من كيستم يگانه اميد محمدم ناموس وحي و همسر والاي احمدم ام‌الائمه مادر ام‌الائمه‌ام يعني خديجه دختر پاك خويلدم روح بزرگ خواجه اسراست در تنم گلخانـه ي بهشت رسول است دامنم * من بين دشمنان زره مصطفي شدم بر بانوان معلم درس وفا شدم گشتم چو پيش روي رسول خدا سپر از چارسو نشانه ي سنگ جفا شدم بـر پيكـرم بـه شوق دفاع پيامبر سنگ جفا ز شاخه ي گل بود خوب‌تر * من حامی اشرف خلق دو عالمم اسلام متكي شده بر عزم محكمم همچون علي كنار محمد ستاده‌ام در سايه ي رسول خدا فوق مريمم مريم حضـور مريم من مي‌كند قيام عيسي به يازده پسرم مي‌دهد سلام * شخص رسول برده به تجليل نام من گيرد ز اعتبار و شرف احترام من خلقت اگر سلام دهندم عجيب نيست حتي خدا رسانده به احمد سلام من سرتا قدم اگر چه وجودم مقدس است بر من مقام مادر زهرا شدن بس است * پيش از نزول وحي خدا خوانده‌ام نماز بردم رخ نياز به درگاه بي‌نياز قرآن فرود نامده گفتم شهادتين اسلام شد ز من، من از اسلام سرفراز روز ازل كـه يـار رسـول خـدا شدم سر تا قدم خدايي و از خود جدا شدم * پيغمبر است شاهد پاكي و عصمتم بر سر نهاده خواجه ي كل تاج عزتم روزي كه خاك حضرت آدم نبود گل شد همسري خواجه ي لولاك، قسمتم تنها نه از نساء رسول خدا سرم جز دخترم ز كل زنان نيز برترم * زن‌هاي مكه يكسره از من بريده‌اند ديگر ز خانه‌ام ز حسد پا كشيده‌اند بر قلب من ز نيش زبان‌ها زدند نيش هرگز مقام و منزلتم را نديده‌اند هر جا به غير خانه من پا گذاشتند حتي به وضع حملم تنها گذاشتند * تنها به حجره مانده و مأيوس از همه دائم لبم به ذكر خدا داشت زمزمه ديدم يكي ز مهر مرا مي‌زند صدا مادر منم كه هم سخنم با تو، فاطمه! مادر چرا غريبي من ياور توام ريحانه ي رسول خدا دختر توام * مادر ز بي وفايي زن‌ها مكن گله قابل نييند تا به تو گردند قابله با نص «لايمسه الا المطهرون» بين زنان مكه و ما هست فاصله لبخند زن كه دست خداوند، يار توست مريم صفيه آسيـه هاجـر كنـار توست * اين بود قدر و منزلت و اقتدار من تا مادري فاطمه شد افتخار من ممنونم از رسول خدا و خداي او بر فاطمه سلام خداوندگار من «ميثم» قصيده ي تو قبول رسول باد زيبا سروده‌اي صله‌ات با بتول باد 👈فهرست👉 .