کوفه که آمدم به مختار گفتم که امام سجاد تو را دعا کرد ولی سراغ حرمله را گرفت. گفت: حرمله را الآن آوردهاند. گفت سر حرمله را برای زینالعابدین به مدینه ببریدد. وقتی سر او را برای حضرت بردند حضرت سجده شکر بجا آوردند. آخرین شهید کربلا است قبل از امام حسین
یکی از بزرگان میگوید که علیاصغر امضای زیر طومار شهدا است و امام بیش از یکصد شهید را تقدیم به رب الارباب کردند آمدند خداحافظی کردند. یکوقت صدای گریه علیاصغر بلند شد. این گریه جواب به هل من ناصر ینصرنی بابا است.
بابا نگو من کسی را ندارم. هنوز تو یک سرباز شیرخواره در قنداقه داری. هنوز تنها نشدی. آقا فرمودند: یا زینب ناولینی ولدی الصغیر حتی اودعه علی را بیاور میخواهم با علی خداحافظی کنم.
یک جمله بگویم مادرها گریه کنید. بچههای شیرخواره زبان سخن گفتن ندارند. وقتی تشنه میشوند، گرسنه میشوند، درد دارند گریه میکنند. علت گریه او را در گرسنگی و درد و تشنگی جستجو میکنند. اگر بچه شیرخوارهای آنقدر از گرسنگی و تشنگی گریه کرد و جواب نگرفت از نفس میافتد و دیگر قدرت ندارد گریه کند و فریاد بزند. نفسهای آخر میبینید زبان از دهان بیرون میآورد. میگویند این بچه دارد گردن میکشد با زبان و لبهایش و حرکت سرش در جستجوی آب و غذا است. آی مادرها آی پدرها علی در آغوش حسین گردن میکشید. این را میگویند تلظی. یک معنای تلظی هم علما میگویند وقتی ماهی را زندهزنده میگیرید و در خشکی میاندازید دیدید ماهی برای رسیدن به آب جان میدهد این پهلو و آن پهلو میرود. علیاصغر در آغوش حسین دستوپا میزد
مگو آب مگو آب عمو نیست عمو نیست / تو را چاره علی جان بهجز تیر عدو نیست
دگر آب محال است برو وقت وصال است / علی جان علی جان علی جان علی جان
نشان ده نشان ده به من مشک عمو را / مپوشان مپوشان زمن مشک عمو را
که من مست وصالم پی آب بقایم / علی جان علی جان علی جان علی جان
آقازاده را در آغوش سیدالشهدا سپردند. آقا یک نگاه به چهره علی کرد. آقا فرمود: مردم مگر نمیبینید علی دارد از تشنگی دستوپا میزند. اتمامحجت نمود.
هان بیا ای کودک افسردهام / مرغک لب تشنه پر بستهام
تا به اوج عشق پروازت دهم / نیکفرجامی ز آغازت دهم
خدا رحمت کند آیتالله شوشتری را. میفرماید: روز عاشورا چند چیز از زمین کربلا به آسمان رفت یکی از آنها را میفرماید خون علیاصغر بود. میگوید ملائکه الله به ملکوت بردند. اگر قطرهای از خون این مظلوم عالم بر روی زمین میریخت زمین دهان باز میکرد و همه فسقه و فجره را درون خود میکشید.
یکوقت دیدند تیر حرمله از گوش تا گوش علی.
یک جمله هم بگویم خانمها بهتر گریه کنید. این حرف حرف زینب کبری است. هر طفل شیرخوارهای را که از مادر میگیرند با مهربانی جدا میکنند. با ناز و عطوفت این بچه را از شیر میگیرند. دلها بسوزد برای علیاصغر. علی را از شیر گرفتند. حسینیها! بجای محبت و مهربانی با تیزی نوک پیکان حرمله از شیر مادر گرفتند. همه بگویید مظلوم حسین
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5791776889148281391.mp3
11.94M
هدیه به حضرت مسلم صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
سبک زمزمه زمینه واحد و شور. حضرت مسلم
از غم و غصه تو بد جوری افتادم من از پا
رسیده اخرای ماجرای سفیرت اینجا
نمی خوام بعد تو زنده باشم آقا
نمونده راهی واسم به جز دعا لحظه ی آخر
دعا می کنم نیای کوفه حسین با چشمای تر
که بیای میشه تنه پاک تو بی سر
به اشکای چشم من تموم شهر دارن می خندن
روی من حتی دره خونه هاشونو هم می بندن
اینا خیلی خیلی پستن و نامردن
حال و روز من شده می بینی خیلی گریه آور
تنها و غریبم و بی یاور و. بدونه لشگر
نگرونم برای گلوی اصغر
عوض کن مسیرت ونا وقت داری نیا به این شهر
اینا تشنه می برن سره تورو کناره دو نحر
اینا هستند همه با عهد ووفا قهر
تو که نیستی ببینی ججوری روز من میشه شب
تو که نیستی ببینی که جون من رسیده بر لب
نگرونم نگرونم. برای زینب.
نگرونم نگرون برای زخم های تنه تو
نگرونم نگرونم حتی واسه پیراهنه تو
بوریا شه آخر ش هم کفنه تو
سر تو از قفا می برن جلوی چشم خواهر
سره تو حواله ی سر نیزه ها می کنن آخر
پیش. چشم خیس و بارونی مادر
رضا نصابی
به نفس. علی رضا عطایی
شب اول محرم. 1403
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5803097284774210622.mp3
3.28M
هدیه به امام حسین صلوات.
شور مقتل.
اللهم. صل علی محمد وال و عجل غ
باور ندارم. . برادر من
غرق به خونی. . برابر من
دارم می بینم. که میری از حال
تنه تو افتاد. تو شیب گودال
غرق خونه شدی مقابلم. نیمه جون شدی مقابلم
کاش. می مردم و نمی دیدم که عریون شدی مقابلم
حسین جان حسین. حسین. حسین.
خدا یا دیدم سنان و اومد
به پهلوی تو نیره فرو کرد
خدا یا دیدم شمر با یه خنجر
اومد به قصد بریدن سر
وقتی خواهرت می بینه و با پا میشینه رو سینه و
می بره سره تورو حسین بی حیا از روی کینه و
حسینم. حسین. حسین. حسین.
با خنجره کند به حنجرت زد
به حنجرت از پشت سر ت زد
با خنجر کند ضربه ها می زد
به سختی سر رو ازتن جدا کرد
بعد تو میرم اسارت و شروع میشه دیگه غارت و
بعد تو تاره شروع میشه به آهل خیمه جسارت و
رضا نصابی
سلام و درود فراوان بر شما عاشقان ارباب بی کفن ابا عبدالله الحسین علیه السلام امروز روز که همه جا همایش حضرت علی اصغر شش ماهه سالار شهیدان اباعبدالله الحسین است ما هم از شما بزرگواران خیلی التماس دعای فرج آقا امام زمان علیه السلام و شفای عاجل بیماران داریم اجرکم عندالله ماشاءالله هزار الله اکبر به نفس و وجودتان 🖤😭
لالا لالا لالا لالا گل بابا دیگه سقا میتونه آب بیاره
لالا لالا گل پرپر بخواب اصغر مادرت که شیر نداره
لالالا لا لا گل یاسم در حراسم که حرمله تو رو نبینه
قاتل تو پر ز کینه در کمینه تا کی یاسمو بچینه
بارون میباره از چشمام جون نداره پاهام موندم تنها
لرزه افتاده بر اعضا جون نده رو دستام جون بابا
علی لای لای علی لای لای علی لای لای علی علی لالا یلالا ی گل سنبل چه قشنگ زل زدی تو چشمای بابا
لالا لالا دل بریدی پر کشیدی از رو ی دستای بابا
وقتی ساقی آب نیاورد تشنه لب مرد
وقتی دیدم مادرت رو دم گوشش گفتم آروم تا نشد دیر سیر نگاش کن اصغرت رو
آه م میکشم از دل با خنده قاتل
ای دل ای دل راه خیمه رو گم کردم پر ز غم و دردم
ای دل ای دل
خون شد دلم برای تو هنوز چشمای تو نیمه بازه
میخوام دفنت کنم تا که پرپر نشی زیر نعل تازه
آه غم میکشم از دل با خنده قاتل ای دل
راه خانه رو گم کردم
پر ز غم و دردم
ای دل ای دل
علی لای لای علی لای لای علی لای لای علی علی لای لای
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
با فلسطین نیستی هیئت نـرو امشب، بخـواب
دم مَزَن از طـفل شش ماهه، نـگـو جانم ربـاب
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#بصیرت #مقام_معظم_رهبری
آفرین بر هرکه گوشش بر دهانِ رهبری ست
رهبری که ناهی سرسخت بدعتآوری ست
افتخار ماست که پیر و مراد راهمان
خلق و خویش فاطمی و راه و رسمش حیدریست
بیرق اسلام باید در زمین محکم شود
این همان تکلیف هر رزمنده در هر سنگریست
جملهی "ما میتوانیم" از پیام کربلاست
اولین رکن و اساس جامعه خودباوریست
روضههای هرشب ما بی رسالت نیست نیست
اشک ما و باور ما موجب روشنگریست
کربلای دیگری برپا نخواهد شد دگر
خاکریز شیعه مملو از حمید باکریست
ارباً اربا هم شویم از حامیان رهبریم
ما مقلدهای چشمان علی اکبریم
خلق و خویش مصطفی و قد و بالایش علیست
چشم و ابرویش پیمبر نور سیمایش علیست
او علی بن حسین بن علی و فاطمهست
مادرش زهرای مرضیهست و بابایش علیست
میمنه تا میسره یا میسره تا میمنه
بهترین شیرینترین ذکر رجزهایش علیست
کوری چشم تمام قاسطین و مارقین
نقش سربندش وَ بازوبند زیبایش علیست
با علی یعنی حیات و بی علی یعنی ممات
عشق امروزش علی و عشق فردایش علیست
ابن ملجمها سر او را نشانه میروند
به همین جرمی که نام بامسمایش علیست
چون مدینه بار دیگر کوچهای وا میکنند
با هجوم تیغ و نیزه ارباً اربا میکنند
تیغ دشمن بی هوا برگ و برش را میبَرد
خنجری از پشتِ سر، بال و پرش را میبرد
هرکسی با حملهای، با حربهای، با ضربهای
پاره پاره پارههای پیکرش را میبرد
بگذرم ...من ماندهام آخر حسین از معرکه
با چه حالی تا حرم تاج سرش را میبرد
لشگری آمد برای بردنش تا خیمهها
چه غریبانه علیِ اکبرش را میبرد
مثل تسبیحی که با چنگی ز هم پاشیده است
تکه تکه در عبا پیغمبرش را میبرد
با چنین وضعی که در بین عبایی جمع شد
اکبرش را میبرد یا اصغرش را میبرد؟
دل شکسته بعد اکبر از دل نامحرمان
سمت خیمه همره خود خواهرش را میبرد
آخرش این مرثیه ما را مدینه میبرد...
✍ #علیرضا_خاکساری
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
تنها اگر ماندم! ندارم غم، علی دارم
حتی اگر باشد سپاهم کم، علی دارم
شکر خدا که قلب اهل خیمه آرام است
وقتیکه هم عباس دارم، هم علی دارم
شکر خدا که پرچمم در دست عباس است
از دست او افتاد اگر پرچم، علی دارم
آری عصای دست دارم، قامتم روزی
از داغ عباسم اگر شد خم، علی دارم
با خویش میگفتم اگر روزی نباشم هم
زنها نمیمانند بی مَحرم، علی دارم
دور و برم کم کم شد از اصحاب هم خالی
اما دلم خوش بود میگفتم علی دارم
::
میخواستم عالم پر از نام علی باشد
حالا به روی خاک یک عالم علی دارم
✍ #سیدمحمدمهدی_شفیعی
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
سنگها صورت او را عوضم بوسیدند
تیرها سخت به آغوش علی چسبیدند
داشت میرفت به میدان قد و بالایی داشت
عمههایش همگی دور سرش چرخیدند
سرو من تشنه به میدان شهادت میرفت
خواهرانش عوض ابر بر او باریدند
پیرمردان همه گفتند رسولالله است
جمعیت از نفس افتاد، همه ترسیدند
نمک زندگی من پسرم بود ولی
نمک زندگیام را به زمین پاشیدند
مجلس ختم گرفتیم کنار بدنش
عوض فاتحهخوانی همگی رقصیدند
هفت بار از جگر سوختهام ناله زدم
مرد و نامرد همه غربت من را دیدند
آمدم جمع کنم زندگیام را از خاک
دستهجمعی به من و گشتن من خندیدند
✍سروده گروه #یا_مظلوم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#شب_هشتم
سالها در طلب سیم و زر دنیاییم
که خجالت زده از گل پسر زهراییم
"به عمل کار برآید، به سخندانی نیست"
مانع آمدن حضرت حجت ماییم
او حسینیست ولی بی علی اکبر مانده
غافل از فلسفهی مکتب عاشوراییم
حالمان حال یتیمیست که از بی مهری
همه محتاج نوازشگری باباییم
عصر غیبت بهخدا کثرت ما وحدت ماست
تا نیاید خبر از صاحبمان تنهاییم
وعدهی آمدن منجی عالم حتمیست
چشم بر راه، همه منتظر فرداییم
آبرویی هم اگر هست از آقایی اوست
ماهمه نوکر این خانه ولی آقاییم
کاش همراه خود این قافله را هم ببرد
همه در آرزوی دیدن پایینْ پاییم
::
شب هشتم شد و در راه به خود میگفتیم
مجلس ختم حسین بن علی میآییم
منتقم مُطَّلع از ترجمهی "مقراض" است
جهل محضایم همه؛ بی خبر از معناییم
روضهی " لشگر جراحه " پر از ابهام است
سالها منتظر حل معماهاییم
✍ #علیرضا_خاکساری