🔆الحمد لله الذي جعلنا من المتمسکین بولایة أمیر المؤمنین والأئمة المعصومین علیهم السلام💐
باده بده ساقیا! ولی ز خُمِّ غدیر/چنگ بزن مطربا! ولی به یاد امیر
تو نیز ای چرخ پیر! بیا ز بالا به زیر/دادِ مسرّت بده، ساغر عشرت بگیر
بلبل نطقم چنان قافیه پرداز شد/که زُهره در آسمان به نغمه دمساز شد
محیط کون و مکان، دایره ساز شد/سَرور روحانیان هو العلی الکبیر
وادی خمّ غدیر، منطقه نور شد/یا ز کف عقل پیر، تجلّی طور شد؟
یا که بیانی خطیر ز سرِّ مستور شد؟/یا شده در یک سریر قَرانِ شاه و وزیر؟
چون به سرِ دست شاه، شیر خدا شد بلند/به تارک مهر و ماه، ظلِّ عنایت فکند
به شوکت فرّ و جاه، به طالعی ارجمند/شاه ولایت پناه، به امر حق شد امیر
مژده! که شد میر عشق، وزیر عقل نخست/به همّت پیر عشق، اساسِ وحدت، دُرست
به آب شمشیر عشق، نقش دوئیت بشست/به زیر زنجیر عشق، شیر فلک شد اسیر
فاتح اقلیمِ جود به جای خاتم نشست/یا به سپهرِ وجود نیر اعظم نشست؟
یا به محیط شهود مرکز عالم نشست/روی حسود عنود سیاه شد همچو قیر
جلوه به صد ناز کرد لیلی حسن قِدَم/پرده ز رُخ باز کرد بدْر منیر ظُلَم
نغمهْ گری ساز کرد معدن کلِّ حِکم/یا سخن آغاز کرد عنِ اللَّطیفِ الخبیر
به هر که مولا منم، علیست مولای او/نسخه اسما منم، علیست طغرای او
سرِّ معمّا منم، علیست مَجْلای او/محیط انشا منم، علی مَدار و مدیر
طور تجلّی منم، سینه سینا علیست/سرِّ انا اللّه منم، آیت کبرا علیست
درّه بیضا منم، لؤلؤ لالا علیست/شافع عقبی منم، علی مُشار و مُشیر
حلقه افلاک را، سلسلهْ جنبان علیست/قاعده خاک را، اساس و بنیان علیست
دفتر ادراک را، طراز و عنوان علیست/سید لولاک را، علی وزیر و ظهیر
دایره کن فکان، مرکز عزم علیست/عرصه کون و مکان، خطّه رزم علیست
در حرم لا مکان، خلوت بزم علیست/روی زمین و زمان به نور او مُستَنیر
یوسف کنعان عشق، بنده رخسار اوست/خضر بیابان عشق، تشنه گفتار اوست
موسی عمران عشق، طالب دیدار اوست/کیست سلیمان عشق بر درِ او؟ یک فقیر
ای به فروغ جمال آینه ذوالجلال/«مفتقر» خوش مقال مانده به وصف تو، لال
گرچه بُراق خیال در تو ندارد مجال/ولی ز آب زلال، تشنه بُوَد ناگزیر
🔹آیه الله غروی اصفهانی کمپانی (ره)
https://eitaa.com/AGLOESHG