✅ #یادداشت_رشد
📄#تاثیر_فهم_از_عدالت_در_تحلیل_مسائل_عدالت
✴️دیدن مسبوق به چیست؟ ما به صورت روزمره با محیط اطرافمان مواجه هستیم اما این مواجهه توام با مقداری توجه و مقدار بیشتری از عدم توجه و غفلت است. چرا برخی واقعیات اطراف را می بینیم و برخی را خیر؟ چرا برخی امور برای ما مهم هستند و برخی خیر؟ چرا برخی امور یکسان برای افراد به صور متفاوتی معنا و #تفسیر می شود؟ آیا جهان بیرون در ذات خود دارای معناست یا این ما هستیم که در #معنا_بخشی به محیط، فاعل مایشاء هستیم؟ یا اینکه ما در یک #هرمنوتیک_دوگانه این معنا بخشی و معنا پذیری را شکل می دهیم؟ این امر در جهان های اجتماعی به چه صورت است؟
🔹 مسئله عدالت نیز یکی از مصادیق جامعه هدف این پرسش هاست. ما با وضعیت های اجتماعی مختلفی به صورت روزمره مواجهیم اما چرا برخی وضعیت ها و موقعیت ها را عادلانه می دانیم و برخی را خیر؟ چرا برخی کمبودها برای برخی دغدغه است و بی عدالتی تلقی می شود و برای برخی دیگر خیر؟ به نظر می رسد #فهم_از_عدالت و چیستی آن، به شدت در ادراک و تحلیل چنین مسائلی موثر است. @Rushdisu
🔹تحلیل خط مشی به عنوان یکی از فروع مطالعات خط مشی، به این سوال پاسخ می دهد: مهم تر از حل مسئله عدالت، تعریف مسئله های عدالت و #ساختاردهی به آن هاست. هر نوع که آن مسئله را تعریف کنیم، به همان صورت نیز حل متفاوتی را شاهد خواهیم بود. طلاق می تواند به عنوان نتیجه شکست عاطفی تلقی شود یا نتیجه بی تعهدی به عقد ازدواج یا اینکه نتیجه ناسازگاری زوجین پنداشته شود. هر کدام که به عنوان مسئله دیده شود، راه حل خود را شکل می دهد. یکی از عوامل موثر بر شکل دهی، تعریف و ساختاردهی مسئله ها، #انگاره_های_ذهنی و نیز عواطف ما هستند. تصورات، نظریه ها، عقاید و ... در کنار عواطف و احساسات ما می توانند موقعیت های پیرامونی را در قالب مسئله شکل دهند یا اساسا به عنوان مسئله تشخیص ندهند. انگاره ها در کنار عواطف حتی می توانند مسئله های ادراک شده را به انحاء مختلفی تفسیر و شکل دهند. حال سوال این است که عواطف و باورها از کجا می آیند؟ آیا نوعی از ذات گرایی را می توان برای عواطف و باورها و نیز مسئله ها بیان کرد؟ در ادبیات تحلیل خط مشی باور بر آن است که مسئله ها، ماهیتی به شدت #ذهنی دارند. اما آیا می توان مسئله را صادق و کاذب دانست؟ آیا می توان برای عواطف و احساسات، قائل به صدق و کذب یا به تعبیر دقیق تر حق و باطل شد؟ اگر چنین باشد، باید قائل باشیم که برخی مسائل ادراک شده واقعا مسئله هستند و برخی مسائل کاذب هستند. لکن همه ادراک شده می باشند.
🔹 در مقام تحلیل مسائل عدالت اجتماعی اگر بپذیریم که عدالت اجتماعی زمینه تحقق سعادت و عبودیت انسان است، و از طرف دیگر قائل به یک سعادت و طریق سعادت واقعی به نام صراط مستقیم باشیم، آن گاه با عدالتی مواجه خواهم بود که واقعی است. این عدالت واقعی، مسائل واقعی خواهد داشت. اگر ادراک بشری منطبق بر این عدالت واقعی باشد، مسئله های ادراک شده آنان می تواند حق و درست یا باطل و نادرست باشند. آن گاه می توان در ساختاردهی مسئله، عدالت واقعی را معیار تعریف درست مسئله قرار داد. پس لازم است کسانی که عدالت اجتماعی و مسائل آن را تحلیل می کنند ابتدا به فهم #ماهیت_عدالت بپردازند. بدون فهم درستی از عدالت، ممکن است مسائل ادراک شده ای را در دستور کار عدالتخواهی و عدالت پژوهی قرار دهیم که واقعا مسائل حق و درستی نیستند. از دل این عدالتخواهی و عدالت پژوهشی به #انحراف رفته، قطعا اقامه عدالت محقق نشده و بسط بی عدالتی را شاهد خواهیم بود. @Rushdisu
🔹بالاجمال می توان دو عنصر کلیدی را در #اصلاح باورها و عواطف بیان کرد که می توانند ما را در تعریف درست مسئله های عدالت اجتماعی راهبری کنند: #ایمان_توحیدی و #عقاید_اسلامی که یک بسته دینی را شکل می دهند، مهمترین عامل در اصلاح دستگاه محاسباتی تعریف و حل مسائل عدالت اجتماعی است. نهادهای عدالت پژوهی و عدالت خواه، قطعا این دو عنصر را باید به صورت جدی در دستورکار خود برای اقامه عدالت اجتماعی قرار دهند. از این روست که بدون انسان های عادل و عدالت خواه و نیز دستگاه معرفتی دینی، امکان #اقامه عدالت اجتماعی وجود ندارد.
✍️ #صادق_ترابزاده_جهرمی پژوهشگر مرکز رشد
➖➖➖➖➖
✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام)
🌐 @Rushdisu
✅ #یادداشت_رشد
📄 حکومتداری اثربخش
🔻 چگونه ظرفیت #حکومتداری_اثربخش را افزایش دهیم؟
🔶 مقدمه
✴️ اینکه سیستم حکومت داری جمهوری اسلامی را چگونه میتوان به سمت حکومتداریای اثربخش سوق داد، بر یک امر پیشینی استوار است که تا حل نشود، نمیتوان به سراغ مراحل بعدی رفت. همانطور که دان میگوید اگر خوب مسئله را نشناسیم در واقع به بیراهه رفتهایم و کل مسیر ارائه راهکارمان خطا خواهد رفت. بنابراین ابتدا باید تعیین کنیم مسئله چست و تا ندانیم مسئله چیست، دادن هر راهکاری بر پیچیدهتر شدن فضا خواهد افزود.
🔹 سوالی که پس از توجه دادن به مسئله و مسئلهیابی با آن مواجه میشویم، آن است که حال چگونه مسائل را بشانسیم. با توجه به اینکه مسئله امری ذهنی و در واقع به "فاصله بین وضع مطلوب و وضع موجود" تعریف میشود، چگونه بایستی به مسئله نزدیک شود. و به عبارت دیگر آن #ایدهآل ما در نسبت حکومتداری و یا آن ارزش بنیادین چیست که بتوان مسائل را به خوبی احصاء کرد.
🔹 برای یافتن حالت ایدهآل بایستی به عنوانِ سوال کمی بیشتر دقت کنیم: حکومتداری اثربخش. به نظر میرسد تامل در حکومت داری اثربخش ما به #حکومتداری_مقاوم (resilience) نزدیک میکند. اینکه چرا این امر را به عنوان ایدهآل مد نظر قرار میدهیم از دو بعد میتوان به آن توجه کرد؛ هم از بعد ارزشی و ناظر به فرهنگ و بافت جمهوری اسلامی ایران و هم ناظر به مسئلهشناسی و ریشه شناسی که در ادامه به هر دو اشاره میکنیم.
🔶 مقاومسازی ارزشی بنیادین
🔹 در مفاهیم دینی ما "قوام" "مقاومت" و دیگر از این واژهها که همگی از نظر ریشه به مفهوم مقاومت نزدیکاند، در نسبت حکومت و مردم بسیار پر کاربردند. حتی در سوره حدید خداوند به صراحت هدف از ارسال رسل را برپاداشتن قسط به وسیله مردم بیان میدارد که برپا داشتن در عربی با واژه "لیقوم" آمده که آن هم اشاره به مقاومسازی دارد. و به عبارتی هر جا که از قیام کردن و حرکت و #اصلاح سخن گفته میشود به نحوی بر استوار بودن و پایداری اشاره دارد.
🔹 از اینرو میتوان گفت یکی از ارزشها و مولفههای اصلی در فرهنگ دینی اسلامی ما فرهنگ مقاومسازی حکومت است و هرجا که این امر نباشد مورد تایید نیست. حتی در جایی خداوند رباخواری را موجب تزلزل و سستی جامعه میداند که نشان دهنده آن است که هر امری که از قوام و استواری حکومت و جامعه بکاهد مورد تایید دین و ارزشهای الهی نیست.
🔶 ریشهشناسی مسائل حکومتداری
🔹 توجه صرف به مسئله و مسئلهشناسی کفایت نمیکند. بلکه بایستی توجه خود را به ریشه مسائل و یا مسائل اصلی حکومتداری معطوف داریم. این مسائل اصلی و ریشهای هستند که مسئلهجنبال سلسله مسائل حکومتداری در جمهوری اسلامی هستند . باید در واقع برای آنها تدبیر کرده و حل مسئله کرد.
🔹 به نظر میرسد امروز در حوزههای مختلف اجتماعی ما از مسائل عمده و بزرگی رنج میبریم. مسائل ناظر به تحریم، مسائل ارزی، مسائل فساد، مسائل اخلاقی و عدم تبیعت از قانون و ... .
🔹 در نگاه اول ما همه اینها را مهم و حیاتی میدانیم اما بایستی به ریشه و اصل این مسائل توجه کنیم. به نظر میرسد ریشه و اصل همه این مسائل محکم نبودن و قوام نداشتن سیستم اداره حکومت در جمهوری اسلامی است. به عبارتی با فرض مقاوم و استوار بودن حکومتداری هیچ کدام از این مسائل محلی برای بروز و ظهور نداشته و یا در صورت بروز حکومت ظرفیت مناسب برای حل این مسائل را در اختیار دارد.
🔹 بنابراین با دو مقدمه پیشگفته به نظر میرسد اگر ما حکومت مقاومی داشته باشیم در واقع حکومتی اثربخشی خواهیم داشت. زیرا اولا بسیاری از مسائل ما به خاطر مقاوم نبودن حکومت است و در ثانی قوام و مقاوم سازی ارزشی بنیادین و حاکم در ارزشهای حکومت داری بومی ما میباشد.
🔶 آیا حکومت مقاوم، اثربخش نیز هست؟
🔹 توجه همزمان به نیاز به تغییر و همچنین ثبات برای مدیرت و جهت دادن رفتار، یک سوال اساسی در کشورداری است. وقتی ما میگویم حکومت اثربخش، به نظر میرسد حکومتی را مد نظر قرار داریم که به این دو سوال اساسی پاسخگو است. اما آیا حکومت مقاوم نسخه خوبی به این منظور هست یا خیر؟
🔹 باید دید منظور و تعریف ما از حکومت مقاوم چیست؟ هنگامی که از حکومت مقاوم سخن میگویم در واقع منظور حکومتداریای است که بر اساس شناخت ظرفیت های مردم، نهادها و بازیگران خصوصی برای مقابله با عدم اطمینانهای محیطی اقدام میکند. در واقع با ساخت و توجه و مدیریت صحیح ظرفیتهایی که در اختیار دارد، خود را در مقابل تهدیدها و عدم اطمینانها بیمه میکند. اما سوال آنجاست که رشد و توسعه چه میشود. آیا حکومت مقاوم رشد را نیز تضمین میکند و یا در واقع تنها در مقابل بحرانها سپر بلا فراهم میکند.
👇👇 #ادامه_مطلب 👇👇