دو نفر رفیق، امانتی را به زنی سپردند و به او گفتند: تا وقتی که دو نفرمان باهم نیامده‌ایم؛ امانت را به آن یکی ندهد. گذشت و یک روز یکی از آن رفیق ها، تنهایی نزد زن رفت تا امانتش را بگیرد! هر چه زن در ندادن امانت مقاومت و پافشاری کرد، نتوانست و آخر راضی شد و امانتی را به او داد....