وفات حضرت خدیجه کبرى س(3سال قبل ازهجرت)
و در این روز (سه سال پیش از هجرت) حضرت خدیجه سلام الله علیها از دنیا رحلت کرد"2"و جلالت شأنش زیاده از آن است که احصا شود و شایسته باشد که در این مقام به ذکر مختصرى از حال زوجات حضرت رسول (ص) اشاره گردد.
زن هایی که آن جناب با آنها زفاف فرموده یازده است . زوجه نخستین آن حضرت، خدیجه بنت خویلد است که تا او زنده بود حضرت رسول (ص) زنى دیگر نگرفت و حرمت او را رعایت می داشت و سبقت اسلام و خدمات او بر رسول خدا(ص) زیاد از آن است که ذکر شود و بس است در فضیلت او که والده حضرت زهرا سلام الله علیها است و ذرارى رسول خدا(ص) تمام منتهى می شوند به او.
دوم؛ سودة بنت زمعه قرشیه است. گویند در سال هشتم هجرت حضرت رسول (ص) خواست او را طلاق گوید. عرض کرد: میخواهم در سلک زوجات باشم! مرا طلاق مگوى و نوبت خود را به یکى از زوجات بخشید"3" و او همان است که گاهى به سخنان مطایبه آمیز حضرت را متبسم می ساخت .در اواخر خلافت عمر یا زمان حکومت معاویه در مدینه وفات کرد و اسماء بنت عمیس براى او ترتیب نعش داد.
سوم؛عایشه دختر ابوبکر است که کنیه اش ام عبدالله است، بنام خواهر زاده اش عبدالله زبیر در شب هفدهم این ماه وفاتش ذکر مى شود.
چهارم حفصه دختر عمر است . گویند وقتى حضرت او را طلاق فرمود، عمر خاک بر سر پراکند که دیگر از بهر من چه مکانت ماند و چندان الحاح کرد که آن جناب رجوع فرمود. به قولى در سنه 41ه ،وفات کرد و مروان بن الحکم حاکم مدینه بر او نماز خواند و در بقیع به خاک رفت.
پنجم؛ زینب بنت خزیمه است که تزویجش در نیمه این ماه واقع شده است.
ششم؛ ام سلمه بنت ابى امیّة است و او دختر عاتکه است که عمّه رسول خدا (ص) بود و او، واپس ترین همه زنان رسول خدا (ص) وفات کرد.
هفتم؛ زینب بنت جحش است که مادرش امیمه دختر عبدالمطلب است و او در پیش، زوجه زید بن حارثه بوده و او همان است که خدا او را براى حضرت رسول (ص) تزویج کرده و فرموده :
فلما قضى زید منها وطرا زوجناکها. "4"
و خبر ولیمه در زفاف او و نزول آیه :(فاذا طعمتم فانتشروا) "5" در جاى خود رفته ."6"
گویند:وقتى رسول خدا (ص) با زنان خویش فرمود: (اطولکن یدا اسرعکن لحوقا بى) "7" یعنى: چون من از جهان بیرون شوم، آن کس از شما که دراز دست تر است، زودتر به من ملحق شود. زنان، قصبه بر گرفتند و دستهاى خود را پیمودند.سوده را دست درازتر بود و بعد از رسول خدا، چون نخستین زینب وفات کرد، دانستند که درازى دست کنایه از کثرت خیرات و صدقات بوده، چه زینب بدست خود زحمت حرفت مى کشید و مزد آن را بصدقه می داد.
هشتمٍ؛ جویریه دختر حارث بن ابى ضرار است که در سال پنجم یا ششم هجرت زوجه رسول خدا (ص) شد و در حدود سال پنجاهم وفات کرد.
نهم؛ امّ حبیبه دختر ابوسفیان "8" است که زوجه عبیدالله بن حجش بود و به جانب حبشه هجرت کرده بود. شوهرش از دین اسلام بدین نصرانیّت در آمد و مرتد شد و بعد از چندى بمرد. پس از آن، نجاشى پادشاه حبشه، او را براى حضرت رسول (ص) خواستگارى کرد و جعفر بن ابیطالب و خالد بن سعید بن العاص عقد او را خواندند. نجاشى کابین او را بداد و ولیمه به مردم خوارنید و او را براى رسول خدا(ص) بفرستاد، در سال چهل و دوم یا چهارم وفات کرد.
دهم؛ صفیة دختر حىّ بن اخطب است که نسبش به حضرت هارون منتهى میشود و او سابق زوجه کنانة بن الربیع بود. کنانه در حرب خیبر کشته شد و صفیه،اسیر شد. رسول خدا(ص) او را خاص خویش گردانید، پس او را آزاد ساخت و اعتناق او را صداق او فرمود و در مراجعت از خیبر ،در منزل (مهبا) با او زفاف فرمود و چون به مدینه وارد شد او را در خانه حارثة بن النعمان فرود آورد و زنان انصار چون وصف جمال او را شنیده بودند، به دیدار او شتافتند و عایشه وحفصه و زینب و جویریه نیز به لباس مبدّل به دیدار او شدند و او را تماشا کردند. حفصه به جویریه گفت: زود باشد که این جاریه بر ما غلبه کند. گفت: او از قومى است که زنان ایشان نزد شوهر کم بخت باشند و عایشه و حفصه، گاه گاهى او را هدف تیر زبان میکردند. وقتى رسول خدا(ص) بر صفیه وارد شد، او را گریان دیده، سبب پرسید. عرض کرد عایشه و حفصه میگویند: ما بهتریم از تو، چه ما را شرف قرابت است و هم زنان اوئیم . فرمود: چرا نمیگوئى پدر من هارون و عم من موسى و شوهر من محمد(ص) است و صفیه در زمان عمر وفات کرد.
یازدهم؛ میمونة دختر حارث است و مادر او هند است که در حق او گفته اند:
( هى اکرم عجوز جمعت على الارض اصهارا )"9"
حاصل آنکه، زنى به او نرسید در بزرگى دامادها، چه یک دخترش میمونة زن حضرت رسول (ص) و دیگر ام الفضل، زن عباس عموى رسول خدا(ص) بوده و دیگر اسماء بود که از شوهر دیگرش عمیس آورده بود و او در اول زوجه جعفر بن ابیطالب بود و بعد زوجه ابى بکر شد و بعد زوجه امیرالمؤ منین گردید و از هر سه ،فرزند آورد. از ابوبکر محمد را بزاد و دیگر زینب بنت عمیس بود که زوجه حضرت حمزه علیه السلام بو