یه بارم یه فامیلمون تازه ازدواج کرده بود بشدت هم خسیس بودن اومده بود خونه مادربزرگم عیددیدنی منم اونجا بودم بعد اینا از شیرینی فروشی پیاده اومده بودن خونه مادربزرگم یه ساک توش ازین شکلات های شیک و گرون دسشون بود منم گفتم مادربزرگ زحمت کشیدن شکلات اوردن وای خیلی لطف کردین و شما تازه عروس دامادین چرا خجالت زدمون کردین و تو دلمم همش متعجب بودم چی شده اینا شکلات اوردن که مادر دختره گفت نه بابا دخترم ویار کرده بود دلش شکلات میخواست سر راه براش گرفتیم هرچی گفتم عه ببخشید من نمیدونستم و ایناگفتن نه دیگه قد هوسش خورد منم شکلات رو باز کردم گذاشتم جلو خودشون دختره نصفش رو خورد نصفشو گذاشت دهن شوهرش یه دو سه تا دیگه هم موند نه تعارف به بچه های  کوچیک فامیل کزد گفت خیلی خوشمزه بود میبرم خونه !😂😂😂😂 از آدمای خسیس اطراف تون بگید میدونم تکراریه ولی جالبه😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•