✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 با عرض سلام و خدا قوت به همه ی دست اندرکاران این کانال مفید اینجانب☺️22 ساله و آقای همسر👨‍💼30سالشونه. که الهی تصدقش شم😘. ما به واسطه ی دوستامون باهم آشنا شدیم. دوست بنده همسر دوست ایشون بود و خدا رو هزاران بار شاکرم بابت این آشنایی و خدا به دوستم و همسرش عمر باعزت عطا کنه. ما تقریبا 3سال و نیم هست که عروسی کردیم و 3 ماهشو نامزد تشریف داشتیم😍 آقایی من خیلی ماه هستن. هرچقدر از خوبیشون بگم بازم کمه. بنده هم با سن کمم خیلی آداب همسرداری رو رعایت میکنم اعم از به خودش و خانواده اش و فامیلاش. (که باعث شده همه دوستم داشته باشن☺️😌) و و و رفتن و بودن و بودن و کردن و رفتن و و (البته حمل بر خود ستایی نباشه ها) در مقبال همسرمم همینطورن ، تمام وظایف همسری شو به نحواحسن انجام میدن. اگه یه خار بره کف پام ، خودشو میکشه😂☺️. من طبقه ی بالای خانواده ی آقاییم زندگی میکنم البته عشقم خودش ساختن و از عید ما مستقل شدیم یعنی قبلا همه چی مون باهم بود حتی خورد و خوراک ولی الان جداییم😍☺️ من 3سال باهاشون بودم خیلی سخت بود چون نمیتونستم کارایی رو که دوس دارم انجام بدم ولی الان خیلی خیلی خیلی راحت ترم حالا بماند که چه سختی هایی کشیدیم تا مستقل شدیم. (خدا همه رو راحت کنه) و خونه رو گذاشتیم بنگاه واسه فروش. فقط دعا کنین زود بفروش برسه و یه خونه ی مستقل بخریم و کلا راحت شیم همسرم ، پدرش سال ها پیش فوت کرده و مادرش یعنی مادرشوهرم با خواهرشوهر مجردم باهم زندگی میکنن و انشالا ازمون ناراحت نشن. خب همه حق آسوده زندگی کردن دارن دیگه. من با تونستم مستقل شم و کسی هم ازم دلخور نشه اگه از همون روز اول جنگ و دعوا میکردم که زود باید جدا شیم شاید الان این و رو نداشتم و قدر زندگی رو نمیدونستم. انشالا با صبر و توکل به خدا یه خونه ی دیگه میخریم و تا ابد خوشبخت زندگی میکنیم. خانوما خواهشا هیچی رو با زور نخواین ، اگه مصلحت باشه حتما خدا میده بهتون. از پیشنهادات معنوی هم خیلی سپاسگزارم من دیگه هر روز سوره ی یس و طلاق رو میخونم. زیاد با قرآن انس بگیرین چون اونوقت همه ی درها به روتون باز میشه و شنیدین که میگن آدما رو تو شرایط سخت باید شناخت. من واقعا اینو تجربه کردم. ما وقتی دو هفته بود نامزد کرده بودیم باباییم افتاد زندان😔😔😰 منم فقط به فکر این بودم که اگه همسرم بفهمه چه عکس العملی نشون میده. ولی خداروشکر خیلی برخورد کرد تو اوج ناراحتی کنارم بود. نزاشت من و خانواده ام کمبودی حس کنیم. منو هر هفته ملاقات میبرد که باباییمو ببینم. بابام واسه عروسیمون مرخصی گرفت اومد و یه ماه بعد عروسیمون برگشت.و واقعا میگم اگه همسرم نبود من و خانواده ام نمیدونم چیکار میکردیم مثل فرشته ی نجات بود برامون. الان کم مونده 4 سال بشه که از این قضیه میگذره هنوز خانواده ی همسرم چیزی نمیدونن. و باباییم مرخصی میاد هر هفته و تقریبا 4ماه مونده که کلا تموم شه و آزاده آزاد شه😚☺️😊😍 و سایه اش بالا سرمون باشه. بی پدری بد دردیه.روزایی که دلم براش تنگ میشد وجود همسرم بود که جاشو واسه من و خانواده ام پر میکرد. واسشون تولد میگرفت خلاصه هر کاری میکرد.خدا حفظش کنه آقاییمو😍😘☺️🙏 خیلی مدیونشیم. خب خیلی حرف زدم ببخشین که سرتونو به درد آوردم. ایشالا زیر پرچم امام حسین شاد و خوشبخت و عاقبت بخیر باشین و فقط فقط قدر خونتون و خانوادتونو بدونین. زمان میگذره و دیگه برنمیگرده. حرف زیاده و وقت تنگه. ایشالا بازم باهم حرف میزنیم دوستتون دارم آبجی جونی ها. واسه ما هم دعا کنین خدا یه نی نی ناز و تپل بده. که جان دلم عاشق بچه اس.*حق یارتون*😘☺️💐 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•