به وقت
#خاطرات عروسی
سلام بچه خوب هستید
این خاطره که میخوام بگم مال عروسی عموم بود اون موقع که من ۱۸ سالم بود
قرار بود عموم با زن عموم فرداش ازدواج کنن که شب قبل عروسی به پیشنهاد زن عموم ، با عموم رفتن خونه شون که برنامه هارو هماهنگ کنن برا فردا تالار .
بعد زمانی که عموم بی چاره ماشینش رو میزاره جلو در ... ماشینش هم ماکسیما مدل ۹۰ بود تمیز تمیز بود 🥲
تو دوربین میبینه که دو تا مرد مشکوک میزنن و دارن اطراف ماشین پرسه میزنن
عموم شک میکنه و همچنان با دوربین نگاه شون میکنه .. یه لحظه میبینه که مرد ها با یه سطل مایع ریختن رو ماشین عروس ... عموم فک کرد میخوان ماشینش رو آتیش بزنن
نگو که اسید سولفوریک بود :)
از قصد کردن
کاپوت ماشین کله سوخته بود . :)
و یه ماشین دیگه کرایه کردن واس روز عروسی .
امیدوارم پشت هیچ خانواده ای دشمن دار نباشه :)
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•