سروده‌ای از درباره جنایت امروز در هر چه از خون عزیزان شد خیابان سرخ تر ‏صورت ما شد از این اندوه،هر آن سرخ تر ‏فرق بسیار است بین ماندگان و رفتگان ‏هیچ خونی نیست از خون شـ ه یدان سرخ تر ‏گاه باید با اشاره از مصیبت حرف زد ‏شد زمین شهر از قالی کرمان سرخ تر ‏ای که ما را می هراسانی نمیدانی مگر ‏نیست خاک کشوری از خاک ایران سرخ تر هم مرام با سقیفه هم لباس شمر بود دست قاتل سرخ بود و دست شیطان سرخ تر روضه بی کربلا در مکتب ما رسم نیست حنجری سرخ است اما خنجر از آن سرخ تر 🔺کنشگرباش🔻 🆔@activism_ideas