(آيه ٩٨) شأن نزول: در مورد نزول اين آيه و سه آيۀ بعد از مجموع آنچه در كتب شيعه و اهل تسنن نقل شده چنين استفاده مى‌شود كه: يكى از يهوديان به نام «شاس بن قيس» كه پيرمردى تاريك‌دل و در كفر و عناد كم نظير بود، روزى از كنار مجمع مسلمانان مى‌گذشت، ديد جمعى از طايفۀ «اوس» و «خزرج» كه سالها با هم جنگهاى خونينى داشتند، مجلس انسى به وجود آورده‌اند، با خود گفت اگر اينها تحت رهبرى محمد صلّى اللّه عليه و آله از همين راه پيش روند موجوديت يهود بكلى در خطر مى‌افتد در اين حال يكى از جوانان يهودى را دستور داد كه به جمع آنها بپيوندد، و حوادث خونين «بغاث» (محلى كه جنگ شديد اوس و خزرج در آن نقطه واقع شد) را به ياد آنها بياورد. اتفاقا اين نقشه، مؤثر واقع گرديد و جمعى از مسلمانان از شنيدن اين جريان به گفتگو پرداختند، چيزى نمانده بود كه آتش خاموش شدۀ ديرين بار ديگر شعله‌ور گردد. خبر به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله رسيد، فورا با جمعى از مهاجرين به سراغ آنها آمد، و با اندرزهاى مؤثر و سخنان تكان دهندۀ خود آنها را بيدار ساخت. جمعيت چون سخنان آرام بخش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را شنيدند، سلاحها را بر زمين گذاشته، و دانستند اين از نقشه‌هاى دشمنان اسلام بوده است، و صلح و صفا و آشتى بار ديگر كينه‌هايى را كه مى‌خواست زنده شود شستشو داد. در اين هنگام چهار آيه نازل شد كه در دو آيۀ نخست، يهوديان اغواكننده را نكوهش مى‌كند، و در دو آيۀ بعد به مسلمانان هشدار مى‌دهد. برگزیده تفسیر نمونه - 1، صفحه 312 🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈