💢خشایار نبیلی؛ جوان تازه مسلمان شده (11) ❓در ضیافت‌ها از زندگی شخصی وروابطتان هم صحبت می‌کردید؟ 🗣بله، همه را به حرف می‌گرفتند. باید توضیح می‌دادیم سرکار چه‌طور بود، در مدرسه چه اتفاقی افتاد و… . در مورد دوستانمان هم سؤال می‌کردند تا اگر موقعیت هست، آن‌ها را مورد تبلیغ قرار دهیم وقضیه را پیگیری می‌کردند. یعنی حتی بچه‌ها را هم به حرف می‌گرفتند. ❓پس گفتید ابتدا بیت‌العدل وعدم حقانیتش، شما را دچار شبهه کرد، فقط همین بود؟ واین که چرا از میان ادیان مختلف، اسلام را انتخاب کردید؟ 🗣علاوه بر تناقضات بیت‌العدل، من اصلاً از روابطی که بین اعضای تشکیلات بود خوشم نمی‌آمد. بیش از حد رها بودند، یعنی گاهی در روابطشان هیچ حد ومرزی نداشتند. از طرفی می‌توان گفت خانواده‌ام هم بهائی واقعی نبودند وفقط چون اجدادشان پیرو این مسلک بودند اسم بهائی رویمان مانده بود، ولی اعتقادی قوی وجود نداشت. 👈پدر ومادرم به من یاد داده بودند قبل از اینکه در مورد چیزی تصمیم بگیرم، خوب فکر کنم. آ‌ن‌ها مرا آزاد گذاشته بودند ومی‌گفتند: تو این اشتباه ما را تکرار نکن که بگویی صرفاً چون پدر ومادرم بهائی بودند، من هم باید بهائی شوم، بلکه باید در مورد این مسائل فکر کنی وببینی چه راهی برایت درست است. 👈این فکر کردن باعث شد به نتیجه برسم ارزش‌های زیادی در اسلام وجود دارد که در بهائیت نیست. ❓هنگامی که تصمیم گرفتید مسلمان شوید کسی بود که کمکتان کند؟ ⛓ادامه دارد...⬅️ عضویت درکانال 👇 👇 👇 🔰http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e🔰