یه خاطر دیگه از همین ابرو بگم البته از بابام
یه روز رفتین خونه مامانم اینا دیدم دیدم ابرو بابام یه جوری یواشکی از مامانم پرسیم چرا ابرو بابا اینطوری گفت هیسسس بعدا میگم
بعدش تعریف کرد میگفت رفته بود حموم گفتم ابرو هات خیلی بلند شدن بیا مرد یکم قیچی کنم میافتن رو چشمت بابام هم گفته باشه زود باش دارم میرم بازار کار دارم مامانم با عجله قیچی میکنه هواسش پرت میشه نصف ابرو راستش میره البته مامانم میگه نصفش من میگم همهش 😂😂 چون اصلا ابرو نمونده بود مامانم با خودش میگه الان بگم دعوا میکنه چیکار کنم چیکار نکنم یکم سایه مشکی و مداد میزنه به دستش میگه بزار مرتبش کنم میزنه به ابروی خالی بابام بعدش بابا نگاه به آینه می کنه میگه به چقد قشنگ شد دستت درد نکنه غافل از این که ابروش به باد رفته بود
اخرش داماد مون بهش گفت و کلی خندیدم
گندمی🧚
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•