یه روز پدرشوهرم اومد خونمون گفت توی خیابون یه پسر جوان ویه اقای پیر دعواشون بود پدربزرگ و نوه بودن نوهه خیلی حرفای بدی میزد به پدربزرگه من خیلی ناراحت شدم گفتم ای بابا و فاز غمگینی برداشتم پدرشوهرم نگای پسرم کرد گفت باباجون شما بزرگ شدی نکنه اینجوری بامن رفتار کنی منم همونحور هنوز فازم غمگین بود یه دفعه یه نگاهی به پدرشوهرم کردم گفت پسر من غلط میکنه با هفت جدوابادش بخواد به شما بی احترامی کنه😅
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•