عنایت و اعجاز امیر المؤمنین حضرت علی سلام الله علیه در حمله وهابیت به نجف (از جمله کرامات حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب سلام الله علیهما داستان وهابیت است) کسانی که به قصد تخریب مرقد مقدس امیرالمومنین و غارت نجف اشرف به این شهر هجوم آوردند، و این داستان را عده ای به من گزارش دادند که خلاصه اش به شرح ذیل می باشد: زمانی که وهابی ها به نجف هجوم آوردند اهل نجف تحصن کردند و به دلیل اینکه وهابی ها شهر را محاصره کردند مردم نجف تا سه روز در شهر خود حبس شدند. سپس در روز سوم ، ناگهان وهابی ها دیدند یک اسب سوار با هیبتی در حالی که سوار بر یک اسب نجیب بوده و شمشیری از نیام بر کشیده در دستش می باشد و صورتش در حالی که نقاب داشت همانند خورشید تابان نورانی و زیبا بود و شعاع نورش به سمت آسمان ساطع بود در مقابل آنها ایستاد پس به وهابی ها حمله کرد وهمه آنها را کشت فقط یک نفر را زنده گذاشت تا مردم را از این واقعه عجیب با خبر کند. این شخص (وهابی که حضرت او را نکُشت) وارد شهر نجف شد و خطاب به مردم گفت علی بن ابی طالب افراد ما را به قتل رساند مردم به او گفتند از کجا می دانی؟ گفت خود علی بن ابی طالب مرا خبر داد. پس بعضی از مردم در صحت حرف آن مرد وهابی شک کردند بعضی از علمای نجف به مردمی که شک کردند گفتند بروید به کشته ها نظر کنید اگر هر کدام با یک ضربه کشته شدند این شخص امیرالمومنین بود وقتی مردم رفتند و نگاه کردند دیدند هر کدام جز یک ضربه بیشتر نخوردند و این کشته ها یا به صورت عمودی از فرق سر تا نوک آلت تناسلی به دو نیم یا به صورت افقی به دو نیم شده بودند با دیدن این منظره همه یقین کردند این آقای نورانی جز امیرالمومنین نبوده برای اینکه برای مردم اطمینان بیشتری حاصل شود علماء به آنها گفتند این کشته های دو نیم شده را وزن کنید ببینید اگر هر یک از دو نیم به وزن مساوی بودند این آقای نورانی جز امیرالمومنین نبوده. وقتی این کشته ها را وزن کردند دیدند دقیقاً هر کشته به طور مساوی تقسیم شده اند پس یقین همه بیش از پیش شد و خدا را بر این معجزه بس بزرگ شکر کردند. جعفر نقدی (1951-1885م ) الانوار العلویه و الاسرار المرتضویه ، ص 428 ، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم 1387 ه ش.