نمردم آخر سر تو رو رو نیزه دیدم
پی تو روی خار دویدم
چیا ز حرمله شنیدم
حسین حسین جان ، حسین حسین حسین حسین جان .....
تو اون شلوغی چطور لباس تو در اومد
دیدم که شمر کافر اومد
با قد خم یه مادر اومد
زود راحتش کنید دیگه نیزه نمی خواد
زود راحتش کنید نفسش در نمیاد
کمتر اذیتش کنید نعل تازه دیگه نه
یا اباعبدالله یا الله ....
کمتر اذیتش کنید نعل تازه دیگه نه
کمتر اذیتش کنید ولی خولی میگه نه
حسین