معنای «صاحب زمان» کلماتِ «امام زمان»، «صاحب زمان» و «ولی عصر» اصطلاحات ساده‌ای هستند که نیاز چندانی به توضیح آن‌ها احساس نمی‌شود. با این حال بارها دیده‌ شده که برخی اهل علم در فهم این واژگان ساده درمانده‌اند و آن‌ها را با تحلیل‌های عجیب و غریب فلسفی درباره «زمان» گره زده‌اند! مثلاً در یک سخنرانی قدیمی آمده است: «اگر درباره اضافه شدن کلمه صاحب و امام به زمان اندیشه کنید و در این که آن حضرت جلوی زمان و پیش زمان است و زمان، پشت سر او است فکر کنید، تمام و کمال معرفت را نسبت به حضرت حجت علیه السلام پیدا می‌کنید ... وجود او مسیطر بر زمان است. این جا است که باید فکر کرد چنین وجود مسیطر بر زمانی که زمان نتواند در او تأثیر کند احاطه وجودی‌اش تا چه پایه است ... انسان بعد از عصر است، اما امام زمان قبل از عصر است. مقام آن حضرت قبل‌العصری است ... او ولایت دارد بر عصر و مقدم است بر عصر و عصر مقدم است بر انسان ... اگر معنای کلمه امام زمان فهمیده شود، قهراً معلوم میشود که آن حضرت، هم مقدم بر زمانیات است و هم مقدم بر زمان. و امامت زمان ممکن نیست مگر آن که به سرحد تجردی برسد که بتواند تمام زمان را امامت کند و آن چه همه فحول بشر را گیج کرده این است که او به مرحله تجردی است که تمام زمان را امامت می‌کند ...» در جای خود توضیح داده شده که هر چه جز خداوند، حادث و زمانی است و سیطره بر زمان برای موجود حادث مخلوق بی‌معنا است؛ لذا اشکالات و تناقضات بسیاری گریبان‌گیر این اظهارات است که محل بحث ما نیست. آن چه مورد توجه ما است، معنای ساده این کلمات است که به دور از این گونه پیچیدگی‌ها است. امامیه معتقدند که در هر «زمان» امامی از جانب خداوند تعیین شده است. وقتی می‌گوییم: «امام زمان» یعنی امام این زمان؛ همان طور که گفته می‌شود «رئیس جمهور وقت» یا «پادشاه زمان». به همین سادگی! چنان که آمده است: «لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ ...» (الكافي، ج‏۱، ص۱۸۰) «مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» (كمال الدين، ج‏۲، ص۴۰۹). چنان که «صاحب الزمان» نیز معنایی جز «صاحب زماننا» (تحف العقول، ص۴۹۰؛ کمال الدین، ج۱، ص۱۷، ۲۰، ۲۲، ۲۶؛ کنز الفوائد، ج۲، ص۱۱۵) یا «صاحب هذا الزمان» (الغيبة للنعماني، ص۱۹۶) ندارد. لذا در گفتگوها به تناسب، به صورت «صاحب زمانکم» یا «صاحب زمانک» یا «صاحب زمانه» نیز به کار رفته است (كمال الدين، ج‏۱، ص۲۰؛ ج‏۲، ص۴۶۶، ۴۷۲؛ دلائل الإمامة، ص۵۴۵؛ الغيبة للطوسي، ص۲۵۷، ۲۶۲؛ منتخب الأنوار المضیئة، ص۱۰۲). اصطلاح صاحب الزمان گر چه ظاهراً در عصر غیبت متداول شده است، اما با توجه به معنای عامی که ذکر شد، گاهی ناظر به حجت‌های پیشین نیز به کار رفته است: «... و قد وعظه صاحب‏ زمانه‏ أخوه أبو جعفر محمّد بن علي عليه السّلام ...» (شرح الأخبار، ج‏۲، ص۴۹۶). «و روي أن الوصي الذي كان هو صاحب‏ الزمان‏ في ذلك الوقت هو أبي» (اثبات الوصية، ص۱۱۳).