عمر ابن خطاب و یهود ( بخش دوم) 👈در مقابل ستودن راه و روش یهودیان توسط عمر ابن خطاب یهودیان نیز خلیفه دوم را می‌ستودند و ادعا می‌کردند که نام او در تورات و کتب پیشینیان آمده است 📚 تاریخ طبری، ۴۶۶/۴ 👈 و یا کعب‌الاحبار ادعا می‌کرد که خصوصیات و صفت خلیفه دوم را در تورات یافته است؛ که این تملّق‌گویی حتی تعجب شخص خلیفه را به همراه داشت 📚 تاریخ طبری، ۱۹۱/۴ 👈در منابع اهل تسنّن آمده است که: «به ما چنین رسیده است که نخست، اهل کتاب به عُمَر، فاروق (جداکننده‌ی حق و باطل) لقب دادند و مسلمانان این را از سخن آنان نقل می‌کردند.» 📚نقل قول از محمد بن شهاب‌الدین زهری از تاریخ‌نگاران قرن اول؛ الطبقات الكبرى، ۲۷۰/۳ و تاریخ المدینة المنورة، ٦٦٢/٣ 👈به هر روی آن‌چه از عملکرد خلیفه دوم اهل تسنن در دوران خلافتش استنباط می‌شود، این است که او دست یهودیان را در اموری که به ظاهر امور فرهنگی جامعه‌ی مسلمانان تلقی می‌شد، باز گذاشته بود. به‌نظر می‌رسد که این‌گونه انتصاب‌ها، وام خلیفه به اهل کتاب باشد که رابطه و همکاریِ صمیمانه‌ی آنان در دوران حیات نبوی، باعثِ به ثمر نشستن «سقیفه» شد. 👈در عین حال یهودیان به‌عنوان یک اقلیت صاحب تمدن و فرهنگ ، همواره در سیاست‌ها به سمت قدرت‌های جدید و بالقوه تمایل داشتند و به‌نوعی نقش ستون پنجم را برای حکومت‌های وقت بازی می‌کردند. خلیفه دوم نیز از این موضوع بی‌اطلاع نبود. 👈همین یهودیان بودند که به فناوری تولید «سَمّ» آگاهی داشتند و در مسموم‌کردن پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به منافقان کمک کردند. همینان نیز به کمک خلیفه دوم و همکارانش آمدند، و شروع بیماری خلیفه اول نیز به «سَمّ» آنان بود. 👈خلیفه دوم اهل سنت با آگاهی کامل از این موضوع که محل فرآوری این «سَمّ» در مناطق یهودی‌نشین خیبر (هم‌چنین احتمالاً تیماء و وادی‌القری جایی در شمال منطقه خیبر) بود، این خطر را با کوچ‌دادنِ یهودیان این مناطق از بین برد. این کار به بهانه‌های واهی (1) و یا ادعای این که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در آخرین لحظات عمر خویش فرموده‌اند: «در جزیرة العرب دو دین نباشد»! اتفاق افتاد (2) تا او نیز با «سَمّ» از میان نرود. آری علی‌رغم ممنوع‌بودنِ نقل حدیث، این‌بار نیز حدیث مجعول دیگری به کمک خلیفه دوم می‌آید تا او را در سیاست‌های راهبردی‌اش هدایت کند! 👈دستور قابل تأمل دیگری که خلیفه دوم آن را وضع کرد، عدم اجازه برای حضور بیش از ۳ روز بازرگانان اهل کتاب بود. در این مدت آنان باید کالای خود را فروخته و مدینه را ترک می‌کردند. 📚الجمع بین الصحیحین، حمیدی، ۱۹۹/۲ و… این دستور که به ظاهر تنها در شهر مدینه (و نه کوفه، بصره، و حتی در مکه و طائف) به شکلی جدّی پیگیری می‌شد، در راستای ماجرای فوق‌الذکر قابل تحلیل است. 👈گفته شده که یهودیان، و مسیحیان نجران نیز به دستور خلیفه دوم کوچانیده شدند. هر دو مورد، یعنی: بیرون کردن یهودیان خیبر و‌ مسیحیان نجران به سال ۲۱ هجری، یعنی پس از گذشت ۸ سال از خلافت و در دو سال آخر حکمرانی خلیفه دوم گزارش شده که نشان می‌دهد به ظاهر در همین سال‌ها خلیفه دوم گزارش‌هایی درباره‌ی ترور احتمالی خویش دریافت کرده است. متعاقباً خانه‌های یهودیان در خیبر بین مسلمانان تقسیم می‌شود. پی نوشت (1) : مانند این‌که ادعا شده عبدالله بن عمر که برای سرکشی زمین‌هایش به خیبر رفته بود، پس از خوابیدن در آن‌جا و بیدار شدن، دست‌هایش موقتاً فلج گردید و کج شد و این اتفاق چون کار یهودیان بود، آنان باید اخراج می‌شدند!!! مسند احمد، مسند عمر بن خطاب، ص۲۸، ج۹۱. پی نوشت (2) : برای مثال شخص خلیفه، عایشه و دیگر وابستگان به دستگاه خلافت ادعا کرده‌اند این کلام را از پیامبر شنیده‌اند: فتوح البلدان، ص۳۷ و… ادامه دارد ... @Adma_Khatoon