۵ وقتی پسرم متوجه حالم شد با گریه باباش رو بیدار کرد... بنده خدا میثم وقتی حالم رو دید ترسیده بود مدام حضرت زهرا رو صدا میکرد و‌در عین حال سعی در اروم کردنم داشت... با اورژانس تماس گرفت اما کاری از دستشون برنمیومد سریع به بیمارستان منتقلم کردند...اونجا پس از معاینه دکتر کفت احتمالا بخاطر تداخل دارویی این اتفاق افتاده و بعد از انجام ازمایشات معلوم شد یکی از داروهایی که جدیدا برای میگرن استفاده میکردم رو وقتی از داروخونه تهیه کردم اونجا اشتباهی یه داروی تخصصی دیگه ای بهم دادند و چون اون شب سه تا پشت سر هم خوردم عصب بدنم رو درگیر کرده. شکر خدا گفت دوز مصرفی اونقدر بالا نیست که مشکل پایدار بمونه و بعد از گذشت ۲۴ ساعت دوباره سلامتیم برمیگرده.