﷽ بعد از دانشگاه خیلی خسته بودم و حوصله نداشتم با مترو برم؛ مسیر رو تا مقصد اسنپ گرفتم. وقتی اسنپ رسید برگشتم به دوستم یه چیزی گفتم و سوار شدم. راننده اسنپ برگشت گفت: "آدم امثـال شماهارو که می‌بینه، به آینده امیدوار میشه." پرسیدم ما؟! چطور؟ جواب داد: "با این حجـاب و چادرتـون آدم با خودش فکر می‌کنه که هنوز میشه به نسـل آینده امیدوار بود و همه چیز می‌تونه روشن باشه؛ خدا حفظتون کنه" بعد از اینکه ازش تشکر کردم به ذهنم رسید که جامـعه‌ی ما هرچقدر هم مثلاً تغییر کرده باشه؛ ولـی در نهایت نجابت رو بیشتر دوست داره؛ در نهایت زیبایـی واقعی رو توی باطن می‌بینه نه صرفـا ظاهر؛ حـرف‌های جماعتی هم که اصرار دارن آزادی رو توی عرضه‌ی بدن‌شون خلاصه کنن، شاید روی جامعه تأثیر گذاشته باشه؛ ولی مطمئنم تـهِ قلب مردم و خواسته‌شون چیز دیگه‌ایه... هرچقدر هم که در برابرش مقاومـت کنند.. 🗣 ✍ ✔️کانال عَلَوِیان تبرستان https://eitaa.com/ALAVIYAN_TABARESTAN113